بدرقه پیکر شهیده «معصومه کرباسی» با نوای «یا زینب» در معراج شهدا
پیکر شهیده «معصومه کرباسی» شامگاه سهشنبه با نوای «یا زینب» در معراج شهدا بدرقه شد و بناست برای تشییع به شیراز منتقل شود.
مراسم وداع با پیکر شهیده «معصومه کرباسی» بانوی ایرانی مقیم لبنان که به همراه همسرش دکتر رضا عواضه در حمله هوائی رژیم غاصب صهیونیستی در لبنان به شهادت رسید، شامگاه سهشنبه در معراج شهدای تهران برگزار شد.
در این مراسم، حاضران پیکر شهیده را با نوای «یا حسین» و «یا زینب» بدرقه کردند. هر پنج فرزند شهیده «معصومه کرباسی» در کنار پیکر مادر بودند و همراه با مردم شعار «مرگ بر اسرائیل» سر میدادند و نوای «یا زینب» و «یا حسین» را زمزمه میکردند. مداحی و روضه حضرت زینب(س) و روضه «قتلگاه» از دیگر برنامههای این مراسم بود.
پیکر شهیده کرباسی ظهر سهشنبه وارد تهران شد. گفتنی است، مراسم تشییع اولین شهیده ایرانی قدس در نقاط مختلف فارس برگزار میشود.
نخستین مراسم تشییع این شهیده امروز از ساعت ۱۵ تا ۱۸ در قادرآباد زادگاه این شهیده بزرگوار برگزار خواهد شد.
همچنین مراسم تشییع با حضور اقشار مختلف مردم امروز بعد از اقامه نماز مغرب و عشاء در امامزاده سید حسین در سعادت شهر شهرستان پاسارگاد برگزار میشود.
به گزارش ایسنا، مراسم تشییع دیگری نیز برای این شهیده راه قدس در شهرک گلستان شیراز محل زندگی خانواده ایشان در روز جمعه، ۴ آبان بعد از نماز مغرب و عشاء برگزار خواهد شد.
مراسم تشییع نهائی شهیده کرباسی در روز شنبه، ۵ آبانماه از ساعت ۱۰ تا ۱۲ از میدان شهدای شیراز تا حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع) برگزار میشود.
مراسم وداع با پیکر این شهیده راه قدس دیشب در رواق امام خمینی(ره) حرم مطهر امام رضا(ع) برگزار شد.
معصومه کرباسی سال ۱۳۵۹ در شیراز دیده به جهان گشود. فرزند حاج حسین کرباسی از اصحاب مسجد النبی شیراز و از مهندسان برجسته سازمان جهاد کشاورزی بود. وی فارغالتحصیل رشته مهندسی کامپیوتر دانشکده مهندسی دانشگاه شیراز و از فعالان فرهنگی و رسانهای و از نخبگان برنامه نویسی در این دانشگاه بود. سال ۱۳۸۲ با همکلاسی لبنانی خود دکتر رضا عواضه ازدواج کرد و به همراه همسرش در سال ۱۳۸۳ به لبنان رفت و در آنجا به حزبالله لبنان پیوستند.
به گزارش مهر، وی در خانوادهای قرآنی پرورش پیدا کرد و مادر فداکار پنج فرزند بود. سالها با راهاندازی کانونها، مجالس فرهنگی و دینی با نگاهی امتی به مباحث جهان اسلام، هم اسطوره مقاومت شد و هم به آرزوی خود که بارها به خانوادهاش گفته بود، رسید.
رضا عواضه در بیروت مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته کامپیوتر اخذ کرد و برای ادامه تحصیل به تهران آمد و از دانشگاه امیرکبیر موفق به دریافت مدرک دکتری شد. وی از نخبگان امنیت سایبری حزبالله بود و تا آخرین لحظه در کنار حزبالله و همراه همسرش با رژیم غاصب صهیونیستی مبارزه کرد.
پهپاد ارتش تروریستی روز شنبه ۲۸ مهر به طور هدفمند یک خودرو در شهر جونیه را تعقیب میکرد، خودرویی که سرنشینانش کرباسی و همسرش عواضه بودند. خودرو در حال حرکت بود که پهپاد رژیم صهیونیستی به سمت آن موشکی پرتاب کرد، اما به گوشه ماشین برخورد کرد و صدمهای به سرنشینانش وارد نشد. عواضه خودرو را متوقف کرد. کنار اتوبان ایستاد، پیاده شد و دست همسرش را گرفت تا گوشهای پناه بگیرند. سرنشینهای خودروهای دیگر هم پیاده شدند، اما انگار هدفهای پهپاد مشخص بودند. موشک دوم هم شلیک شد و زوج ایرانی - لبنانی به شهادت رسیدند.
بابا جان دعا کن شهید شوم
حسین کرباسی، پدر شهیده معصومه کرباسی درباره فرزند شهیدش گفت: بازگشت همه به سوی خداست، اما اینکه چگونه و با چه توشهای به سوی خدا پرواز کنیم، مهم است. خدا را شاکر هستم که این توفیق را به من داد تا امانتی را که نزد من داشت آنگونه که مورد قبول درگاه الهی است به سویش بازگردانم. دخترم معصومه و داماد عزیزم هر دو هدیه ناقابل را تقدیم به امام زمان (عج) و حضرت زهرا(س) و سایر ائمه اطهار کردیم و امیدواریم این هدیه قابل پذیرش باشد.
وی افزود: دخترم از کودکی علاقه به عرفان داشت و فرد بسیار مذهبی بود. زمانی که درباره ازدواجش با من صحبت کرد، گفت میخواهد با کسی ازدواج کند که باعث رشد او شود. از موقعیت سیاسی لبنان با خبر بودم به او هشدار دادم که لبنان مرتب زیر موشک است، اما او گفت «میخواهم با رضا ازدواج کنم.»
کرباسی ادامه داد: چند روز قبل از شهادت دخترم، به او گفتم به ایران بیا که آنجا خطرناک است گفت «میخواهم در کنار همسرم باشم» آخر هم در کنار هم به لقاءالله پیوستند. معصومه بسیار درس خوان بود و بعد از فارغالتحصیلی به لبنان رفت. ابتدا در یک شرکت کار کامپیوتری انجام میداد. آنقدر کارش را به خوب انجام میداد که به او مرخصی نمیدادند. او در کارهای فرهنگی و بحث مهدویت بسیار فعال بود و گروههای مهدویت تشکیل داده بود. در کنار آن هم در بحث مقاومت فعال بود و میگفت «بابا جان دعا کن شهید شوم.»
شهادت آرزوی معصومه بود
یکی از دوستان شهیده کرباسی گفت: سال ۲۰۰۶ که جنگ در لبنان شروع شد معصومه تازه به لبنان آمده بود آرزوی او شهادت بود. گاهگاهی هم این آرزوی شیرین را به زبان میآورد، مثلاً سال ۲۰۰۶ در برابر اصرارهای خانواده و اطرافیان که از او میخواستند به ایران برود، میگفت «همینجا میمانم، کنار مردم لبنان مقاومت میکنم و اگر قسمتم بود شهید میشوم.» پای حرفش هم ماند، تا روز آخر جنگ در لبنان بود و ترجیح داد آوارگی را به جان بخرد، اما کنار مردم باشد. علاوه بر خودش و همسرش باکی نداشت اگر پنج فرزندش هم در این مسیر مقدس فدایی شوند. همیشه میگفت «فرزندانم تقدیم به مقام معظم رهبری هستند.» بسیار مؤمن و ولایتی بود. هر جا حرفی از کار فرهنگی میشد معصومه اولین نفر آنجا حاضر میشد. زیاد میشنیدم که لبنانیها را تشویق به یادگیری زبان فارسی میکرد. میگفت «زبان فارسی، زبان انقلاب و جمهوری اسلامی است.»
وی افزود: هر هفته معصومه را در مراسم دعای کمیل میدیدم. آخرین بار این مراسم قبل از شهادت ابراهیم عقیل و حمله به ضایحه برپا شد. آن روز معصومه مثل همیشه سر حال نبود، صورت مهربان و پر انرژیاش رنگ دلهره داشت و نگران مردم لبنان بود. میگفت «حالا مردم لبنان باید دوباره خانههایشان را رها کنند و آواره شوند. خانههایی که ۱۸ سال برایش زحمت کشیدهاند، اما میدانم آنقدر قوی هستند که هر چه که بشود میگویند فدای سر سیدحسن نصرالله که شهید شد.