kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۰۶۲۳
تاریخ انتشار : ۰۳ تير ۱۴۰۳ - ۲۲:۴۲

اخبار ویژه

 
 
برای جرزنی بعدی نفر سوم را اول جا بزن!
انگاره‌سازی درباره جلو بودن پزشکیان در رقابت‌های انتخاباتی، در حالی که او در اغلب نظرسنجی‌ها در رده سوم است، شیطنت سال 88 برخی پروژه‌بگیران فتنه و آشوب را تداعی می‌کند.
برخی کانال‌ها و روزنامه‌های زنجیره‌ای با تحلیل‌های باسمه‌ای چنین القا می‌کنند که نامزد مورد حمایت آنها از دیگر نامزدها جلوتر است. در همین زمینه «عباس-ع» محکوم پرونده فروش اطلاعات به بیگانگان مدعی شد که «از ۳ روز پیش، پزشکیان اول شده و در حال افزایش فاصله است، پس بحث انصراف نامزدها جدی شده، ولی نتیجه‌ای ندارد».
این انگاره‌سازی در حالی است که ستادهای انتخاباتی مدعیان اعتدال و اصلاحات در میتینگ‌های اصفهان و سنندج و شیراز و اهواز و حتی تهران توانستند چند صد نفر تا سه چهار هزار نفر هوادار را جمع کنند.
برخی گردانندگان این ستادها، همان‌هایی هستند که چند ماه قبل از انتخابات 88 ادعای پیروزی پیشاپیش کردند و در چند روز باقی مانده، موسوی را از این زمزمه که در همه نظرسنجی‌ها تو پیروز هستی، پر کردند. بدین‌ترتیب موسوی هنوز انتخابات نشده با توهم تمام ادعا کرد بنده با اختلاف فاحش آرا نفر پیروز انتخابات هستم(!) اما هنگامی که معلوم شد او از احمدی ‌نژاد یازده میلیون رأی عقب افتاده، بر اساس هیجان‌آفرینی دروغ، آشوب هشت‌ماهه را کلید زدند و سپس خیانت خود را با حرمت‌شکنی روز عاشورا و درخواست اعمال تحریم‌های فلج‌کننده علیه ایران توسعه دادند تا شاید از این طریق، مردم را به ستوه بیاورند و به سیاهی لشکر خود تبدیل کنند. البته تفاوت امروز با 15 سال قبل این است که هم دست غربگرایان پادوی غرب رو شده و هم مردم تجربه اندوخته و عملکرد خسارت‌بار این طیف را در دولت سابق دیده‌اند.
نکته‌ای که درباره محکوم پرونده فروش اطلاعات به بیگانگان باید یادآوری کرد این است که او در این چند دهه به هیچ یک از نامزدهای طیف مدعی اعتدال و اصلاحات وفادار نمانده و در میانه راه هرکدام از آن دولت‌ها، خواستار عبور از خاتمی و یا استعفای خاتمی و روحانی شده است و این هم چیزی نبوده، جز اجرای دیکته سرویس‌های جاسوسی غرب برای القای حاکمیت دوگانه، بن‌بست سیاسی، بی‌اختیار بودن دولت و رئیس‌جمهور و بی‌ثبات سازی کشور.
حال سؤال این است که برخی پادوهای سیاسی چگونه در یک حرکت زیگزاگی پرتناقض، هرگاه که وقت پاسخگویی به مردم بوده، رئیس‌جمهور را تدارکاتچی نظام و بی‌اختیار و کسی که باید استعفا دهد وانمود کرده و از پاسخگویی‌گریخته‌اند، اما در هر فصل انتخابات، دوباره آفتابی شده‌اند؟!
 
 
فرافکنی متهم اول صدها میلیارد دلار خسارت برجامی 
آقای حسن روحانی رئیس دولت یازدهم و دوازدهم، طبق شگرد نخ‌نمای خود (طرح ادعاهای بی‌سند و خلاف واقع) گفت: قانون هسته‌ای مجلس، ۳۰۰ میلیارد دلار به کشور ضرر زده است.
به گزارش رسانه‌های منتسب به دولت سابق، حسن روحانی چهارشنبه گذشته در دیدار جمعی از وزیران و معاونان دولت سابق گفت:
«* ما باید به مردم بگوییم عده‌ای هستند هم شعارشان این است و هم عملشان خواهد بود؛ ادامه همین ۳ سال. مردم ادامه همین ۳ سال را می‌خواهید؟ همین ۴۰درصد تورم و فلاکت ۵۴درصد را می‌خواهید؟ همین که در هیچ مذاکره خارجی موفق نباشیم را می‌خواهید؟ می‌خواهید تحریم باقی بماند؟
*آن‌هایی که نگذاشتند تحریم حل شود، به صحنه آمدند. عجیب است. چرا تحریم حل نشد؟ چرا مسئله برجام تمام نشد؟ قانون راهبردی مجلس بدترین قانون در تاریخ جمهوری اسلامی ایران است. ما از این قانون بدتر نداشتیم. قانونی که فقط توطئه بود برای اینکه دولت دوازدهم ناموفق شود. برای اینکه مردم نفس نکشند. معلوم است. من می‌دانم چه کسی طراحی کرده، چه کسی نوشته، کجا نشستند. آدم‌هایش را می‌دانم چه کسانی نوشتند. در چه اتاقی نشستند. همه را من می‌دانم. خب خیانت شد به مردم.
* چرا ۳۰۰میلیارد دلار در این سه سال به مردم صدمه زدند؟ سالی ۱۰۰میلیارد دلار، مستقیم و غیرمستقیم، از فروش نفت و پتروشیمی و تخفیف‌هایی که به دیگران می‌دهند، به مردم صدمه زدند. چرا نگذاشتید حل شود؟ مسئله برجام در اسفند ۹۹ یا نه در فروردین ۱۴۰۰ حل می‌شد.
*آقای دکتر ظریف طرحی به شورای عالی امنیت ملی آورد، زمان‌بندی کرده بود. تقریباً اواخر فروردین ۱۴۰۰ توافق نهائی می‌شد. همه زمان‌بندی‌ها را آورده بود. در شورای عالی امنیت ملی با اکثریت قاطع آرا تصویب شد. فقط یک نفر مخالف بود. ولی خب نشد ما اجرا کنیم. بیشترین عامل همین قانون بود که جلوی ما را گرفته بود. طبق این قانون هیچ‌وقت برجام درست نمی‌شود. این سه سال که کاری نشد، برجام سال آینده زمانش تمام می‌شود. اگر صد سال دیگر باشد باز هم با این قانون حل‌شدنی نیست. قانونی است که معلوم است برای اینکه جلوی ما را بگیرند».
سرتاسر سخنان آقای روحانی، مغالطه و تحریف و فرار به جلو است. دولت بایدن در حالی که سیاست فشار هوشمند را در پیش گرفته بود، بدون قبل انجام تعهدات برجامی، از ایران می‌خواست به برجام پلاس (تعهدات و امتیازات بیشتر) تن بدهد بی‌آنکه حتی حاضر باشد تحریم‌ها را لغو کند و تضمین معتبر بدهد که روند افزایش تدریجی تحریم‌ها پس از برجام از سوی اوباما و ترامپ را تکرار نخواهد کرد. از سوی دیگر دولت اوباما و بایدن مصوبات تحریمی سنا و مجلس نمایندگان را ابزار فشار برای چانه‌زنی قوی‌تر و باج‌خواهی بیشتر قرار داده بودند، اما دولت روحانی به جای قدردانی از قانون مجلس که دست‌شان را پُر می‌کرد، زبان به تخطئه و متهم کردن مجلس گشود تا فاجعه انعقاد توافقی نسیه در ازای واگذاری امتیازات نقد را بپوشاند.
اما چرا روحانی صادق نیست. آمریکا بلافاصله پس از انجام تعهدات برجام و شروع زمان انجام تعهدات غرب (دی‌ماه 1394) اقدام به نقض تعهدات کرد و سپس اردیبهشت 1397 کاملاً از برجام خارج شد و تمام تحریم‌ها را برگرداند. یعنی دولت روحانی باید از همان ابتدای سال 1395 یا دست‌کم از اردیبهشت 99 طلبکار غرب می‌شد و به کاهش مقابل تعهدات می‌پرداخت. در این میان قانون مجلس در آذرماه 1399 یعنی دو سال و نیم پس از خروج آمریکا از برجام تصویب شده و در واقع مجلس دو سال نیم دست نگاه داشت تا دولت کاری بکند اما دیده شد که برجام کاملاً خاکمال شده و اروپای کلاهبردار حتی حاضر نیست وعده‌های موسوم به اس‌پی‌وی و اینستکس (فروش محدود غذا و دارو به ایران در ازای فروش نفت به طرف ثالث و انتقال پول آن به اروپا) را به اجرا بگذارد. این زمانی بود که رئیس سازمان برنامه و بودجه دولت روحانی می‌گفت حتی نمی‌توانیم یک قطره نفت بفروشیم و غذا و دارو بخریم! خب قرار بود این تحریم و تحقیر و فشار تا کجا تحمل شود؟! 
دولت فشل روحانی اگر اقدام بازدارنده مؤثری در مقابل زورگویی و فریبکاری غرب انجام می‌داد و 29 شرط اجرای برجام را که از سوی مجلس، شورای عالی امنیت ملی و رهبر انقلاب در مهر 94 ابلاغ شد، رعایت می‌کرد، دیگر نیازی به ورود دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و مجلس شورای اسلامی برای تصویب قانون اقدام متقابل نبود. ضمن این که قانون راه بازگشت غرب به تعهداتش و بازگشت متقابل ایران را باز گذاشته بود اما طرف غربی با خیال این که پنجه بر گلوی اقتصاد ایران گذاشته و روحانی اقتصاد ایران را به تحلیل برده، حاضر به انجام تعهدات برجامی خود نبود.
این نکته هم گفتنی است که تصویب قانون مهم «اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها»، به خاطر ملاحظه تصمیم‌گیری اجماعی و حاکمیتی، چند ماه به تأخیر افتاد و با تأیید دبیرخانه «شُعام»(شورای عالی امنیت ملی) نهائی شد؛ هرچند که پس از آن هم، آقایان روحانی و ربیعی انکار کردند و پاسخ خود را با بیانیه رسمی دبیرخانه گرفتند. «شعام» مسئول مطالبه
28 شرطی بود که «رهبری، مجلس و شعام» برای اجرای مشروط برجام به دولت ابلاغ کردند؛ اما دولت روحانی، اهتمامی برای اجرای اغلب آنها نداشت.
موضوع بعدی، تناقض وعده‌های موهوم روحانی برای شیرین‌سازی توافق با آمریکا با عقب‌نشینی مطلق او در مقابل دو برابر شدن تحریم‌ها پس از برجام بود. تحریم‌ها در دولت برجام در حالی از 700 به 1800 مورد رسید و آقای روحانی ککش هم نگزید و کشور را با خزانه ارزی خالی مواجه کرد، که آقای روحانی ۲۰ فروردین ۹۴ در مراسم روز ملی فناوری هسته‌ای اعلام کرده بود: «ما هیچ توافقی را امضاء نخواهیم کرد، مگر آنکه در اولین روز اجرای توافق، تمامی تحریم‌های اقتصادی، همان روز و بالمرّه (یک‌جا) لغو شود.» او همچنین ۲۳ تیر ۹۴ در گفت‌وگوی مستقیم به مناسبت امضای برجام تأکید کرده بود: «عیدانه فراوان شد، تا باد چنین بادا... امروز به ملت شریف ایران اعلام می‌کنم که طبق توافق، در روز اجرا (دی‌ماه ۹۴) تمامی تحریم‌ها لغو خواهد شد. تمام تحریم‌های اقتصادی شامل مالی، بانکی، بیمه، حمل‌ونقل، پتروشیمی و فلزات گرانبها بالمره (یکباره) لغو خواهد شد و نه تعلیق».
نکته دیگر این که روحانی و حامیانش هنگام بزک برجام ادعا می‌کردند که با توافق، 200میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی و 150میلیارد دلار پول بلوکه شده به کشور خواهد آمد. اما نه تنها از یک‌سی‌ام این پول‌ها هم خبری نشد، بلکه دولت روحانی رکورد کسری و بدهکاری را شکست. میزان کسری بودجه در سال ۱۳۹۲ که دولت روحانی آغاز به کار کرد، ۵۳هزار میلیارد تومان بود، اما هشت سال بعد که آن دولت به پایان رسید، به ۴۸۰هزار میلیار تومان افزایش یافته بود؛ بیش از ۹۰۰درصد. روحانی همچنین ۱۵۰۰هزار میلیارد تومان بدهی، و ۵۰۰هزار میلیارد تومان سود و اصل اوراق فروخته شده را برای دولت بعدی به ارث گذاشته بود، به علاوه سقوط شدید صادرات نفت ظرف سه سال پایانی دولتش که خسارتی بالغ بر 300میلیارد دلار را شامل می‌شود اما آقای روحانی خسارت خود ساخته‌اش را متوجه مجلس می‌کند. خب قبل از قانون مجلس چرا می‌گفتید حتی یک قطره نفت هم نمی‌توانیم بفروشیم؟
 
افتخارات دولت رئیسی کجا و خسارات دولتی که کسی گردن نمی‌گیرد؟!
از خلال مباحث نامزدها و طرفداران آنها روشن شده که هیچ کاندیدایی دوره هشت‌ساله و خسارت‌بار آقای روحانی را گردن نمی‌گیرد.
روزنامه ایران با اشاره به رقابت‌های انتخاباتی نوشت: از خلال مباحث نامزدها و طرفداران آنها با دو واقعیت عینی مواجه هستیم: هیچ کاندیدایی دوره هشت‌ساله و خسارت‌بار آقای روحانی را گردن نمی‌گیرد. حتی کاندیدایی که اعضای اصلی ستاد او و همراهان شانه ‌به ‌شانه‌اش در برنامه‌های انتخاباتی را مسئولان دولت‌های یازدهم و دوازدهم تشکیل داده‌اند، مصرّ است که بگوید ربطی به دهه 90 و مسئولان آن دوره ندارد.
این رویکرد قابل فهم است، به هر حال، اقتصاد و سیاست ایران در دهه 90 با رکوردهای منفی و عبرت‌های تاریخی همراه بوده است که هیچ عاقلی نمی‌خواهد نامش تداعی‌گر آن روزهای تلخ باشد و با سیاهی عکس یادگاری بگیرد. البته همچنان که گاه فاصله میان ایده‌آل‌ها و واقعیت‌ها بسی دراز است، در صحنه انتخابات نیز برخی کاندیداها موقعیت پاردوکسیکالی را تجربه می‌کنند. از طرفی نمی‌خواهند در قاب رکود، تورم، فساد، بی‌دولتی، تعطیلی تولید، سبد کالا، انفعال و بهانه‌جویی برای مهار کرونا، برجام نافرجام، رها کردن امر مسکن و... قرار بگیرند اما از طرف دیگر، دور آنها را افرادی پر کرده‌اند که هر یک به تنهائی یادنامه آن صحنه‌های تلخ هستند.
 واقعیت دیگری که این روزها و در خلال گفت‌و‌گوهای انتخاباتی عیان است، بی‌میلی و احتیاط کاندیداها در پنجه انداختن با کارنامه دو سال و 9 ماهه دولت سیزدهم است. ممکن است گفته شود برخی کاندیداها به صراحت خود را ادامه‌دهنده راه شهید رئیسی معرفی کرده‌اند، برخی دیگر هم احتمالاً نقدهای تند و تیزی دارند اما به حرمت شهید و شهادت، از وارد شدن به جزئیات خودداری کنند. درخصوص دسته اول، حرفی نیست؛ سوگ و حماسه برخاسته از شهادت رئیسی عزیز و پس از آن بهت جامعه برای یافتن گزینه‌ای نزدیک به او که نصاب جدیدی از خدمت را در ایران پایه‌گذاری کرد، باعث شده است که برخی کاندیداها در تلاش باشند برای جلب نظر مردم، ویژگی‌های شخصیتی و مدیریتی شهید جمهور را در خود بازنمایی کنند.
اما درخصوص دسته دوم که گفته می‌شود حرمت شهید را نگه داشته‌اند، این پیش‌فرض چندان دقیق نیست چرا که در همین چند روز خود یا اطرافیان‌شان نشان داده‌اند حتی در خلأ دستاویزهای دندان‌گیر، از پاگذاشتن به میدان تحریف هم ابایی ندارند. پس چه چیزی آنها را در رفت و برگشت به این میدان محتاط کرده است؟ به نظر می‌رسد مهم‌ترین عامل احتیاط حامیان دهه 90 از وارد شدن به جزئیات و اکتفا به کلی‌گویی و ناجی‌نمایی از خود، عیان شدن عیار خدمت از دل آمارها و مقایسه‌هاست. در واقع هر بار که به قصد هجمه و ذمّ دولت ناتمام سیزدهم نیم‌خیز می‌شوند، ناگهان با برخورد به دیوار سخت آمارهای رسمی و مستند، خود را با این واقعیت مواجه می‌بینند که شهید رئیسی در دوران کوتاه اما با برکت خود، کشور را از انتهای دره‌های خطرناک یأس، فقر، رکود و وادادگی به طرز شگفت‌انگیزی نجات داد و امروز منتخب چهاردهم در حالی کشور را تحویل می‌گیرد که همه شاخص‌ها در مقایسه با ابتدای دولت، بهبودهای ملموسی را نشان می‌دهد.
در کنار این واقعیت مهم، آنچه این روزها نیازمند ثبت و ضبط است، تجربه‌نگاری و استخراج الگوی مدیریتی از مدلی است که شهید رئیسی به‌کار گرفت و توانست بدون معطل کردن کشور در دوگانه‌هایی مانند مذاکره/ مخالفت با مذاکره، برجام/ ضد برجام و از این قبیل، کار کشور را جلو ببرد. مدل خنثی‌سازی تحریم در دولت شهید رئیسی پیاده شد. با اجرای این مدل هم فروش نفت کشور به بالاترین میزان از زمان بازگشت تحریم‌ها رسید، هم قیمت ارز به نحوی کنترل شد که مهم‌ترین تحولات منطقه‌ای مانند طوفان‌الاقصی و حتی عملیات بی‌سابقه وعده صادق نیز موجب تغییر اساسی در آن نشد، هم تورمی که به باور کارشناسان با ادامه دولت قبل می‌توانست سه رقمی‌شود با کاهش 20درصدی وارد کانال 30 شد، هم با اجرای طرح‌های حمایتی مانند افزایش انواع یارانه‌ها فقر کاهش یافت، هم تولید و رشد اقتصادی از منفی در دولت قبل به بالای 4درصد در سه سال متوالی رسید، هم شهرهای مختلف کشور از تنش آبی نجات یافت، هم کریدورهای مهم، حیاتی و ژئوپلیتیک کشور یکی‌یکی در مسیر تکمیل و بهره‌برداری قرار گرفت.