kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۷۷۱۴
تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱۴۰۳ - ۲۱:۱۶

نگاه فاطمه از چشم‌های او پیداست نبی خصال و علی صولت و حسن سیماست (چشم به راه سپیده)

 
 
بی‌قرار می‌مانم
امید آمده‌، امیدوار می‌مانم
به ذوق آمدنش بی‌قرار می‌مانم
نوید صبح رسیده‌، شبیه دست سحر
برای بدرقه‌ شام تار‌، می‌مانم
چنان به شوق عبورش نشسته‌ام که اگر 
جهان خزان بشود، من بهار می‌مانم
کنار می‌کشم از هرچه غیر اوست ولی
میان معرکه انتظار می‌مانم 
خبر رسیده شبیه حسین می‌آید
شبیه «جُون(1)»‌، چنان پا به کار‌، می‌مانم
دهید مژده به یاران‌، بهار نزدیک است
به سر رسیدن این انتظار، نزدیک است
نگاه فاطمه از چشم‌های او پیداست
نبی خصال و علی صولت و حسن سیماست
صدای خون خدا می‌رسد ز حنجره‌اش
شکوهمند شبیه شهید کرب و بلاست
اگرچه همنفس ذوالفقار می‌آید
ولی به رنگ لطافت‌، به رنگ مهر و وفاست
درست مثل علی رحمتی‌ست بی‌پایان
درست مثل علی جلوه‌ای ز خشم خداست
طلوع می‌کند آن ماهِ چارده معصوم
ظهور، مشرق امروز یا همین فرداست
دوباره قاصدکی روی شانه باد است
قرار منتظران نیمه‌های خرداد است
محمد بختیاری
_______________________
۱- «جون» غلام سیاه‌چهره امام حسین(ع) بود و با اینکه آن حضرت شب عاشورا به او فرمودند که برود تا زنده بماند اما او گفت می‌ماند تا جانش را برای آن حضرت فدا کند.
خسته نمی‌شوم
آشفته‌ام شبیه دلِ بی‌قرار‌ها
بی‌رنگ و روست، روی تمام بهار‌ها
 از آینه نمی‌شود هیچ انتظار داشت
وقتی نشسته است به رویش غبار‌ها
شیرینیِ وصال به قدر فراق نیست 
خسته نمی‌شوم من از این انتظار‌ها 
این روزگار کفر مرا در می‌آورد
وقتی که بی‌تو می‌گذرد روزگار‌ها
در شهر خویش بین همین کوچه‌ها تو را...
نشناختیم اگرچه که دیدیم بار‌ها
اصلا قرار بود که جمعه ببینمت
بازم گناه من زده زیر قرار‌ها
در راه انتظار تو رفتند زیر خاک...
رفتند زیر خاک هزاران هزار‌ها
حالا که خلوت است حرم‌، بعد اربعین
ما را ببر زیارت شش گوشه‌دار‌ها
یاسین قاسمی
 عزیز ما کجایی؟
نگار تازه‌خیز ما کجایی؟
به‌ چشمان سرمه‌ریز ما کجایی؟
نفس بر سینه طاهر رسیده
دم رفتن عزیز ما کجایی؟
باباطاهر همدانی
در خلوت‌ دل‌
چه‌ زیباست‌ روی‌ تو در خواب‌ دیدن‌
فروغ‌ نگاه‌ تو در آب‌ دیدن
چه‌ زیباست‌ رخسار خورشیدی‌ تو
پس‌ از پرده‌داری‌ مهتاب‌ دیدن
چه‌ زیباست‌ در چشمه‌ نور چشمت‌
شکوفایی‌ روشن‌ ناب‌ دیدن
چه‌ زیباست‌ دور از شکوه‌ حضورت‌
نگاه‌ تو در چشم‌ احباب‌ دیدن
‌چه‌ زیباست‌ تصویر روحانی‌ تو
به‌ یکباره‌ در پیکر قاب‌ دیدن
‌چه‌ زیباست‌ در خلوت‌ دل‌ نشستن‌
جمال‌ تو دور از تب‌ و تاب‌ دیدن
چه‌ زیباست‌ در جست‌وجویی‌ عطشناک‌
لب‌ عاشقان‌ تو سیراب‌ دیدن
چه‌ زیباست‌ در چشم‌ دریایی‌ تو
نگاه‌ خروشان‌ گرداب‌ دیدن
چه‌ زیباست‌ در اقتدای‌ نمازم‌
تو را در تجلای‌ محراب‌ دیدن
چه‌ زیباست‌ گر پا گذاری‌ به‌ چشمم‌
نشستن‌ کناری‌ و سیلاب‌ دیدن‌
 عباس براتی‌پور
شانه باد بر گیسوی باغ 
از بس که درد می‌کشی و دم نمی‌زنی
حتی خدا به صبر تو تبریک گفته است
مهتاب اگر هنوز درخشنده مانده است
نام تو را در این شب تاریک گفته است
نام تو را پرنده به گوش بهار خواند
صدها درخت پیر جوان شد جوانه زد
چتر اقاقیا به سر کوچه‌ها نشست
گیسوی باغ را نفس باد شانه زد
گیسوی شهر عطر تو را پخش می‌کند
بی‌شک عبور کرده‌ای از این کنارها
دلدادگان رفته کفن پاره می‌کنند
صوت سلام می‌شنوم از مزارها
این انتظار، پشت زمین را شکسته است
آقا تو شانه‌های زمان را تکان بده
تنها به دست تو کمرش راست می‌شود
لطفی کن و دوباره خودت را نشان بده
این انتظار را به بهاری تمام کن
یا ذرّه‌ای به ما بده از آن صبوریت
بی تو نفس کشیدن و مردن بدون تو
تقدیرمان مباد که سخت ست دوریت
نغمه مستشار نظامی