kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۰۴۶۹
تاریخ انتشار : ۰۲ تير ۱۴۰۳ - ۲۰:۰۳

حقیقت «مولی » در   واقعه غدیر (شبهه ها و پاسخ ها)

 
 
* در باره‌ حديث غدير و لفظ (مولي)، با توجّه به آيات قرآن در سوره‌هاي حديد (15)، محمد (11)، نساء (33)، مريم (5) و دخان (41) كه به معاني متفاوتي (ياور، سزاوار، وارث، خويشاوند، دوست) آمده، چگونه مي‌توان برای غدیر استشهاد كرد؟
- براي رسيدن به جواب سؤال، آياتي را كه كلمه‌ مولي در آن آمده است بررسي مي کنيم: 
1 ـ سوره‌ حديد، آيه‌ 15 مي‌فرمايد: « فَالْيَوْمَ لا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَه وَ لا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْواكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلاكُمْ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ»؛ پس امروز نه از شما فديه‌اي پذيرفته مي‌شود و نه از كافران و جايگاهتان آتش است و همان سرپرستتان مي‌باشد و چه بد جايگاهي است!
مولي در اين آيه شريفه به ياور،(1) سرپرست(2) و سزاوار و مسلط(3) معني شده است و برخي روايات ناظر به معناي سزاوار مي‌باشند.(4)
2 ـ آيه‌ 11 سوره‌ محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ مي‌فرمايد: «ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْكافِرِينَ لا مَوْلى‏ لَهُم»؛ این [پیروزی مؤمنان و نابودی کافران] به سبب این است که خدا سرپرست و یاور کسانی است که ایمان آورده‌اند، و کافران را سرپرست و یاری نیست.. در اين آيه واژه‌ مولي به مالك و ياور،(5) سرپرست،(6) و حفظ ‌كننده(7) معني شده است.
3 ـ آيه‌ 33 سوره‌ نساء: «وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُون‏ »؛ براي هر كس وارثاني قرار داديم كه از ميراث پدر و مادر و نزديكان ارث ببرند. واژه‌ مولي در اين آيه‌ شريفه به سزاوارتر(8) و سرپرست(9)معني شده است. 
4 ـ سوره‌ مريم آيه‌ 5: «وَ إِنِّي خِفْتُ الْمَوالِيَ مِنْ وَرائِي وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا » و من از بستگانم بعد از خودم بيمناكم (كه حقّ پاسداري از آيين تو را نگاه ندارند) و (از طرفي) همسرم نازا و عقيم است، تو از نزد خود جانشيني به من ببخش. در اين آيه، واژه‌ مولي را به معناي خويشاوند (عموها و پسر عموها) گرفته‌اند،(10) كه صاحب اختيار ميراث و اموال زكريا(11) و سزاوار و اولي معني شده است.(12)
5 ـ سوره دخان آيه‌ 41: « يَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُون‏»؛ روزي كه هيچ دوستي كمترين كمكي به دوستش نمي‌كند و از هيچ سو ياري نمی‌شوند. در اين آيه واژه‌ مولي به معناي دوست،(13) كسي كه حق دارد در امور ديگري تصرف كند و همچنين به معناي كسي كه وي نسبت به او ولايت دارد گرفته شده است.
يك واژه و چندين معنا
در زبان عربي واژه‌ها و لغاتي داريم كه داراي معاني متعددي هستند، مانند همين ماده‌ «ولي» كه در صيغه‌ و شكل‌هاي مختلف بيش از 200 مرتبه در قرآن ذكر شده است و در معاني مختلفي استعمال مي‌شوند، از اين رو براي انتخاب يكي از معاني متعدد آن، بايد قرينه‌اي در كلام پيدا كرد كه متناسب با آن معنا باشد و اين قرينه هم مي‌تواند سياق و محتواي خود آيه و يا آيات قبل و بعد باشد. در اين مثال‌ها «ولي» داراي معاني متعددي است كه از جمله آنها مي‌توان به موارد ذيل اشاره كرد: 
ناصر و ياور، مولي و سرپرست، مالك و صاحب اختيار، دوست، اولي و سزاوار، آزاد كننده و سيّد، آزاد شده و غلام، هم‌سوگند، وارث و خويشاوند. البته با دقت در اين معاني مي‌توان به يك وجه مشتركي رسيد و آن، اولويت داشتن و سزاوارتر بودن است،(14) چرا كه «مولي» از ماده‌ «ولاء» مي‌باشد كه در اصل به معناي ارتباط دو چيز با يكديگر است، به طوري كه بيگانه‌اي در بين نباشد و براي آن مصداق‌هاي زيادي است،(15)به عنوان مثال، دوست در ياري رساندن به دوستِ خود، اولي و سزاوارتر از ديگران است همان‌گونه كه وارثان و خويشاوندان در ارث بردن و ولايت بر ميراث داشتن، سزاوارتر از ديگرانند و مانند اينكه مولي و سيد نسبت به اداره‌ امور عبد و غلام خود، از ديگران سزاوارتر است، همان طوري كه مشركان وكافران نسبت به داخل شدن در آتش دوزخ، از ديگران سزاوارتر هستند، لذا در تمام معاني «ولي» مي‌توان معناي سزاوارتر بودن در ولايت و اولويت داشتن در آن ولايتي كه متناسب با سياق آيات است را درنظر گرفت، پس بين معاني متعدد «ولي» تضاد و اختلاف نيست.
«مولي»؛ دوست یا سرپرست؟ 
براي روشن‌تر شدن مطلب، مروري كوتاه بر واقعه‌ غدير خم مي‌شود و شرايط و ويژگي‌هاي آن را بررسي مي کنیم.
1 ـ اعلان كردن به مسلمانان كه اين آخرين حج پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ است، لذا مسلمانان به هر صورتي كه بود سعي كردند تا در آخرين حج پيامبر همراه ايشان باشند. 
2 ـ نازل شدن دستور الهي بر پيامبر اكرم(ص): اي پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، كاملاً (به مردم) برسان و اگر نكني، رسالت او را انجام نداده‌اي،(16)يعني اي پيامبر، اگر اين مأموريت آخر را به انجام نرساني، مانند اين است كه 23 سال زحمت خود را از بين برده‌اي.
3 ـ دستور به توقف نمودن همراهان و ماندن تا رسيدن بقيه‌ مسلمان‌ها و اعلان بازگشت به كساني كه جلوتر رفته‌اند، آن هم در آن بيابان خشك و گرماي سوزان وسط روز.
4 ـ ايراد خطبه‌اي طولاني و بيان به يادگار گذاردن دو ميراث گرانبها يعني قرآن و عترت.
5 ـ شهادت دادن به يگانگي و وحدانيت خداوند و اقرار گرفتن از مردم به يگانگي خدا و شهادت به رسالت خويش و سؤال کردن از مردم كه چه كسي اولي و سزاوار بر شماست؟ و جواب دادن مردم به آن حضرت كه خدا و رسولش داناترند، سپس حضرت فرمودند: خداوند اولي و سزاوار بر من است و من اولي و سزاوار بر شما هستم. كما اينكه خداوند متعال در سوره‌ احزاب آيه‌ 6 مي‌فرمايد: «النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِم‏»؛ پيامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر (و نزديك‌تر) است، سپس بالا بردن دست حضرت علي ـ ع ـ و سه مرتبه تكرار اين جمله: «فمن كنت مولاه فعلي مولاه»، هر كس من مولا و سرپرست اویم این علي هم مولاي اوست، سپس دعا در حق دوستان او و نفرين در حق دشمنانش و اینکه حاضران به غايبان خبر دهند.
6 ـ قبل از متفرق شدن جمعيت، آيه‌ اكمال دين نازل شد و خداوند فرمود: امروز كافران از (زوال) آيين شما مأيوس شدند، بنابراين، از آنها نترسيد و از (مخالفت) من بترسيد، امروز دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم.(17)
با درنظر گرفتن اين موارد، آيا شايسته است كه پيامبر اكرم در آن شرايط بخواهند اعلان کنند كه اي مردم هر كس من دوست او هستم‌، علي ـ ع ـ هم دوست او است، يا هر كس من ياور او هستم، علي هم ياور اوست؟ در صورتي كه مسئله‌ دوست بودن ومحبت و ياري کردن مؤمنان با مؤمنان ديگر، قبلاً از طرف خداوند اعلان شده بود، چنان‌که خداوند در سوره‌ توبه آيه‌ 71 مي‌فرمايد: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْض‏»؛ مردان و زنان با ايمان‌، دوستان يكديگرند. 
از طرف ديگر، دوست داشتن علي ـ ع ـ براي همه روشن بود و همه از علاقه‌ شديد و محبت وافر پيامبر نسبت به حضرت علي مطلع بودند و نيازي به اين همه مقدّمه‌چيني نداشت، پس چه مسئله‌اي است كه مايه‌ اكمال دين بوده و هموزن رسالت 23 ساله‌ پيامبر اكرم ـ ص ـ مي‌باشد و موجب مي‌شود كه آن حضرت رسالت خويش را به نحو احسن به اتمام رسانده باشد؟ آيا چيزي غير از ولايت و جانشيني حضرت علي ـ ع ـ است؟ زيرا پس از پيامبر چه كسي مي‌خواهد شريعت آورده شده را تبليغ كند و آن را از انحراف نجات دهد و روش صحيح آن را به مردم بفهماند؟ 
آيا كسي سزاوارتر از علي بن ابي طالب ـ ع ـ بر سرپرستي و جانشيني پيامبر وجود دارد؟ لذا اگر ولايت حضرت علي ـ ع ـ در ادامه‌ رسالت پيامبر ـ ص ـ نباشد، تمام زحمات 23 ساله‌ ایشان از بين مي رفت و رسالت ناتمام مي‌ماند، چرا كه ولايت ائمه ـ ع ـ ادامه‌ رسالت پيامبر اكرم مي‌باشد، لذا پس از اعلان ولايت امري و جانشيني حضرت علي توسط پيامبر اكرم‌،خداوند فرمود: «اليوم اكملت لكم دينكم»؛ امروز دینتان را کامل کردم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ترجمه محمد باقر موسوي همداني، قم، دفتر انتشارات اسلامي، ج 19، ص 277.   2. مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج 23، ص 334.   3. عبدالحسين طيب، اطيب البيان، تهران، انتشارات اسلام، چاپ سوم، ج 12، ص 429.   4. عبدعلي العروسي الحويزي، نورالثقلين، قم، مطبعه العلميه، چاپ دوم، ج 5، ص 241.   5. تفسير الميزان، ج 18، ص 348.   
6. تفسير نمونه، ج 21، ص 429.   7. اطيب البيان، ج 12، ص 171.   8. ابوعلي الطبرسي، مجمع البيان، ترجمه ابراهيم ميرباقري و...‌، تهران، انتشارات فراهاني، چاپ اول، ج 5، ص 128.   9. تفسير الميزان، ج 4، ص 504.   10. الميزان، ج 14، ص 8.   11. تفسير نمونه، ج 13، ص 8.   12. اطيب البيان، ج 8، ص 418.   13. ترجمه‌ مجمع البيان، ج 22، ص 315.   14. ترجمه‌ تفسير مجمع البيان، ج 5، ص 128 و تفسير اطيب البيان، ج 4، ص 69.   15. تفسير نمونه، ج 21، ص 199.   16. مائده/ 67.  17. مائده/ 5.