دعوا در دریای چین جنوبی بر سر چیست؟
چرا این دریــا اینقدر خواستنی است؟!
امینالاسلام تهرانی
اهمیت اقتصادی و... دریای چین جنوبی
چین چندین دهه با چندین کشور آسیا-اقیانوسیه، از جمله فیلیپین بر سر وابستگی ارضی تعدادی از جزایر و صخرهها در دریای چین جنوبی درگیر مناقشات طولانی مدت بوده است. ذخایر نفت و گاز قابل توجهی در فلات قاره این جزایر از جمله جزایر «پاراسل»، جزیره «تیتو»، «اسکاربرو شول» و جزایر «اسپراتلی» کشف شده که «صخره ویتسون» بخشی از آن است.
چندی پیش نشریه نشنال اینترست در گزارشی با اشاره به تنشهای اخیر بین چین و فیلیپین در دریای جنوبی چین، به ارائه توضیحاتی در مورد اهمیت این آبراه که سالانه بیش از سه تریلیون دلار تجارت از طریق آن انجام میشود، پرداخت. این نشریه آمریکایی خود نوشت: «درگیریها بین گارد ساحلی چین و نیروی دریایی فیلیپین در ماه ژوئن افزایش پیدا کرده است. مقامهای فیلیپینی ماه گذشته (میلادی) اعلام کردند کارکنان چینی به قایقهایی که در تلاش برای ارائه تدارکات به نیروهای فیلیپینی در منطقه مورد مناقشه توماس شوال دوم در دریای جنوبی چین بودند، حمله کردند.» در این گزارش، «ویلسون بیور»، نویسنده، مدعی است: اگر چین در تسلط به دریای جنوبی چین موفق شود، پیامدهای آن بسیار زیاد خواهد بود؛ پکن میتواند به طور بالقوه تجارت و محمولهها به ژاپن را متوقف، دسترسی به فناوریهای حیاتی برای فعالیتهای اقتصادی آمریکا (به ویژه ریزتراشهها) را کنترل و قدرت خود را به صورت شدید در اقیانوس آرام اعمال کند.
به نوشته این نشریه، اهمیت اقتصادی دریای جنوبی چین به هیچ وجه قابل انکار نیست. به عنوان یکی از شلوغترین مسیرهای دریایی در جهان و به عنوان یک شریان حیاتی برای تجارت بینالمللی عمل میکند و جریان ۶۴ درصد از کل کالاهای تخلیه شده در سراسر جهان در سال ۲۰۲۲ را آسان کرده است. هر گونه اختلال در عبور آزاد کشتیها از این آبها پیامدهایی گسترده برای اقتصاد جهانی دارد که نه تنها بر کشورهای به طور مستقیم درگیر در مناقشه بلکه بر جامعه بینالمللی به صورت گستردهتر تأثیر میگذارد. نویسنده ادعا میکند: هرگونه تلاش چین برای محدود کردن دسترسی یا اعمال کنترل بر دریای جنوبی چین به طور مستقیم بر منافع اقتصادی ایالات متحده تأثیر میگذارد و به طور بالقوه منجر به افزایش هزینههای حملونقل، اختلال در زنجیره تأمین و افزایش نوسانات بازار میشود. تجارت از طریق دریای جنوبی چین ۵.۷۲ درصد از کل تجارت کالا برای ایالات متحده را تشکیل میدهد.
در ادامه گزارش آمده است: چین بر حاکمیت خود بر پهنه وسیعی از اقیانوس در دریای جنوبی چین که توسط خط موسوم به «۹ خط تیره» (nine-dash line) احاطه شده است، تاکید دارد. در سال ۲۰۱۶، یک دادگاه بینالمللی در لاهه علیه ادعاهای چین حکم داد و اعلام کرد که این کشور نمیتواند ادعای حقوقی نسبت به منابع واقع در منطقه انحصاری اقتصادی سایر کشورهای ساحلی مانند فیلیپین و ویتنام داشته باشد. نویسنده این گزارش به عنوان مشاور سیاسی در مرکز آلیسون برای امنیت ملی، پیشنهاد میکند که آمریکا برای جلوگیری از به دست گرفتن کنترل دریای جنوبی چین توسط پکن، با سایرین از جمله تایوان، فیلیپین و ویتنام که با چین اختلاف دارند، همکاری داشته باشد. او معتقد است که واشنگتن باید با کشورهای دیگر در پهنه هند و اقیانوس آرام مانند ژاپن، استرالیا، کره جنوبی و هند نیز متحد باشد.
دعوای حقوقی!
دریای جنوب چین بخشی از اقیانوس آرام است که چین مدعی مالکیت مطلق بر 80 درصد آبهای آن میباشد و در این باره با دیگر مدعیان مانند؛ فیلیپین، ویتنام، مالزی، برونئی، اندونزی و تایوان اختلاف دارد. ین به دلیل رشد اقتصادی و همچنین نیاز به منابع، در پی گسترش قدرت و نفوذ خود در دریای جنوبی است و این سیاست به تشدید منازعه در روابط چین با کشورهای حوزه پیرامونی این دریا و قدرتهای ذی نفوذ منجر شده است. یکی از عرصههای تعارض حقوق ناشی از عرف و معاهده، در بستر دریا تجلی مییابد. زمانیکه دولتی با استناد به عرف در صدد اثبات حقوق تاریخی خود بر پیکرهایی از آب برمیآید که یا تحت حاکمیت دولت دیگری است و یا جزء دریای آزاد قرار میگیرد. تعارض در منافع دولتهای حاشیه دریای چین جنوبی با ادعای حاکمیت تاریخی و حقوق تاریخی چین با استناد به خطوط نُهگانه در این بستر از دریا تشدید شد. مراجعه فیلیپین به دیوان دائمی داوری، بر اساس کنوانسیون حقوق دریاها، این اختلافات را به عرصه حقوق بینالملل کشاند و بار دیگر مسئله آبهای تاریخی را مطرح کرد. اثبات یا رد ادعای دولت چین برای بررسی سایر اقدامات دولت چین از جمله بررسی جرم ماهیگیری غیرقانونی کشتیهای چینی لازم بود. کنوانسیون 1982 حقوق دریاها، ذیل بند سوم کنوانسیون 1982 حقوق دریاها، جزایر صخرهای را به دو نوع صخرههای برخوردار از منطقهی انحصاری اقتصادی و فلات قاره یا غیربرخوردار از این مناطق تقسیم نموده است و ملاک این تقسیمبندی، ظرفیت سکونت انسانی یا حیات اقتصادی خوداتکا تعیین شده است. نوع نگارش این بند و چالشهای انطباق آن با واقعیتهای جغرافیایی بسیار متنوع در کرهی زمین، تفاسیر گوناگون دولتهای ذینفع را درخصوص ملاک تعیین و تشخیص نوع صخرهها از یکدیگر رقم زده است. در مواردی این اختلافات، دادرسیهای بینالمللی را سبب شده است و یکی از مهمترین این موارد، دادگاه داوری دریای چین جنوبی است. رأی صادره از این دادگاه در 2016 به حل اختلافات فیلیپین و چین پیرامون جزایر صخرهای دریای چین جنوبی در خلال تفسیر ماده 121 پرداخته است و نهایتاً هیچیک از موارد مورد ادعای چین را، با اعمال نوعی سختگیری، جزیرهی صخرهای برخوردار از مناطق دوگانه ندانسته است.
قوانین جدید چین
همچنین گفتنی است، گارد ساحلی چین چندی پیش قوانین جدیدی را به اجرا درآورد که براساس آن میتواند خارجیهایی را که از دریای مورد مناقشه چین جنوبی عبور میکنند، بازداشت کند؛ اقدامی که از سوی همسایگان و گروه ۷ بهمنزله ارعاب و تهدید از سوی پکن توصیف شده است. پکن روی بیشتر مناطق دریای چین جنوبی ادعا دارد و فیلیپین و سایر کشورهای منطقه هم مدعی مالکیت بر بخشهایی از این آبراه مورد مناقشه جهانی هستند. چین گارد ساحلی خود را به همراه دیگر قایقها برای گشتزنی در آبهای این دریا مستقر کرده و چند صخره را در منطقه به جزایر مصنوعی نظامی شده تبدیل کرده است. هر از گاهی کشتیهای فیلیپینی و چینی یکسری تقابلهایی را در این آبراه بینالمللی و مورد مناقشه داشتهاند. از روز اعمال قوانین گارد ساحلی چین میتواند بر اساس قوانین جدید خارجیهایی را که مظنون به نقض مدیریت ورود و خروج مرزی هستند، بازداشت کند.
بر اساس این قوانین، در صورت پروندههای پیچیده بازداشتها تا ۶۰ روز هم طول میکشند. همچنین کشتیهای خارجی که به صورت غیرقانونی وارد حریم آبی چین میشوند، توقیف خواهند شد. در این میان، فیلیپین گارد ساحلی چین را به رفتاری «غیرانسانی و وحشیانه» علیه کشتیهای فیلیپینی متهم کرده و فردیناند مارکوس، رئیسجمهور فیلیپین ماه گذشته میلادی گفته بود که این قوانین جدید باعث تشدید تنش در منطقه میشود. کشتیهای گارد ساحلی چین همچنین چندین بار از آب پرفشار علیه قایقهای فیلیپینی در آبهای مورد مناقشه استفاده کردهاند. رئیس ارتش فیلیپین هم به خبرنگاران گفت، مقامهای مانیل درباره یکسری اقداماتی برای حفاظت از جان و مال ماهیگیران کشورش در حال بحث و گفتوگو هستند. در این میان، کشورهای عضو گروه هفت (جی۷) نیز آنچه را که «اقدامات خطرناک» از سوی چین در این آبراه توصیف کردند، مورد انتقاد قرار داده و در بیانیهای گفتند: «ما با اقدامات نظامیگری چین و فعالیتهای تهدیدآمیز و قهری چین در دریای چین جنوبی مخالفیم.»
حرکت پیشرونده چین
چین به لحاظ مجموعهاي از عوامل، پتانسیل یک قدرت بزرگ را دارد. این عوامل دربرگیرنده مؤلفههاي متعددي مثل اقتصاد بسیار قوي، جمعیت زیاد، سرزمین وسیع، آهنگ توسعه بینظیر، سلاح هسـتهاي، حق وتو در شوراي امنیت سازمان ملل و موقعیت ژئوپولیتیکی است. با وجود چنین قابلیتهایی، برخی از کارشناسان میگویند که هنوز نمیتوان در قیاس با آمریکا و یا اتحاد شوروي در دوره جنـگ سـرد، از چـین بـه عنـوان یـک ابرقدرت جهانی یاد کرد و برای این ادعا شواهد و نمونههاي میآورند؛ از جملـه این موانع و مشکلات میتوان به مسائل جامعه داخلی چین؛ مثل فقر در چـین، مشکلات ناشی از آلودگی محیط زیست اشاره داشت. از سوي دیگر، از لحاظ منطقهاي و بینالمللی نیز گفته میشود که چین قادر به حل بسـیاري از منازعـات پیرامـون خـود نیست، این کشور هنوز نقش محوري در دستورکارهاي جهـانی نـدارد، در نهادهـاي بینالمللـی کشـور چین عمدتاً وضعیت همراهی یا حدأکثر موضعی بـیطرفانـه یـا خنثـی را در مـدیریت بحرانهاي بینالمللی اتخاذ میکند و کمتر دیده شـده است کـه ایـن کشور فعالانـه طـراح الگوهـاي مدیریت امنیت جهانی باشد. اما گویا مسئولان آمریکایی نظری دیگر دارند. چندی پیش «آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه آمریکا، در حالی که بار دیگر در مورد تایوان هشدار داد، تأکید کرد: «من فکر میکنم آنچه که چین به دنبال آن است این است که از لحاظ نظامی، اقتصادی و دیپلماسی قدرت مسلط در جهان باشد.» در واقع آمریکا با تفسیری که از رشد چین دارد و با واکنشی که نسبت به این تصور نشان میدهد، به گونهای به رشد چین جهت میدهد، چرا که چین هم نسبت به واکنشهای آمریکا، واکنش از خود نشان میدهد. به نظر میرسد که برآیند این واکنشها به گونهای به نظامیتر شدن چین انجامیده است.
چرایی تمرکز بر چین
تمرکز بر روی چین سیاستِ کلی آمریکا و مطابق با استراتژی امنیت ملی این کشور است و با رفت و آمد رؤسای جمهور تغییری نمیکند؛ چرا که سرعت پیشرفت چین در سالهای اخیر غرب (با محوریت آمریکا) را شدیداً نگران کرده است، از آن رو که پیشرفت چین را مساوی با افول خود تفسیر میکنند. کارشناسان بارها یادآوری کردهاند، چین و آمریکا قطعاً در یک رویارویی تندِ «اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی» هستند. یکی از محورهای رویارویی پکن-واشنگتن که چند سال اخیر است ابعاد تازهای پیدا کرده است و شدت فراوانی یافته، مسئله جزیره تایوان و آبهای مورد مناقشه اطراف آن است. چنانکه در خبرها خواندهاید که «سفیر چین در واشنگتن در هشداری تند به آمریکا درخصوص حمایتش از استقلال تایوان، گفت تداوم چنین سیاستی میتواند منجر به درگیری نظامی بین پکن و واشنگتن شود... او مسئله تایوان را مهمترین وضعیت خطرناک بین چین و آمریکا توصیف کرد.» البته اصل ماجرا فراتر از مسئله تایوان است. باید بر دریای چین جنوبی تمرکز کرد.
قدرت نظامی
بیشک چین در مسیر تبدیل شدن به بزرگترین اقتصاد جهان است. مسئله تنها اقصاد نیست؛ چین یک قدرت فراگیر خواهد بود و آمریکا از آن احساس خطر میکند. آمریکا چین را تهدیدی در برابر سلطه جهانیاش میداند و تمام تلاشش را برای کاهش سرعت چین حتی در صورت امکان برای متوقف کردن آن بهکار میگیرد. چینیها هم این موضوع را میدانند. چین در حال ارتقاء زرادخانه هستهای خود است. بهزودی میتواند به جای 400 کلاهک، 1000 یا 1500 کلاهک داشته باشد. سرعت چین برای توسعه تسلیحات هستهای به نیاز این کشور به قابلیتهای ضدحمله برمیگردد؛ مانند توانایی پاسخگویی به یک حمله هستهای با یک حمله متقابل. چینیها میدانند که آمریکا میخواهد این توانایی را از آنها بگیرد. از سوی دیگر آمریکا احساس میکند که بدون توانایی بازدارندگی هستهای، چین احتمالاً در جنگ متعارف بر سر تایوان پیروز خواهد شد. پس آنها میخواهند چین را با یک حمله هستهای تهدید کنند و این یعنی فضای مساعد برای ایجاد یک جنگ سرد.
در فضای جنگ سرد منافع بسیاری در دریای جنوبی چین [که تایوان هم در آن قرار دارد] وجود دارد، نه بهخاطر آزادیِ دریانوردی که هیچوقت مسئلهای بغرنج نبوده است، بلکه بهخاطر جنگ زیردریاییها. دیدگاه چین این است: «بیایید فرض کنیم که حریف من میتواند هر کدام از زیردریاییهای هستهای مجهز به سلاحهای بالستیک ما را موقعیتیابی کند. بعد من تعداد کلاهکها را از 500 به 1000 شاید حتی تا 1500 افزایش میدهم، چون حتی اگر طرف مقابل 95 درصد آنها را نابود کند، همچنان تعدادی برای پاسخگویی برایم باقی مانده است. در این میان، زیر شهرهایم تونل میسازم همانطور که چین در دهه 60 و 70 میلادی انجام داد، زمانی که لئونید برژنف، رهبر شوروی چین، را تهدید کرد. این موضوع واکنش چین را توضیح میدهد.» این دقیقاً یعنی نظامیتر شدن بیش از پیش در فضائی که به شدت شبیه فضای جنگ سرد در سالهای پس از جنگ جهانی دوم است. حالا با توجه به آنچه در بالا گفتیم، باید به این خبر توجه کنیم که «رقابت تسلیحاتی در زیر دریا در حال تشدید است و چین تولید نسل جدیدی از زیردریاییهای مجهز به سلاح هستهای را آغاز میکند که انتظار میرود برای اولین بار چالشی برای تلاشهای رو به رشد آمریکا و متحدانش برای ردیابی آنها باشد. تحلیلگران و وابستههای دفاعی منطقهای میگویند، شواهدی در حال پدیدار شدن است که چین در مسیر عملیاتی کردن زیردریایی مسلح به موشک بالستیک نوع ۰۹۶ خود تا پیش از پایان دهه جاری است و پیشرفتهایی با کمک بیسر-و-صدای فناوری روسیه صورت گرفته است.»
باز هم همان دریا
آمریکا بر اساس پیمان امنیتی 8 سپتامبر 1951 معروف به پیمان سانفرانسیسکو و پیمان بعدی 1960 متعهد به دفاع از تمامیت ارضی ژاپن است. بنا بر این بهطور طبیعی در دعاوی بین ژاپن با سایر کشورها مورد حمایت آمریکا قرار دارد. در مورد دعاوی کشورها در دریای چین جنوبی آمریکا تا سالهای اخیر از موضعگیری تند بنفع کشورهای منطقه پرهیز میکرد اما روز ۲۳ تیر 1399 وزیر خارجه وقت آمریکا طی بیانیه شدید اللحنی اعلام کرد که دولت ایالات متحده ادعاهای پکن درباره دریای چین جنوبی را غیرقانونی میداند. مایک پمپئو، وزیر وقت خارجه آمریکا، با اعلام اینکه ایالات متحده از اقیانوس هندوپسفیک آزاد و باز پشتیبانی میکند، گفت که ما سیاست آمریکا را در بخش حیاتی منطقه مورد اختلاف دریای چین جنوبی، توسعه میدهیم. ما کاملا شفاف اعلام میداریم که ادعاهای پکن درباره منابع فراساحل در سرتاسر بخش عمدهای از دریای چین جنوبی، که با زورگویی قصد دارد آنها را کنترل کند، کاملا غیرقانونی است و ادعای چین مبنی بر حاکمیت آبهای فراتر از محدوده ۱۲ مایلی این کشور از جمله آبهای مناطقی در سواحل، اندونزی، ویتنام، برونئی و مالزی را نمیپذیرد. پمپئو همچنین گفت که آمریکا در حال همسو کردن موضع خود با تصمیمی است که در یک داوری مدنی بینالمللی در سال ۲۰۱۶ (بدرخواست فیلیپین) گرفته شد و ادعاهای چین را بدون پایه و اساس قانونی خواند و آن را رد کرد. او افزود دنیا اجازه نخواهد داد که پکن با دریای چین جنوبی به مثابه امپراتوری دریایی خود برخورد کند. بیانیه اخیر آمریکا نشانه این بود که واشنگتن اکنون موضع تقابل جویانه تری را دنبال میکند.
نویسنده وال استریت ژورنال نوشته بود، در روزهای اخیر علیرغم آن که چشمان جهان به وحشت آشکار ایجاد شده ناشی از جنگ اخیر در خاورمیانه دوخته شده چین مشغول اعمال فشار در دریای چین جنوبی بوده است. در آبهای بینالمللی مورد ادعای چین در اطراف جزایر اسپراتلی، یک کشتی گارد ساحلی چین و یک کشتی چینی دیگر به سوی یک قایق و یک کشتی گارد ساحلی فیلیپین یورش بردند. وزارت خارجه آمریکا واکنشی شدید نسبت به این موضوع نشان داد و اعلام کرد اقدامات چین قوانین بینالمللی را نقض میکند، اما به نظر میرسد پکن تحت تاثیر این هشدار و اعتراض قرار نگرفته است. همان گونه که خوانندگان این ستون میدانند مهمترین تحول بینالمللی تحت نظر بایدن رئیسجمهور ایالات متحده فرسوده شدن بازدارندگی آمریکا بوده است. توجه واشنگتن به طور قابل درکی معطوف به تهدید یک جنگ گستردهتر در خاورمیانه است. تلفات انسانی و اقتصادی قابل توجه خواهد بود و ممکن است ایالات متحده وارد درگیری شود. با این وجود، اگر فرسایش قدرت بازدارندگی آمریکا، چین و کره شمالی را به سوی جنگ در خاور دور سوق دهد فاجعه بزرگ تری در راه خواهد بود. من در حال سفر به نقاط مختلف در آن منطقه بودم از پرلهاربر توکیو گرفته تا سئول در کره جنوبی و با مقامهای آمریکایی، ژاپنی و کرهای دیدارهایی داشتم. در جریان این دیدارها دائما دو فکر در سرم در جریان بود. نخست آن که جنگ بر سر تایوان برای اقتصاد جهانی بسیار جدیتر از جنگ اوکراین یا حتی یک جنگ منطقهای گستردهتر در خاورمیانه خواهد بود و دوم آن که حاشیه امن ما در حال کاهش است. واقعیت آن است که قدرت بازدارندگی آمریکا در خاور دور در حال کاهش است. دست کم برای چند سال آینده چین و کره شمالی احتمالا دلایل بیشتری برای آزمایش اراده و قدرت ایالات متحده و متحدانش خواهند داشت. اگر چین تصمیم اتحاد اجباری با تایوان را اتخاذ کند دو گزینه اصلی پیش رو دارد. نخست آن که میتواند به طور مستقیم به آن جزیره حمله کند و دوم آن که تلاش کند آن جزیره را محاصره نماید. تایوان که ۹۷ درصد انرژی خود را از طریق واردات تامین میکند و همچنین به واردات مواد غذایی وابسته است در برابر چنین محاصرهای آسیب پذیر خواهد بود. علاوهبر آن، تایوان تنها کشوری نخواهد بود که تحت تاثیر قرار میگیرد. چه چین به تایوان حمله کند و چه آن جزیره را محاصره نماید پیامدهای منطقهای و جهانی چنین اقداماتی بزرگترین شوک به اقتصاد جهانی از زمان جنگ جهانی دوم به این سو خواهند بود.
«مائو نینگ»، سخنگوی وزارت امور خارجه چین در زمینه وضعیت کنونی دریای جنوب چین، چندی پیش اظهار داشت که جزایر «نانشا» جزو قلمروی ما است و پکن هرگونه اقدام برای حفظ حاکمیت ارضی و حقوق دریایی در این منطقه انجام خواهد داد. وی با بیان اینکه تشدید اوضاع کنونی دریای جنوب چین ارتباط تنگاتنگی با مداخله آمریکا دارد، اضافه کرد که اگر واشنگتن صادقانه به صلح و ثبات در این منطقه تمرکز دارد، باید از دامن زدن به تنشها و ایجاد تقابل دست بردارد. مانیل ادعا میکند که پکن در بخشهایی از دریای جنوبی چین که محل مناقشه برای حاکمیت میان فیلیپین، ویتنام، مالزی، برونئی و اندونزی است، جزیرههای مصنوعی ساخته است. از سوی دیگر مقامات چینی بارها اعلام کردهاند که کشورشان حق حاکمیت غیر قابل بحث بر جزایر «نانشا» شامل جزیره «رِنآی» و آبهای اطراف آن دارد و رفتار مانیل تجاوز به حق تمامیت ارضی سرزمین چین و بر خلاف «بیانیه عملیات طرفهای دریای جنوبی» و همچنین تعهدات این کشور است.
مائو نینگ سخنگوی وزارت خارجه چین در رابطه با آزادی دریانوردی در دریای جنوب چین، اظهار داشت: این محدودیتی برای دریانوردی در این منطقه وجود ندارد. وی با بیان اینکه با تلاش پکن و کشورهای عضو آسه آن (اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا)، صلح و ثبات در دریای جنوب چین حفظ شده است، افزود: برخی از کشورهای خارج از منطقه با رهبری آمریکا تلاش می کند تا با تشکیل حلقههای کوچک در این منطقه تحت عناوین همکاری و صلح، تقابل بین اردوگاهها ایجاد کند. مائو در همین راستا تصریح کرد: مداخله هیچ نیروی خارجی بر عزم و اراده چین برای حفاظت از حاکمیت ارضی و حقوق دریایی و منافع خود تأثیری نخواهد گذاشت.
سخنگوی دستگاه دیپلماسی چین در ارتباط با گزارش «شاخص اعتماد سرمایهگذاری مستقیم خارجی» شرکت خدمات حرفهای «کیرنی» (Kearney) در سال ۲۰۲۴ مبنی بر اینکه رتبه هفتم پکن در سال گذشته به رتبه سوم رسیده است، اظهار داشت: چین در سالهای اخیر با اجرای قوانین جدید سرمایهگذاری خارجی، ارتقای سیستم حقوقی اتباع خارجی و گسترش حمایت از حقوق مالکیت معنوی، تلاش کردهاست تا محیط سرمایهگذاری باثباتتر، شفافتر و قابل پیشبینیتر شود. وی با بیا اینکه پکن به همسویی با قوانین اقتصادی و تجاری بینالمللی در سطح بالا ادامه میدهد، افزود: سرمایهگذاری در چین سرمایهگذاری در آینده است. مائو نینگ همچنین تاکید کرد: پکن به بهینهسازی محیط کسب و کار خود، توسعه نیروهای مولد جدید، گسترش فضای همکاری برد-برد، تقسیم سود بازار و توسعه چین با جهان ادامه خواهد داد.
آمریکا و تشدید تنش در دریای چین جنوبی
در این میان، آمریکا نیز مثل بیشتر اوقات آتش بیار ممعرکه است. چندی پیش، معاون وزیر امور خارجه چین هشدار داد آمریکا عامل ایجاد بزرگترین چالش امنیتی در دریای چین جنوبی است و این حوزه را با استقرار نیروهای نظامی خود تبدیل به «گرداب یک رقابت تسلیحاتی» کرده است. «سان ویدونگ»، معاون وزیر امور خارجه چین، در صحبتهایی بعد از شرکت در یک نشست عالیرتبه در لائوس با موضوع همکاریها در شرق آسیا که از سوی وزارتخانه متبوع وی انتشار یافت، گفته بود که در حال حاضر بزرگترین چالش امنیتی در دریای چین جنوبی از خارج از این منطقهایجاد شده است. معاون وزیر امور خارجه چین خاطرنشان کرد: «نظامیان تحت رهبری آمریکا به فعالیتها و استقرار ادوات نظامی در دریای چین جنوبی دامن زده و باعث تحریک و تشدید تعارضات و مناقشات دریایی شده و به حقوق و منافع مشروع کشورهای حوزه سواحل این دریا آسیب میزنند.» سان خاطرنشان کرد: «اقدام آمریکا در مستقر ساختن سامانههای موشکی برد متوسط در منطقه سبب کشیده شدن آن به گرداب یک رقابت تسلیحاتی و قرار گرفتن کل منطقه آسیا-اقیانوسیه در زیر سایه منازعات ژئوپلیتیکی شده است.» او اضافه کرد چین متعهد به مدیریت درست مناقشات با طرفها در دریای چین جنوبی از طریق گفتوگو است.
وزارت خارجه چین چندی پیش اعلام کرد، واشنگتن از موضوع دریای چین جنوبی برای ایجاد تفرقه بین چین و کشورهای منطقه برای اهداف خود استفاده میکند. این وزارتخانه در بیانیهای اعلام کرد: «ایالات متحده با هدایت محاسبات ژئوپلیتیک خودخواهانه، با حمایت و کمک به فیلیپین در نقض حاکمیت چین و با بهرهبرداری از موضوع دریای چین جنوبی برای ایجاد شکاف بین پکن و سایر کشورهای منطقه، نقشی بسیار حقیر ایفا کرده است.» وزارت خارجه چین همچنین افزود، به راحتی قابل مشاهده است که سیاست خارجی فیلیپین دقیقا به چه کسی خدمت میکند. در ادامه این بیانیه آمده است که کشورهای منطقه باید بسیار هوشیار بوده و ابتکار عمل برای صلح و ثبات در دریای چین جنوبی را محکم در دستان خود نگه دارند.
* منابع در دفتر روزنامه موجود است.