سازوکار مدیریتی ورزش باید تغییر کند (نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
طی سالهای مدید، تک و توک تغییراتی در سطح مدیریتهای ورزشی داشتهایم که به تحول به معنی واقعی (نه فریبکارانه و القائات دلالان رسانهای و...) انجامیده اما باز تاکید میکنیم این تغییرات از «تک و توک» بیشتر تجاوز نکرده است. از فرصت استفاده کنیم و یادآور شویم که اگر از تغییرات، نیتمان خیر و هدفمان بهبود و اصلاح امور(و نه تقسیم غنایم و ادای دین به رفقا و همشهریها و قوم و خویشها و شرکا و...) باشد و در عزل و نصب افراد وجدان اجتماعی و غیرت مسئولیت و منافع ملی و مصالح ورزش و خداترسی و... را ملاک جذب و دفع افراد قرار دهیم، حتما اتفاقات شیرین و تجربیاتی افتخارآمیز مانند والیبال با ریاست مرحوم یزدانی خرم در انتظار ورزش مستعد پیشرفت اما گرفتار مدیریتهای ضعیف و تحمیل شده فعلی ایران خواهد بود.
خدا را شکر در عرصه مدیریتی ورزش با کمبود و قحطالرجال مواجه نیستیم و حتما و بدون شک هستند افرادی باتجربه، تحصیلکرده، اهل فن و متخصص که در صورت رعایت اصل شایستهسالاری و با محور قرار دادن مصلحت و پیشرفت و تحول ورزش، به دوستان و همشهریان و شرکا و همبازیهای سیاسی و... ترجیح داده و به میدان خدمت فراخوانده شوند و از دانش و توان آنها در جهت بهتر و قویتر کردن ورزش کشور استفاده شود.
این کاری است خیلی طبیعی، بدیهی، منطقی، عقلایی و... اما با همه اینها در ورزش ما خیلی کم صورت گرفته است و لذا در یک ارزیابی منصفانه و سنجش علمی و آماری نمیتوان در مجموع نمره قابل قبولی برای مدیریت ورزش کشور در مقاطع مختلف و دورههای گذشته در نظر گرفت.
خوب است مسئولان ورزش در همین شروع کار و ماموریت خود این موضوع را با کارشناسان واقعی در میان بگذارند و از آنها در این باره نظر بخواهند. اگر نظر قریب به اتفاق این عزیزان غیر از این بود، معلوم است که ما در اشتباه هستیم و واقعیات را درست نمیبینیم و آنها میتوانند همین روش را ادامه دهند و قدر مدیریت فعلی را بدانند و آنها را گرامی بدارند و برصدر بنشانند و... ولی اگر نظر آنها به برآورد ما نزدیک بود، بیش از این زمان را تلف نکنند و عمر و سرمایه ورزش و احساسات و عواطف و انتظارات مردم ورزشدوست را به بازی نگیرند و آن را قربانی سلایق شخصی و منافع فردی و بازیهای سیاسی خود نکنند.
امید میرود که تغییر صورت گرفته و تحولاتی که حتما در حوزه مدیریتی ورزش صورت خواهد گرفت، با نیت و هدف اصلاح و تحول در ورزش باشد که این کار انجام نمیشود، مگر آنکه در سازوکار مدیریتی رخ دهد، وگرنه اگر صرف تغییرات به مصداق «آسیاب به نوبت» باشد، خنثی و بیاثر خواهد بود و تاثیری بر روند و وضعیت آینده ورزش کشور نخواهد داشت و دقیقا مصداق این شعر یا ضربالمثل یا هرچه میخواهید اسمش را بگذارید، خواهد بود که:
برده دل و جان من، دلبر جانان من
دلبر جانان من، برده دل و جان من(!)
و در چنین شرایطی و با چنین هدف خنثی و بیمعنایی که مسئولان ارشد در تغییر مدیریتها دارند- یعنی صرفا «تغییر» هدف است و اینکه «عمرو» که از مدیریت قبلی است برود و «زید» که از دوستان و رفقا و همشهریها و هم باندیها و شرکای تجاری و اقتصادی ماست، به جای او بخشی از مدیریت را برعهده بگیرد- تردید نباید داشت که وضع ورزش نه تنها بهتر و خرابیها ترمیم نمیشود و اشتباهات و کجرویها نه تنها اصلاح و دست عناصر مزاحم و باندهای فرصتطلب کوتاه نخواهد شد بلکه وضعیت کلی از حیث فنی و فرهنگی از این هم بدتر و روند حرکتی ورزش به سوی پیشرفت و اصلاح از وضعیت کنونی هم کندتر و کسلکنندهتر خواهد شد و...