ضرورت داشتن روان سالم در رویارویی با چالشها-بخش پایانی
دینمداری ضامن بهداشت و سلامـت روان
فائقه بزاز
تحقیقات نشان میدهد که بشر با وجود دستیابی شگفتیآور به فنآوری و هوش مصنوعی نهتنها هنوز به آرامش روانی دست نیافته، بلکه بر مشکلات و دغدغههای روانی او نظیر ناامیدی، پوچگرایی، اضطراب، افسردگی، ترس، خودکشی و... افزوده شده است، ازاینرو بسیاری از روانشناسان بر نقش و تأثیر دین بر سلامت روان تأکید میکنند. آموزههایی مانند خداباوری، شکرگزاری، توکل، توبه، اخلاص، صداقت، دعا، روابط نیکو، خیرخواهی، اهتمام به امور مسلمین، انتظار فرج و... راهکارهایی شفابخش هستند که با عمل به هر یک میتوان اثرات عمیق و حیرتآوری در سلامت روانی افراد مشاهده کرد.
امروزه به سبب دارا نبودن عامل بازدارنده درونى، اخلاق و معنويت در برخی جوامع کمرنگ شده، انسان و جوامع را گرفتار تعارض و سرگشتگی کرده است که پيامد این پدیده شوم، بروز ناهنجاریهاى خُلقى، اختلالات عصبى و بيماریهاى روانى است. در اين شرايط، شناخت بهداشت روانى به عنوان مجموعه برنامهريزیهايى كه موجب پيشگيرى، درمان و حفظ و ارتقاى سلامت روانى میشود، اهميت پيدا میکند.
بهداشت روانى، فرايند و برنامههايى است كه موجب پيشگيرى، درمان و حفظ مداوم سلامت حاصله میشود تا شخص بتواند وارد يک زندگى رضايتمندانه شود؛ انسان سالم كسى است كه از نظر جسمى و روانى، فردى و اجتماعى، در مسير رشد و بهرهورى صحيح از استعدادها و توانايیهاى خويش قرار گرفته است و موانع رشد روانى، جسمى، نقص، درد و ناراحتى شديد و افسردگى او را رنج نمیدهد. وضعیتی که شخص در آن، حالت مطلوب و طبیعی دارد و در برابر محرکها و فشارهای روانی، واکنش طبیعی از خود نشان میدهد.
در نگرش اسلامى؛ بهداشت و سلامت روانی به معناى تعادل نيازها و نظامهاى درونى و گرايشهاى فطرى و جسمانى انسان است و علامت آن اين است كه آدمى در پرتو رهنمودهاى عقل و هدايت آموزههاى وحى، آنچه را موجب زينت روح و روانش میشود و او را به خداى تعالى نزديک میسازد، برمیگزيند.
شايد بتوان گفت بهداشت روانی در قرآن به معناى میزان بودن و هماهنگی فراگير در همه ابعاد جسمانى- روانى و معنوى است؛ بدینگونه كه تمام اندیشهها، گفتارها و رفتارهای انسان در مسير رشد و تعالى مادى و معنوى آرامشبخش و تقرّب آفرین به خداوند قرار داشته باشد. حال میان هیاهوی پرآشوب این دنیا، برخی انسانهای آشفته پناهبردن به معرکههای روانشناس نماهای زرد و تجویزهای سطحی و غیراصولی آنان را برمیگزینند برخی نیز راه نجات و رسیدن به آرامش و سلامت را پناه بردن به آغوش امن الهی و استفاده از کاربردهای راهبردی دین میدانند.
آرامش روان در پرتو جهانبینی توحیدی
در نگرش دینی، سلامت و بهداشت روانی، از اهميت ويژهاى برخوردار بوده، احاديث بسيارى به اين موضوع اختصاص دارد. سالیان طولانی است که يافتههاى پژوهشى نشان میدهند كسانى كه ارزشهاى دين را بر ديگر ارزشها ترجيح میدهند، از هنجارمندى منطقیتر و سلامت روانى افزونترى برخوردارند.
در نگرش دینی، نيرومندترين عاملى كه میتواند هر اضطراب و پريشانى را به آرامش و اطمينان دگرگون سازد، نگرش توحيدى و ايمان به پروردگار است. احساس تنهايى، بیپناهى، بیكسى و پوچى كه در بيشتر آشفتگیهای روانى به چشم میخورد، در ایمان و باور به وجود يک پشتیبانِ مقتدر، كه منشأ كمال مطلق و مصدر نيكیها و كارهاى خير است، از بین میرود و انسان در جهت بهداشت روانى ارتقا مییابد.
قرآن كريم امنيت روحى كه بیگمان آرامش روانى را نيز دربر میگیرد، حاصل اعتقاد توحيدى و ايمان دينى در انسان دانسته، میفرماید: «الَّذينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ اْلأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ؛ [آرى]، آنها كه ايمان آوردند و ايمان خود را با شرک و ستم نيالودند، ايمنى تنها از آن آنهاست و آنها هدایتیافتگاناند.» (انعام/82)
در همین رابطه، علی سرلک، کارشناس مذهبی میگوید: «انسان به این دنیا آمده است تا شبیه خدا شود. به تعبیری انسان کامل، آیینه تمامنمای خداوند متعال است. ما تنها موجودی هستیم که میتوانیم آیتاللهالعظمی شویم. ما باید تبدیل به آیینهای شویم که نور خداوند را بازتاب میدهد و این والاترین هدف از خلقت ماست.»
وی میافزاید: «با توجه به این هدف والا و برای حرکت در مسیر بندگی لازم است که زنجیره بدیها را با عفو و گذشت قطع کنیم و به تعبیری معدل خوبیها را در این دنیا بالا ببریم؛ لذا ما باید همیشه گذشت داشته باشیم مگر در مواقعی که بخشش و ترحم موجب خطرناکتر شدن آتش بدی شود.
وی اضافه میکند: «امید، عاقلانهترین تصمیم یک انسان هوشمند بوده و ناامیدی و یأس حرکت در مسیر شکست است. انسان خردمند کسی است که در برابر ناامیدی میایستد و قاطعانه با آن نه میگوید؛ لذا هیچگاه نباید ناامید شویم یا ناامیدی را به دیگران انتقال دهیم.»
ذکر یک مثال عینی از احوالات این روزها
در دل تاریکیهای جنگ و ویرانیهای غزه تنها امید و ایمان به خداوند است که بیشتر و مؤثرتر از تمام ادعاهای رواندرمانگران رخ مینمایاند.
زنان، مردان و کودکان بیپناه ستمدیده در غزه درحالیکه میان ویرانهها با درد و رنج روزگار میگذرانند، اما در کنار این زندگی سخت، عشق به همنوع، خانواده و امید به آینده اوج تجلی خود را دارد.
کودکی خسته و رنجور با عشق، خواهر مجروحش را بر دوش میکشد، عشق در دل تاریکی و رنج، بهعنوان یک نور امید میدرخشد، هرچند که این نور همواره در سایه ترس و درد و رنج محاصره شده است.
کودکی دیگر نشسته روی آوارهای خانهشان. مثل مادری عروسکش را به آغوش گرفته و شاید این عروسک تنها بازمانده روزهای کودکیاش بشود. با یکدست عروسکش را در آغوش دارد و با دست دیگر پرچم وطنش را بالا گرفته است. زنی دردمند روی ویرانهها، کودک مجروحش را در بغل دارد؛ اما علامت پیروزی را با انگشتانش نشان میدهد و فریاد میزند تمام هستیمان را میدهیم تا سرزمینمان زنده بماند.
جای دیگری کودکان روی تل کوچکی از خرابهها مبلی شبیه مبل قهرمانشان یحیی سنوار گذاشتهاند و درست مثل او تمام آن لحظات نفسگیر پایانی را تجربه میکنند. کودکانی که یکشبه، ره صدساله را پیموده، مردهای تمامعیار شدهاند.
جایی دیگر کودکان بانشاط از سوراخی که در اثر انفجار در سقف خانه پدیدآمده طنابی آویزان کرده در حد بضاعت محدودشان تابی درست کردهاند. بر روی آن مینشینند و بالا میروند و میخندند؛ شادیشان میان خرابهها ستودنی است.
و این تمام ماجراست؛ در مواقع خطرخیز و آنجا كه نگرانى و اضطراب به اوج میرسد و هيجانهاى درونى، طوفان بر پا میكنند و دانش روانشناسى از آرام کردن آن عاجز میشود، قدرت نيرومند ايمان به خدای تعالی به حمايت آمده، روح را به ساحل آرامش میرساند.
این کودکان در پساجنگ کودکی میکنند و امید در زندگیشان حرف اول را میزند؛ همان موضوعی که نسخههای رواندرمانگران دنیای مدرن را بیاثر میکند؛ معجزه ایمان و امید.
نشانههای سلامت روان از نگاه کارشناس
سلامت روان تنها سلامت در رفتار نیست، بلکه یکی از نشانههای سلامتی روانی، سلامتی رفتار است؛ بنابراین کسانی که از توحید و ایمان درستی برخوردار نیستند همانند کافران و منافقان و حتی مؤمنان ضعیفالایمان، از رنجوری روان برخوردارند. این رنجوری، خود را در مظاهر بیرونی و رفتاری و واکنشهای عملی بهخوبی نشان میدهد. وجود اضطراب، ترس، نگرانی، وسوسه و افسردگی همه نشانههایی از روانرنجوری فرد دارد. این نشانهها خود را در دو صورت فردی و اجتماعی نشان میدهد. ما در اینجا به برخی از نشانههای سلامت روانی از منظر قرآن اشاره میکنیم تا افزون بر یافتن نشانههای منفی به نشانههای اثباتی سلامت روانی در برابر رنجوری آن اشارهای داشته باشیم.
آرامش روحی توانایی در برخورد با بحرانها؛ توانایی بر شکیبایی و سختیها و توانایی و درک درست آینده و خوشبینی نسبت به آن است.
کارشناس مسائل دینی در مورد اهمیت آرامش روحی و روانی برای یک انسان میگوید: «حس خوب و آرامش در زندگی، حقیقت مطلوبی است که اسلام و امیرالمؤمنین(ع) آن را ستوده و راههایی برای رسیدن و نزدیک شدن به آن تعیین کرده است. از نظر اسلام حس مثبت و آرامش، امری واقعی و حقیقتی دستیافتنی است.»
حجتالاسلام مصطفیپور صدوقی، خاطرنشان میکند: «مشکلات خود را آشکار کردن و شکوه و گلایه و آه و ناله نزد دیگران ذلت و خواری به همراه دارد. اینچنین اخلاقی و روحیهای افکار منفی را در ذهن فرد پرورش میدهد و باعث سلب آرامش میشود. ناظر به این مطلب حضرت علی (ع) میفرمایند: «أَزْرَی بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ، وَ رَضِی بِالذُّلِّ مَنْ کشَفَ عَنْ ضُرِّهِ، وَ هَانَتْ عَلَیهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَیهَا لِسَانَه؛ آنکه جان را با طمعورزی بپوشاند خود را خوار ساخته و هر که پریشانحالی و مشکلات خویش را با دیگران در میان نهد، تن به ذلت داده است و کسی که زبانش بر او فرمان راند و حاکم گردد خود را بیارزش کرده است.»
پورصدوقی یادآور میشود: «کسی که سفره دل خویش را نزد اینوآن باز کند و مشکلات خود را فاش سازد رضایت به ذلت خود داده است. حضرت علی(ع) در نامه خود به فرزندش امام حسن(ع) میفرماید «غم و اندوه خود را در پیشگاه خداوند مطرح کن تا غمهای تو را برطرف کند و در مشکلات تو را یاری رساند.»
وی میافزاید: «روشن است که سخن گفتن با کسی که خالق و رازق و عاشق بندگان است و مشتاق است که بندگانش با او سخنگویند و از او کمک بخواهند تا از این قدرت بیپایان خود برای یاریرساندن به آنها استفاده کند، غم و اندوه را از انسان دور میکند و او را امیدوار و شاد میسازد. دعا و نیایش باعث میشود که افراد خوشبینانه احساس کنند بر وقایع آینده کنترل بیشتری دارند و این اعتقاد موجب افزایش اعتمادبهنفس، عزتنفس و احساس هدفمندی در آنها میشود و این حس خوب و مثبت و آرامش روحی گامی است برای پیشرفت، موفقیت و خوشبختی.»
قبول کردن واقعیت و بیتابی نکردن
حجتالاسلام پورصدوقی، کارشناس مسائل مذهبی بیان میکند: «تمام حوادث تلخوشیرین، همچون پلّههایی متشکل از سنگهای سیاهوسفید، برای بالارفتن و به کمال رسیدن است، ازاینرو برای سعود کردن باید بدون توجّه به رنگِ پلهها، بهسرعت از آن گذشت. چه زیبا امیر بیان، امیرالمؤمنین علی(ع) فرمودند: از بیتابی کردن بپرهیز که آن امید را قطع میکند و کار را به ضعف میکشاند و اندوه به بار میآورد. بدان که دوراه نجات بیشتر نیست: یا مشکلی چاره دارد که باید چارهاندیشی کرد و یا چاره ندارد که در آن صورت باید شکیبایی ورزید.»
پورصدقی بیان میکند: «مشکلات و تلخیها را باید به عنوان یک واقعیت قبول کرد در غیر این صورت دچار فکر و خیال و آشفتگی روانی میشویم به همین دلیل خداوند متعال از تأسف خوردن نهی کرده است: «لِکیلا تَأْسَوْا عَلی ما فاتَکمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکمْ وَ الله لا یحِبُّ کلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ؛ تا بر آنچه از دست دادید، تأسف نخورید و به آنچه به شما داده شد، (سرمستانه) شادمانی نکنید و خداوند هیچ متکبر فخرفروشی را دوست ندارد.»
وی در پایان میگوید: «حس خوب و آرامش در زندگی، حقیقت مطلوبی است که اسلام آن را ستوده است و راههایی برای رسیدن و نزدیک شدن به آن تعیین کرده است. از نظر اسلام حس مثبت و آرامش، امری واقعی و حقیقتی دستیافتنی است.»