تفاوت خوارج و مرجئه
براي اولين بار «خوارج» اين عقيده را اظهار کردند که ارتکاب گناه کبيره برضد ايمان است، يعني مساوي با کفراست، پس مرتکب گناه کبيره کافر است.
چنانکه مي دانيم خوارج در اثر حادثه «حکميت» در جنگ صفين پديد آمدند و ظهورشان در نيمه اول قرن اول هجري، يعني در حدود سال 73 هجري مقارن با خلافت اميرالمؤمنين علي(ع) بوده است.
در نهجالبلاغه آمده است که اميرالمؤمنين با آنها درباره اين مسئله مباحثه کرد و با ادله متعددي نظريه آنها را باطل ساخت. خوارج، بعد از حضرت امير نيز برضد خلفاي زمان بودند و اهل امربه معروف و نهي از منکر و اهل تکفير و تفسيق بودند، چون غالب خلفا مرتکب گناهان کبيره مي شدند، طبعا خوارج آنها را کافر ميدانستند و به همين جهت خوارج همواره در قطب مخالف سياستهاي حاکم قرار داشتند.
گروه ديگري به وجود آمدند (يا آنها را سياستها به وجود آوردند) که به نام « مرجئه « خوانده ميشدند، مرجئه از لحاظ ارزش تاثير گناه در نقطه مقابل خوارج قرار داشتند، آنها مي گفتند اساس کار اين است که انسان از نظر عقيده و ايمان که مربوط به قلب است مسلمان باشد، اگر ايمان که امر قلبي است درست بود، مانعي ندارد که عمل انسان فاسد باشد، ايمان، کفاره عمل بد است. راي و عقيده مرجئه به نفع دستگاه حاکم بود، يعني موجب ميشد که مردم اهميت زيادي براي فسق و فجورهاي آنها قائل نشوند و آنها را با همه تبهکاريها اهل بهشت بدانند، مرجئه صريحا مي گفتند «پيشوا هر چند گناه کند مقامش باقي است و اطاعتش واجب است و نماز پشت سر او صحيح است »، به همين دليل خلفاي جور از مرجئه حمايت مي کردند. مرجئه مي گفتند فسق و گناه هر چند کبيره باشد مضر به ايمان نيست، پس مرتکب کبيره، مؤمن است نه کافر.
* شهید مطهری، آشنايي با علوم اسلامي، صص160 و 159