حکایـت نو روایـت کهنه
فیلم « نبودنت» نماینده جریان موسوم به سینمای اجتماعی در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر بود. از اواخر دهه 80 تا آخر دهه 90 این نوع فیلمها اصلیترین جریان در جشنواره فیلم فجر بودند. مهاجرت یکی از سوژههای مورد علاقه بخش عمده اجتماعی سازان سینمای ایران بوده است که در نمونه جدید نیز به همین موضوع پرداخته شده است. البته «نبودنت» از یک نظر تازگی دارد؛ این فیلم برخلاف نمونههای مشابه، یعنی فیلمهایی در ژانر درام و با موضوع اجتماعی، نگاهی انتقادی به مسئله مهاجرت دارد؛
زن جوانی سالهاست از شوهرش دور شده است. شوهرش همراه با پسر جوان یکی از همسایهها برای رسیدن به زیستی ایدهآلتر اما به طور غیرقانونی از کشور خارج شدهاند. شوهر به ایران برگشته اما به خانه باز نمیگردد. زن همراه با یکی از دوستان سابق شوهرش به جست وجوی او میروند و سر از مکانهایی دهشتناک و مشمئزکننده در میآورند! و...
در اغلب درامهایی با موضوعات اجتماعی سینمای ایران در دو دهه گذشته، موضوع مهاجرت به گونهای مطرح شده که گویی شعار «مهاجرت کن تا رستگار شوی»
سرلوحه قرار داشته و به این وسیله، نوعی حس بن بست و ناامیدی در داخل و احساس رهایی و پیشرفت در فرامرزها به مخاطب القا میشد. اما «نبودنت» از نگاهی متفاوت برخوردار است. این اثر از معدود فیلمهایی است که دیدگاهی انتقادی به مسئله مهاجرت دارد. چنانکه در فیلم میبینیم آنچه موجب زندگی از هم گسیخته خانوادههای درون داستان فیلم شده، سودای خوشبختی در فرامرزهاست. این فیلم سعی کرده تا روی دیگر مهاجرت خیلی از افرادی که از راههای نامتعارف و غیرقانونی قصد خروج از کشور را دارند نشان دهد. اینکه گویی این آدمها به زندانی میروند که نه راه پس دارند و نه راه پیش. فیلم «نبودنت» بدون اینکه دوربین خود را به محل اقامت مهاجرین غیرقانونی ببرد، از طریق نمایش عواقب این موضوع در زندگی شخصی این دسته از مهاجران، به این سفرهای اغلب تراژیک و پر دردسر پرداخته است.
اما روایت سست فیلم، به اضافه گرفتاری در برخی کلیشهها و همچنین بازیهای نچسب بازیگرها، باعث عدم موفقیت این فیلم شدهاند. داستان فیلم، قوام نیافته و به ویژه با ریتم کندی که بر فیلم غالب است، امکان برقراری ارتباط مناسب مخاطب با دنیا و شخصیتهای فیلم را از بین میبرد. گره فیلم، شکل نمیگیرد، یعنی جست وجوی شوهر توسط همسرش، حس و حالی دراماتیک ندارد و هیجانی را ایجاد نمیکند.
این فیلم به رغم کلیشهگریزی در بازنمایی مضمون مهاجرت اما در سایر زمینهها از همان کلیشههای رایج در فیلمهای سیاه اجتماعی استفاده کرده است؛ ازجمله خانوادههای آشفته و پر التهاب، انسانهای رو به قهقرا، روابط انسانی پر تنش، زنان بیسرپناه و آسیب پذیر و مردانی ضعیف و ناتوان از حل مسائل. فیلم، فضا، آدمها و لحظاتی کهنه و به نظر تکراری دارد. یعنی انگار خیلی از موقعیتهای فیلم قبلا در آثار دیگری با تم چالشها و آسیبهای اجتماعی دیده شدهاند!
بازیهای ضعیف هم دیگر نقطه ضعف این فیلم است، بهویژه آزاده صمدی که اغلب روی اعصاب تماشاگر فیلم میرود. همچنین سحر دولتشاهی نتوانسته در مقام بازیگر نقش اول زن در این فیلم، درخششی در خور داشته باشد. امیر آقایی نیز ظهور و بروز چشمگیری در فیلم ندارد. علیرضا ثانیفر هم برخلاف خیلی از نقشهای قبلیاش اینجا فروغی ندارد.
درنتیجه «نبودنت» چهارمین فیلم بلند سینمایی کاوه سجادی حسینی است، اما قدم رو به جلویی برای او حساب نمیشود.