عوامل از خود بیگانگی (۱) (پرسش و پاسخ)
پرسش:
چه عواملی از منظر آموزههای وحیانی موجب میشود انسان خود الهی و معنویاش را فراموش کرده و با ابتلا به بیماری از خود بیگانگی در مسیر الیالله گام برندارد؟
پاسخ:
مفهوم از خود بیگانگی
انسانها به طور تکوینی و براساس خلقت خاص خود از دو شخصیت «یاد» و «خود» برخوردارند: 1- شخصیت یا خود مادی که همان من شناسنامهای است که هرکسی خودش را براساس آن میشناسد و به دیگران معرفی میکند و عمدتا به بعد جسمانی انسان برمیگردد 2- خود روحی و معنوی یا غیرمادی که عمدتا به روح و روان انسان برمیگردد و در واقع حیات انسانی هرکسی مرهون این روح غیرمادی است که خدای متعال در وجود او قرار داده و میفرماید: «فاذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین» وقتی خلقتش را کامل کردم و به او جان دادم، در برابرش به سجده بیفتید.(الحجر- 29)
بنابراین انسانهایی خود غیرمادی و روح الهی خود را فراموش میکنند و به طور طبیعی در مسیر الهی و هدایت تشریعی گام برنمیدارند. گرفتار این نوع بیماری از خود بیگانگی میشوند و باید علل این نوع بیماری را بشناسند و راهکارهای درمان آن را به کار گیرند تا بتوانند از حیات مادی و حیوانی خود به سوی حیات معنوی و الهی ارتقا و تکامل یابند.
دلیل و منشأ از خود بیگانگی
انسانها معمولا دو حالت روحی و روانی دارند که عارض بر نفس آنها میگردد: 1- حالت نسیان و فراموشی 2- حالت تذکر و یادآوری. حقیقت فراموشی جز این نیست که صفحه ذهن در مراجعه مجدد نسبت به چیزی که انسان قبلا آن را آموخته بود، خالی باشد و دستگاه ذهن در مراجعه دوم از آن شیء اثری نبیند. هرچند ممکن است در نهانخانه ذهن تصویری از آن موجود باشد که به عللی ارتباط با آن انجام نگیرد. در مقابل آن تذکر و یادآوری است که در مراجعه مجدد مفاهیم و یا تصاویر قبلی در ذهن انسان مجسم میگردد.
علل فراموشی
فراموشی عللی دارد که در کتابهای روانشناسی، به آنها اشاره شده است. مهمترین علل فراموشی در کتابهای روانشناسی عبارتند از: 1- ضعف دستگاه حافظه 2- بیاهمیت تلقی کردن شیء فراموش شده 3- متمرکز نساختن دستگاه ذهن به یک نقطه معین و غفلت از نقاط دیگر و...
به خاطر همین علل است که نسیان و فراموشی یکی از خصائص نوع انسان شمرده میشود و جزو انسانهای معدودی که از نظر ما معصوم هستند کسی از آن مستثنی نمیباشد ولی باید توجه نمود که یک قسم از نسیانها اختیاری است و انسان میتواند از آنها جلوگیری کند. از این جهت برخی از نسیانها به خاطر پیامدهای زیانباری که دارند و موجبات از خود بیگانگی انسانها را فراهم میکنند، در قرآن مورد نکوهش قرار گرفتهاند.
اهم نسیانهای پدیدآورنده از خود بیگانگی
اهم نسیانهایی که موجبات از خود بیگانگی انسان را به وجود میآورند، به قرار زیر است:
1- نسیان جرائم
فراموش کردن جرائم دیرینه، از جمله نسیانهایی است که در قرآن از آن مذمت شده است، زیرا نسیان گناه، حاکی از آن است که فرد گنهکار، بزه مورد ارتکاب خود را کوچک گرفته و آن را کماهمیت تلقی کرده است و همین امر سبب میشود که انسان بار دیگر با سهولت به همان گناه بازگردد در حالی که گناه که روح و روان انسان را تیره و تار و دچار آلودگی میکند هرگز نباید تکرار گردد. قرآن کریم در این مورد میفرماید: «و من اظلم ممن ذکر بایات ربه فاعرض عنها و نسی ما قدمت یداه» کیست ستمکارتر از آن کس که آیات خدا به او تذکر داده شود، آنگاه او از آن روی گرداند و کارهای زشتی را که قبلا انجام داده است فراموش کند.(کهف- 57) آسانترین پیامد و تاثیر نسیان گناه، سهولت بازگشت به گناه و تکرار آن است. از این جهت قرآن چنین شخصی را ستمکارترین فرد خوانده که قبل از همه، به خود ظلم و ستم روا داشته است، بنابراین از آنجا که نسیان گناه و تکرار آن مانند امراض حسی نیستند که اثر و درد ظاهری داشته باشند، بلکه در ظاهر لذت هم دارند و بدون ایجاد درد قلب و روح را فاسد میکنند، از این جهت انسان در اثر تکرار گناهان سرانجام حقایق دین چون عالم برزخ، معاد و قیامت و خدا را منکر شده و گرفتار بیماری از خود بیگانگی و سیر در افق حیوانیت میگردد. همانگونه که امام علی(ع) میفرماید: «و ما قست القلوب الا لکثرهًْ الذنوب» دلها هرگز سخت و قسی نمیشود مگر به واسطه تکرار و زیادی گناهان.(بحارالانوار، ج 70، ص 55)
(ادامه دارد)