شرحی از ماجرای غمانگیز ویرانی و اشغال 418 روستای فلسطین- ۴۰
الغبيّات روستاهایی معروف به جنگلهاي كوچك
ولید الخالدی
ترجمه امیرحسین بابالار
الغبيةالفوقا
موقعيت:
PGR: 164223
فاصله تا حيفا: 28 كيلومتر
متوسط ارتفاع: 200 متر
تملك و کاربری زمينهای روستا در سال 45 / 1944 (هكتار): (به انضمام روستاهای الغبيةالتحتا و النغنغية)
مالكيت
عرب: 7/1160
يهودي: 0
مشاع: 2/53
مجموع: 9/1213
کاربری
زراعی: 2/1109
درصد از كل: 91%
عمارت ساختماني : سندی در دست نیست
جمعيت:
سال 1931: 200 نفر (به انضمام روستای الغبيةالتحتا)
سال 45 / 1944: 1130 نفر (به انضمام روستاهای الغبيةالتحتا و النغنغية)
تعداد خانهها (سال 1931): 38 باب (به انضمام روستای الغبيةالتحتا)
الغبيةالفوقا پيش از 1948
اين روستا جزو يك مجموعۀ سه روستايي است كه دركل با عنوان الغبيّات (به معناي «جنگلهاي كوچك») شناخته ميشدند و بر دامنههاي شرقي بلاد الروحاء(«سرزمينهای عطرآگين»، دالية الروحاء در فرمانداري حيفا را ببينيد) قرار داشت؛ دو روستاي ديگر الغبيةالتحتا و النغنغيّة بودند. الغبيةالفوقا بر روي يك تپه واقع شده بود و دامنۀ آن موازي با جادۀ حيفا - جنين كه با فاصلهاي اندك از شمال شرق آن عبور ميكرد گسترش مییافت. بخش دوم نام روستا در عربي به معناي «بالادستي يا عليا» است؛ اين كلمه براي تفكيك اين روستا از روستاي همتاي آن الغبيةالتحتا به كار گرفته ميشد. در سال 1596، الغبيةالفوقا روستايي بود در ناحيۀ شفا
(استان لجّون) و 215 نفر جمعيت داشت. ماليات روستا براساس ميزان محصولات آن شامل گندم و جو و ساير توليدات آن مثل بزها و كندوهاي عسل و گاوميشهاي آسيايي پرداخت ميشد.
[Hut. And Abd.:157] ساكنين الغبيةالفوقا مسلمان بودند. خانههاي روستا از سيمان و گل و به شكلي پراكنده در عرض دامنۀ تپه ساخته ميشد. سه روستاي پيشگفته به صورت اشتراكي داراي يك مدرسۀ ابتدايي بودند كه در سال 1888 و در زمان زمامداري عثمانيها احداث شده بود؛ اين مدرسه در دورۀ قيمومت كه در آن الغبيةالفوقا در فهرست اعلام جغرافيايي فلسطين در طبقۀ مزارع قرار ميگرفت به تعطيلي كشانده شد. روستا داراي يك مسجد بود و فرزانهاي مسلمان به نام الشيخ أحمد در آن به خاك سپرده شده بود. قبرستان روستا بر روي تپه و بالاتر از خود روستا قرار داشت. روستاهاي سهگانه به يك منبع آب مشترك دسترسي داشتند كه دربرگيرندۀ چندين مسيل و چشمه و رودخانه المقطع بود. اقتصاد اين سه روستا مبتني بر كشاورزي و دامداری بود و غلات اصليترين محصول آن محسوب ميشدند. در سال 45/1944 جمعاً 3/1088 هكتار از اراضي سه روستا به كشت غلات و حبوبات اختصاص مييافت؛ 9/20 هكتار نيز آبياري شده و يا براي احداث باغات مورد بهرهبرداري قرار ميگرفت. يك محوطۀ باستاني به نام تلّ الأسمر (164222) در حدود 300 متري جنوب غرب روستا واقع شده بود كه هنوز كاوشي بر روي آن صورت نپذيرفته است.
اشغال روستا و اخراج ساکنین آن
اين روستا يكي از نخستين روستاهايي بود كه متعاقب نبرد ميشمارها- عِمِق به تصرّف نيروهاي هاگانا درآمد (أبو شوشة در فرمانداري حيفا را ببينيد) و تا نيمۀ نخست آوريل 1948 چندين مرتبه بين نيروهاي درحال نبرد دست به دست شد. الغبيةالفوقا هم مثل روستاي همتايش الغبيةالتحتا توسط نيروهاي هاگانا كه از پالماح و تيپهاي كارملي و الكساندروني انتخاب شده بودند اشغال شد. آنها ابتدا در روزهاي 8 و 9 آوريل، و طي «نبردي ددمنشانه» وارد روستا شدند و براساس آنچه فوزي القاووقجي، فرماندۀ ارتش آزاديبخش عرب اعلام كرده است «نبرد آنها در طول شب و به صورت خانه به خانه ادامه داشت.» القاووقجي در ادامه ميگويد، جنگ در روز بعد شکل منظمی به خود گرفت و بر اثر آن قواي صهيونيستي بيرون رانده شدند. اين تاريخها مورد تأييد روزنامۀ فلسطيني فلسطين هم قرار گرفتهاند كه در گزارشي آورده بود كه در روز 10 آوريل نبرد «درازمدت» و «خشونتبار» بوده و در درون خود روستا جريان داشت. براساس آنچه در كتاب تاريخ هاگانا آمده، كنترل هاگانا بر اين روستاها در چند روز پس از جنگ وضعيت متزلزلي داشته است. درحالی که آنها در تلاش بودند حضور خود را طی شب در این روستاها حفظ کنند، بر اثر آتش بار ارتش آزادیبخش عرب در طول روز مجبور به عقبنشینی شدند. اما آن طور که بنیموریس مورخ اسرائیلی عنوان میدارد این مسئله هم از تخریب روستا و «تکهتکه شدن» آن توسط یگانهای متخاصم در روزهای بعد جلوگیری نکرد. عارف العارف مورخ فلسطینی میگوید که مدّتی قبل از درگیری، مردم الغبيةالتحتا كه روستاي آنها نيز تخريب شده بود به مردم الغبيةالفوقا پيوستند. هجوم مردم از روستاي مجاور جمعيت الغبيةالفوقا را به دو برابر افزايش داد و آن را به 1400 نفر رساند. معلوم نيست كه در زمان بالاگرفتن آتش نبرد چه اتفاقي براي آنها افتاد. هاگانا گفته است كه تا 13 آوريل، قواي ارتش آزاديبخش عرب از کل منطقه عقب نشستهاند، اما ارتش آزادیبخش عرب گزارش کرد که در روز 14آوریل مجدداً روستاهای الغبية را پس گرفته است. براساس تصمیمی که توسط هاگانا و بنگوریون اتخاذ شد، ساکنین عرب این ناحیه اخراج شده و روستاهای نزدیک میشمارها- عِمِق برای از بین بردن دائمی «خطری که متوجه ییشوو بود» پاکسازی شدند. الغبيةالفوقا در هفته بعد توسط هاگانا و پالماح و با کمک ساکنین یهودی محلی به کلی منهدم شد. [F:۴۸/4/۱۰, ۴۸/4/۱۱; M:116, 158;Q:43-45; R:198; S:1566]
آباديهاي اسرائيلي در زمينهاي روستا
آبادی میشمارها- عِمِق (163224) که در سال 1926 احداث شده بر روی اراضی روستا واقع نشده است؛ هرچند این آبادی در حال حاضر از برخی زمینهای آبادی به عنوان چراگاه استفاده میکند.
روستا در حال حاضر
انبوهی از کاکتوسها و درختان انجیر، بادام و خرنوب(فلوس) در این محوطه روییدهاند. ویرانۀ خانهها در میان علفها قابل رؤیت است. همچنین میتوان در محلی که پیشتر مسجد روستا درآن قرار داشت تودهای از سنگ را مشاهده کرد. قبرستان روستا از گیاهان خاردار و علفهای هرز پوشیده شده است. زمینهای اطراف توسط کشاورزان اسرائیلی برای مقاصد گوناگون اعم از چراگاه گلهها و کشت و تولید پنبه مورد استفاده قرار میگیرد.
قنـّير
موقعيت:
PGR: 153214
فاصله تا حيفا: 35 كيلومتر
متوسط ارتفاع: 100 متر
تملك و کاربری زمينهای روستا در سال 45/1944 (هكتار):
مالكيت
عرب: 6/1082
يهودي: 5
مشاع: 5/45
مجموع: 1/1133
کاربری
زراعی: 627
درصد از كل: 55%
عمارت ساختماني : 2/2
جمعيت:
سال 1931: 483 نفر
سال 45 / 1944: 750 نفر
تعداد خانهها (سال 1931): 92 باب
قنـّير پيش از 1948
روستا بر روي زميني نسبتاً مرتفع در بلادالروحاء قرار داشت (دالية الروحاء در فرمانداري حيفا را ببينيد) شيب ناحيه به طرف بخش شمالي دشت ساحلي بود. جادهاي فرعي ارتباط بين روستا با جادۀ ساحلي را برقرار ميكرد. در اواخر قرن نوزدهم، روستاي قنـّير كه از خشت خام ساخته شده بود بر روي تپهاي كمارتفاع واقع شده بود. 250 نفر سكنۀ (مسلمان) روستا بر روي 24 فدّان (فهرست واژگان را ببینید) از اراضي روستا زراعت ميكردند. [SWP (1881) II:42] در یک روايت متأخر، شرحي از خانههاي سنگي روستا كه ديوار به ديوار يكديگر ساخته شده بودند وجود دارد. اقتصاد قنّير مبتني بر كشاورزي (عمدتاً غلات و سبزيجات) و گلهداري بود. در سال 45/1944 جمعاً 576 هكتار از زمينهاي روستا به كشت غلات و حبوبات اختصاص مييافت؛ 46 هكتار هم آبياري شده و يا براي احداث باغات مورد استفاده قرار ميگرفت. زمينهاي روستا دربرگيرندۀ چندين ویرانه (خربة) بود كه در آنها ويرانۀ ديوارها و آب انبارهايي پيدا شده است. به نظر ميرسيد كه خود روستا بر روي يك آبادي قديميتر كه نام آن ناشناخته است واقع شده بود.
اشغال روستا و اخراج ساکنین آن
در فاز اول جنگ، درابتداي ماه مارس 1948، قنّير بارها مورد تهاجم قرار گرفت. روزنامه فلسطيني فلسطين گزارش كرد كه در روز 5 مارس به روستا حمله شد، و اضافه كرد كه اين سومين حملۀ صورت گرفته در طي يك هفته بوده است. براساس اين گزارش، حملۀ يادشده توسط اعضاي نیروهای محلی به عقب رانده شد، هيچ اشارهاي به ميزان تلفات نشده است. [F:۴۸/3/۶]
پس از سقوط حيفا در اواخر آوريل، به برخي از روستاهاي اطراف حمله شد و يا از سكنۀ خود تخليه گرديدند. بني موريس مورخ اسرائيلي اظهار ميدارد كه اهالي قنّير روز 25 آوريل از ترس حمله و تحت تأثير تهاجم به حيفا پا به فرار گذاشتند. اما گزارشهای ارتش آزاديبخش عرب نشان ميدهند كه در اوایل ماه مي، زماني كه روستا براي مدتي کوتاه به اشغال هاگانا درآمد هنوز در دست اعراب بود. فوزي القاووقجي در يكي از تلگرافهاي خود اعلام كرده كه ساعت 4 صبح روز 8 مه، یک تهاجم زرهی علیه قنّير و روستای همسایهاش کفر قرع صورت گرفت. او اضافه کرده که حملۀ مزبور «با ایستادگی مواجه شده و به عقب رانده شد» و دشمن عقبنشینی کرد و هر دو روستا بازپس گرفته شدند. از هیچ یک از این گزارشهای مشخص نمیشود که قوایهاگانا واقعاً چه زمانی وارد روستا شدهاند.
[M:xvi; Q:8]
آباديهاي اسرائيلي در زمينهاي روستا
آبادی رگاویم (151214) در سال 1949 بر روی زمینهای روستا احداث شد. موریس مینویسد که این آبادی بعد از آنکه برای نخستینبار در ژوئیۀ 1948 در روستای مجاور، البطيمات احداث گردید به قنّير منتقل شد.[M:xviii]
روستا در حال حاضر
خرابههای سنگی در سراسر محوطه که با گیاهان خاردار، درختان انجیر و کاکتوسها پوشانده شده پراکنده هستند. بخشی از زمینهای مجاور توسط اسرائیلیها به عنوان چراگاه مورد استفاده قرار میگیرد و الباقی زمینها هم زیر کشت میروند.