پاسخ به سؤالات و شبهات فلسطین و مقاومت- ۱۶
اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود
چرا جمهوری اسلامی میگوید اسرائيل بايد نابود شود؟
اسرائيل محكوم به نابودي است چرا که اين موضوع اولاً؛ مبتنی بر سنت الهی است که باطل امکان دوام ندارد و باطل رفتنی است.«وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا1؛ و بگو حق آمد و باطل نابود شد آرى باطل همواره نابودشدنى است.»
ثانیاً؛ موجودیت اسرائیل بر اساس غصب و نادیده گرفتن حقوق یک ملت شکل گرفته است و سنگ بنای خطرناکی است که تهدیدی جدی برای صلح بینالمللی محسوب میشود. از این رو موجودیت اسرائیل تهدیدی نیست که تنها متوجه کشورهای اسلامی و منطقه باشد، بلکه تهدیدی علیه صلح و امنیت جهانی است.
ثالثاً؛ به موجب حقوق بینالملل، اسرائیل فاقد شرایط یک کشور قانونی بوده و با نظر به قانونی بودن کشور فلسطین و حقانیت فلسطینیان در احقاق حقوق خود، مقابله با این رژیم جعلی و خواهان نابودی بودن آن هیچ مخالفتی با حقوق بینالمللی ندارد.توضیح آنکه «کشور» از نگاه حقوق بینالملل «اجتماع دائمی و منظم گروهی ازافراد انسانی است که در سرزمین معینی و مشخصی و به طور ثابتسکنی گزیده و مطیع یک قدرت سیاسی مستقل باشند.» به موجب کنوانسیون مونته ویدئو1933، دولت به عنوان یکشخص حقوق بینالملل باید دارای شرایط زیر باشد: 1. جمعیت دائمی 2. سرزمین معین 3. حکومت 4. اهلیتبرقراری روابط با دولتهای دیگر(حاکمیت) بدیهی است دارا نبودن هریک از شرایط زیر خود به خود باعثنفی پایههای مشروعیت رژیم حاکم خواهد بود. اکثریت قریب به اتفاق جمعیت یهودیان در فلسطین اشغالی(تقریباً همگی) متعلق به این سرزمین مقدس نبودند بلکه آنهابیگانگانی بودند که از نقاط مختلف جهان بر خلاف خواست مردمبومی فلسطین به این سرزمین آورده شدهاند. جمعیت یهودیانی که امروز در فلسطین اشغالی - که بر اساس برنامهمهاجرت اسکان یافتهاند - هیچ نوع پیوند نژادی، فرهنگی و تاریخیباهم ندارند و هیچکدام از عواملی که یک رشته از انسانها را به هم پیوندمیدهد ندارند. و اساساً اسرائیل:مجموعهای از انسانهای روی زمین است که فقط یهودی مذهبهستند. مجموعهای ناهمگون و بعضاً متضاد از فرهنگهای متفاوت. صهیونیسم در یک «فرآیند ملت سازی» مذهب یهودی را به نژادیهودی تبدیل کرد و زبان عبری را که در طول قرون گذشته فقط یکزبان مذهبی بود، به عنوان زبان ملی قلمداد کرد تا اینکه یهودیانبتوانند یک ملت شوند.بر این اساس این رژیم شرایط اطلاق کشور را دارا نیست.2
شناسایی رژیم صهیونیستی توسط برخی کشورها نیز ملاک اعتبار نیست. هنری کتان دراینباره مینویسد: شناسایی به وسیله دولتها از نقطهنظر حقوقی نمیتواند به اشغال اعتبار بخشد و شناسایی عمل انجامشده به وسیله کشورهای متمدن نمیتواند گناه عمل اشغال را بشوید.
برای مثال در سال ۱۹۳۶ کشورهای زیادی الحاق حبشه را به ایتالیا بهطور موقت و یا مقطعی به رسمیت شناختند ولی این شناسایی نه عمل ایتالیا را قانونی کرد و نه به ایتالیا حقی نسبت به آن کشور تفویض کرد.3 البته جمهوری اسلامی صرفاً به دشمنی و مقابله با رژیم صهیونیستی اکتفا نکرده و در کنار آن، برای حل مسئله فلسطین، راهحل منطقی و روشن و قابل قبول در عرصه بینالمللی ارائه داده است که مراجعه به آرای ساکنین اصلی فلسطین اعم از مسلمان و غیر مسلمان، مسیحی و یهودی است و اینکه سرنوشت فلسطین باید توسط خود مردم این سرزمین و در فرآیندی منطقی و قانونی مشخص شود. مقام معظم رهبری فرمودند:«طرح جمهوری اسلامی برای حل قضیه فلسطین و التیام این زخم کهنه، طرحی روشن، منطقی و منطبق بر معارف سیاسیِ پذیرفته شده افکار عمومیِ جهانی است. ما نه جنگ کلاسیکِ ارتشهای کشورهای اسلامی را پیشنهاد میکنیم، و نه به دریا ریختن یهودیان مهاجر را، و نه البته حکمیت سازمان ملل و دیگر سازمانهای بینالمللی را؛ ما همهپرسی از ملت فلسطین را پیشنهاد میکنیم. ملت فلسطین نیز مانند هر ملت دیگر حق دارد سرنوشت خود را تعیین کند و نظام حاکم بر کشورش را برگزیند. همه مردم اصلی فلسطین، از مسلمان و مسیحی و یهودی- نه مهاجران بیگانه- در هر جا هستند؛ در داخل فلسطین، در اردوگاهها و در هر نقطه دیگر، در یک همهپرسیِ عمومی و منضبط شرکت کنند و نظام آینده فلسطین را تعیین کنند. آن نظام و دولتِ برآمده از آن، پس از استقرار، تکلیف مهاجران غیرفلسطینی را که در سالیان گذشته به این کشور کوچ کردهاند، معین خواهد کرد. این یک طرح عادلانه و منطقی است که افکار عمومی جهانی آن را به درستی درک میکند و میتواند از حمایت ملتها و دولتهای مستقل برخوردار شود. البته انتظار نداریم که صهیونیستهای غاصب بهآسانی به آن تن در دهند، و اینجاست که نقش دولتها و ملتها و سازمانهای مقاومت شکل میگیرد و معنی مییابد. مهمترین رکن حمایت از ملت فلسطین، قطع پشتیبانی از دشمن غاصب است؛ و این وظیفه بزرگ دولتهای اسلامی است.»4 چرا جمهوری اسلامی ايران به رغم فشارهاي بينالمللي همچنان بر دفاع از فلسطين پافشاري میکند؟ حمایت جمهوری اسلامی از مردم مظلوم فلسطین در سه سطح مسئولیت و وظیفه انسانی و مسئولیت اسلامی و ضرورت ملی قابل بررسی است.
مسئولیت انسانی:
وجدان انسانی حکم میکند که هر انسان آزادهای در برابر ظلم و جنایت رژیم غاصب صهیونیستی علیه مردمی که تنها به جرم دفاع از سرزمین و حقوق خود با چنین جنایاتی روبهرو هستند، بیتفاوت نبود و از مظلوم در برابر ظالم دفاع و حمایت کرد.
مسئوليت ديني:
به حكم آية كريمة «اِنّ هذه اُمّتكم اُمَّةً واحدةً»5 همة مسلمانان در چارچوب مسئوليت مشترك و متقابل قرار ميگيرند بر اساس مفهوم «امت اسلامي» كه برخاسته از انديشه اسلامي و مستند به متون صريح و مؤكد ديني است ديگر مرزهاي شناخته شده بينالمللي و نژاد و زبان و حتي نوع حكومتها نميتوانند هيچ مسلماني را از شمول دايره امت بيرون ببرد و همة سرزمينهاي مسلمانان به عنوان سرزمين امت اسلامي در حمايت آحاد امت اسلامي قرار ميگيرد از اين منظر ملت مسلمان ايران نميتواند و نبايد خود را از سرنوشت ديگر ملتهاي اسلامي و مردمان مسلمان فارغ و جدا بداند، فرهنگ اسلامي ما سرشار از آموزههاي مبارزه با ظلم و عدم پذيرش آن و حمايت از مظلومان است. «أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتِلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ»6 اجازه داده است خداوند به جنگجويان اسلام زيرا آنها از دشمن ستم كشيدهاند و خدا بر ياري آنها قادر است آن مؤمناني كه به ناحق از خانههايشان آواره شدند جز آنكه ميگفتند پروردگار ما خداي يكتاست...» «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ...»7 محمد - صلّي الله عليه و آله - فرستادة خداست و ياران و همراهانش بر كافران بسيار دلسخت و با يكديگر مهربانند...» پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودند: «مَنْ اَصْبَحَلا يَهتَمُ بِاُمُورِ المُسلِمينَ فَلَيْسَ بِمُسٌلِمِ»8 كسي كه صبح كند و به امور مسلمانان اهتمام نكند مسلمان نيست. حضرت علي - عليه السّلام - فرمودند:«كُونا لِلظالِمِخَصْما وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً»9 دشمن ستمگر و ياور ستمديده باشيد. روشن است كه طبق آيات و روايات حمايت از مظلومان از وظايف مؤمنان است و لذا در اين راستا حمايت از مردم ستمديده فلسطين وظيفه و مسئوليت ديني ماست.
منافع و امنیت ملی:
صرف نظر از مسئولیت انسانی و اسلامی، کمک و حمایت از مردم مظلوم فلسطین و لبنان و سوریه از منظر منافع ملی نیز قابل توجه است زیرا منافع ملي و امنيت ملي يك كشور و تامين آنها، تنها در مرزهاي جغرافيايي آن محدود نميشود. دولتها به ميزان هزينههايي كه در كشورهاي ديگر مبذول ميدارند، از توان و قدرت تصميمگيري و تأثيرگذاري بيشتري نيز در آينده آن كشور و معادلات منطقهاي برخوردار ميباشند. در واقع حفظ موجوديت، استقلال و تماميت ارضي و امنيت ملي كشور- كه از عناصر كليدي و حياتي تشكيلدهنده منافع ملي است- نيازمند صرف چنين هزينهها و كمك به ملتهايي است كه در خط اول مبارزه با دشمنان ما قرار دارند. واقعيت آن است كه مردم مظلوم و مبارز فلسطين و مقاومت اسلامي لبنان، از منافع و امنيت ملي ما نيز دفاع ميكنند و ما كمترين وظيفه خود (تداركات و پشتيباني) را انجام ميدهيم. با توجه به خوی توسعهطلبانه و تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی و سودای از نیل تا فرات، اگر محور مقاومت این رژیم غاصب را در مرزهای خودخوانده خود محصور نمیکردند، جمهوری اسلامی ناچار میشد، در مرزهای خود با هزینهای بیشترو سنگینتر با این رژیم مقابله نماید. نمیتوان دست روی دست گذاشت و هیچ اقدامی نکرد تا با این رژیم غاصب و سایر دشمنان در مرزهای خود روبهرو شوم. تجربه مقابله با گروه تروریستی داعش که با حمایت و نقش مستقیم آمریکا به منظور ایجاد خاور میانه جدید ایجاد شده بود، نشان داد که این راهبرد، راهبرد منطقی و اصولی است که نظام جمهوری اسلامی در پیش گرفته است. از این رو حمايت مادي و معنوي از محور مقاومت، علاوهبر آنكه به عنوان وظيفه انسانی و اسلامی است؛ نقش بسيار زيادي در تأمين منافع و امنيت ملي و گسترش حوزههاي نفوذ كشورمان در ابعاد مختلف دارد و به عنوان يكي از مهمترين اهرمهاي قدرت براي جمهوري اسلامي است كه موجب بازدارندگي نظام سلطه میگردد و از پایههای دفاعی در برابر آنها محسوب میشود و كمك به اين مردم مبارز، به معناي استحكام بخشيدن به سنگرهاي دفاعي خود است.
پانوشتها:
1- سوره اسراء، آیه 81
2- http://www.irdiplomacy.ir/fa/news/16470؛ تاریخ انتشار 2 مهر 1390
3- vista.ir/article/341226
4- بیانات در کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین؛9/7/1390
5- سورة انبياء، آية 92
6- سورة حج، آيات 39 و 40
7- سورة فتح،آية 29
8- ابن شعبه الحرانی، تحف العقول، تهران: انتشارات اسلاميه 1358، ص 58
9- نهجالبلاغه، نامة 47.