غیبـت هتکحرمت دیگران
فرشته محیطی
برخی از رفتارهای اجتماعی انسان، عبور از خطوط قرمز اخلاقی و ورود به حریم خصوصی و شخصی افراد است که حتی اگر موجب راززدایی از زندگی دیگران و تجسس در آن نشود، موجب اذیت و آزار شخص شده و شرایط زیست عادی او را مختل میکند.
گاه انسان از اسرار زندگی دیگری آگاه میشود که بیان آن در نزد دیگران به یک معنا افشای رازها و گناهی بزرگ است. البته این رازها همواره امری زشت، بد یا گناه نیست، بلکه میتواند رازی باشد که حاوی امری نیک و صفت کمالی و رفتاری ارزشی همانند انفاق نهان است، اما شخص دوست ندارد که دیگران از آن مطلع شوند؛ پس اگر کسی این رازها را در زمان عدم حضور شخص بیان کند، مرتکب گناهی بزرگ به نام غیبت شده است؛ زیرا سخنی درباره او بیان داشته که در زمان عدم حضور و در غیاب او گفته شده و او با شنیدن آن ناراحت میشود..
مؤمنان در امت اسلامی همانند برادران دینی هستند که باید اسرار یکدیگر را حفظ کنند؛ زیرا راز زدایی از اسرار دیگران میتواند به شخص بلکه حتی جامعه آسیب برساند و گاه اطلاع یابی دیگران بهویژه دشمنان میتواند بستری برای سوءاستفاده از این امر رازآلود باشد که افشاء شده است.
بر اساس آموزههای قرآن، غیبت و به تعبیر دیگر پشت سرگویی در غیاب شخص، حرام و گناهی بزرگ است و مؤمنان باید از آن اجتناب کنند.
اصطلاح فقهی غیبت
واژه غیبت از غیب در اصطلاح فقه اسلامی، یادکرد برادر دینی خود با چیزی ناخوشایند در هنگام غیاب و عدم حضور اوست که اگر آن رابشنود ناراحت میشود. مراد از این ناخوشایندی آن است که شخصی که دربارهاش غیبت میشود، اگر نسبت به آن امر آگاه شود، آن را ناخوش میدارد. بنابراین، ممکن است شخص حتی نسبت به مدح و ستایش دیگری درباره صفت و کمال یا فعلی از خویش، ناراحت شود و آن را ناخوش دارد.
به سخن دیگر، اگر کسی در جمعی دو نفره یا چند نفره پشت سر دیگری با سخن یا فعل یا حتی اشاره و کنایه، حقیقتی از خوبی یا بدی شخص دیگر را بیان کند که با شنیدن آن ناراحت میشود، این رفتار، غیبت شمرده میشود.
به عنوان مثال، اگر کسی در شب به طور نهانی انفاقی کرد و دیگری به سبب شرایطی از آن آگاه شد، نباید آن را در نزد دیگری یا دیگران بر ملا کند؛ زیرا شخص خواسته انفاق خویش را نهان انجام دهد و از ثواب و آثار انفاق نهانی بهره مند شود. بیان این راز و عمل انفاقی او در نزد دیگری یا دیگران موجب رنجش خاطر انفاقکننده میشود. بنابراین اگر کسی راززدایی کند، نسبت به او غیبت کرده است.
بدتر از آن این است که شخصی عمل زشتی را در نهان انجام داده یا مرتکب گناهی در نهان شده یا عیبی و نقصی در بدن او هست که دیگران از آن آگاه نیستند؛ اما غیبتکننده از آن آگاه میشود و اگر در نزد دیگران آن را افشا و بیان کند، این نیز مصداق غیبت است.
بر اساس تعالیم قرآنی و تفاسیر روایی ماثور از معصومان(ع)، اگر کسی در جمع مثلا به قد و قامت فردی با اشاره یا کنایه و مانند آن توجه دهد و آن را به عنوان عیب بیان کند و به نمایش گذارد، چنین عملی نیز غیبت بوده و حکم غیبت بر آن بار میشود؛ زیرا اینگونه رفتار، پشت سرگویی و غیبت است که آن فرد اگر نسبت به آن آگاه شود شاید بسیار ناراحت و حتی عصبانی شده و به درگیری و جدال بینجامد.
از نگاه آموزههای اسلامی، گاه غیبتکننده چیزی را بیان میکند که اصلا آن چیز در شخص غایب وجود ندارد. چنین بیانی دیگر از مصادیق غیبت نیست، بلکه از مصادیق بهتان و افتراء و خود گناهی دیگر و بزرگتر است که در جای خود باید به آن پرداخت.
بر اساس آموزههای اسلام و فقه اسلامی، غیبت آن است که برادر دینی خویش را به آنچه او را ناخوش آید، یاد کنی. پس اگر آن چیز در او باشد، از مصادیق غیبت است و اگر در او نباشد، از مصادیق بهتان است.
همچنین بیان خوب و بد و کمال و عیب دیگری با قول یا فعل یا با اشاره یا با کنایه جزو مصادیق غیبت است و هیچ فرقی ندارد که این غیبت چگونه تحقق یابد؛ زیرا غیبت تنها بدگویی به زبان و سخن نیست، بلکه به هر نحوه و شکلی از جمله نوشتن یا اشاره و غیره که امر حقیقی و واقعی بیان میشود و غایب آن را ناخوش دارد، جزو مصادیق غیبت است.
بر اساس فقه اسلامی، همچنین فرقی نیست که این امور دینی باشد یا دنیوی، در بدن باشد یا در غیر بدن، در لباس باشد یا در غیر لباس از جمله خانه و اثاث خانه و مانند آنها.(نگاه کنید: زبده البیان، ص 530؛ جامع السعادات، ج 2، ص 293)
بنابراین وقتی کسی پشت سر دیگری به لباس غایب عیب میگذارد، یا به پرده خانهاش یا فرش و چیدمان خانه یا هر چیز دیگری از مصادیق غیبت است. این در حالی است که بسیاری از مردم به گمان اینکه در حال نقد پوشش و پوشاک یا چیدمان خانه یا سلیقه افراد در آشپزی یا پذیرایی یا همانند آن هستند، عملا در حال غیبت از یکدیگر هستند که گناهی بزرگ است.
به هر حال، از نظر اسلام پشت سرگویی خواه به شکل بدگویی و نقصگویی از شخص و اندام و کارها و رفتارهایش یا ثناگویی از او که او را خوش نمیآید، از مصادیق غیبت است.
از نظر آموزههای قرآن، غیبت و پشتسرگویی به خوب یا بد میتواند آثار زیانبار روحی و روانی و نیز اجتماعی داشته باشد؛ از همین رو بشدت از آن نهی کرده است.
گاه ممکن است که انسان در جمع یا جلسه نتواند مانع غیبتکننده شود، در این صورت برای مبارزه با غیبت و غیبتکننده لازم است تا با ترک معاشرت و جلسه و خروج از مجلس به هر عذر و بهانهای، نه تنها جلوی عمل ضد هنجاری و ضد ارزشی غیبت گرفته شود، بلکه از آثار و تاثیرات غیبت، خود را بدور دارد و از عنوان غیبت شنونده خارج شود؛ زیرا همان گناهی که برای غیبتکننده است، برای غیبت شنونده نیز هست.
خدا در قرآن فرمان داده تا با بهرهگیری از شیوهها و رفتارهایی جلوی غیبت گرفته شود؛ از جمله تغییر بحث و بردن سخن در مجالس به سوی مطالب دیگر میتواند یکی از این روشها باشد؛ به این معنا که اگر کسی در حال غیبت است، با شوخی یا مزاح یا هر شکل دیگری، فضای جلسه را تغییر داده و جلسه را به حدیث از امر دیگری کشاند تا اینگونه از غیبت و آثار آن در امان ماند.(انعام، آیه 68) بر اساس روایاتی در ذیل همین آیه از رسولالله(ص) از مؤمنان خواسته شده تا از همنشینی با غیبتکننده اجتناب کنند تا او دست از غیبت بردارد. (نورالثقلین، ج 1، ص 726، حدیث 116)
آثار و عواقب غیبت
غیبت دارای آثار زیانبار فردی و اجتماعی و نیز روحی و روانی است. غیبت مؤمنان از یکدیگر افزون بر اینکه موجب راززدایی از اسرار مؤمنان میشود، همچنین عامل گسست برادری ایمانی و از دست رفتن انسجام اجتماعی است؛ زیرا از نظر قرآن، مسلمانان بر اساس اخوت ایمانی با هم برادر هستند و کسی که اقدام به غیبت میکند، گویی گوشت برادر دینی خود را میکند و میخورد و به او و برادری ایمانی آسیب میزند. (حجرات، آیه 12)
غیبت موجب میشود تا حرمتها از میان برود و آبرو و احترام برادر دینی هتک شود(همان؛ نساء، آیه 148)؛ زیرا غیبت،خواه نسبت به امر نیک و کرداری خوب باشد که نهان و مخفی است و خواه نسبت به امر بد و زشت، هتک حرمت مؤمن است؛ چون مؤمن برای خویش حریم شخصی دارد که میخواهد در آن حریم شخصی در امان بماند؛ اما بیان آن امر نیک یا بد در قالب غیبت و پشت سر گویی، هتک حرمت نسبت به این حریم شخصی است.
البته شکی نیست که هتک حرمت در بیان امر زشت و بد آشکارتر است؛ اما این بدان معنا نیست که در امر نیک چنین اتفاقی رخ نمیدهد؛ زیرا اگر شخص میخواست امر نیک او آشکار باشد، آن را مخفی نمیکرد. از همین رو وقتی آن امر نیک با غیبت آشکار میشود آن را ناخوش میدارد و ناراحتی خویش را حتی بر زبان میراند و اعتراض میکند.
همچنین غیبت آثار روانی دارد؛ زیرا همان گونه که خوردن گوشت مردار از سوی مؤمنان دشوار و آثار مخرب روحی و روانی افزون بر بدنی دارد، تعرض به حریم حرمتها و هتک آن بسیار سختتر و دشوارتر برای مؤمن است؛ چرا که آبروی مؤمن از جان و مالش عزیزتر و گرامیتر است تا جایی که مؤمن برای حفظ حرمت آبرو و عرض خویش، جان و مال را فدای آن میکند.
باید توجه داشت که همه احکام حرمت غیبت و آثار آن درباره مؤمنان و مسلمانان است، اما درباره کافران میتوان به بیان عیوب آنان در پشت سر پرداخت؛ زیرا برای مؤمن حریم حرمت است اما کافر برای خویش حرمتی نگذاشته است؛ بدون شک کفر و شرک از بزرگترین ظلمها است که برتر و بدتر از آن نیست؛ چنانکه در قرآن از شرک به عنوان ظلم عظیم یاد شده است.(لقمان، آیه 13) از همین رو، اگر رسواسازی عیبی چون کفر و شرک به عنوان ظلم جایز باشد(نساء، آیه 148)، باید گفت که غیبت کافر حرام نیست، بلکه جایز و روا است.(حجرات، آیه 12؛ زبده البیان، ص 530)
خدا به غیبتکنندهها هشدار شدید میدهد که گرفتاری به غیبت میتواند آنان را گرفتار آتش الهی در دوزخ کند که تن و جان و روانشان را در بر میگیرد و آنان را میخورد و از میان میبرد و عذابی جانکاه بر آنان وارد میسازد. این عذاب دردناک نه تنها در بیرون بلکه در درونشان شعلهور میشود و همه وجودشان را همچون ستون در بر میگیرد.(همزه، آیات 1 تا 8)
زمینههای غیبت
روحیه تجسس در زندگی دیگران موجب کشیده شدن افراد به غیبت نسبت به دیگران میشود؛ بنابراین، لازم است تا انسان از سرک کشیدن و تجسس و فضولی در احوال دیگران خودداری کند تا گرفتار غیبت نشود.
(حجرات، آیه 12)
سوء ظن نسبت به دیگران و رفتارها و گفتارهای آنان بسترساز ورود انسان به غیبت میشود؛ زیرا کسی که نسبت به دیگران بدگمان است، رفتار و کردار دیگران را به نقد میکشد و عیوب آنان را آشکار میکند و اینگونه وارد عرصه گناه بزرگ غیبت میشود.(همان)
از همین رو خدا از تجسس و سوء ظن برحذر داشته؛ زیرا وقتی دامنه ظن افزایش یابد، بدگمانی تشدید میشود که موجب ورود انسان به امری چون غیبت میشود.(همان)
ثروت اندوزی و جمع مال و شمارشگری نسبت به دارایی موجب میشود تا انسان دنبال کشف عیوب دیگران برود و به هر شکلی بخواهد خود را برتر نشان دهد و با نیش زبان و رفتارهای تند و تیزش عیوب دیگران را آشکار سازد.(همزه، آیات 1 و 2؛ مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 747)
بیماری حسادت نیز از زمینههای دیگر غیبت است که آتش آن، فرد را به سوی بدگویی و غیبت میکشاند.
از آنجا که غیبت آثار بسیار خطرناک و زیانباری برای دنیا و آخرت همگان دارد و آسیب جدی به وحدت و انسجام اجتماعی جامعه ایمانی میزند، خدا از مؤمنان خواسته تا با تقوای الهی جلوی این امر نابهنجار و رفتار اجتماعی ضد ارزشی را بگیرند و خود را از آن مصون نگه دارند. (حجرات، آیه 12)
از نظر قرآن، توجه به حقیقت غیبت که شبیه خوردن گوشت غیبت شونده است، خود میتواند عامل بازدارنده از غیبت باشد(همان)، همچنین توجه به علم و آگاهی خدا از همه اعمال و گفتار و رفتار انسان میتواند عامل بازدارنده و مانعی جدی نسبت به غیبت باشد(نساء، آیه 148)؛ زیرا کسی که خود را در محضر خدا و علم الهی میبیند به خود اجازه نمیدهد تا غیبت کند و گرفتار خشم الهی شود.
اگر کسی غیبت کرده باید به سرعت پشیمانی خویش را در قالب توبه و استغفار داشته باشد تا گرفتار آثار زیانبار غیبت در دنیا و آخرت نشود.(حجرات، آیه 12)