شاخص احیای انسانیت (پرسش و پاسخ)
پرسش:
شکی نیست که انسان به لحاظ ویژگیهای شخصیت انسانی خود بالفعل به دنیا نمیآید و انسانیت او در واقع بالقوه و به صورت ظرفیت و استعداد است. حال سوال اصلی این است که انسان با چه طرح و برنامه و سازوکاری میتواند این ظرفیت و استعداد بالقوه را شکوفا کند و به عرصه ظهور و فعلیت برساند؟
پاسخ:
ضرورت وجود طرح و برنامه برای احیای انسانیت
انسانها برخلاف حیوانات هنگام تولد به لحاظ خصوصیات انسانی بالفعل آفریده نمیشوند به تعبیر دیگر انسان موجود نیمهساخته به دنیا میآید. نیمی از آن حیوانیت است که به صورت بالفعل آفریده میشود و نیم دیگر آن انسانیت است که به صورت ظرفیت و استعداد بالقوه پا به عرصه وجود میگذارد. انسانها برای اینکه ظرفیتها و استعدادهای بالقوه انسانی خود را شکوفا کرده و به عرصه ظهور و فعلیت برسانند، باید یکی از این دو گزینه را به عنوان الگوی رفتاری خود انتخاب کنند. یا منبع عقل و گرایشهای عقلانی را مبنای رفتار و سلوک فردی و اجتماعی خود قرار دهند و ظرفیتها و استعدادهای خود را در چارچوب رهیافتهای عقلانی و طرح و برنامهای که عقل ارائه میدهد، سعی کنند به شکوفایی و فعلیت برسانند، و یا اینکه خود را به صورت کامل تسلیم خالق خود یعنی خدای متعال نمایند و در چارچوب طرح و برنامه الهی و رهنمودها و اوامر و نواهی و تعالیم و آموزههای وحیانی مسیر حرکت خود را در ابعاد فردی و اجتماعی دنبال کرده و ظرفیتها و استعدادهای بالقوه خود را به شکوفایی و فعلیت برسانند.
موفقیت الگوی عقلانی یا وحیانی
الگوی اول در به فعلیت رساندن ظرفیتها و استعدادهای بالقوه انسان یعنی عقل فردی یا جمعی به جهت نقص نسبی و مطلقی که در کشف حقایق عالم هستی دارند، هیچگاه نمیتوانند طرح و برنامه جامع و مانعی ارائه دهند و تمامی ظرفیتهای بالقوه انسان را به فعلیت و کمالات انسانی برسانند. چرا که دستاوردهای عقلانی انسان همواره نسبت به آینده ناقص است و خیلی از مجهولات را نمیتواند در یک زمان کشف کند و به تدریج تکامل علمی برای او حاصل میشود، از طرفی نسبت به برخی از حقایق عالم هستی مانند عوالم بعد از مرگ و ماورای این عالم مادی توان شناخت و کشف حقایق آن را ندارد و از قلمرو درک و شناخت او خارج است! بنابراین الگوی عقل فردی و جمعی برای ارائه یک طرح و برنامه جامع که شکوفاکننده انسانیت انسان باشد ناکارآمد است. اما الگوی تسلیم بودن در برابر طرح و برنامه الهی و نقشه هدایت تشریعی انسان از آنجا که از جامعیت، تحریفناپذیری، پاسخگویی به نیازهای فردی و اجتماعی، قابل فهم بودن برای همه انسانها و انطباق با رهیافتهای عقلانی و فطری انسان و... میباشد، لذا کارآمدی آن برای احیای انسانیت انسان و شکوفا شدن ظرفیتها و استعدادهای انسان امری ثابت شده است و نتایج حاصله از دستاوردها و کارکردهای موفق این الگو در انسانهای کامل و اولیای خدا و معصومین(ع) تجلی یافته و همواره تا روز قیامت برای همه انسانهای روی این کره خاکی حجیت دارد. قرآن کریم این حقیقت را در آیه 24 سوره انفال بیان فرموده: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! وقتی پیامبر(ص) از طرف خدا به کارهایی دعوتتان میکند که مایه حیات (انسانی) خودتان است دعوت خدا و پیامبر(ص) را بپذیرید.» بنابراین احیای انسانیت انسان فقط در پرتو تسلیم محض بودن در برابر اوامر و نواهی الهی خواهد بود.
انواع حیات انسان
بهطور کلی حیات را به نباتی، حیوانی و انسانی تقسیم میکنند. در آیه شریفه احیای انسانیت انسان موردنظر شارع مقدس است، چراکه حیات حیوانی انسان از بدو تولد برقرار است و این حیات انسانی است که محل نزاع است و انسان با قدرت انتخابگری که دارد میتواند یا این دعوت خدا و رسول را اجابت نماید و به سعادت دنیا و آخرت خود برسد، یا اینکه با آنها مخالفت کند و در مسیر هوای نفس و قهقرا و سقوط انسانیت گام بردارد. «ما راه هدایت و ضلالت را نشان دادیم، انسان خواه شکرگزار شود، خواه کافر و ناسپاس»(الانسان-3) «بگو! این حقایق از خدا رسیده است، هرکس میخواهد باور کند و هرکس میخواهد باور نکند.»(کهف-29)