دنیای وارونه روانشناسی تقلبی و نسخههای اشتباهی
با وجود نیاز گسترده به خدمات روانشناسی، هزینه دریافت این خدمات تخصصی در جامعه ما از توان بسیاری از مردم خارج است. این موضوع سبب میشود تا روانشناسی زرد که با هزینههای بسیار کمتر یا حتی رایگان در اختیار افراد قرار دارد، با استقبال بالایی از سوی مخاطبان مواجه شود.
این دسته از روانشناسان تقلبی وضع سلامت روان جامعه را بحرانیتر میکنند. نسخههایشان حدومرز نمیشناسد؛ از تشویق زوجین به متارکه و طلاقگرفته تا نسخههایی که هرازگاه به بهای سرخوردگی و یا حتی میل به مرگ و خودکشی میان مشتریان آنها تمام میشود.
در روانشناسی زرد، تأکید بر ناگهانی بودن تغییرات است. درحالیکه رفتارهای اجتماعی انسان در امور مختلف بهصورت تدریجی شکل میگیرد و تغییر در هر یک از آنها نیازمند صرف زمان و هزینه کافی است. اما باتوجهبه اینکه روانشناسی زرد برای مخاطبان خود نسخه میانبر میپیچد، ابتدا مردم به آن گرایش میکنند؛ اما وقتی به نتیجه نمیرسند، دچار سرخوردگی خواهند شد و چهبسا مشکلی بر مشکلات قبلی آنها افزوده میشود.
در علم روانشناسی، ماکیاولیسم، نارسیسیسم و سایکوپاتی ناهنجاریهایی هستند که سبب بروز عارضه در فرد میشوند. در ماکیاولیسم، رفتارهای فریبکارانه و استفاده از دیگران برای دستیابی به هدفهای شخصی بدون توجه به اصول اخلاقی در فرد ظهور پیدا میکند، در نارسیسیسم، خودشیفتگی و نیاز به تحسین و تأیید از دیگران بیداد میکند و سایکوپاتی شامل عدم احساس گناه و همدلی، رفتارهای ضد اجتماعی و تمایل به فریبکاری و سوءاستفاده از دیگران است. حال به نظر میرسد روانشناسان زرد با همراه داشتن توأمان هر سه گروه ذکر شده، درصددند با رفتارهای فریبکارانه و سوءاستفاده از مشکل ناآگاهی در دیگران از این آب گلآلود ماهیهای درشت بگیرند و برای خود حماسههای کاذب بیافرینند!
این در حالی است که بسیاری از فعالان مشهور حوزه روانشناسی زرد حتی مجوز مشاوره هم ندارند؛ اما بهخاطر دارا بودن امتیاز و دارا بودن مخاطبین بالا یا بهاصطلاح همان فالوور زیاد، حتی جلسات و کارگاههای انگیزشی متعدد هم برگزار میکنند. گاهی هم دستبهقلم شده کتاب چاپ میکنند. البته این موضوع تنها شامل ایران نیست و در همه جای دنیا به چشم میآید. کتابهای زرد زیادی از نقاط دیگر دنیا برای نقاطی دیگر ترجمه میشوند و به چاپهای چندم و با تیراژ بالا میرسند تنها چون نویسندگانش از موهبت روانشناسی زرد بهرهمندند. بسیاری از کتابهایی که بهعنوان کتابهای خودیاری یا کتابهای راه بهتر زندگی با عناوینی جذاب منتشر میشوند، اغلب ادعاهایی بیپایه و بدون اساس علمی دارند. این کتابها ممکن است با وعدههای خدمات سریع و کپسولی به مخاطبان خود راهکارهایی جذاب ارائه دهند درحالیکه فاقد ارزش روانکاوانه هستند. کتابهای معروف «قدرت تفکر و تغییر» اثر برایان تریسی، کتاب «قدم زدن روی ماه با اینشتین» اثر جاشوا فوئر، «جرأت بسیار» اثر برنه براون و کتاب «کج رفتاری» اثر ریچارد تیلر که چند سالی است هیاهو کردهاند از این دستهاند.
مدرکهایی فاقد اعتبار
روانشناسان دو طیف هستند؛ یا زرد مینویسند، یا علمی مینویسند که خیلی از مردم دومی را درک نمیکنند. در نتیجه مردم، روانشناس زرد را انتخاب میکنند.
با آن که تنها روانشناسیِ علمی است که توانایی تأمین سلامت روان مردم را دارد؛ اما بسیاری افراد، روانشناسان غیرعلمی را میپسندند و از آنها پیروی میکنند.
دکتر محمد گراوندنیا، دکترای روانشناسی و استاد دانشگاه در این رابطه به موضوعات جالبی اشاره کرده است. وی به همشهری میگوید: معمولاً همبستگی عمیقی بین سطح سواد مراجعین و استقبال یا عدم استقبال از روانشناسان زرد وجود دارد. هر چقدر سواد علمی فرد بالاتر باشد، کمتر به روانشناس زرد مراجعه میکند. معمولاً تیپ مراجعین به روانشناسان غیرعلمی یا زرد، افرادی هستند که تحصیلات بالایی ندارند. از آن طرف، روانشناسان علمی که برای رواندرمانگری متدهای علمی دارند، عمدتاً طیف تحصیلکردهها را جذب خود میکنند.
دلایل استقبال از روانشناسی زرد
دکتر گراوندنیا در ادامه ۵ دلیل دیگر برای استقبال گرم جامعه از روانشناسان زرد عنوان میکند که بسیار مهم و کاربردی هستند:
مهمترین دلیل، عدم اطلاع مردم از حرفهای بودن و غیرحرفهای بودن یک روانشناس است. خیلی از تحصیلکردهها هم گاهی نمیتوانند تشخیص دهند که فلان روانشناس حرفهای کار میکند یا نه. چون ما در دانشگاه، درسی تحت این عنوان پاس نمیکنیم. بهتر است در واحدهای دانشگاهیِ رشتههای دیگر، درسی درباره فرهنگ مشاوره بگذارند، نه روانشناسی عمومی. ما الان در دانشگاهها در هر رشتهای «واحد روانشناسی عمومی» داریم که برای دانشجو اصلاً مفید و کاربردی نیست. درحالیکه میتوان «فرهنگ مشاوره» را در درسها گنجاند تا دانشجو یاد بگیرد که روانشناسی حرفهای از روانشناسی زرد را راحتتر تشخیص دهد.
ما به عنوان روانشناسان علمی اعتراف میکنیم که روانشناسان زرد در صحبت با مردم ارتباطگیری قویتری دارند. مثلاً با زبان خود مردم صحبت میکنند، ما با زبان علمی صحبت میکنیم و اگر بخواهیم اثرگذار باشیم، باید زبان ما را به زبان عامه نزدیک کنیم که واقعاً دشوار است. روانشناسان دو طیف هستند؛ یا زرد مینویسند، یا علمی مینویسند که خیلی از مردم دومی را درک نمیکنند. در نتیجه مردم، روانشناس زرد را انتخاب میکنند. چون راحتتر حرف میزنند و فرد راحتتر متوجه حرفهای آنها میشود. فردی که تحصیلات خاصی ندارد و تمایل دارد که با یکبار مطالعه کردن، مثلاً پست اینستاگرامیِ روانشناس را درک کند، نمیتواند برود مقالات مختلفی را بخواند تا پست روانشناس علمی را بتواند درک کند.
روانشناسان زرد همیشه راهحلهای فوری دارند. کلاً راهحل دادن، از ویژگیهای بارز روانشناسان زرد است. بیشتر مردم هم همیشه راهحل آماده میخواهند. یک قرص آماده میخواهند. یکی باشد به آنها بگوید طلاق بگیر، طلاق نگیر، بمان، نمان، رها کن. تراپیستهای زرد، این قرص آماده را به مردم ارائه میدهند و عامه مردم این را میپسندند.
روانشناسان زرد عمدتاً مرزهای حرفهای و اخلاقی را میشکنند و به آن اهمیت نمیدهند. شما اگر با یکی از مراجعین خود بروید کافه و با هم قهوه بخورید، شاید برای مراجعین جذاب باشد؛ اما خیلی غیرحرفهای است. خیلی از روانشناسان زرد با مراجعین خود رفتوآمد دارند. درحالیکه یک قانون جهانی داریم که روانشناس به هیچ عنوان با مراجعین خود ارتباط نگیرد و از دایره کار خارج نشود.روانشناسان زرد به نوعی بازیگر هستند تا روانشناس. من خودم بهسختی جرأت این را پیدا میکنم که یک کلیپ با چهره و صدای خودم در صفحهام بگذارم. سخت است برایم. ولی اینها مدام جلوی دوربین هستند و پرسروصدا هستند و مدام محتواهای آموزشی تولید میکنند و به خورد مردم میدهند که بیشتر آنها غلط و غیرعلمی است. چپ و راست هم خود را تبلیغ میکنند. درحالیکه یک روانشناس علمی و حرفهای مدام خود را در چشم مردم نمیکند و تبلیغ مدام ندارد. نکته بعدی این است که مردم هم دسترسی بیشتری به گروه روانشناسان زرد دارند.
برخی روانشناسان آکادمیک نیز زرد محسوب میشوند!
گراوندنیا در ادامه به روانشناسانی اشاره میکند که تحصیلات آکادمیک و پروانه اشتغال دارند، اما زرد محسوب میشوند! این دکترای روانشناسی توضیح بیشتری میدهد و میگوید: «روانشناس زرد فقط به افراد بدون پروانه و فیک گفته نمیشود. برخی از روانشناسان تحصیلات آکادمیک دارند، مجوز یا پروانه فعالیت هم دارند اما زرد هستند. این را خیلیها نمیدانند. پس همین که یک مدرک روانشناسی داشته باشید، کافی نیست.» این رواندرمانگر ادامه میدهد: «پارسال فاجعهای در دنیای تراپی اتفاق افتاد؛ برای اولینبار حدود ۲۰۰ پروانه اشتغال در حوزه روانشناسی، بدون انجام مصاحبه با متقاضیان صادر و به درِ خانه این افراد ارسال شد. فقط کافی بود فرد متقاضی به درگاه ملی مجوزها مراجعه و تقاضای خود را ثبت کند.»
گراوندنیا میگوید: «قبلاً شش روانشناس، حدود سه ساعت با فردی که درخواست مجوز فعالیت مشاوره میداد، مصاحبه میکردند. درحالیکه الان میبینیم خیلیها که لیسانس برق یا مکانیک داشتند و فوقلیسانس روانشناسی عمومی خواندهاند، مجوز اشتغال به در خانهشان ارسال میشود. این فاجعه است و به نظرم از این به بعد باید بیشتر مراقب روانشناسانِ مجوزدارِ زرد باشیم.»
نسخههای سیاه و فاقد ارزش
دکتر حمید پورشریفی، رئیس انجمن روانشناسی ایران و دانشیار دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی نیز درباره روانشناسیهای تقلبی و فاقد ارزش میگوید: «روانشناسانزرد به همه موضوعات حوزه روانشناسی مثل روابط زوجین و شیوه فرزندپروری ورود پیدا میکنند. اما نحوه بیان و محتوایی که از آن استفاده میکنند، علمی نیست و این مسئله به مردم آسیب میزنند.
به عنوان نمونه در مشاورهای که یک روانشناس علمی برای بهبود روابط زوجین ارائه میدهد از نظریههای مبتنی بر شواهد علمی استفاده میکند، درحالیکه روانشناسان زرد تجربههای شخصی خود یا اطرافیانشان را به زوجین توصیه میکنند که البته ممکن است بهظاهر خیلی هم شیک و جذاب باشد، اما بیتردید آثاری منفی به همراه خواهد داشت.»روانشناسان علمی بر اساس رویکردها و نظریههای علمی سخن میگویند و بیان این یافتههای علمی به زبان ساده از پیچیدگیهایی برخوردار است، ولی یک روانشناس زرد یادگرفته از سادهسازیها استفاده کند، حتی اگر این سادهسازیها منجر به تحریف مطالب علمی و از قلم افتادن موارد زیادی از آنها شود، یا بهغلط انتشار یابد. به عنوان نمونه در طرحواره درمانی جملههایی مثلاینکه «آدمهایی که وقتشان را تلف میکنند، افراد به درد نخوری هستند.» از نظر یک روانشناس زرد، جمله بهظاهر شیکی است که افراد را تشویق میکند از زمان خود استفاده کنند و بهظاهر، مخاطبان را قانع میکند، درحالیکه یک روانشناس علمی بهخوبی میداند نباید از این قبیل جملهها استفاده کند، زیرا اگر فردی در معرض آسیب باشد، همین جمله بهظاهر شیک، موجب اعتیاد او به کار میشود و کیفیت زندگی او را تا حد قابلتوجهی کاهش میدهد، بهطوری که این فرد هرگاه بیکار شود با حس گناه از اینکه آدمهایی که وقتشان را تلف میکنند، افراد بهدردنخوری هستند؛ نمیتواند زمانی را به خانواده، سفر، تفریح، میهمانی و یا حتی تماشای تلویزیون اختصاص دهد و اگر به اصرار اطرافیان در این شرایط قرار گیرد، احساس آرامش نخواهد داشت.
ویژگی دیگر روانشناسان زرد این است بهخوبی میدانند حضور در محیطهایی با سطح هیجان بالا برای بسیاری از افراد خوشایند است و استفاده از چاشنیهای کلامی موجب افزایش هیجان محیط میشود. از اینرو، در همایشها و جلسههای گروهی با بیان جوک و شوخی- بدون توجه به پیامدهای آن که ممکن است موجب رنجش برخی افراد شود - هیجان محیط را بالا میبرند، زیرا این افراد به دنبال ایجاد جاذبه برای مخاطبان هستند و اگر مخاطب آنها تفکر نقادانه و سواد رسانهای بالایی نداشته باشد، بیتردید دچار آسیب خواهد شد. البته یک روانشناس علمی هم میتواند حس طنز داشته باشد، ولی با توجه به اینکه هویت و جنسیت افراد خطقرمز روانشناسان علمی است، هرگز به خود اجازه نمیدهد با افراد شوخی کند، چون میداند با آنکه ممکن است چاشنیهای کلامی در همان لحظه موجب افزایش خلق جلسه شود، در بلندمدت آثار منفی متعددی برای مخاطبان به همراه خواهد داشت.
در پایان ذکر این نکته مهم است که اگرچه در سالها اخیر شاهد تقویت بیشتر این سبک روانشناسی در فضای مجازی بودهایم؛ اما نمیتوان تنها این عرصه را عامل اصلی افزایش فعالیت روانشناسان زرد دانست. چرا که قبلتر نیز این افراد در سالنهای همایش، در ویدئوها و کلیپها و از طریق انتشار کتاب با شمارگان بالا قدرتنمایی میکرده با سوءاستفاده از ناآگاهی مردم موجسواری میکردهاند. درواقع هر بازاری تا متقاضی نداشته باشد، عرضهای نخواهد داشت.