kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۲۱۶۹
تاریخ انتشار : ۳۰ تير ۱۴۰۳ - ۲۱:۳۹

اخبار ویژه

 
 
رئیس جمهور منتخب مراقب باشد می‌خواهند از ایشان گورباچف بسازند!
 
پخت‌وپزهای خاص در اندرونی حکایت از آن دارد که برخی در سایه، در تلاش هستند که به نام گورباچف از پزشکیان یک بنی‌صدر دیگر بسازند!
ماجرای گورباچف در خود عبرت‌های مهمی دارد، رهبر شوروی البته در میان مردم ایران نیز چهره‌ای شناخته‌شده است و گاه‌وبیگاه شنیده می‌شود که برخی با اشاراتی به تعدادی از سیاستمداران، آنها را با گورباچف مقایسه می‌کنند، از جمله آنها در همان دوران بهار اصلاحات بود که برخی از چپ‌های رادیکال با تدارکاتچی خواندن خاتمی سعی داشتند از او یک گورباچف بسازند.
روزنامه حیات‌نو نزدیک به اصلاح‌طلبان رادیکال در همان ایام نوشته بود که خاتمی گورباچف خوبی است ولی یلتسین ندارد تا با ضربه‌ای نظام را خرد کند، در همان روزها آقا فرمودند که نه آقای خاتمی گورباچف است و نه جریان افراطی یلتسین. در آن روزها برخی اصلاح‌طلبان معتقد بودند که باید در نظام یک «بیگ‌بنگ» بزرگ روی دهد زیرا که جامعه ایران پس از جنگ با انفجار مطالبات و تقاضاهای فروخفته‌ای مواجه شده که راه‌حل‌های حکومتی و راهکارهای مصلحتی نظیر بازنگری قانون اساسی و تأسیس مجمع تشخیص مصلحت و گفتمان سنتی از پس آن برنمی‌آید.
ابراهیم اصغرزاده ازجمله لیدرهای چپ‌ها در روزنامه همبستگی درباره گورباچفی کردن خاتمی نوشته بود:
عصری که علی‌رغم فرصت‌های نو برای جهان، حامل تهدیدات و خطرات جدیدی هم برای پیروزمندان و هم تماشاچیانش داشت. «دشمن‌هراسی» که بنیادی‌ترین اصل نظام معنایی جنگ سرد را تشکیل می‌داد، اینک آخرالزمان کمونیست‌ستیزی از یک‌سو و ضدیت با سرمایه‌داری از دیگر سو فرارسیده بود. کمونیست‌هراسی که سالیان متمادی محور اصلی امنیت جهان سرمایه‌داری و اصل راهنمای منافع ملی آمریکا بود، به‌سادگی رژیم چائوشسکو و دیوار برلین فرو می‌ریخت و بنا کردن نظم جدید بدون در دست داشتن چشم‌اندازی از دشمنان فرضی آن، طنزی بیش نبود.
بیان این دست مطالب از سوی اصلاح‌طلبان حکایت از آن داشت که برخی تمایل دارند که مبارزه با استعمار آمریکایی را شعاری پوچ خوانده و با تشابه‌سازی از خاتمی او را وادار به گرفتن تصمیماتی کنند که به اندازه گورباچف بزرگ باشد، اصلاح‌طلبان در آن زمان این دگردیسی را «چپ نو» نامیده بودند.
از جمله اثرات این معادل‌سازی‌های سیاسی راه‌اندازی گروه دوستی پارلمانی ایران و فرانسه بود که طی آن نشست‌های فراکسیون خط امام، مذاکرات و تریبون مجلس این فرصت را به اصلاح‌طلبان می‌داد تا با طرح مباحثی نظیر دوگانه «جمهوریت/ اسلامیت»، «قانونگرایی/ شخصی‌سازی»، «توسعه‌یافتگی/ عقب‌ماندگی» و ارائه تعریف جدید از امنیت ملی که متضمنِ نوسازی اجتماعی و توسعه سیاسی و پذیرش تنوع و تکثر باشد، دست بزنند که به‌زعم خودشان همسو با تحولات بین‌المللی بود!
در حالی برخی در ایران آرزوی گورباچف‌سازی از خاتمی را داشتند که در همان زمان در میان مردم روسیه او به فردی منفور بدل شده بود زیرا اصلاحات رهبر حزب کمونیست باعث یک تَرک بزرگ سیاسی و جغرافیایی گردیده بود. در آن زمان رهبر انقلاب تنها کسی بود که به داد خاتمی رسیده و او را از افتادن در یک دریای مواج و غرق شدن در آن نجات داد.
رهبر انقلاب در شرح این شبیه‌سازی‌های عجیب درباره خاتمی فرمودند:
من واقعاً دریغم می‌آید که اسم خاتمی را با گورباچف مقایسه کنم؛ ولی آنها این مقایسه را کردند و صریحاً گفتند که در ایران هم گورباچفی به قدرت رسید! البته فراموش نکنیم که متأسفانه یک عده هم در داخل خوش‌شان آمد و این اهانت را نفهمیدند و آن توطئه‌ای را که پشت این اهانت هست، به‌ طریق ‌اولی نفهمیدند! به مغرضان و آنهایی که می‌فهمند چه دارد اتفاق می‌افتد و چه می‌خواهند پیش بیاورند، کاری ندارم؛ اما یک عده از آنهایی که مغرض هم نبودند، نفهمیدند که چه شد و دشمن چه می‌خواهد انجام دهد.
آقا در ادامه با بیان اشتباهات اصلاح‌طلبان رادیکال در تبدیل کردن رئیس‌جمهور وقت به گورباچف می‌فرمایند:
اینها در چند مورد اشتباه کردند؛ اشتباه اول‌شان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست. اشتباه دوم‌شان این است که اسلام، کمونیسم نیست. اشتباه سوم‌شان این است که نظام مردمیِ جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست. اشتباه چهارم‌شان این است که ایرانِ یکپارچه، شورویِ متشکل از سرزمین‌های به هم سنجاق‌شده نیست. اشتباه پنجم‌شان این است که نقش بی‌بدیل رهبری دینی و معنوی در ایران، شوخی نیست.
بررسی اسناد نشان می‌دهد که اولین‌بار بحث گورباچفی کردن خاتمی توسط ضدانقلاب در خارج از کشور طراحی شده و سر از روزنامه‌های زنجیره‌ای درآورده بود، ورود رهبر انقلاب برای نجات رئیس‌جمهور اصلاحات را باید از همین زاویه تحلیل کرد.
گورباچفی کردن پزشکیان آن‌هم در روزهای که رئیس‌جمهور نه مراسم تحلیف و تنفیذ خود را برگزار کرده و نه کابینه‌اش آماده‌شده حکایت قابل‌توجهی دارد و نشان می‌دهد دست‌هایی مرموز در تلاش است که از همین ابتدای کار بحران پس از بحران را به دولت پزشکیان تحمیل کرده و از او شخصیتی بسازد که نه سرنوشت گورباچف بلکه روزگار بنی‌صدر را پیدا کند!
نکته قابل‌توجه آن‌که گورباچفی کردن پزشکیان مانند ساختن چنین لباسی برای خاتمی از بیرون کشور هدایت‌شده و توسط موساد عملیاتی شده است، نزدیک به ۱۰ روز قبل از آنکه یک روزنامه اصلاح‌طلب برای پزشکیان مانیفست گورباچفی شدن بنویسد، شبکه اینترنشنال در یک برنامه تحلیلی به ترسیم خطوطی می‌پردازد که رئیس‌جمهور منتخب را تا سطح گورباچف پایین می‌آورد.
این شبکه تلویزیونی وابسته به صهیونیست‌ها گفته است که اگر پزشکیان به دنبال اصلاح سیاسی در ایران است باید مسئله‌هایی چون پرونده هسته‌ای و موشکی در بیرون و مواردی چون کشف حجاب در داخل را در کوتاه‌ترین زمان اصلاح کند تا خود را رئیس‌جمهوری متمایز نشان دهد، از نگاه این شبکه ضدایرانی، پزشکیان در صورت اجرای این اصلاحات ضربتی محبوبیت زیادی در میان کشورهای غربی به دست آورده و گورباچف ایران خواهد شد. 
البته واضح است که خط گورباچفی کردن پزشکیان توسط شبکه اینترنشنال به‌صورت قطعی از سوی سرویس‌های اطلاعاتی به این شبکه دیکته شده است، اما نکته مهم‌تر آن است که چه کسی این خط تحلیلی را به داخل آورده و هدفش از گورباچفی کردن پزشکیان چیست؟
پاسخ به این سؤال سخت نبوده اما بیانش نیاز به الزاماتی دارد، از جمله آنکه از نگاه مردم ایران گورباچف یک سیاستمدار موفق نیست که جریانی از درون آن‌هم با نمای اصلاح‌طلب بخواهد از او الگوسازی کند، از نگاه مفسران سیاسی گورباچفی شدن پزشکیان به معنای آن است که برخی جریان‌های مرموز سیاسی درصدد هستند تا با برخی پخت‌وپزهای خاص در اندرونی از پزشکیان یک «دولت ناتمام» ساخته و به نام گورباچفی کردن پزشکیان از او یک بنی‌صدر بسازند که به کشورش خیانت نیز کرده است.
بی‌تردید میان گورباچفی شدن و بنی‌صدری کردن در سیاست ایران فاصله‌ای کمتر از یک تار مو است که عدم توجه به آن می‌تواند اثرات خطرناکی برای آینده کشور داشته باشد و ایران را از دوران «وعده صادق» به مرحله ماقبل تثبیت بازگرداند.
تحمیل این هزینه سنگین به کشور از سوی جریان‌هایی صورت می‌گیرد که از سویی با خطوط نفوذی سرویس‌های اطلاعاتی دشمن همراستا و همدست بوده و از سوی دیگر تلاش دارد تا با در سایه ماندن، گورباچفی کردن پزشکیان را به گردن یک جریان ساده‌لوح سیاسی در یک روزنامه دست چندم بیندازد.
به گزارش مشرق، این عملیات خطرناک با آشکار ساختن اطلاعات محرمانه یکی از مدیران امنیتی کشور در شبکه اینترنشنال کلید خورده و قدم‌به‌قدم پیش رفته است، البته این تحرکات در سایه به‌زودی زیر تیغ آفتاب عیان شده و جریان نفوذ مجبور خواهد شد دست از این بازی خطرناک بکشد، تمامی این تحرکات ناپیدا میان سرویس جاسوسی دشمن و شبکه نفوذی آن، این روزها در رصد آشکار قرار دارد!
 
 
تورم، ارثیه شوم دولت تدبیر و امید بود
 
مدعیان اصلاحات در حالی صحبت از تورم و نسبت دادن آن به دولت سیزدهم صحبت می‌کنند که گویا اقدامات دولت تدبیر و امید را فراموش کرده‌اند.
روزنامه شرق در شماره دیروز خود عبارت «تورم؛ ارثیه شوم» را تیتر یک خود قرار داد و نوشت: «... حالا دولت مسعود پزشکیان میراث‌دار این تورم مزمن است که از نظر بسیاری از اقتصاددانان پاشنه آشیل اقتصاد کشور است.»
شرق همچنین نوشت: «ریشه تورم در ایران را باید از دو منظر پولی و واقعی مورد بررسی قرار داد. رشد نقدینگی در ایران متناسب با رشد تولید نیست و سیاست‌های پولی و مالی واقع‌بینانه تعریف نشده و در سنوات گذشته بودجه کشور با کسری‌های آشکار و پنهان مواجه بوده است. دولت برای جبران کسری بودجه، چاره‌ای جز روی‌آوردن به استقراض از بانک مرکزی یا صندوق توسعه ملی و حتی اسناد اوراق بهادار از مردم ندارد که در نهایت تا زمانی که کسری بودجه کاهش پیدا نکند یک منشأ تورم در اقتصاد ایران ماندگار خواهد بود.»
مدعیان اصلاحات در حالی تورم را به دولت سیزدهم منتسب می‌کنند که انگار فراموش کرده‌اند این دولت تدبیر و امید روحانی بود که دولت را با تورم 60 درصدی تحویل شهید رئیسی داد. 
دولت سیزدهم با تحویل گرفتن تورم 60 درصدی، خیل عظیم کشته‌های کرونا و رکود اقتصادی، طی کمتر از 3 سال تورم را به 35 درصد رساند.
تورمی که به گفته کارشناسان اصلاح‌طلب باید در زمان شهید رئیسی به بیش از صد درصد می‌رسید. 
یا فراموش کرده‌اند که دولت تدبیر و امید با استقراض از بانک مرکزی، صندوق توسعه ملی و دست ‌بردن در بازار بورس نه‌تنها اعتماد مردم را نسبت به این بازار کاهش داد، بلکه دولت را در حجم عظیمی از بدهی‌ها رها کرد.
این کارشناسان اقتصادی که محصول و نتیجه دولت روحانی را نمی‌بینند و همه مشکلات را از دولت سیزدهم می‌دانند، چرا زمانی که دولت روحانی برای کسری بودجه و حل مشکلات خود اقدام به چاپ پول به صورت بی‌رویه و دست ‌بردن در بازار بورس کرد، ساکت بودند؟ یا زمانی که تورم به 60 درصد رسید و روحانی دولت را تحویل داد، تورم ایران را در سطح جهانی با دیگر کشورها مقایسه نکردند؟
دولت سیزدهم در شکستن کمر تورمی که همه اقتصاددانان آن را بالای صد درصد پیش‌بینی می‌کردند، موفق بوده و رشد اقتصادی صفر درصدی را به 6 درصد رساند.