مداخله خــدا در شــفای بیمـاران (شبهه ها و پاسخ ها)
شبهه: در مورد شفای بیماران، اگر خدا قادر نیست کاری انجام دهد، پس چرا گاهی مداخله میکند و مثلا توسط حضرت عیسی(ع) بیماران را شفا میدهد یا در حرم امامان چنین میکند؟! اما اگر خدا قادر است چنین کاری انجام دهد، پس چرا کودکان سرطانی را شفا نمیدهد که بیگناهند و عاشقانه صدایش میکنند؟!
پاسخ: خداوند قادر مطلق است و قدرت او هیچ حد و مرزی ندارد. هر آنچه که در عالم خلقت ممکن باشد، تحت قدرت اوست و او بر انجام آن قادر است. ازاینرو، این سؤال پیش میآید که اگر خدا قادرمطلق است و به شکل اعجازین بیماران را شفا داده، چرا همیشه این کار را انجام نمیدهد و مثلا کودکان بیمار را شفا نمیبخشد؟! آیا عدم شفای کودکان بیمار، قدرت بیکران یا خیرخواهی بیکران خدا را زیر سؤال نمیبرد؟! سعی میشود در چند محور به این سؤالات پاسخ داده شود:
نکته اول:
وجود مصیبتها و دردها و رنجها در دنیا امری است که به عیان آن را مشاهده میکنیم و نیازی به استدلال و دقت نظر ندارد. در عین حال هم میتوان برای این مصائب، دلایل و فلسفههای عقلانی ذکر کرد و هم میتوان تبیینی عقلانی از خیرخواهی خداوند و وجود دردها در دنیا بیان نمود که در این پاسخ نمیگنجد و خود حکایتی مفصل است(1) خداوند خیرخواه بندگان است اما این خیرخواهی همیشه در دادن نعمت و ارزانی داشتن مواهب و رفع گرفتاریها نیست. گاهی مصیبتها و مشکلات و بیماریها میتواند بزرگترین نعمت برای انسان باشد و فواید فراوانی برای فرد داشته باشد که معمولا و در نگاه اول از درک آن عاجزیم. البته این نکته را نباید به معنای آن دانست که خداوند منشا هر شرّ و رنجی است. همانطور که در نکته بعدی خواهد آمد، شرور و بیماریها، ناشی از تزاحم علل و اسباب موجود در جهان است که هر یک به خودیِ خود، خیر و خوبند اما در تزاحم با یکدیگر، منشا پیدایش شر و بیماری برای گونههای دیگر میشوند. آنچه در نکته حاضر مورد نظر ما است، توجه یافتن به فوائدی است که بیماری و شرّ میتواند برای انسانها به همراه داشته باشند؛ چنانکه بخش قابل توجهی از پیشرفت علمی و فنی، ناشی از همین بیماری و شرور است؛ یا بخش قابل توجهی از مرگ آگاهی و توجه یافتن به معنویات و التفات به محدودیتهای وجودی، ناشی از همین شرور و بیماری است. قرآن میفرماید:
«چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آن كه خيرِ شما در آن است و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شرِّ شما در آن است و خدا مىداند و شما نمىدانيد».(2)
نکته دوم:
دنیایی که در آن زندگی میکنیم دنیایی است که قانون علیت و اسباب و مسببات در آن جریان دارد. طبق این قانون هر معلولی دارای علت خاص خویش است و قرار نیست خارج از این نظام و قوانین ذاتی آن، اتفاقات خاصی رخ دهد. (3) به عبارت دیگر خداوند با آنکه قادر مطلق است اما دنیا را با سنتها و قوانین ثابت خلق کرده و ابا دارد که امور جز در مجرای عادی و براساس روابط علّی و معلولی واقع شود.(4)
از این منظر، بخش قابل توجهی از بیماریها ناشی از علل و اسبابی است که در دنیا وجود دارد و در تزاحم با یکدیگر، منشا پیدایش شرور برای سایر گونهها میشوند. مثلا نیاز انسان به غذا، منشا پیدایش شرور برای گونهای از حیوانات شده است، یا نیاز ویروس به حیات و تکثیر، فعالیت سلولهای میزبانی که ویروس در آن راه یافته را مختل میسازد. به همین جهت، بخش قابل توجهی از شرور و بیماریها ناشی از تزاحم علل و اسباب است که هر یک به خودیِ خود خیر و خوبند، اما در تزاحم با یکدیگر، منجر به پیدایش شرّ برای دیگران میشوند. بگذریم از اینکه بیتدبیری انسان (مثلا عدم مراعات نکات بهداشتی) یا سوءاستفاده او از امکانات پیرامونی(مثلا انتشار ویروس به شکل عمدی) نیز از علل مؤثر در پیدایش بیماری و شرور است که همه اینها به تزاحم علل و اسباب و اختیار انسان باز میگردد و نمیتوان خداوند را مسئول آنها دانست. قرآن میفرماید: « آنچه از نيكيها به تو مى رسد، از طرف خداست؛ و آنچه از بدى به تو مى رسد، از سوى خود تو است».(5)
نکته سوم:
در درمان بیماری نیز نباید خدا را مسئول مستقیم شفای بیماران دانست بلکه باید از علل و اسباب بهره جُست. خداوند علل و اسبابی را مهیا کرده تا ما با استفاده از آنها درمان شویم و بهبود یابیم. بر این اساس خداوند اسبابی مادی (داروهای گیاهی و غیر گیاهی) و غیر مادی (دعا، توبه، توسل و غیره) را در دنیا برای مداوا و بهبود بیماریها قرار داده است و به همین دلیل هم درمان را در دارو و برخی از گیاهان قرار داده است (عوامل مادی) و در عین حال از انسانها خواسته که برای تاثیر بهتر داروها و حتی شفای بیماران دعا کنند و از خدا و اولیای او چنین امری را بخواهند. (عوامل غیرمادی) از این رو اگر چه خداوند قادر مطلق است و هر کاری در دنیا با اذن و اراده او به ثمر مینشیند، اما اراده کرده که هر کاری براساس علل و اسباب مادی یا غیرمادی آن رخ دهد.
اینکه گاهی به شکل اعجازین، شفا حاصل میشود، ناشی از تعامل همین علل و اسبابی است که خدا در تدبیر جهان در نظر گرفته است. در هر رخدادی، با برآیند مجموعه علل مادی و معنوی روبهرو هستیم به گونهای که گاهی علتی مانع از تاثیر علت دیگر میشود یا علتی به جهت عدم شرایط مناسب، ما را به نتیجه مطلوب نمیرساند. برای مثال، آتش، سوزاننده پنبه است اما گاهی رطوبت پنبه، مانع از این میشود که توسط آتش سوخته شود. آیا میتوان گفت، آتش، خاصیت سوزانندگی ندارد؟! در مورد دعا هم به همین شکل است. گاهی دعا به جهت وجود موانع یا نبود شرایط لازم مادی و معنوی، مستجاب نمیشود یا به شکل دیگری مستجاب میشود؛ مثلا در زمان دیگری در دنیا یا آخرت مستجاب میشود یا به جای آن نعمت درخواستی، نعمت دیگری در دنیا یا آخرت به ما داده میشود که بیشتر برایمان مفید است یا شرّ بزرگتری از ما دفع میشود.
در این راستا، امیرمؤمنان(ع) میفرماید: «دیر اجابت نمودن خدا، تو را ناامید نکند که همانا بخشش، بسته به مقدار درخواست است و چه بسا در اجابت دعای تو تأخیر رخ دهد تا درخواست تو طولانیتر گردد و بخشش او کاملتر شود. چه بسا چیزی را خواستهای و تو را نداده و بهتر از آن را در این دنیا یا آن دنیا داده و یا بهتر آن بوده که آن را از تو باز دارد. چه بسا چیزی را طلب کردی که اگر به تو میداد، تباهی دین و دنیای خود را در آن میدیدی.»(6)
همچنین امام سجاد(ع) میفرماید: «دعای مؤمن یکی از سه فایده را دارد: یا برای او ذخیره میگردد یا در دنیا برآورده میشود یا بلایی را که میخواست به او برسد، از وی میگرداند.»(7)
بنابراین، عدم استجابت دعا یا شفا نیافتن یک بیمار به معنای خیرخواه نبودن یا قادر نبودن خدا نیست بلکه ناشی از تعامل علل و اسبابی است که خدا برایمان در نظر گرفته است.
کوتاه سخن اینکه خداوند اسباب و عللی را در دنیا خلق کرده است تا از طریق آنها امور در عالم محقق شود. این اسباب و علل گاهی مادی و گاهی غیر مادی هستند.
سنت الهی بر این قرار گرفته که کارها براساس اسباب و علل متعارف انجام پذیرد و دخالت مستقیم از سوی خداوند صورت نگیرد. در باب معجزه و کرامت نیز علل و اسباب، موثرند اما چون نامتعارف و ناشناخته هستند، آنها را مستقیما به خدا نسبت دادهاند.
هر گاه علل و اسباب شناخته و ناشناخته، خواه مادی و خواه معنوی، مهیا شوند، شفا حاصل میشود؛ وگرنه بیماری پابرجا میماند. خداوند نه در ایجاد بیماری و نه در بهبود نیافتن از آن، مستقیما دخالت ندارد و تدبیر جهان را از طریق علل و اسباب انجام میدهد. از آنجا که خدا خیرخواه است، از طریق عقل و تجربه و وحی و سایر منابع شناختی، انسانها را به این علل و اسباب متوجه میسازد تا انسانها به بهترین شکل از آنها بهره مند شوند و به بیماری مبتلا نشوند یا در صورت ابتلاء از آن رهایی یابند.
پینوشتها:
1. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، قم، کتاب طه، چ3، 1383ش، ج1 صص 301-325.
2. بقره، آیه 216.
3. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، قم، کتاب طه، چ3، 1383ش، ج1، ص320.
4. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ط4، 1407ق، ج1 ص183.
5. نساء، آیه 79.
6. سید رضی، نهجالبلاغه، انتشارات مشهور، 1379، نامه 31
7. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، مؤسسة النشر الاسلامي، 1404، ص 280
* مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی