kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۸۸۲۹
تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱۴۰۳ - ۱۹:۴۸

فلسفه وجود آیات متشابه در قــرآن (شبهه ها و پاسخ ها)

 
 
شبهه: با توجه به آیه 7 سوره آل‌عمران چرا خداوند متعال همه آیات را از محکمات قرار نداد؟ چرا آیات متشابه فرستاد تا زمینه برای فتنه‌انگیزی برخی فراهم شود؟ اصلاً چرا باید در قرآن متشابه وجود داشته باشد تا باعث اختلاف شود؟ چرا از ابتدا زمینه این اختلاف برداشته نشد؟
پاسخ: خداوند متعال آیات محکم و متشابهی را در قرآن کریم آورده و در آیه 7 سوره آل‌عمران فرموده است: «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهات»؛ اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد که برخى از آن، آیه‌های محکم است که آنها مادر و اساس کتابند، (ابهام آیات دیگر با آنها رفع مى‏شود) و برخى دیگر آیه‌های متشابه است.
بنابراین وجود آیات متشابه نه تنها عیب و نقص نیست ـ زیرا راه‌حلش که ارجاع به محکمات است موجود است ـ بلکه دارای حکمت‌های فراوانی است که در ادامه به بعضی از آنها اشاره خواهد شد.
البته ذکر این نکته نیز ضروری است که تشابه آیات گاهی ذاتی و گاهی عرضی است. ذاتی یعنی این که خود آیه ذاتاً دارای معانی شبیه به هم است که خواننده را در کشف مراد خداوند متعال دچار تردید می‌کند؛ اما عرضی تشابهی است که به علل مختلفی مثلاً فاصله گرفتن از زمان نزول قرآن کریم ایجاد می‌شود، یعنی در زمان نزول، این آیه تشابهی برای مخاطب نداشته است، ولی در اثر گذر زمان و فاصله گرفتن از فضای نزول و...، آیه از متشابهات شده است.
در ادامه به برخی از حکمت‌ها و یا فلسفه وجود آیات متشابه اشاره می‌شود:
1. رشد افکار و اندیشه‌ها
 اسلام یک دین جاودانى است و قرآن براى عصر معینى نازل نشده است و لذا قرآن کریم باید طورى نازل می‌شد که در هر عصرى و با هر فرهنگى مفید فایده باشد و پیام‌های خود را برساند؛ وجود آیات متشابه در قرآن یکى از الطاف الهى براى بشر در تداوم نسل‌ها و قرن‌هاست و این آیات رمز جاودانگى قرآن است و در حقیقت می‌توان گفت که خداوند مطالبى را که در هر عصرى و براى هر نوع استعدادى یکسان است، به صورت آیات محکم آورده و مطالبى را که هر قومى به اندازه استعداد خود و مطابق با رشد فکر و جولان اندیشه‌اش باید بفهمد، به صورت آیات متشابه آورده. در واقع آیات متشابه رمزهایی براى کشف اسرار و علومى‏ هستند که هرکسی مطابق استعداد و شایستگى خود می‌تواند به آن اسرار و علوم دست یابد و کلید رمز هم معرفی‌ شده است و آن همان آیات محکمات هستند که قرآن از آنها به عنوان «امّ الکتاب» یعنى مادر کتاب یاد می‌کند. به عبارت دیگر: می‌توان گفت که آدمى با برگشت دادن آیات متشابه به آن محکمات و با کنار هم چیدن چند آیه متشابه و محکم به مطالبى دست پیدا می‌کند که شاید دیگران به آنها نرسیده‌اند. (1)
2. ناتوانی ابزار حسی در درک و فهم معارف الهی
«علّامه طباطبائى» در تبیین علّت وجود متشابه در قرآن در یک بیان تفصیلى به این نتیجه می‌رسد که اساساً اشتمال قرآن بر آیات متشابه امرى واجب و ضرورى بوده است و جز این امکان نداشته است. وى می‌گوید: القاى مفاهیم و معانى به انسان جز از طریق معلومات ذهنى که در طول زندگى وى برایش فراهم شده، ممکن نخواهد بود. اگر فردى مأنوس با امور حسى باشد القاء از طریق محسوسات و اگر به معانى کلى نائل ‏گشته باشد، از همان طریق، به میزان نیل به معانى صورت خواهد گرفت.
از طرفى هدایت دینى، به گروهى خاص از مردم اختصاص ندارد؛ بلکه همه گروه‌ها و تمامى طبقات را در برمی‌گیرد. اختلاف سطح افکار مردم از یک‌سو و عمومیت امر هدایت براى همه از سوى دیگر باعث شده است که بیانات قرآن در قالب امثال صورت گیرد؛ بدین‌صورت که آن دسته از معانى و مفاهیمى که انسان به آنها آشناست و ذهنش با آنها معهود است انتخاب می‌شود تا از رهگذر این معانى، آنچه را نمی‌داند برایش تبیین کند. (2)
به عبارت دیگر: الفاظ قرآن، مثل‌هایی براى معارف حق الهى می‌باشند و ازآن‌ جهت که فهم عموم مردم جز محسوسات را درک نمی‌کند و دسترسى به معانى کلى ندارد، این معارف در قالب مثل‌ها و امور مادى عرضه می‌شوند. 
در این صورت اگر درک مردم در دریافت معارف الهى در همان مرحله حسى جمود پیدا کند، براى چنین افرادى بیانات و امثال قرآن، حقایق جلوه می‌کند و مثال، ممثّل به نظر می‌رسد و در این صورت منظور و مقصود آیات از بین رفته است. اگر مردم در درک معانى، جمود بر مثال‌ها ننمایند و با تجرید مثال‌های بیان شده، خود را به معانى و مفاهیم مجرّد از حس و محسوسات منتقل کنند، در این صورت هم میزان تجرید و الغاى خصوصیات مثال‌ها براى همه یکسان نیست و در نتیجه در انتقال از این مثال‌های محسوس به معانى مجرد، تفاوت‌هایی پدیدار می‌شود.(3)
به هر حال از آنجا که انتقال مفاهیم عالى و معنوى قرآن به انسان‌ها جز از طریق‏ الفاظ و عبارات امکان‌پذیر نیست، این الفاظ مادى نمی‌توانند در برگیرنده همه آن محتوا و معنا باشد. به همین جهت تشابه پدید می‌آید و دلیل آن همان است که معانى در قالب این الفاظ نمی‌گنجند.
3. قاصر بودن الفاظ و کلمات در رساندن معارف عالیه
 بعضى از قرآن ‌پژوهان در پاسخ به همین اشکال که چرا قرآنى که مثل اعلاى فصاحت و روشنى و صراحت است، داراى متشابهات شبهه‏انگیز و دیریاب است؟ گفته‌اند: قرآن در قالب و بر وفق موازین کلام طبیعى انسانى نازل شده است و در کلام بشرى از ساده‌ترین تعابیر روزمرّه گرفته تا عالی‌ترین تعبیرات و عبارات ادبى و هنرى انواع صورت‌های مجازى و استعارى و تمثیلى و کنایى را دارد و هر جا که مجاز باشد لا محاله تشابه و متشابه پیش می‌آید؛ بنابراین با توجّه به القاى دقیق‌ترین معانى در قالب الفاظ مادى از یک‌ سو و استفاده قرآن از تعابیر رایج لفظى نظیر مجاز، استعاره، تمثیل و کنایه از سوى دیگر، وجود آیات متشابهات که چیزى حدود دویست آیه‏(4)  از کل قرآن را تشکیل می‌دهند، امرى غیرقابل اجتناب و ضرورى بوده است و در حقیقت اگر جز این بود جایى براى سؤال و ابهام وجود داشت(5) پس در اصل و حقیقت قرآن، تشابه نیست، بلکه قرآن چون در قالب الفاظ بشری درآمده، متشابه شده است.
4. مراجعه به اهل‌بیت‌(ع)
یکی دیگر از حکمت‌های وجود آیات متشابه در قرآن کریم، راهنمایی و جهت دادن مردم به نیاز به مراجعه و استفاده از مفسّران حقیقی قرآن کریم یعنی اهل‌بیت‌(ع) است، زیرا به نص آیات قرآنى، تأویل متشابهات و بیان عام از خاص و مجمل از مبیّن و ناسخ از منسوخ، ویژه اهل‌بیت‌(ع) است و حل مشکلات و تفسیر آیات متشابه به آن بزرگواران اختصاص دارد؛ کما اینکه از مصادیق بارز و کامل راسخان در علم در آیه:«وَ الرَّاسِخُونَ‏ فِی الْعِلْمِ»(6) و نیز اهل ذکری که توصیه شده‌ایم از ایشان بپرسیم: «فَاسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْر»(7)، اهل‌بیت‌(ع) هستند.
از طرفی عترت و اهل‌بیت رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) از قرآن جدا نیستند و قرآن نمی‌تواند ما را از ایشان مستغنى گرداند، چنان‌که پیامبر اکرم(ص) در حدیث متواتر ثقلین فرمود: «لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض»(8) یعنی قرآن و عترت، جداشدنی نیستند و در کنار هم هستند.
بعضی دیگر از صاحب نظران حکمت‌های دیگری را بیان کرده‌اند که به دلیل پرهیز از اطاله کلام به آنها اشاره نمی‌شود.(9)
نتیجه:
1. آیات متشابه رمزهایی براى کشف اسرار و علومى‏ هستند که هرکسی مطابق استعداد و شایستگى خود می‌تواند به آن اسرار و علوم دست یابد. لذا این آیات، زمینه شکوفایی و رشد فکری را فراهم می‌کنند.
2. چون مردم معمولاً قادر به درک محسوسات و امور حسی هستند، القاى مفاهیم الهى و معارف بلند قرآنى در قالب الفاظ مادى و بیان ممثّل در قالب مثال، موجب تشابه می‌گردد و این امر اجتناب ناپذیر است.
3. قرآن کریم همانند سایر کلام‏هاى طبیعى بشر، براى تبیین معارف خویش از ساده ‌ترین تعابیر تا عالی‌ترین عبارات ادبى، هنرى را در خود جاى داده است و از انواع مجازات، استعاره‌ها، تمثیل‌ها و کنایه‌ها استفاده کرده و در کاربرد چنین امورى به ناچار تشابه رخ می‌دهد.
4. یکی از حکمت‌های وجود آیات متشابه، راهنمایی و جهت دادن مردم به مراجعه به اهل‌بیت‌(ع) است.
پی‌نوشت‌ها:
1. یعقوب جعفری، سیرى در علوم قرآن، تهران، اسوه، 1382 ش، صص 286 -287.
2. محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1417 ق، ج 3، صص 60 و 61.
3. ر. ک: همان، ج 3، ص 62.
4. ر.ک: محمدهادی معرفت، التمهید فى علوم القرآن، قم، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، 1388 ش، ج 3، ص 14.
5. ر.ک: حسین جوان آراسته، درس‌نامه علوم قرآنى، قم، بوستان کتاب، 1380 ش، صص 451 – 455.
6. آل‌عمران، آیه 7.
7. نحل، آیه 43؛ انبیاء، آیه 7.
8. سید محمدابراهیم بروجردی، تفسیر جامع، تهران، انتشارات صدر، 1366 ش، ج 6، ص 3.
9. سید ابوالفضل میر محمدی زرندی، تاریخ و علوم قرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1377 ش، ص 280 ـ 285؛ فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث الاسلامی، 1420 ق، ج 7، ص 141 ـ 142.