kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۹۹۴۸
تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱۴۰۳ - ۲۱:۴۴

محرمانه نیست؛ گزارشی به آقای پزشکیان (یادداشت روز)

 
 
۱- تجارب گذشته، چراغ راه آینده است. پیش از دولت 
آقای پزشکیان، دو رئیس‌جمهور با دو مدیریت متفاوت بر سر کار بوده و هر کدام، درس‌هایی را بر جا گذاشته‌اند. در حالی که نزدیک به
۱۰۰ روز از ریاست جمهوری آقای پزشکیان می‌گذرد، مرور تجارب 
دو دولت می‌تواند، راهگشا باشد. چه اینکه امیر مؤمنان‌(ع) درباره درس آموختن از تجارب دیگران و در قالب نصیحتی راهبردی، خطاب به امام حسن‌(ع) نوشت: «برای امور پیش نیامده، به واسطه آنچه واقع شده استدلال کن؛ چرا که امور دنیا شبیه هم هستند و از کسانی نباش که اندرز و موعظه، سودی به آنان نبخشد؛ مگر زمانی که به آزار و رنج برسد؛ که عاقل با آموختن و تربیت پند پذیرد و چهارپایان، اندرز نپذیرند 
جز با زدن... والهَوی شریک العَمی. و هوا‌پرستی، شریک نابینایی 
است». (نامه ۳۱ نهج‌البلاغه)
۲- سیاست‌ورزی و مدیریت، یک پیکره کامل است. هر پیکری را باید در مقیاس واقعی دید و ترسیم کرد و گرنه، تصویری نامتوازن و کاریکاتوری ترسیم خواهد شد. مدیریت ملی، ذاتا درون‌زاست، 
هر چند که از فرصت‌های بین‌المللی هم در نهایت توان بهره می‌گیرد. 
تولید و افزایش قدرت است که به یک کشور امکان می‌دهد تا در دنیای ‌هابزی تنازع و تخاصم، حرفی برای گفتن داشته باشد، بازدارندگی ایجاد کند، و در محیط پیرامون اثر بخش باشد. دیپلماسی هر کشور، قدرت درونی همان کشور را نمایندگی می‌کند و خط مقدم دفاع از منافع ملی است. سیاست خارجی، فقط مذاکره، و مذاکره فقط معامله، و معامله فقط واگذاری منابع قدرت به خیال خرید ترحم بیگانگان نیست. دیپلماسی، میدان جنگ قدرتمندانه ولو پشت میز مذاکره است و نه اظهار 
عجز و ناتوانی و التماس از دیگران.
۳- فروکاستن تمام مدیریت دولت، به التماس از آمریکا، به فجایع بزرگی در دولت برجام منتهی شد. در این مدیریت به غایت کاریکاتوری، اغلب اجزا (به جز مذاکره و توافق با آمریکا) نه این که کوچک تصویر شده باشند، بلکه بعضا حتی حذف شدند و به همین علت، ساختن مسکن مهر «مزخرف»، پالایشگاه‌سازی«کثافتکاری»، خودکفایی گندم «مزخرف» و ساختن نیروگاه «رفتن زیر بار نیروگاه‌سازی»، معرفی شد! بنابراین 
ته سبد، چیزی جز انفعال و ایجاد چالش‌های بزرگ اقتصادی و امنیتی باقی نماند. گردش بر این مدار غلط، به محدودتر شدن مجال حرکت مدیران منفعل منجر شد و دائما بر مضیقه‌ها افزود.
۴- رئیس وقت سازمان برنامه و بودجه، ۲۴ تیر ۱۳۹۵، هنگام بزک‌کاری برجام ادعا کرده بود: «اگر برجام نبود، امروز باید نفت در برابر غذا را تحمل می‌کردیم»! اما هم او ۱۳ شهریور ۱۳۹۹ اذعان کرد: «شدید‌ترین مرحله تحریم نفت در برابر غذا بود، اما الان در شرایطی هستیم که این بی‌انصاف‌ها و دژخیمان حتی برای غذا و دارو اجازه فروش یک قطره نفت را نمی‌‌دهند و اگر هم به ‌فروش می‌‌رسد، امکان تبادل مالی نباشد». با برجام و همه خسارت‌های هنگفت آن، به وضعیتی دچار شدیم که حتی کشورهای مشمول تحریم هم از آن (تحریم غذا و دارو) 
مستثنی بودند. حتی در چنین وضعیتی هم اراده‌ای برای خروج از انفعال وجود نداشت و در حالی که آقای ظریف اذعان کرد دوستان روزهای سختی خود را رنجاندیم، آقای روحانی و مدیران ارشدش ادعا کردند: «واکسن، سوهان قم نیست و «باید مشکل برجام و FATF حل شود تا بتوانیم واکسن وارد کنیم»! ثبت رکورد ۷۰۹ قربانی کرونا محصول چنان مدیریتی بود.
۵- دو الگوی مدیریتی بیشتر، پیش روی رئیس‌جمهور و دولت نیست و به ناچار باید در یکی از این دو مسیر قدم بر‌دارند: رویکردی که باور داشت دوران مدیریت، فرصتی محدود و مغتنم برای خدمت به مردم و آرامش بخشیدن به کشور است و نه بردن اختلافات سیاسی به میان مردم و مأیوس و عصبانی کردن آنها؛ و رویکرد دیگری که بنیان مدیریت را بر پشت هم اندازی، مسئولیت ناپذیری، فرافکنی، بهانه‌تراشی، 
پمپاژ دعواهای سیاسی به جامعه، دو قطبی‌سازی و استهلاک فرصت‌ها و التماس از دشمن گذاشته بود. یک رویکرد در طول این چند دهه معتقد بوده که باید در داخل و خارج تولید قدرت کرد تا دشمنان یقین کنند حربه‌‌های‌‌شان کُند شده است؛ و رویکردی که ادعا می‌کرده منابع اقتدار و پیشرفت را واگذار کنیم و رشد عاریتی بخریم و اگر تاثیر آن در کوتاه‌‌مدت تمام شد، منابع قدرت باقی مانده را واگذار کنیم!
۶- به دنبال اظهارات و تحلیل‌های غلط برخی مشاوران و مدیران یا مدعیان حمایت از دولت روحانی بود که وبسایت رادیو فرانسه در تاریخ ۱۹ مهر ۱۳۹۲ نوشت: «ارزیابی غرب از وضعیت کنونی دولت روحانی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی می‌بیند. بر پایه این جمع‌بندی، صبوری خریدار، وضعیت فروشنده را دشوارتر و قیمت فروش را کمتر خواهد کرد. پیشنهاد 
سقف زمانی ۳ ماهه از سوی روحانی برای انجام معامله قطعی با غرب، نشانه وضعیت اضطراری او است که در ژنو در هیئت فروشنده ظاهر خواهد شد». هیچ ایرانی میهن‌پرستی دوست ندارد مشابه این ادبیات موهن، در‌باره دولت آقای پزشکیان تکرار شود. اظهار ضعف و عجز از سوی مدیران یا حامیان سیاسی دولت روحانی، به علاوه انفعال دیپلماتیک و تضمین دادن به غرب درباره ماندن در توافق حتی با وجود خروج آمریکا، موجب شد تا ابتدا دولت اوباما مرتکب نقض‌های فاحش شود و سپس ترامپ با خیال راحت، تمام حقوق ایران را زیر پا بگذارد.
۷- مضحکه بزرگی رقم خورده بود، چنان که آقای روحانی 
گفت: «داستان مضحکی اتفاق افتاده؛ می‌‌گویند تعهدی که قبلا بستیم، فعلا محکم نباشد، درباره موضوع دیگری حرف بزنیم! آمریکا با زبان و عمل می‌‌گوید اهل مذاکره و تعهد نیست، اما به برخی کشورها می‌‌گوید 
بیا با ما مذاکره کن؛ مگر ديوانه‌اند كه با شما مذاكره كنند؟ شما به مذاكره‌اي كه به تاييد سازمان ملل رسيده، پايبند نيستيد». مضحک و موهن بود اما واقعیت داشت. روحانی آن قدر بر مدار اراده غرب چرخیده بود که عرصه را بر خود تنگ کرده و با نتیجه رفتار خود، چشم در چشم شده بود. دیگر، مجالی برای قدم از قدم برداشتن نبود، مگر برگشتن و بیرون آمدن از بن‌بست خود ساخته، که آن هم در روحیات برخی دولتمردان نبود. بدین ترتیب، فرصت هشت سال، با تعطیلی بخش عمده‌ای از برنامه هسته‌ای، دو برابر شدگی تحریم‌ها، سقوط شدید صادرات نفت، تعطیلی چند هزار کارخانه، معدل رشد اقتصادی 6 دهم درصد، کسری بودجه و بدهی انباشته بی‌سابقه، تورم ۶۰ درصد، و ناترازی‌های شدید در حوزه‌های مختلف انرژی به پایان رسید.
۸- از همه دردناک‌تر، یادداشت یک نشریه غربگرای مدعی اصلاحات بود که با اشاره به تصاویر دیدار تحقیر‌آمیز ترامپ با رئیس‌جمهور صربستان نوشته بود: «از نگاه منتقدان، عکسی که ترامپ از مذاکره‌‌کننده می‌‌پسندد، این است: همچون برّه‌‌ای در مذبح و برده‌‌ای در مسلخ. آيا اقداماتي از این جنس را بايد مايه شرمساري دانست؟ فرض كنيم سياستمدار صرب همچون متهمي در اتاق بازجويي و حتي يك برده
در مقابل همتاي آمريكايي خود نشسته؛ اگر منافع صربستان چنين اقتضايي كند، بايد این اقدام را تمسخر كرد يا عقلانيتي سياسي خواند؟»!
۹- آیت‌الله رئیسی، در حالی دولت را تحویل گرفت که رئیس ‌دفتر آقای روحانی، چند روز قبل‌تر، یعنی در تاریخ ۹ مرداد ۱۴۰۰ و در پاسخ درخواست بودجه از سوی رئیس سازمان برنامه و بودجه، از قول 
آقای روحانی نوشته بود: «همه موجودی خزانه بر اساس درخواست‌‌های جناب ‌عالی، تخلیه شده و موجودی وجود ندارد.». همچنین، وزیران دولت دوازدهم در اولین جلسه با آقای رئیسی گزارش داده بودند که پولی در خزانه برای پرداخت حقوق کارکنان دولت در مرداد ۱۴۰۰ وجود ندارد! اما شهید رئیسی، نه تنها جا نخورد و خود را نباخت، بلکه در دوره ریاست دو سال و ۹ ماهه خویش، همت کرد تا بر بخش مهمی از این روند غلط مدیریتی نقطه پایان بگذارد. در همان روزهای آغازین و در کنفرانس مطبوعاتی، وقتی خبرنگار از او پرسید که آیا در صورت رفع تحریم‌ها حاضر به ملاقات با رئیس ‌جمهور آمریکا هستید؟، با قاطعیت پاسخ داد: خیر! او می‌دانست که آمریکا بنا ندارد تنها حربه باقی مانده یعنی تحریم را کنار بگذارد، بنابراین دامن همت به کمر زد و مدیران دولت را برای پویایی اقتصادی و دیپلماتیک به صف کرد تا کارهای بزرگی در همین سه سال کوتاه رقم بخورد و «ما می‌توانیم» آشکارا به نمایش درآید: «ثبت رشد اقتصادی بالای ۵ درصد، پس از چند سال عقبگرد. احیای صادرات نفتی در حد 1/5 میلیون بشکه در روز. احیای خودکفایی گندم، در حالی که در دولت قبل از آن، ناچار از واردات ۷ میلیون تُن گندم شده بودیم. احیای هشت هزار واحد تولیدی تعطیل یا نیمه تعطیل. 
واردات انبوه واکسن و واکسیناسیون کامل کرونا. 
ساماندهی هوشمند یارانه آرد و نان و صرفه‌جویی یک و نیم میلیون تنی در مصرف (عمدتا قاچاق) گندم. صادرات فنی و مهندسی، ساخت نیروگاه در سریلانکا و کشت فرا سرزمینی در آفریقا و آمریکای لاتین. بهره‌برداری از ۱۱۰۰ پروژه عمرانی به ارزش بیش از ۵۰۰ هزار میلیارد تومان در کشور فقط در سال گذشته و برنامه‌ریزی برای افتتاح 
۱۰۰۰ پروژه دیگر در سال جاری. افزایش ظرفیت‌های نیروگاهی، ساخت پالایشگاه‌‌ها، و توسعه شبکه ‌های آب و گاز و حمل‌ونقل و ترانزیت و تجارت خارجی.
۱۰- این مسیر، تداوم تجربیات مثبتی مانند پالایشگاه‌سازی و نیروگاه‌سازی و تولید بنزین و سوخت ۲۰ درصد رآکتور تهران 
(تولید رادیو داروی مورد نیاز ۸۵۰ هزار بیمار) در ادوار گذشته است. وقتی موفقیت‌ها رقم خورد و عزت و اقتدار ملی احیا شد، معلوم بود که تاثیرات آن در منطقه و جهان جاری شود و اقتدار ایران به برکت هدایت رهبر حکیم انقلاب و همراهی دولت خدمت، به جایی برسد که بر خلاف ادبیات موهن رادیو فرانسه در مهر ۱۳۹۲، این بار روزنامه گاردین در ژانویه ۲۰۲۴ (اواخر دی ‌ماه ۱۴۰۲) در تحلیلی به قلم «سایمون تیسدال» سردبیر خارجی بخش خارجی خود، تحلیلی با این عنوان را منتشرکند: 
«The US isn’t the biggest power in the Middle East any more. Iran is».
 گاردین نوشته بود: «آمریکا دیگر، بزرگ‌ترین قدرت در خاورمیانه نیست، ایران است. جایگاه قدرت برتر در منطقه، اکنون در اختیار ایران است. نظم جهانی مبتنی بر قوانین آمریکا نیز، برای فروپاشی و جایگزینی آماده است. اهرم سیاسی واشنگتن رو به کاهش، و دیپلماسی آن ناکارآمد است... پس از ۴۵ سال تلاش، تحریم و تهدید تهران، جواب نداده است؛ آمریکا، انگلیس و اسرائیل با یک رقیب سرسخت روبه‌رو هستند که یک ضلع از مثلث اتحاد جهانی است که توسط شبه نظامیان قدرتمند و همچنین، قدرت اقتصادی نیز، حمایت می‌شود».
۱۱- هر قدر که پیش‌بینی تهدید‌ها و شناسایی فرصت‌ها و آمادگی دائمی در برابر با تهدیدات، اقدام ستوده‌ای است، انفعال و خودباختگی، مذموم است؛ و این دومی، تنها نسخه‌ای است که جریان غربگرا بلد است بپیچد. آقای پزشکیان دو تجربه را پیش رو دارد. باید از مشورت مشاورانی که ترس را تزریق می‌کنند، پرهیز کرد. چنان که 
امیر مؤمنان‌(ع) به مالک اشتر فرمود: «وَلاَ تُدْخِلَنَّ فِی مَشُورَتِک...جَبَاناً یضْعِفُک عَنِ الْاُمُورِ. با ترسو مشورت نکن که تو را در انجام امور ضعیف می‌‌کند». نقطه مقابل، مشورت گرفتن از افراد کاردان و شجاع است. 
در این میان، موضوعی که می‌تواند در موفقیت دولت به آقای رئیس‌جمهور کمک کند، استفاده از تجارب دولت قبل و مشورت با افرادی نظیر معاون اول دولت شهید رئیسی است که به عنوان دستیار رهبر معظم انقلاب منصوب شده است. در حکم رهبر انقلاب خطاب به آقای مخبر تصریح شده بود که شناسائی نیروهای جوان و همکاری با آنان با پیگیری برنامه‌ریزی منطقی پی گرفته، و در کمک به دستگاه‌های دولتی و غیر از آن بهره‌برداری شود.
محمد ایمانی