kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۱۵۸۳
تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱۴۰۳ - ۲۲:۱۹

چرا استناد به گزاره «رأی قومیتی» اشتباه است؟

فاکتور قومیت مهم است و تأثیر دارد اما تقلیل پیروزی پزشکیان به این فاکتور، خطائی است که عمق راهبری و تحلیلی ندارد.
 
 
 
همین اخیرا و پس از برگزاری انتخابات یکی از هوادارها نوشت: «ما به قومیت باختیم!» و دیگری نموداری با عنوان «تأثیر آرای قومیتی بر انتخابات چهاردهم» منتشر کرد. این مدعای غلط اما در فضای مجازی به محل گپ‌وگفت برخی صفحات مجازی بدل شده است. از همان ابتدا مشخص بود سوق ‌دادن سبد رای «مسعود پزشکیان» به سمت‌وسوی خاص با ادبیات قومیتی مسیری اشتباه و مخاطره‌انگیز است، چرا که با کاشتن یک انگاره نابجا برخی توده‌های مردم را تحریک می‌کند اما عده‌ای همچنان تلاش دارند بر این مسئله تأکید کنند. در این گزارش تلاش شده است ادعای برخی افراد در تحلیل تحمیلی سبد آرای پزشکیان بر آرای قومیتی را مورد تحلیل قرار دهیم.
به گزارش تسنیم، نخست باید به ‌خاطر داشت فعال ‌شدن نگاه‌های قومیتی عمدتا بر پایه «تبعیض و نابرابری» است. قوم ترک همواره توانسته در نظام جمهوری اسلامی ایران از فرصت‌ها، تسهیلات و ظرفیت‌ها استفاده کند و تصویر استان‌های ترک‌نشین نیز تصویر یک استان دارای تبعیض و فقر نیست، بلکه بالعکس، برداشت عموم جامعه از این مناطق، استان توانمند، توسعه‌یافته و برخوردار است. حتی در بین جامعه ساکن ترک‌زبان استان‌های شمال غرب کشور نیز این احساس تبعیض وجود ندارد، لذا فعال ‌شدن رای قومی در این استان‌ها از منظر تبعیض و نابرابری رد می‌شود.
بررسی میزان آرای استان‌های شمال غرب کشور (آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، اردبیل، زنجان، قزوین و همدان) نشان می‌دهد میانگین 69.6 درصد سبد رای این استان‌ها به پزشکیان تعلق گرفته است. با توجه به اینکه پزشکیان موفق به کسب 53.7 درصد از کل آرا شده است، یعنی اختلاف میزان میانگین رای استان‌های شمال غرب کشور با کل آرا 15.9 درصد بوده است که این میزان نمی‌تواند تایید‌کننده گزاره‌ای به نام «رای قومیتی» باشد. 
همچنین باید به ‌خاطر داشت رای قومیتی نمی‌تواند یک‌طرفه باشد. یعنی شما باید از سوی دیگر آرای اصفهان، مرکزی، سمنان، خراسان رضوی، خراسان جنوبی و برخی دیگر استان‌ها را حاصل تقابل با گفتمان القایی قوم‌گرای دیگری تحلیل کنید، این رویکرد یعنی رای برخی استان‌ها به سعید جلیلی حاصل توان جریان‌سازی و اجماع‌کننده نبوده است!
القای رای قومیتی در سال 88 نیز رخ داد، با این تفاوت که سال 88 جریان مغلوب مدعی بود چرا رای برخی استان‌ها به نامزد جریان اصلاح‌طلب تعلق نگرفته است! و با همین استدلال‌های سطحی کشور را وارد یک بحران سیاسی کردند. این جریان انتظار داشت کشور در همان سال به صورت قومیتی رای دهد، در حالی که جامعه نشان داد خود بر پایه کنشگری به تصمیم می‌رسد. 
موضوع مورد توجه بعد این است که پیش‌ از این نیز در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری برخی نامزدهای حاضر در جریان رقابت‌ها، فرزند یکی از قومیت‌های ایران بوده‌اند اما جامعه بر اساس رای قومیتی کنش نکرده است، لذا اینکه ضعف‌های جدی خود را ندیده و پیروزی فنی حریف را به عواملی مثل قومیت تقلیل دهیم، نشان می‌دهد جریان فعال پیرامون این گزاره، از منطق پدیده‌های اجتماعی تقریبا آگاهی نداشته و هنوز تا آن بلوغ فاصله زیادی دارد؛ حال ‌آنکه همین جریان مدام مردم را متهم به صغر فهم و شعور می‌کند! غافل از آنکه این نوع برداشت از مردم می‌تواند از مهم‌ترین عوامل شکست محسوب شود.
همچنین خطر بزرگی که در این نوع تحلیل‌ها وجود دارد آن است که این ادبیات نسنجیده، مسئله تنوع قومیت در ایران را به‌ عنوان نوعی «تهدید» القا می‌کند. زمانی که شما بر مسئله آرای قومیتی تأکید می‌کنید، گویی نوعی «شکاف یا رفتار ناشی از هیجان» در بین گروهی خاص از جامعه وجود دارد که نتیجه آن منجر به یک خروجی از پیش تعیین شده می‌شود. رهبر انقلاب اسفند 95 در این باره هشدار داده‌اند: «کشور ما متشکل است از زبان‌های مختلف، از قومیت‌های مختلف؛ ترکی هست، فارسی هست، عربی هست، بلوچی هست، لری هست، کردی هست؛ این یک تنوع است و این تنوع فرصت است [اما] دشمن همیشه چشم دوخته است به اینکه این را وسیله شکاف قرار بدهد. خود قومیت‌های بزرگ ایرانی و البته از همه بهتر مردم آذربایجان سینه سپر کرده‌اند و در مقابل این سیاست خباثت‌آلود دشمنان ایستاده‌اند».
باید در نظر داشت شعار اصلی و گفتمانی کمپین پزشکیان «برای ایران» بوده و حتی یک نطق قومیتی در انتخابات از او ثبت نشد. 
حتی پزشکیان بر یک انگاره کهنه القایی دیگر (یعنی اختلاف کرد و ترک) غلبه کرده و شعار او به سمت رفع تبعیض قومیتی رفته است، اتفاقا این شعار نه برای ترک‌ها، بلکه در جهت حمایت از کردها بوده است! حال فاصله جلیلی و پزشکیان در استان‌های کردنشین یعنی کردستان و ایلام قابل ‌تحلیل است.
در نهایت اینکه فاکتور قومیت مهم است و تأثیر دارد اما تقلیل پیروزی پزشکیان به این فاکتور، خطائی است که عمق راهبری و تحلیلی ندارد. باید تأکید کرد با نوعی ساده‌انگاری جدید مواجه هستیم که از میان 16 میلیون و 384 هزار رای، 2 میلیون از آرا را با تگ قومیتی تحلیل کرده و آن 14 میلیون مابقی آرای پزشکیان را به دلیل آنکه از فهم تحلیلی و سواد علمی ما بالاتر است، نادیده بگیریم.