kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۱۲۵۳
تاریخ انتشار : ۱۵ تير ۱۴۰۳ - ۲۰:۲۴
جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر- 13

پاسخگو کردن هنرمندان با برنامه نازی‌زدایی

 
 
 
 
فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند
در مورد فون کارایان، ارتباطات او با نازی‌ها تقریبا [مسلم بود و] جای بحث نداشت. او از سال 1933عضو حزب [نازی] بود و هرگز تردیدی به خود راه نداد که کنسرت‌هایش را با سرود محبوب نازی‌ها، هورست وسل[به معنی پرچم‌ها را بیافرازید]، آغاز کند.
دشمنانش به او لقب «سرهنگ [گروه محافظتی] اس اس فون کارایان» داده بودند.
اما علی‌رغم طرفداری از رژیم نازی، او باز به سرعت به عنوان پادشاه فیلارمونیک برلین گمارده شد، ارکستری که در طول سال‌های پس از جنگ به عنوان سنگر و [سد] نمادینی بود که در برابر توتالیتاریسم [و تمامیت‌خواهی] شوروی ساخته شده بود. 
الیزابت شوارتسکف برای وافن اس‌اس (شاخه مسلح اس‌اس) در جبهه شرقی کنسرت‌ها اجرا کرده بود، در پروپاگاندا و فیلم‌های تبلیغاتی گوبِلز [وزیر اطلاع‌رسانی هیتلر] نقش آفرینی کرده و توسط او در فهرست هنرمندان blessed by God [تکریم‌شدگان خداوند] قرار گرفت. شماره عضویت او در حزب ناسیونال سوسیالیست نازی 7548960 بود.
پیتر گِلهورن همراه نیمه‌یهودی الیزابت (که خودش مجبور شد در دهه 1930 به آلمان فرار کند) از او می‌پرسد: «آیا یک نانوا در صورتی که دولت را دوست نداشته باشد باید از پختن نان دست بکشد؟». مسلما نه. شوارتسکف توسط کمیسیون کنترل متفقین تبرئه شد و مقام و جایگاهش شدیدا ارتقاء یافت. او بعدا به عنوان «بانوی امپراتوری بریتانیا» انتخاب شد.
 اگر قرار بر پاسخگو کردن هنرمندان نسبت به دخالت خود در سیاست در زمان خود بود، این هدف هرگز با برنامه نازی‌زدایی متناقض برآورده نمی‌گردید. 
جوسلسون و ناباکوف کاملا از محدودیت‌های چنین برنامه‌ای آگاه بودند. بنابراین انگیزه آنها در [نادیده گرفتن و] پرش از روی رویه‌های آن (رویه نازی‌زدایی و پاسخگو کردن هنرمندان) می‌توانست انسانی و حتی شجاعانه تلقی 
شود.
ناباکوف در نامه خود به جوسلسون در تاریخ 1977 نوشت که آن‌ها می‌بایست فوتوانگلر را از شوروی برگردانند (که به جایگاهی رسیده بود که رهبری ارکستر مرکز اپرای دولتی برلین را به او پیشنهاد داده بودند)، در حالی که فورتوانگلر خودش در هر دو جبهه فعال بود علیه هر دو طرف ایفای نقش می‌کرد. 
حضور او در تایتانیا پلاست در می 1947 به طور واضح این پیام را مخابره کرد که متفقین قرار نیست توسط شوروی در نبرد ارکسترها شکست بخورند. در سال 1949 فورتوانگلِر در فهرست هنرمندان آلمانی بود که ذیل برنامه‌های فرهنگی تحت حمایت آمریکا به کشورهای خارجی سفر می‌کردند. در سال 1951 او در بازگشایی جشنواره برلین اجرا داشت و رهبری گروه ارکستر را به عهده گرفته بود، جشنواره‌ای که علی‌رغم ممنوعیت رسمی ریچارد وانگلر (به خاطر عقاید ناسیونالیستی) دوباره به خانواده وانگلر سپرده شده بود.
ویلیام دونُوان رئیس سرویس اطلاعاتی زمان جنگ آمریکا OSS جمله معروفی دارد: «من اگر [روزی] فکر می‌کردم که استالین ما را در شکست هیتلر کمک خواهد کرد، او را در فهرست دریافت حقوق و دستمزد قرار می‌دادم. در یک چرخش خیلی ساده و 180 درجه‌ای، اکنون واضح و مبرهن شد که آلمانی‌ها قرار است دوستان جدید ما و روس‌های ناجی دشمنان جدید ما شوند». 
این از نظر آرتور میلِر1 (نویسنده و نمایشنامه‌نویس آمریکایی) یک کار پست و سخیف به شمار می‌رفت. اگر دوست ماه گذشته شما این چنین سریع می‌تواند تبدیل به دشمن ماه فعلی شما شود، مفاهیم خوب و بد چقدر می‌تواند واقعی باشد؟ [بنابراین] نیهلیسم و بی‌تفاوتی نسبت به اخلاقیات ده سال بعد از مرگ هیتلر به‌وجود آمد و رفته‌رفته به یک نرم و فرهنگ جهانی تبدیل شد.
البته دلایل خوبی برای مخالفت با شوروی وجود داشت، کشوری که با سرعت پشت جبهه‌ای زیاد و با آب و هوای سرد در حال حرکت [و پیشروی] بود. کمونیست‌ها در لهستان در ژانویه به قدرت رسیدند. در ایتالیا و فرانسه شایعاتی مبنی بر کودتاهای کمونیستی وجود داشت. استراتژیست‌های شوروی به سرعت [و به خوبی] ظرفیت بالقوه بی‌ثباتی گسترده در اروپای پس از جنگ را درک کرده بودند. اتحاد جماهیر شوروی با توجه به توانایی و تدبیر دولت استالین، با همه ضعف‌هایش، می‌توانست از قدرت خیالی و بی‌رقیب دولت‌های غربی بهره بگیرد. اتحاد جماهیر شوروی مجموعه‌ای از سلاح‌های نامتعارفی را به کار برد تا خود را به اذهان اروپایی‌ها برساند و نظر آن‌ها را به نفع خود نرم کند.
پانوشت:
1- Arthur Miller