اخبار ویژه
در منطق شهید سلیمانی شما محکوم هستید
ظریف گفت: آیا صحبتهای شهید سلیمانی را نشنیدهاید که گفت دختران بدحجاب دختر من هستند؟ آیا نشنیدید؟ چرا توی سرش باتوم زدید؟
جواد ظریف در سخنرانی برای ستاد انتخاباتی مسعود پزشکیان در کاشان گفت: شجاعت در تصمیمگیری و در هزینه کردن از خود درست است، شجاعت در هزینه کردن از جیب مردم درست نیست، مردم ما مستحق این هستند که ما در راه آنها قربانی شویم، مردم ما مستحق این نیستند که قربانی مطامع حزبی و سیاسی ما شوند، مردم ما شهید دادند که با گوشت ۷۰۰ هزار تومانی زندگی کنند؟ مردم ما مقاومت کردند در برابر تحریم که گروهی پررو بیایند و باز هم از جیب آنها خرج کنند و بگویند وضع خیلی خوب است؟ مردم ما به خاطر شعارهای شما شب گرسنه میخوابند.
محمدجواد ظریف در کاشان گفت: ما بر خلاف اقلیت پررو دنبال غوغاسالاری نیستیم و به دنبال خفه کردن صدای مخالفت هم نیستیم، دنبال این هستیم که مخالف سخن بگوید، شما به اسم شهدا صدای مخالفانتان را خفه کردهاید، آیا صحبتهای شهید سلیمانی را نشنیدهاید که گفت دختران بدحجاب دختر من هستند؟ آیا نشنیدید؟ چرا توی سرش باتوم زدید؟ با خون شهدا کاسبی نکنید، ما طلبی از مردم نداریم این مردم هستند که از ما طلبکار هستند.
ظریف ادامه داد: دوستان خودتان در جبهه پایداری گفتند سردار سلیمانی گفت اگر جلیلی رئیسجمهور شود من یک روز نمیمانم، آقای قالیباف اخیراً گفت که سوپر انقلابیها شهید سلیمانی را هم قبول نداشتند حالا چه کسی دروغگو است؟ دوستان من با خون شهدا بازی نکنید شهدا با صداقت رفتند، کجایید ای شهیدان خدایی؟
اولاً که گوینده ادعای اخیر درباره آقای جلیلی، از گفتار خود به خاطر غلط بودن عذرخواهی کرد. اما غربگراها دوست دارند همان دروغ را تکرار کنند. ثانیاً استناد آقای ظریف به شهید سلیمانی در حالی است که وی چند نوبت در سالهای پس از شهادت شهید سلیمانی، علیه عملکرد آن شهید در میدان مقاومت سخن گفته و میدان را موجب هزینه برای دیپلماسی و اقتصاد وانمود کرده است! این در حالی است که سوء مدیریت فاحش امثال ظریف و روحانی در برجام و پسابرجام، یکی از عوامل گستاخ شدن آمریکا برای ترور شهید سلیمانی بود. این در حالی بود که دولت برجام در کنار واگذاری یا تعطیلی بخش عمدهای از برنامه هستهای، شمار تحریمها را به دو برابر رساند و ضمناً کشور را با سقوط فاحش صادرات نفت دست بهگریبان کرد؛ تا جایی که مقامات دولت روحانی میگفتند حتی قادر به تأمین ارز غذا و دارو نیستند و این از فجایعی بود که ظریف رقم زد.
از سوی دیگر، شهید سلیمانی با وجود خویشتنداری بسیار بالا، چندین نوبت در اثر مشاهده حجم کجرویها و خسارتهای تیم روحانی و ظریف، زبان به نقد و نصیحت گشود؛
شهید سلیمانی مهر 95 هشدار داد «در خط مقدم جنگ با دشمن، نباید دو صدا بلند شود و کسانی بگویند دشمن نیست، دوست است. خوارج، محصول ترویج همین نگاه بودند. اگر صاحبمنصبانی آدرس غلط دادند و در جامعه دوصدایی دشمن درست کردند، مرتکب خیانت شدهاند. کوچه دادن به دشمن، بدترین نوع خیانت است. ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بین بردن و در درون آن تفرقه درست کردن، خیانت است».
حاج قاسم همچنین 9 اسفند 97، از سادهاندیشی درباره برجام برحذر داشت و گفت: «برای دشمن، این برجام، سه ضلعی است نه یک ضلعی. اوباما فکر میکرد به مرور زمان به دو ضلع دیگر میرسد، اما آدم عجولی که آمده، اصرار دارد به سرعت برسد و تصورش این بود که میرسد. اینکه اصرار میکنند بر برجام 2 در منطقه، برای این است که میخواهند این تحرکی را که از ایران اسلامی به جهان اسلام روح و جان داده، بخشکانند. اگر العیاذ بالله ما رفتیم و در برجام 2 شرکت کردیم، به همین تمام میشود؟ نه، برجام اصلی در داخل ایران است. تلاش آنها به اینجا منتهی نخواهد شد و برجام سه هم خواهند داشت، چون معتقدند چشمه باید خشکانده شود و این چشمه، ایران است.»
آقای ظریف نمیداند که این هشدارهای ناظر به واقعیات، درباره سوء عملکرد چه کسانی بود؟ یا چرا نسبت به اعتماد به آمریکا در ژنو و غفلت از تسلیح و تجهیز داعش در پشت مرزهای ایران هشدار میداد؟! آقای ظریف به جای پاسخگویی درباره خسارتهای عظیمی که به بار آورده، دوست دارد جامعه را در موضوعاتی مانند حجاب و... دو قطبی کند؟ او اگر کارنامه قابل دفاعی داشت، مرتکب چنین جفایی میشد؟ آقای ظریف نمیداند که با تحریف واقعیات برجام و کتمان عهدشکنی دولتهای آمریکا و متهم کردن مجلس (به خاطر قانون اقدام بازدارنده) همچنان دارد برای دشمن عهدشکن کوچه باز میکند؟
خسارتهای دولت روحانی با هیچ دولتی قابل مقایسه نیست
روزنامه زنجیرهای شرق با اشاره به تبلیغات نامزدهای انتخابات، برخی از این تبلیغات را بیتوجه به واقعیتها و وعدههای نشدنی توصیف کرد.
شرق مینویسد: «از یارانه ۴۵ هزارتومانی دولت محمود احمدینژاد تا سبد غذای دولت حسن روحانی و یارانه بنزین و یارانه ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزارتومانی دولت ابراهیم رئیسی، مدام اعداد یارانه بزرگ و بزرگتر شده و تورم چندین برابر آن رشد داشته است. دولتها در مقابل، بارها گفتهاند که پرداخت ارقام سنگین یارانه موجب کسری بودجه و تورم بیشتر و قدرت خرید کمتر مردم شده است اما به طور عجیبی به سیاست پرداخت یارانه نهتنها ادامه دادهاند بلکه مدام عدد آن را بیشتر کردهاند. حالا در مناظرات چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری برخی کاندیداها بدون توجه به تجربیات مکرر و شکستآمیز پولپاشی دوباره وعدههای بزرگتر و عجیبتری برای پرداخت یارانه به مردم میدهند!
احمدینژاد، رئیس دولت دهم، پاییز سال ۱۳۸۹ روبهروی قاب تلویزیون نشست و گفت که تصمیم به جراحی اقتصادی دارد و در مقابل قرار است به تمام مردم ماهانه ۴۵ هزار تومان یارانه نقدی بدهد. وعدهای که او در هنگام انتخابات تکرار کرده بود. محاسبات درست از آب درنیامد و درست وقتی که رئیسجمهوری دولت بهار تصمیم داشت کلید پاستور را تحویل رئیسجمهوری بعدی بدهد، تورم بالا مدام خبرساز بود؛ آنقدر بالا که دستمایه سالها تبلیغات نامزدهای پس از او شد. در پایان دولت او و مطابق گزارش بانک مرکزی تا دی ماه سال ۹۱ تورم به ۲۸.۷ درصد رسید و همین مرجع پیشبینی کرد نرخ تورم تا پایان سال ۹۱ به ۳۲ درصد برسد.
حسن روحانی، رئیس دولت یازدهم، در گزارش صدروزه آغاز به کار دولت خود، از بدهی بیش از ۲۰۰ هزار میلیارد تومانی دولت خبر داد که از دولت پیشین به جا مانده است. در نهم اردیبهشت ۱۳۹۳ حسن روحانی، در یک برنامه تلویزیونی گفت که دولت او ماهانه بین هزار تا هزارو 500 میلیارد تومان برای پرداخت یارانه کسری دارد، با این حال دولت سعی کرده که قیمت حاملهای انرژی را با شیب ملایم ۵۰ درصدی افزایش دهد.
گزارشهای مداوم از درشتترشدن ارقام کسری بودجه و دست تنگ دولت برای پرداخت یارانه مدام از سوی کابینه روحانی تکرار شد، تا آنجا که دولت مجبور شد برای تأمین این کسری بهای بنزین را ناگهان افزایش دهد و در ازای آن مبلغ یارانه را بیشتر کند. آن زمان دولت روحانی کاهش درخور توجه درآمدهای نفتی را تجربه میکرد. افزایش قیمت بنزین حوادث آبان ۱۳۹۸ را رقم زد و درعینحال تورم همچنان افزایشی بود، به طوری که در پایان دهه 90 قدرت خرید مردم یکسوم کمتر از ابتدای دهه 90 بود.
در دولت سیزدهم، ابراهیم رئیسی که زیر فشار مضاعف کسری بودجه و تحریم بود، گفت که ارز چهار هزار و 200 تومانی فساد آورده است و تصمیم دارد ارز ترجیحی دارو و کالاهای اساسی را حذف کند و وعده داد که در نهایت فقط قیمت چهار قلم کالا بیشتر میشود اما مبالغ یارانه به ۳۰۰ و ۴۰۰ هزار تومان میرسد. ارز چهار هزار و 200 تومانی حذف شده و نرخ آن به ۲۸هزار و ۵۰۰ تومان رسید اما نه چهار قلم کالا بلکه قیمت انواع اقلام اساسی بهسرعت رشد کرد و تورم برخی از انواع مواد غذایی به سه رقم هم رسید.
حالا در شرایطی که وضعیت اقتصاد نابسامانتر از همیشه است و تکلیف تحریم هم مشخص نیست، وعدههای یارانه برخی نامزدهای چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری گزافتر و درشتتر شده است».
درباره این تحلیل روزنامه شرق گفتنی است که سه دولت احمدینژاد، روحانی و رئیسی در مقام مقایسه مثل هم نیستند. سند روشن این ادعا این است که دولتمردان روحانی پس از هشت سال وعده و هیاهو اعلام کردند آرزویشان بازگشت به وضعیت اقتصادی سال 1390 (دولت احمدینژاد) است. دولت روحانی رکوردهای منفی تکرار ناپذیر و بینظیری را برجا گذاشت در حالی که بخش مهمی از برنامه هستهای را هم واگذار یا تعطیل کرده بود و پس از گروگان گرفته شدن در برجام، آماده واگذاری دیگر منابع قدرت و پیشرفت نظیر کاهش ساخت نیروگاههای فسیلی (طبق تعهد در توافق آب و هوائی پاریس) و توانمندیهای نظامی و نفوذ منطقهای بود.
رکورد تورم 60 درصدی، نرخ ارز 9 برابر شده، تورمهای 700 تا 1000 درصدی در اقلامی مانند سکه و طلا و خودرو و...، انفجار رشد نقدینگی تورم ساز، خزانه خالی ارزی و ریالی، رساندن میزان کسری بودجه از حدود 53 هزار میلیارد تومان در سال 1392 به رقم 480 هزار میلیارد تومان در سال 1400، بدهی 1500 هزار میلیارد تومانی و...، کارنامه دولت روحانی در پایان کار بود و دولت شهید رئیسی توانست بخشی از این مصائب بزرگ را جبران کند.
از سوی دیگر باید یادآور شد که دولت روحانی هم سیاست غلط واگذاری چند ده میلیارد دلار ارز 400 تومانی را به شکل واگذاری رانت به اجرا گذاشت، هم خزانه ارزی را به هنگام تحویل به شهید رئیسی تهی کرد، هم مجبور شد ارز 20 قلم کالا از مجموع 24 قلم کالا را حذف کند، هم قیمت بنزین را برای گل و بلبلنمایی فضای پسابرجامی به مدت چهار سال سرکوب و سپس سه برابر کرد و اقتصادی ورشکسته را تحویل داد. بنابراین حذف ارز 4200 تومانی، یک تحمیل به دولت رئیسی بود و نه اختیار و انتخاب آن دولت.
همه این فجایع که شرح آن مثنوی 70 من کاغذ میشود، به خاطر وعدههای دروغینی بود که روحانی در انتخابات برای پیروزی به هر قیمت داد و روزنامههای اجاره مثل شرق هم به شکل پیمانکاری و تبلیغاتچی پای کار عوام فریبی رفتند. بعداً که کار از کار گذشت، مدیر روزنامه شرق در اثر فشارها و اعتراض افکار عمومی گفت «من مبالغه درباره برجام رو قبول دارم. این مبالغهها باید میشد به این خاطر که فضا خیلی فضای تنگ و ترشی بود، دولت باید در حقیقت این موضوع رو قدری بزک میکرد که بتونه حرفش رو به کرسی بنشونه... بالاخره این بازی با تیتر هست دیگه» (!!)
همچنین محمد عطریانفر عضو مرکزیت حزب کارگزاران گفته بود: «دولت برای این که بتواند از برجام، ظرفیت تبلیغاتی و انتخاباتی بگیرد -چون مردم ظرفیت امنیتی را براحتی نمیفهمند- یک ظرفیت دیگر به برجام بار کرد و آن ظرفیت اقتصادی است. این خیلی بزرگتر ازواقعیت بود و به پیکره دولت آسیب زد».
در این روند دروغین وعده درمانی، روحانی چندبار گفته بود «ما هیچ توافقی را امضاء نخواهیم کرد، مگر آنکه در اولین روز اجرای توافق، تمامی تحریمهای اقتصادی، همان روز و بالمرّه (یکجا) لغو شود». و «عیدانه فراوان شد، تا باد چنین بادا... امروز به ملت شریف ایران اعلام میکنم که طبق توافق، در روز اجرا تمامی تحریمها لغو خواهد شد. تمام تحریمهای اقتصادی شامل مالی، بانکی، بیمه، حملونقل، پتروشیمی و فلزات گرانبها بالمره (یکباره) لغو خواهد شد و نه تعلیق».
گفتنی است روزنامه بزک کار شرق، اواخر خرداد پارسال از قول لیلاز نوشت: «گره زدن اقتصاد به تحریم، دروغ بزرگی بود. آنها که سالها هرگونه بهبود بنیادین در اوضاع اقتصادی را در گرو حل مسئله هستهای، رفع تحریمها و برقراری روابط با آمریکا دانستهاند، در همه این سالها و به مدد شواهد متقن، بر سر قبریگریستهاند که مردهای در آن دفن نشده است. من نمیگویم تحریم اهمیت ندارد یا حتی کم اهمیت است؛ اما تعیینکننده نیست. بر پایه شواهد موجود، درجه مقاومت اقتصاد ایران در برابر تحریمها به روشنی در حال افزایش است و به موازات کاهش سهم نفت در تولید ملی، آسیبپذیری اقتصاد در برابر تحریمها نیز کاهش یافته است».
منفیبافی گسترده رسانههای بیگانه علیه انتخابات ریاست جمهوری ایران
رسانههای بیگانه با شدت تمام و با استخدام برخی عناصر متواری در حال ترویج تحریم انتخابات هستند.
دویچهوله آلمان به قلم «علی- الف» عضو متواری دفتر تحکیم و اصلاحطلب سابق نوشت: با تأیید صلاحیت مسعود پزشکیان، بحث شرکت در انتخابات بار دیگر بخصوص از سوی نیروهای موسوم به اصلاحطلب مطرح شده است.
آن دسته از فعالان سیاسی و مدنی که مردم را به رأی دادن در انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری ۱۴۰۳ فرا میخوانند، انگیزههای متفاوتی دارند. میتوان این افراد را در دستهبندیهایی کلی به دوگانههای «راهبردی− تاکتیکی» و «منفعتطلبانه−خیرخواهانه عام» بازشناخت. جامعه دعوتکنندگان به تحریم و شرکت در انتخابات ۱۴۰۳ اهداف و انگیزههای یکسانی ندارند و در عین حال یک محدوده مرزی و اشتراک محدود هم بین آنها وجود دارد. این نوشتار فقط درصدد تبیین چرایی نادرست بودن دلایلی است که مدافعان شرکت در انتخابات «با نیت خیرخواهانه» مطرح میکنند.
بنیاد تحریم بر این فرض استوار است که بر مبنای تجزیه تحلیل گفتمانی، نظری و اطلاعاتی و تجارب پیمودهشده در سه دهه گذشته، تفاوت رئیسجمهور و اختیارات آن در حدی نیست که انتظارات حداقلی جامعه خواهان تغییر را محقق کند. همچنین نمیتواند سیر منفی و ریلگذاری غلط انجامشده در نهادهای حاکمیتی را متوقف کند.
اما انتخاب وزیران فقط بر اساس خواست رئیسجمهور نیست، بلکه در چانهزنی و تعامل با رهبری و مجلس شورای اسلامی مشخص میشود. ریاست رئیسجمهور بر شورای امنیت ملی و انقلاب فرهنگی جنبه تشریفاتی داشته و نمیتواند برنامه موردنظر را با توجه به ترکیب موجود جلو ببرد. این وضعیت به صورت عینی در دولتهای خاتمی، روحانی و حتی احمدینژاد ثابت شده است. از سوی دیگر سیاستگذاری کلان با رئیسجمهور نیست، بلکه در بخش حقیقی قدرت و با میدانداری رهبری تعیین میشود. اختیارات قوه مجریه در گذر زمان کمتر شده و نهادهای موازی گسترش پیدا کردهاند. خاتمی در بهترین شرایط قوه مجریه اعلام کرد که «تدارکاتچی» است.
امروز وضعیت به مراتب بدتر شده و محدودیتهای رئیسجمهور افزایش پیدا کرده است. اکنون مجمع تشخیص مصلحت، رئوس سیاستهای کلان کشور را ابلاغ کرده و با استفاده از اهرم شورای نگهبان بر اجرای آن توسط دولتها اصرار دارد. پزشکیان با پذیرش اینکه کار دولت تعیین برنامه نیست، بلکه اجرای خوب برنامههای نهادهای بالادستی است، به لحاظ روانی پذیرای مداخله مجمع تشخیص مصلحت نظام و دیگر ابزارهای نهاد ولایت فقیه هم شده است.
در این دوره از انتخابات کسی کاندید شده که اساساً در حوزه سیاسی و پیگیری مطالبات سیاسی و مدنی بخش معترض و خاکستری کارنامهای ندارد. او سادهاندیشانه تصور میکند که با بهبود اقتصادی و زبان خوش شکاف عمیق بین مردم و حکومت ترمیم میشود. از سوی دیگر اصلاحطلبان با کنار گذاشتن سیاست، آزادیها، ساختارشکنی و تعدیل خواستههای نیروهای جامعه مدنی، بر روی بهبود اقتصادی و گشایش در سیاست خارجی تمرکز کردهاند. این پیروزی تغییر معنادار و پایداری در کاهش فشارهای سیاسی و فرهنگی ایجاد نمیکند. نامزد اصلاحطلبان به همان دلایلی که نمیتواند درخصوص آزادی زندانیان سیاسی کاری انجام دهد، در حوزههای دیگر نیز به دلیل تصادمگریزناپذیر با نهادهای انتصابی و سیاستهای کلان موردنظر که در مجمع تشخیص مصلحت تصویب و اجرائی شده، به طریق اولی نمیتواند کاری درخور انجام دهد. در صورت پافشاری، وزیرانش توسط مجلس دوازدهم استیضاح شده و یا توسط قوه قضائیه مورد پیگرد قرار میگیرند.
حلقه اصلی دعوتکننده به رأی دادن با امیدسازی واهی به دنبال طرح ایده «نهادسازی از پایین، تفاهم در بالا» است. در حالی که این جریان هیچ سابقه نهادسازی در داخل و خارج از کشور نداشته و فقط کمپینهای انتخاباتی فصلی و کوتاهمدت راه انداختهاند.
رأی دادن در انتخابات پیشرو، هیچکدام از منفعتهای ادعایی پیشگفته را در شکل پایدار و متناسب با اعتباری که پای ساختار قدرت جمهوری اسلامی گذاشته میشود، ندارد.
یادآور میشود رسانههای بدنامی مانند رادیو فردا، صدای آمریکا شبکه اینترنشنال و بیبیسی هم در حال سیاهنمایی و بیهودهنمایی انتخابات در ایران هستند و حال آن که دولتهای آنها در منطقه از رژیمهای دیکتاتوری و استبدادی حمایت میکنند.