kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۷۷۵۵
تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱۴۰۳ - ۱۹:۲۵
شرحی از ماجرای غم‌انگیز ویرانی و اشغال 418 روستای فلسطین- 32

دست‌اندازی به سایر روستاهای حومه حیفا

 
 
 
ولید الخالدی
ترجمه امیرحسین بابالار
 
خربة المنصوره
موقعيت:
PGR: 159231
فاصله تا حيفا: 5/18 كيلومتر 
متوسط ارتفاع: 100 متر 
تملك و کاربری زمين‌های روستا در سال 45 / 1944 (هكتار): 
سندی در دست نیست.
جمعيت: 
سال 1931: سندی در دست نیست.
سال 45 / 1944: سندی در دست نیست.
تعداد خانهها (سال 1931): سندی در دست نیست.
خربة المنصورة پيش از 1948
روستا كه بر فراز تپه‌اي مدوّر بر دامنۀ شمال‌شرقي كوه كرمل قرار گرفته بود، از شرق و شمال روبه دشت مرج إبن عامر داشت. تپۀ تلّ قامون (160230) در حدود یک كيلومتري جنوب‌شرق آن واقع شده بود. خربة المنصورة در فهرست اعلام جغرافيايي فلسطين به عنوان يك مزرعه طبقه‌بندی شده بود. 
ساكنين روستا اكثراً دروزي بودند. گرچه امكان يكي دانستن خربة المنصورة با هيچ محوطۀ تاريخي‌ای وجود نداشته است، اما شواهد دالّ بر قدمت آن هستند. شالوده‌هاي ساختماني و قبرهاي حفرشده در دل صخره‌ها (گوردخمه‌ها) در ويرانه‌هاي موجود در درون و پيرامون محوطۀ روستا کشف شده‌اند.  
اشغال روستا و اخراج ساکنین آن
اغلب روستاهاي اين ناحيه در پي سقوط حيفا اشغال شده‌اند. به احتمال فراوان خربة المنصورة هم از اين قاعده مستثنا نبوده است. اين روستا احتمالاً دربرابر تهاجم ‌هاگانا به عنوان بخشي از عمليات بيعور حَمِتس (به معناي پاكسازي عيد فصح) دست از مقاومت برداشته است. بيعور حَمِتس خودش بخشي از عمليات بزرگ‌تري تحت عنوان عمليات ميسپرائيم (به معناي قيچي) بود كه به منظور تقسيم بخش عربي حيفا به دو قسمت طراحي شده بود. 
بيعور حَمِتس در روز 24 آوريل، دو روز بعد از سقوط حيفا و با حمله به بلدالشيخ در حدود 10 كيلومتري شمال‌غرب خربة المنصورة آغاز شد. اين عمليات به مدت حداقل سه روز بيشتر به طول انجاميد كه در جریان آن يگان‌هاي ‌هاگانا براي تسخير پس‌كرانه‌هاي حيفا و تحكيم مواضع خود در اين شهر وارد كارزار شدند. 
اين جريان در هفتۀ پاياني آوريل 1948 و عمدتاً توسط يگان‌هايي از تيپ كارملي به وقوع پيوست. در گزارشي كه در پايان ماه آوريل بايگاني شده آمده است كه افسران ارتش بريتانيا مي‌گفتند كه تصور آنها اين بوده است كه «هاگانا ظاهراً براي خالي كردن جمعيت (اعراب) اقدام به شليك خمپاره و گلوله‌هاي توپ به اطراف حيفا مي‌كرده است.» [See M:75, 93-94; T:252]
آبادي‌هاي اسرائيلي در زمين‌هاي روستا
زمين‌هاي روستا با زمين‌هاي متعلق به شهرك عرب‌نشين دالية الكرمل (155233) در هم ادغام شده‌اند. 
روستا در حال حاضر
هيچ اثري از خانه‌هاي روستا برجاي نمانده است. در 200 متري جنوب محوطۀ روستا، يك كشاورز اهل شهرك عربي عسيفا يك انبار غلات احداث كرده است. 
دالية الروحاء
موقعيت:
PGR: 157223
فاصله تا حيفا: 5/24 كيلومتر 
متوسط ارتفاع: 200 متر 
تملك و کاربری زمين‌های روستا در سال 45 / 1944 (هكتار): 
(شامل آبادی یهودنشین دالیا)
مالكيت                         کاربری 
عرب: 8/17                    زراعی: 9/974
يهودي: 4/961                  درصد از كل: 97
مشاع: 6/21                   عمارت ساختماني : 3/4
مجموع: 8/1000
جمعيت: 
سال 1931: 163 نفر
سال 45 / 1944: 600 نفر (280 عرب، 320 یهودی)
تعداد خانه‌ها (سال 1931): 46 باب
دالية الروحاء پيش از 1948
روستا بر فراز تپه‌اي كوچك بين دو مسيل باريك كه از شمال به سمت جنوب کشیده شده بودند واقع شده بود و به‌واسطۀ يك جادۀ فرعي به جاده‌ای متصل مي‌شد كه رو به جنوب‌غرب به مناطق مديترانه‌اي منتهی مي‌شد و در شمال‌شرق به دشت مرج إبن عامر مي‌رسيد. ناحیه‌ای که از دالية الروحاء («رز معطر») تا روستای امّ الفهم امتداد یافته بود بلاد الروحاء (سرزمین‌های عطرآگین) نامیده می‌شود. المقريزی (متوفی به سال 1441) می‌نویسد که قلاوون، سلطان مملوکی در سال 1281 و در زمانی که در حال انجام عملیات در برابر صلیبیان بود در روستای دالية الروحاء توقف کرد و اضافه می‌کند که دو طرف جنگ در این محل، عهدنامۀ صلح موقتی‌ای را به امضاء رسانیدند. 
[Al-Maqrizi, alsuluk, cited in D 7/2:653, n. 1] 
در اواخر قرن نوزدهم، طراحان نقشۀ فلسطین غربی از دالية الروحاء دیدن کردند. آنها گفته‌اند که روستا در جناح غربی یک آبگیر که چشمه‌ای پرآب در جنوب آن از دل زمین می‌جوشید قرار داشت. 60 نفر سکنۀ روستا بر روی 10 فدّان (فهرست واژگان را ببینید) از زمین‌های آن زراعت می‌کردند. [SWP (1881) II:41]
دالية الروحاء طرحي مستطيلي‌شكل داشت و از شرق به غرب كشيده شده بود، خانه‌هاي آن از سنگ و ملاطي از گل يا سيمان و به صورت چسبيده به يكديگر ساخته شده بودند. ساكنين دالية الروحاء مسلمان بودند. امرار معاش آنها از راه كشاورزي و دامداری انجام مي‌شد و آب مورد نيازشان را از چشمه‌هاي متعدّد منطقه به دست مي‌آوردند. در سال 45/1944 جمعاً 6/5 هكتار از زمين‌هاي روستا به كشت غلات و حبوبات اختصاص مي‌يافت؛ 8/9 هكتار نيز آبياري شده و يا براي احداث باغات مورد بهره‌برداري قرار مي‌گرفت. رو به شمال‌غرب روستا هم چند ویرانه (خربه) وجود داشت.  
اشغال روستا و اخراج ساکنین آن 
براساس اعلام بنی موريس مورخ اسرائيلي، كه معتقد است زمين‌هاي روستا قبل از سال 1948 توسط سازمان‌هاي صهيونيستي خريداري شده‌اند و روستائيان به عنوان دهقانان اجاره‌دار در آنجا زندگي مي‌كرده‌اند، ساكنين دالية الروحاء در فوريۀ 1948 از آنجا اخراج شده‌اند. در آغاز سال 1948 مباحث مربوط به چگونگي برخورد با چنين جماعت‌هايي در ميان تشكيلات صهيونيستي شروع شد. در ژانويۀ 1948 يوسف وایتس، مدير صندوق ملّي يهود JNF‌، جلسه‌اي با حضور مقامات صندوق مزبور تشكيل داد تا در آن در مورد سرنوشت دالية الروحاء و ساير روستاها تصميم بگيرند. وایتس بعدها در خاطراتش نوشت: « آيا زمان خلاصي از دست آنها فرا نرسيده است؟ چرا بايد به تحمل اين خارها درست در زماني كه برايمان خطر ايجاد مي‌كنند ادامه بدهيم؟ مردم ما در حال ارزيابي (راه‌حل‌ها) هستند.» موريس در گزارش خود آورده است كه در ماه بعد (فوريه) وایتس از رابطين خود در يگان‌هاي محلي‌ هاگانا و افسران اطلاعاتي ‌هاگانا استفاده كرد تا دهقانان اجاره‌دار را از روستاها، كه دالية الروحاء نيز در ميان آنها قرار داشت، اخراج كند. [M:55-56]
در حالي كه احتمالاً روستائيان در ماه فوريه اخراج شده‌اند، نيويورك تايمز اعلام كرد كه روستاي يادشده در واقع در روز 14 آوريل تصرّف شده است. اين مسئله در جريان نبردي در حوالي آبادي ميشمار‌ها- عمق اتفاق افتاد، كه تعداد روستائيان محاصره شده در كماني در جنوب آبادي را به عدد 10 رسانيد. در كتاب موريس تأييد غيرمستقيمي از اشغال آن وجود دارد، او می‌گوید كه در همان ماه، وایتس كه از مقامات صندوق ملّي يهود محسوب مي‌شد با فرماندهان ارشد ‌هاگانا كه قول داده بودند نيروي انساني و تجهيزات لازم براي كمك به احداث يك آبادي در محوطۀ روستا را تأمين كنند، ديدار كرد. هرچند قبل از احداث يك آبادي، روستا ويران شده بود. در اواسط ژوئن 1948، نخست‌وزير اسرائيل‌، ديويد بن‌گوريون در دفتر یادداشت‌های روزانه‌اش نوشت كه کار تخريب روستا تكميل گرديد، كه بيترديد برمبناي گزارش پيشرفت ارائه شده از طرف وایتس بيان گرديده است. 
[M:162, 181; NYT:۴۸/4/۱۶] 
آبادي‌هاي اسرائيلي در زمين‌هاي روستا
موريس معتقد است كه صندوق ملّي يهود در روز 31 ژوئیۀ 1948، يعني پنج ماه بعد از اخراج ساكنين روستا و 5/3 ماه پس از تصرّف آن‌، آبادي راموت منشه (155222) را بر روي زمين‌هاي متعلق به دالية الروحاء احداث كرده است؛ اين آبادي بين دالية الروحاء و روستاي مجاور آن صبّارين قرار گرفته است. [M:339(n. 107)، 340(n. 115)] 
گرچه راموت منشه بر روي زمين‌هاي متعلق به دالية الروحاء قرار نگرفته و بر روي زمين‌هايي برپا شده است كه متعلق به روستاي صبّارين (152219) هستند. آبادي داليا (157221)، كه در سال 1939 احداث شده، در جنوب محل استقرار روستا و بر روي زمين‌هايي كه اصالتاً متعلق به آن بودند قرار دارد. 
روستا در حال حاضر
ويرانه‌هاي سنگي خانه‌ها كه با زباله، بوته‌ها و درختچه‌هاي خاردار پوشانده شده‌اند قابل مشاهده هستند. كپه‌هاي كاكتوس بخش وسيعي از محوطه را پوشانده‌اند. تعدادي درخت زيتون، توت و سپيدار به صورت پراكنده وجود دارند و در حاشيۀ جنوبي محوطه مي‌توان يك درخت بزرگ اُكاليپتوس را ديد. چندمتري به سمت شمال اين درخت، سنگ‌هايي وجود دارد كه در ميان كاكتوس‌ها پخش شده‌اند؛ بيشتر به نظر مي‌رسد كه اينها بقاياي قبرستان روستا باشند. در حاشيۀ جنوبي محوطه‌، در داخل مسيل، ديوارهاي خانه‌هايي وجود دارد كه داراي كفپوش سنگي بوده‌اند.