kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۶۰۲۹
تاریخ انتشار : ۰۲ مهر ۱۴۰۳ - ۱۹:۴۵

ماهیت هدایت‌های تکوینی و تشریعی انسان

 
 
حسین چگینی
هدایت به معنای راهنمایی و رهنمون سازی، زمانی معنا می‌یابد که انسان هدفی را در نظر داشته باشد و می‌خواهد به ساده‌ترین و بهترین و کوتاه‌ترین راه ممکن برسد. وقتی سخن از هدایت‌های تکوینی و تشریعی الهی می‌شود به آن معناست که آفرینش بی‌هدف نیست و دارای هدفی حکیمانه است که لازم است آفریده‌ها و به ویژه انسان به آن دست یابد. 
نویسنده در نوشتار حاضر با اشاره به هدف خلقت انسان و جنیان و آزاد و مختار آفریده شدن آنها‌، نحوه هدایت انسان‌ها را تشریح کرده است.
***
راه بلد آفرینش
وقتی انسان می‌خواهد کاری را انجام دهد، از خود شش پرسش اساسی را می‌پرسد: «چه، چرا، چگونه، کی، کی، کجا».پاسخگویی به این پرسش‌ها اهداف کار،‌کننده کار، زمان کار، چگونگی انجام کار و مکان انجام کار را مشخص می‌کند. وقتی انسان به درستی به این پرسش‌ها پاسخ دهد، بسیاری از مشکلات او حل خواهد شد و در مقام اندیشه به جزمی می‌رسد که هیچ کسی نمی‌تواند او را از تصدیق و اذعان به درستی کاری که می‌خواهد انجام دهد، باز دارد و خللی در جزم او ایجاد کند. البته این جزم نیازمند همتی است که به عزم در مقام عمل تبدیل شود و شخص، اقدام جدی در انجام آن کار داشته باشد و آستین‌ها را بالا زده و در کار وارد شود و سستی و خللی نیز در عزم و اراده‌اش ایجاد نشود؛ در این صورت آن کار تحقق می‌یابد، مگر اینکه مانع بیرونی پیش‌بینی نشده‌ای پدید آید که بیرون از محاسبات طبیعی و عادی است؛ زیرا جازم عازم پیش از این، همه موانع طبیعی و مورد انتظار را همانند مقتضیات و عوامل ایجادی بررسی و مشخص کرده و راهکاری برای مقابله و از میان برداشتن آنها در نظر گرفته است. هر کسی بخواهد به مناطق ناشناخته‌ای سفر کند، خود را نیازمند بلد راه می‌داند؛همان کسی که راه را می‌شناسد و می‌تواند او را در مسیرش راهنمایی کند. البته برخی از اهل تهور به سبب همان خروج از اعتدال، خود را به خطر می‌افکنند و به ناشناخته‌ها سفر می‌کنند که کمتر نیز موفقیت‌آمیز بوده یا با مشکلاتی بسیار دشوار خود را به مقصد می‌رسانند. انسان خردمند شجاع، با بهره‌گیری از همه ابزارها اقدام به سفر در ناشناخته می‌کند و حتی با استفاده از ابزارهایی، می‌کوشد تا میزان خطر را کاهش دهد و به کمترین نسبت برساند. راه بلدی که انسان خردمند به طور طبیعی انتخاب می‌کند یا کسی است که اهل آن جاست، یا سفرکرده‌ای به آن مناطق است که به آنجا آشنا شده یا کسی است که آشنایی به آن مناطق از طریق اطلاعات به دست آمده دارد و بر اساس یک نقشه راه‌،چند و چون آنجا را می‌شناسد و می‌داند هر چند که خود بدان جا سفر نکرده باشد. می‌داند که در چه زمانی با چه ره توشه‌هایی از خوراکی و پوشاکی و ابزارهای دیگر نیاز دارد و از چه مسیر با کمترین خطر یا بی‌خطری می‌توان گذشت و چگونه می‌توان موانع احتمالی را بر طرف کرد.
آفرینش بر اساس آموزه‌های قرآنی دارای اهدافی است که هر آفریده‌ای باید به آن سمت حرکت کند. در این میان انسان‌ها به سبب اراده و اختیار، از دیگر آفریده‌های الهی متمایز هستند و نیاز آنان به راه بلد دو چندان می‌شود. 
اهداف خلقت و مخلوقات
قرآن كريم خداي سبحان را مبدأ همه هستي مي‌داند. به این معنا که هر آنچه نام چیز می‌توان بر آن نهاد و در هستی به عنوان موجود شناخته می‌شود، آفریده خداست. پس در هستی چیزی جز خدا و آفریده‌هایش نیست که از نام او هستی می‌برند. ﴿انعام، آیه 102؛ رعد، آیه 16؛ زمر، آیه 62؛ غافر، آیه 62) خدایی که هستی از اوست و به آنها وجود و هستی بخشیده است؛ با آنکه آفریدگار است، اما هیچ‌گونه نیازی به آنها ندارد و نمی‌خواهد از طریق آفرینش سودی کند؛ چرا که نیازمند آنها نیست؛ بلکه خداوند غنی محض است.(انعام، آیه 133؛ یونس، آیه 68؛ حج، آیه 64)
موجودات هستی به سبب آنکه آفریده اویند، در ذات خودشان به خداوند محتاجند.(فاطر، آیه 15؛ محمد، آیه 38) به این معنا که در ذات خودشان فقیر هستند و اگر خداوند رحمت خود را از هر چیزی بردارد نیست و نابود می‌شود و نام و نشانی از آن نخواهد ماند. همین فقر ذاتی است که همه آفریده‌ها و چیزها را در وجود، وابسته به خدا کرده است. اینکه می‌گویند که همه چیز در ذات‌، فقیر است؛ یعنی آن ستونی که موجب بقای موجود است همان رحمت الهی است که 
دم به دم افاضه می‌شود تا چیزی که هست باقی باشد و گرنه فرو می‌افتد و نیست می‌شود.  پس معلوم مي‌شود هر موجودی در ذات خودش نقص دارد و ستون فقرات هستی او را خداوند افاضه می‌کند. هر موجودی در ذات‌، خودش را ناقص و بدون ستون فقره وجودی می‌یابد. پس در ذاتش گرایش دارد که به افاضات خداوند تکیه کند تا باشد. از این رو هر چیزی که نقص در ذات دارد به سوی خداوند که افاضه‌کننده وجود به اوست گرایش دارد.
اما خداوند خودش کمال نامتناهي است و نیازی به خلق و مخلوق و خلقت ندارد.اگر كمال نامتناهي خواست كاري انجام بدهد براي چيزي و هدفی كار نمي‌كند؛ زیرا خالق در ذات خودش نقصی ندارد تا آن را به عنوان هدف قرار دهد و به آن برسد اما در خلقت و مخلوق، هدف وجود دارد. 
در فرهنگ اسلامی بارها بر این نکته تاکید می‌شود که خداوند در ذات خودش هدفی ندارد و اگر هدفی باشد در فعل اوست و این هدف به فعل نسبت داده می‌شود نه به ذات الهی؛ چون کمال نامتناهی است و هدف یعنی چیز خواستنی ندارد؛ چرا که هیچ هدفی نیست که برای او هدف باشد؛ چون همه چیز را داراست. پس این اهداف در خلقت و مخلوق معنا پیدا می‌کند. خداوند در آیه 56 سوره ذاریات هدف آفرینش انسان و جنیان را عبادت معرفی می‌کند. لذا اگر این مخلوقات عبادت خالق نکنند، به هدف و کمال خودشان نمی‌رسند.
بر اساس آموزه‌های قرآنی که عقل و منطق نیز آن را تایید می‌کند، موجود غير كاملی مثل انسان كار را انجام مي‌دهد تا به وسيله آن به كمالی برسد. این در اصطلاحات منطقی و فلسفی به عنوان غرض زايد بر ذات تعریف می‌شود؛ اما اگر خود آن مبدأ، كمال مطلق باشد، وقتی كاري را انجام می‌دهد، در ذات خودش هدفی ندارد،‌ بلکه هدف برای خلقت و مخلوق خواهد بود؛ چرا که کمال مطلق و بی‌نهایت، کم و نقصی ندارد تا آن را هدف خود قرار داده و بدان برسد و کمالی را تحصیل کند. 
همه هستی به غیر از انسان‌ها و جنیان به سبب فقدان اراده به طور غریزی و فطری عبادت و اطاعت می‌کنند، اما انسان‌ها و جنیان به سبب ویژگی خاص خودشان، می‌بایست این راه را انتخاب کرده و در آن مسیر قرار گیرند. 
خداوند می‌خواهد انسان‌ها و جنیان با اراده و اختیار خودشان عابد و عالم شوند.(ذاریات، آیه 56؛ طلاق، آیه 12؛ حجر، آیه 99) این علم همان علم شهودی به وحدانیت،‌ الوهیت، ربوبیت،‌ قدرت، حکمت خداوند و مانند آن است. 
هدایت‌های تکوینی و تشریعی
خداوند در انسان‌ها و جنیان اراده را گذاشته که موجب اختیار و آزادی و انتخاب آنان می‌شود. انسان‌ها این توانایی را دارا هستند که خودشان راه حق و باطل را بشناسند و انتخاب کنند.(بلد، آیه 10؛ شمس، آیات 7 تا 10؛ انسان، آیه 3) خداوند برای هدایت این انسانِ مختار و آزاد، دو نوع هدایت تعبیه کرده است: تکوینی و تشریعی
الف)هدایت تکوینی
خدا در هر انسانی سیستم عاملی قرار داده که در اصطلاح قرآنی به آن هدایت‌های فطری گفته می‌شود.(روم، آیه 30) هر گاه انسانی به دستور نفس اماره و وسوسه شیطانی، مسیر انحرافی رفته و از امکانات سوءاستفاده کند، این سیستم عامل که به آن «وجدان» هم می‌گویند به او هشدار می‌دهد و آژیر خطر را به صدا در می‌آورد. این نظام عامل به مرکز اصلی در قلب(عقل) انسانی متصل است. این عقل که نظام کاملی مانند نظام عامل ویندوز است همه اطلاعات را در اختیار دارد و به کاربر این امکان را می‌دهد تا داده‌های بیرونی و درونی را مدیریت و ساماندهی کرده و برنامه‌های جدید و کارهای تازه‌ای انجام دهد و خروجی‌های جدید و ابتکاری و ابداعی نیز ارائه دهد. عقل به عنوان پیامبر و راهنمای درونی عمل می‌کند. این نظام به گونه‌ای پردازش شده است که به سوی هدف خلقت انسان یعنی عبادت عالمانه در حرکت است و اگر مانعی در برابر نباشد همه امکانات را به درستی به کار گرفته و انسان را به آن سمت می‌برد. از این رو در آیات قرآن تنها بر تقوا به معنای مانع زدایی تاکید شده است؛ چرا که در ذات انسان گرایش به خدا و حق و کمال وجود دارد و نیازی نیست که انسان کاری انجام دهد،‌ بلکه تنها مانع‌ها را بردارد تا ماشین انسانی به راه درست و صراط مستقیم عبودیت خود ادامه داده و به کمال علمی برسد.
این نظام داخلی که شامل دو شبکه فطرت و عقل است از هدایت‌های آنها به عنوان هدایت تکوینی یاد می‌شود.
ب)هدایت تشریعی
 اما هدایت تشریعی یکی دیگر از راهنمایی‌هایی است که خداوند برای رسیدن انسان به سمت کمال و اهداف آفرینش یعنی عبادت عالمانه معین کرده است. این نظام نیز مانند راه بلدی است که خودش راننده ماهری است که با یک نقشه کامل در وجودش در کنار راننده نشسته است و یا شخصی است که خود سابقا این راه را رفته است یا اصولا از همان منطقه به این‌جا آمده است یا اینکه نقشه‌ای را در اختیار دارد که کسانی پیش از این این راه رفته و یا سازنده‌ای این راه بودند و او اکنون این را در اختیار دارد. 
در نظام تشریعی، فرشتگان، پیامبران، اوصیای آنان و نیز اولیاء و اولوالالباب همان راه بلدهایی هستند که در کنار هر فردی قرار دارند تا او به سلامت در صراط مستقیم حرکت کرده و به مقصد برسد.  خداوند در آیات قرآن بیان می‌کند که برای هر شخص و قومی هدایتگری بیرونی است. غیر از اینها کسانی نیز هستند که در هرجایی به عنوان اولیای الهی و صاحبان خرد، به راهنمایی کلی و توصیه‌ها و موعظه می‌پردازند. به هر حال نصیحتگران و موعظه‌گران در کنار هر کسی هستند تا آنان را به سمت صراط مستقیم هدایت کرده و به آرامش و آسایش ابدی و سعادت بی‌پایان برسانند.