زندگی اجتماعی (۱) طرحی در نظام آفرینش انسان (پرسش و پاسخ)
پرسش:
براساس آموزههای وحیانی، چگونه رشد و تعالی انسانها در پرتو یک جامعه و نظام اجتماعی صورت میگیرد؟
پاسخ:
تفاوت زندگی فردی و اجتماعی
زندگی انفرادی در مقابل زندگی اجتماعی است، زندگی فردی فاقد نظام و سنت و قانون و برنامه است، و بدون تقسیم رفع نیازها و بهرهها صورت میگیرد و هر کسی به فکر خویش و رفع نیاز خویش و کشیدن همه بار زندگی به دوش خویش میباشد، بدون اینکه دیگری باری از دوش او بردارد و او را در قسمتی از امور یاری کند. یک چنین زندگی از منظر آموزههای وحیانی مخالف طبیعت و تکوین حیات انسان است، و هیچ گاه دوام نخواهد آورد و در نتیجه به شکل زندگی اجتماعی روی میآورد. در زندگی اجتماعی، حیات انسان ماهیت اجتماعی دارد، و زندگی افراد براساس تقسیم کار و نیاز، آنگاه تقسیم بهره و سود صورت میپذیرد و برای چنین تقسیم و همکاری، سنن و نظاماتی موجود است که افراد موظفند برطبق آن عمل نمایند.
پیدایش اهداف و آرمانهای مشترک
در پرتو تقسیم رفع نیاز و بهره، در میان افراد یک نوع وحدت در فکر و اندیشه، در ایده و آرمان، در خلق و خوی به وجود میآید که افراد را بیش از پیش به هم پیوند میدهد و در یک زندگی مشترک غوطهور میسازد و همگی سرنوشت واحدی پیدا میکنند، به سان سرنشینان یک کشتی یا مسافران یک هواپیما، که همه با هم به مقصد میرسند و در هنگام بروز خطر سرنوشت واحدی پیدا میکنند. بنابراین اساس زندگی اجتماعی، مسئله تقسیم کار و بهره، حکومت آداب و سنن، وحدت خلق و خوی، و یگانگی در آرمان و فرهنگ است. در زندگی انفرادی، فرد در برابر فرد و یا افراد دیگر، هیچ نوع مسئولیتی به گردن نمیگیرد و کوچکسترین قراردادی میان افراد وجود ندارد. از این جهت فرد در این محیطها آزاد است، در حالی که زندگی اجتماعی عملاً مسئولیتزا و تعهدآور است. از این جهت یک قسمت از آزادیهای انسان محدود شده و آزادی در حدود مصالح افراد جامعه محترم شمرده میشود.
فلسفه نظارت عمومی
به جهت همین وحدت در سرنوشت که بر افراد یک جامعه حاکم است، تظاهر به گناه و آلودگی در مجامع عمومی در اسلام اکیداً ممنوع است و یک قسمت از امور مربوط به امر به معروف به همین موضوع مربوط میشود. به این جهت است که پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرماید: هر گاه گناهی در پنهانی انجام گیرد، فقط خود طرف را آلوده میسازد، و اگر در مجامع عمومی انجام گیرد، جامعه را آلوده میسازد. (وسایل الشیعه، ج 11، ص 407) لذا به خاطر اینکه زندگی اجتماعی، زندگی مسئولیتزا و تعهدآور است،در آیین اسلام بر دوش یک فرد مسلمان که زندگی اجتماعی دارد، مسئولیتهای بزرگ گذارده شده است که قسمت اعظم فقه اسلامی را سنن و نظامات اجتماعی اسلام تشکیل میدهد، و قوانین اجتماعی انسان به مراتب بیش از دستورهای فردی آن است.
دلیل اجتماعی بودن انسان
شکی نیست که انسان موجودی است که به شکل اجتماعی زندگی میکند و از طریق تقسیم کار و نیاز و تقسیم بهره و سود، به صورت عادلانه یا ظالمانه به حیات خود ادامه میدهد، ولی سؤال اصلی اینجاست که آیا زندگی اجتماعی، مقتضای فطرت او است و طرحی است که در خلقت و آفرینش او نهادینه شده و زندگی به غیر از این شکل یک نوع شنا برخلاف موازین آفرینش او میباشد؟
یا اینکه زندگی اجتماعی انسان مقتضای جبر زندگی و اضطرار اوست، که او را به چنین زندگی وادار ساخته است و هرگز چنین میلی در نهاد او وجود ندارد،و اگر به تنهایی میتوانست بار زندگی را به دوش بکشد، هرگز به چنین زندگی تن نمیداد و آزادی فردی را با قید و بندهای اجتماعی محدود نمیکرد؟ یا اینکه زندگی اجتماعی انسان به مقتضای یک محاسبه عقلی است، زیرا زندگی بهتر و کم دردسرتر، جز با مشارکت و همکاری دیگران امکانپذیر نیست، و بهرهگیری کامل از مواهب طبیعت، فقط در سایه زندگی اجتماعی ممکن میباشد، هر چند اصل زندگی به شکل ساده بر زندگی دسته جمعی متوقف نیست؟ هر سه نظر و منشأ اجتماعی بودن انسان قابل طرح و بررسی است، اما باید بدانیم آموزههای وحیانی قرآن و روایات کدام دیدگاه را مورد تأیید قرار میدهد و با واقعیتهای حیات فردی و اجتماعی انسانها منطبق میباشد؟
(ادامه دارد)