رعایت عدالت در حقوق طبيعي و حقوق اکتسابی
... حقوق طبيعي و فطري از آنجا پيدا شد که دستگاه خلقت با روشنبيني و توجه به هدف،موجودات را به سوي کمالاتي که استعداد آنها را در وجود آنها نهفته است، سوق مي دهد. هر استعداد طبيعي مبناي يک « حق طبيعي » است و يک «سند طبيعي » براي آنان به شمار مي آيد. مثلا فرزند انسان حق درس خواندن و مدرسه رفتن دارد، اما بچه گوسفند چنين حقي ندارد، چرا؟
براي اينکه استعداد درس خواندن و دانا شدن، در فرزند انسان هست، اما در گوسفند نيست....
افراد بشر از لحاظ حقوق اجتماعيِ غير خانوادگي يعني از لحاظ حقوقي که در اجتماع بزرگ، خارج از محيط خانواده، نسبت به يکديگر پيدا ميکنند، هم وضع مساوي دارند و هم وضع مشابه. يعني حقوق اولي طبيعي آنها برابر يکديگر و مانند يکديگر است. همه مثل هم حق دارند از مواهب خلقت استفاده کنند، مثل هم حق دارند کار کنند، مثل هم حق دارند در مسابقه زندگي شرکت کنند، همه مثل هم حق دارند خود را نامزد هر پست از پستهاي اجتماعي بکنند و براي تحصيل و به دست آوردن آن از طريق مشروع کوشش کنند.
همه مثل هم حق دارند استعدادهاي علمي و عملي وجود خود را ظاهر کنند و البته همين تساوي درحقوق اوليه طبيعي تدريجا آنها را از لحاظ حقوق اکتسابي در وضع نامساوي قرار مي دهد، يعني همه به طور مساوي حق دارند کار کنند و در مسابقه زندگي شرکت نمايند. اما چون پاي انجام وظيفه و شرکت در مسابقه به ميان مي آيد، همه در اين مسابقه يکجوراز آب درنمیآيند، بعضي پراستعدادترند و بعضي کم استعدادتر، بعضي پرکارترند و بعضي کم کارتر، بالاخره بعضي عالمتر، با کمالتر، باهنرتر، کارآمدتر، لايقتر از بعضي ديگر از کار در مي آيند، قهرا حقوق اکتسابي آنها صورت نامتساوي به خود ميگيرد و اگر بخواهيم حقوق اکتسابي آنها را نيز مانند حقوق اولي و طبيعي آنها مساوي قرار دهيم عمل ما جز ظلم و تجاوز نامي نخواهد داشت.
* شهید مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، صص 182و 181