کیهان بررسی میکند
فراموش نمیکنیم
با شدت گرفتن فعالیتهای انتخاباتی و نزدیکی دوچندان اعضای دولت روحانی به مسعود پزشکیان، انگاره دولت سوم روحانی برای وی پررنگتر شده، تلقی این افراد فراموش شدن سابقه بد آنان در اذهان ملت است.
سرویس سیاسی-
در کوران فعالیتهای انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری، بسیاری از اعضای دولت روحانی هر یک سوابق درخشانی در تضییع منافع ملی، ضربه به اقتصاد کشور و سو مدیریتهای فراوان دارند، به تدریج از سکوت راداری خود بیرون آمده و پس از سه سال با فراری رو به جلو و با حمله به دستاوردهای دولت شهید رئیسی سعی در تکرار دولت سوم روحانی دارند.
تلقی اشتباه این افراد این است که ملت ایران فراموش کردهاند که هشت سال سو مدیریت آنان چه بلایی بر سر رشد و توسعه ایران آورده و در مرداد ماه 1400 سکان اداره کشور در چه وضعیتی از روحانی به شهید رئیسی تحویل داده شد.
دروغگو فراموش کار میشود، ادبیات غنی فارسی این ضربالمثل را در بیان حال دروغگویان بیان کرده و به فراموشکاری و کمحافظگی آنان اشاره میکند. علت آن است که از آنجا که دروغگو میخواهد از چیزی غیر واقعی و ساختگی سخن بگوید طبعاً کلامش محکم و بدون اشتباه نخواهد بود، بنابراین در گفتههایش اختلاف و ضد و نقیض به وجود آمده و دروغش آشکار میگردد.
دولتمردان روحانی از جمله محمد جواد ظریف نمود بارزی از این مسئله است، شدت تناقضگویی آنان در حدی است که حتی گفتههای خود و همفکران خود را نیز فراموش کردهاند.
ناصر هادیان، تحلیلگر نزدیک به محمد جواد ظریف که از تئوریسینها و سیاست گذاران اصلی دولت روحانی نیز به شمار میآمد در سال 1401 در گفتوگو با اعتماد درباره قانون اقدام راهبردی مجلس شورای اسلامی که در سخنان ظریف بارها مورد هجمه قرار گرفته، ضمن رد ادعاهای روحانی و ظریف در سالهای اخیر که معتقد بودند مصوبه مجلس شورای اسلامی درآذرماه ۱۳۹۹ دست هیئت مذاکرهکننده را بسته و حصول توافق را به تعویق انداخته، گفت: «به هیچوجه مصوبه مجلس شورای اسلامی و پیش از آن کاهش تعهدات را امر منفی در مذاکرات نمیدانم. مصوبه مجلس دست مذاکرهکننده ما را قوی کرد. مصوبه مجلس ما درست مانند اقدامهایی است که در کنگره آمریکا پیرامون چند و چون برجام انجام میشود و ممکن است با رضایت دولت کاخ سفید هم نباشد. آیا بایدن به آنها میگوید که اقدام شما دست من را در مذاکرات تضعیف میکند؟»
این گفته ناصر هادیان نشانگر مسئلهای دیگر نیز هست، اساسا روحانی و ظریف اعتقادی به اصول اساسی دموکراسی و حکمرانی نیز ندارند، آنان مجلس که در هرکشوری رکن اصلی دموکراسی به شمار میآید را به دلیل تصمیم نمایندگان ملت مورد هجمه قرار میدهند.
آنان حتی از اساس تصمیم گیری در آمریکا نیز آگاه نبوده و شاید بهخاطر نیاوردند که برجام در مجلسین آمریکا به تصویب نرسید و حتی در زمان ماه عسل برجام در زمان اوباما تحریمهایی بر علیه ایران در این کشور وضع شد.
در ذیل نگاهی کوتاه به کارنامه سیاه دولت روحانی در عرصههای مختلف میاندازیم.
برجام و دیگر شاهکارهای امیرکبیرهای خودخوانده
در عرصه سیاست خارجی
اگر از اکثر صاحب نظران عرصه سیاست در ایران، درباره کلان برنامهها و کلان پروژههای دولت روحانی پرسیده شود، تنها موردی که عنوان میکنند، برجام است.
برجام کلیت دولت یازدهم و دوازدهم و تنها راهکار بیعملترین و فشلترین دولت در تاریخ جمهوری اسلامی است. در این پروژه روحانی، ظریف و دیگر مسئولین دولت قبل، دو نسخه از توافق شکل گرفته و اعلام میشود. اولین نسخه توافقی به اسم برجام در تیر 1394 به منظور اغناع نسبی در سطح کشور و به منظور مصرف داخلی به عنوان نسخه مطلوب اعلام میشود و نتیجه خفتبار واقعی توافق در قطعنامه 2231 گنجانده میشود.
در نسخهای که به نام قطعنامه 2231 شورای امنیت شکل قانونی به خود گرفته، تعهدات بیشمار و بسیار فراتر از برجام به کشورمان تحمیل شده و در اعضای آن نه در برجام و نه در 2231 هیچ تضمین اجرا و کیفری برای طرف بدعهد گنجانده نمیشود.
گرچه در زمان 2231 دولتمردان سابق از عدم پذیرش بندهای فرابرجامی این قطعنامه سخن به میان آوردند ولی شاهد این هستیم که این تعهدات از جمله توقف ضمنی فعالیتهای فضائی ایران و مسائل دیگر با فشار دولت روحانی مو به مو اجرا شد.
در شاهکار سیاست خارجی روحانی و ظریف، سازوکار عجیبی همچون مکانیزم ماشه پذیرفته شده و توافق به شکلی منعقد میگردد که کشورمان در صورت هر بدعهدی طرف مقابل نیز تمام ابزارهای چانه زنی خود را از دست میدهد.
بند معروف به اسنپ بک یا مکانیزم ماشه، حتی دست کشورهای نزدیکتر به ایران همچون چین و روسیه را نیز برای مقابله با بدعهدی آمریکا بست.
چنین توافقی در زمان انعقاد و اجرا با بوق و کرنا از سوی رئیسجمهور سابق روحانی و ظریف وزیرخارجه سابق به عنوان اراده الهی و فتحالفتوح معرفی و در آن زمان تمام مسئولیت این توافق را به خود منتسب کرده و با نمایان شدن ضعفهای این توافق در همان سالهای اولیه، به تدریج آسمانها و زمین و نهادهای مختلف در ایران و افراد مختلف و حتی مجلس که رکن اصلی دموکراسی است به عنوان مقصر معرفی شدند.
برجام به اذعان مدیران دولت روحانی هیچ دستاوردی نداشت.
FATF
افای تی اف (گروه ویژه اقدام مالی) یکی دیگر از بهانههای دانشمندان روابط بینالملل در دولت روحانی بود، آنان در شرایطی که به نقش مخرب این سازوکار در افشای مسیرهای دور زدن تحریمها آگاه بودند مکررا دلیل ناکارآمدی سیاستهای خود در عرصه سیاستهای خارجی را عدم پذیرش افای تی اف از سوی نظام معرفی میکردند.
مبادلات اقتصادی و مالی ایران در زمان شهید رئیسی نشان داد دولت بهانهگیر روحانی، که هیچ برنامهای برای اداره کشور جز برجام نداشت، برای احاله مسئولیت و فرار از پاسخگویی به هر دستاویزی از جمله افایتیاف برای جبران شکستهای خود متوسل میشد.
دیپلماسی منطقهای
دولت روحانی در حالی مدعی کاربلدی در حوزه دیپلماسی بود که در دوران این دولت روابط ایران با همسایگان نه تنها رو افزایش نیافت که چالشهای جدیدی نیز در این حوزه به وجود آمد. در کنار این موضوع، دولت یازدهم و دوازدهم نتوانست هیچکدام از گرههای سیاست خارجی ایران از جمله روابط خدشه دار شده با عربستان را باز کند.
دیپلماسی هوشمندانه شهید رئیسی و شهید امیرعبداللهیان و تلقی همسایگان از این دولت به عنوان دوست، باعث بازگشایی روابط ایران و عربستان و همچنین توسعه روابط ایران با دیگر همسایگان شد.
شاهکار ژنرالهای دولت قبل در موضوع جریمه ایران در پرونده گازی ترکمنستان
یکی از خاصترین دستاوردهای دولت روحانی، سومدیریت و اشتباهات مدیران وزارت نفت در این دولت در موضوع سواپ گازی با ترکمنستان بود که منجر به جریمه چند میلیارد دلاری کشور در این حوزه شد.
ژنرالهای نفتی دولت قبل تا حدی در این موضوع بیلیاقتی خود را نشان دادند که حتی فردی مثل ظریف که خود در ضرر به منافع ملی صاحب سبک است، به عملکرد مدیران وزارت نفت انتقاد کرد.
توتال
اعتماد سادهلوحانه دولت روحانی و عشق ابدی آنان به غرب باعث شد که ایران در پرونده کرسنت به محکومیت میلیارد دلاری محکوم و در برابر خدعه و بدعهدی توتال برای بار دوم هیچ اقدامی صورت نگرفت.
در زمان وزارت ژنرال زنگنه، شرکت توتال پس از گرفتن اطلاعات ذی قیمت و سری از ایران، از اجرای قرارداد خود در حوزه پارس جنوبی شانه خالی کرد و عجیب این که در قرارداد توتال، حتی پیشبینی امکان شکایت و اخذ خسارت هم نشده بود. نمونه مزمن دیگر، قرارداد فروش بیستساله گاز با شرکت اماراتی کرسنت در دولت خاتمی است که با مداخله دلالان و پورسانت بگیران و به زیان مطلق ایران بسته شد و استنکاف از اجرای آن و کاهلی در پیگیری حقوقی ماجرا، به محکومیت ایران به پرداخت خسارتی هنگفت انجامید.
زنگنه تنها وزیر نفتی هم در دنیاست که برای بار دوم به یک شرکت کلاهبردار اروپایی به نام توتال، اعتماد کرد و توافق کرد و اطلاعات محرمانه (پارس جنوبی) را به آن شرکت داد، بیآنکه توافق کاغذی اجرائی شود یا درباره عهدشکنی قبلی و فعلی، غرامتی از توتال اخذ شود! دولت روحانی، به واسطه عقد قراردادی یکطرفه و بیپشتوانه با شرکت توتال، وعده توسعه میدان گازی در پارس جنوبی (مشترک با قطر) را داد و حال آنکه این شرکت فرانسوی پیش از این یکبار دیگر در دوره دولت غربگرای دیگری عهدشکنی کرده بود.
افزایش دو برابری تحریمها
محمد جواد ظریف در سخنان جدید خود مدعی این شد که گرچه دولت روحانی کشور را با دو برابر تحریم نسبت به روز آخر دولت دهم تحویل داد ولی این رقم در دوران آیتالله رئیسی به 1000 تحریم رسید.
ظریف مهارت عجیبی در کتمان قسمت مهم واقعیات و توسل به بخشی از موضوع دارد. وی به این اشاره نکرد که دولت روحانی با یگانه شعار ارتباط با دنیا (بخوانید غرب و آمریکا) و با شعار رفع تحریم برسر کار آمد و نهایتا در آخرین روز هشت سال فعالیت خود کشور را با تحریمهای شدیدتر تحویل داد.
ریلگذاری تحریم کاتسا درست در ماه عسل برجام در دوران اوباما کلید خورده و از زمان ترامپ تصویب و اجرا شد.
در دوران امیرکبیرهای خودخوانده دیپلماسی نه تنها برجام در کنگره آمریکا به تصویب نرسید که تحریمهای ویزا، سیسادا نیز به لیست تحریمهای آمریکا علیه ایران اضافه شد.
صادرات نفتی
دولت سیزدهم در شرایطی سکان مدیریت کشور را برعهده گرفت که فروش نفت ایران به رقمی پایینتر از
۵۰۰ هزار بشکه و بنابر بعضی از روایتها به رقم اسفناک ۲۰۰ هزار بشکه در روز رسیده بود.
با شروع فعالیت دولت سیزدهم و با گردش کلی در سیاست خارجی و همچنین سیاستهای کلی تجارت بینالملل ایران، تولید نفت کشور و بالاخص فروش نفت ایران روندی صعودی به خود گرفته و جایگاه ایران در سبد جهانی انرژی بازیابی شد.
در همین زمینه روزنامه فایننشال تایمز پیشتر گزارش داد، ایران بیش از هر زمان دیگری در ۶ سال گذشته نفت صادر میکند و درآمد ایران به سالانه ۳۵ میلیارد دلار رسیده است، حتی در شرایطی که کشورهای غربی درباره افزایش تحریمها در پاسخ به حمله به اسرائیل بحث میکنند.
با روی کار آمدن دولت سیزدهم، تاکتیک فروش نفت به سمت بازارسازی نفت تغییر کرد و هم اکنون نیز طبق آمار بینالمللی به بیش از ۱.۵ میلیون بشکه در روز رسیده است.
این موضوع سبب افزایش درآمدهای نفتی نیز شده و طبق آخرین آمار گمرک ایران توانسته درآمدهای خود را به بیش از ۳۶ میلیارد دلار در سال از طریق فروش نفت برساند و بیشترین رشد اقتصادی کشور نیز مربوط به صنعت نفت باشد.
طبق گزارش فایننشال تایمز، تهران در سه ماه اول سال جاری میلادی به طور متوسط ۱.۵۶ میلیون بشکه در روز نفت فروخته است که تقریباً تمام آن به چین و بالاترین سطح از سه ماهه سوم سال ۲۰۱۸ است.
رئیس خدمات ریسک ژئوپلیتیک در گروه انرژی راپیدان در ایالات متحده گفته که ایرانیها هنر دور زدن تحریمها را به دست آوردهاند.
در دولت سیزدهم تمام نفت ذخیره شده بر روی ابرنفتکشها و همچنین محمولههای ذخیره شده در مخازن به فروش رفته و بازارهای جدیدی برای صادرات و فروش نفت گشوده شد.
با دوستان عداوت با دشمنان مدارا
اگر بخواهیم مشی ظریف در سیاست خارجی و در عرصه سیاست داخلی را به خلاصه بیان کنیم در همین جمله میتوان خلاصه کرد: با دشمنان رفاقت، با دوستان عداوت، با دشمنان مدارا
در این مشی یگانه دانشمند روابط بینالملل و مد و استایل کشورمان در برابر حاکم کویت زانو میزند و با جان کری قدم زده و قهقهه مستانه سر میدهد ولی رگ گردنش برای داخلیها و هموطنانش باد میکند.
عملکرد فاجعهبار اقتصادی
دولت اشرافی مدعی اصلاحات - اعتدال
عملکرد اقتصادی دولت اشرافی روحانی نیز به دلیل معطل گذاشتن ظرفیتهای کشور و امید و اعتماد به آمریکا و اروپا سبب نارضایتی و اعتراض مردم، نابودی معیشتی و شرطیسازی اقتصاد شد.
تورم 60 درصدی، کسری بودجه 450 هزار میلیارد تومانی بدهی سنگین 1500 هزار میلیارد تومانی و نقدینگی 9 برابری
مدعیان اصلاحات - اعتدال در دوره 8 ساله تصاحب قدرت بدترین دوره رکود اقتصادی را رقم زدند و تورم 60 درصدی به ارث گذاشتند. طیف اشرافیت غربگرا به این ترتیب رکورد قبلی تورم را که متعلق به دولت مرحوم هاشمی بود، جابهجا کرد. این طیف همچنین 450 هزار میلیارد تومان کسری بودجه و 1500 هزار میلیارد تومان بدهی سنگین به یادگار گذاشتند. آنها همه رکوردهای تورم و رکود و افت رشد اقتصادی و بیکاری را جابهجا کردند. نقدینگی تورم ساز به 4000 هزار میلیارد تومان رسید و 9 برابر شد.
رانتهای هنگفت ارزی در دولت روحانی خصوصیسازیهای بیحساب و کتاب و رانتی
رانتهای هنگفت ارزی در دولت روحانی، خصوصیسازیهای بیحساب و کتاب و رانتی در پتروشیمیها و پالایشگاهها، نیشکر هفتتپه، کشتوصنعت مغان، ماشینسازی تبریز، آلومینیوم اراک، حقوقهای نجومی، مفاسد حسین فریدون و شرکا و دختر و داماد و نزدیکان برخی وزرا و... از دیگر مفاسد این طیف است.
قیمت کالاهای اساسی در دوره مدیریت اشرافی به طرز بیسابقه افزایش یافت و مردم مجبور بودند ساعتها در صف مرغ و گوشت و روغن و... بایستند.
10 برابر شدن قیمت دلار در دوره مدیریت اشرافی
قیمت ارز هم در دوره 8 ساله آنان تا 10 برابر گران شد و حال آن که القا میشد با توافق، قیمت آن روز دلار (3700 تومان) به 500 تا هزار تومان سقوط میکند! جهش قیمت ارز در حالی اتفاق افتاد که اصلاحطلبان در انتخابات سال 96 ادعا میکردند اگر بهجای روحانی، رئیسی انتخاب شود، قیمت دلار 5 هزار تومان خواهد شد.
شش دهم درصد
معدل رشد اقتصادی هشتساله در دولت روحانی
مدعیان اصلاحات همچنین با تحمیل سیاست تعلیق و انتظار به کشور، شرطی سازی اقتصاد، گرفتن نفس تولید، ارسال پالس مذاکره همزمان با تقلای دشمن و تیزتر کردن تیغ تحریم، اعتماد بلاشرط و بلاوجه به آمریکا و بر باد رفتن فرصتها و ظرفیتهای ملی، معدل رشد اقتصادی هشتساله در دولت روحانی را به شش دهم درصد رساندند.
شش پله پسرفت ایران در رتبهبندی اقتصادی جهان
در دولت اشرافی
رکود فراگیر، سقوط ارزش پول ملی، بیکاری کمسابقه و شش پله پسرفت در رتبهبندی اقتصادی جهان پیامدهای دیگر رویکرد فاجعه بار طیف اشرافیت غربگراست.
جاروشدگی خزانه و پیشخور شدن بودجه ارزی سال ۱۴۰۰ در همان چهار ماه اول
از همین جنس بیتدبیریها، میتوان به جاروشدگی خزانه و پیشخور شدن بودجه ارزی سال ۱۴۰۰ در همان چهار ماه اول، تعطیلی چند هزار کارخانه، حراج 60 میلیارد دلار ذخیره ارزی و 60 تن طلا، چاپ پول بیپشتوانه، گسترش، از بین بردن خودکفایی گندم و افزایش واردات آن به قیمت نارضایتی کشاورزان و نیز شکاف طبقاتی اشاره کرد.
چهار سال حذف کارت سوخت
و سپس سه برابر کردن قیمت بنزین
یکی دیگر از سوءتدبیرهای فاحش دولت روحانی، چهار سال حذف کارت سوخت و سپس، سه برابر کردن قیمت بنزین بود که موجب شوک بنزینی و فرصت دادن به دشمن برای موجسواری و آشوبافکنی و سپس ترور سردار سلیمانی در دی ماه همان سال شد. روحانی در قبال این شوک بنزینی با بیمسئولیتی گفته بود: من هم صبح جمعه فهمیدم بنزین گران شده است!
افزون بر اینها، بر جای گذاشتن تعهدات مالی
535 هزار میلیارد تومانی، وابستهتر کردن اقتصاد به درآمد نفتی، دپو شدن میلیونها تن کالای اساسی در گمرکات و بنادر، کاهش شرکای تجاری ایران، کوتاهی در حمایت از تولید و صادرات، اتخاذ سیاستهای ضدشفافیت و مسبب قاچاق (حذف کارت سوخت، ایرانکد، شبنم و...)، کوتاهی در تأمین و اخذ مالیات از فعالیتهای غیرمولد و اقشار پردرآمد و پرمصرف و التهابافکنی در اقتصاد و بازار با مطالب غیرواقعی و شایعهپردازی بخشهای دیگری از کارنامه سیاه مدعیان اصلاحات - اعتدال است.
تمسخر مسکن مهر و افتخار به نساختن مسکن
از سوی وزیر اشرافی دولت روحانی
علاوه بر این، رویکرد تمسخر مسکن مهر و افتخار به نساختن مسکن از سوی وزیر اشرافی دولت روحانی، ضمن اینکه ترمز تولید و ایجاد اشتغال در بخش مسکن و صنایع جانبی آن را کشید، به انباشت بیش از 6 میلیون تقاضا و تورم 700 درصدی در بخش مسکن انجامید. در عین حال بیاعتنایی به مأموریت قانونی راهاندازی سامانه املاک و اخذ مالیات از خانههای خالی موجب خالی ماندن (احتکار) حدود دو میلیون و پانصد هزار خانه خالی شد.
مدعیان اصلاحات با بیاعتنایی به بخش مسکن، از رونق 250 شاخه شغلی و صنعتی و کاهش تورم جلوگیری و فشار بالایی را به مستأجران وارده کردند.
حضور پررنگ سفتهبازان در بازار مسکن
بهویژه در سالهای 97 و 98
روزنامه دنیای اقتصاد در گزارشی نوشته بود: «طی یک سال 97 که نخستین سال جهش قیمت مسکن در پایتخت بود، میانگین قیمت هر مترمربع آپارتمان مسکونی 70درصد رشد کرد و این در حالی است که تورم مصالح ساختمانی در آن سال 47درصد بود. جهش قیمت مسکن در سالهای بعد نیز ادامه پیدا کرد اما تورم مصالح ساختمانی همچنان بسیار محدود بود کما اینکه در سال 98 میزان تورم مصالح ساختمانی به 35درصد رسید. از سال 99 روند تغییرات پرشتاب قیمت مصالح نیز آغاز شد و تورم مصالح به تورم مسکن نزدیک شد. میانگین رشد قیمت مسکن در یک سال 99 معادل 80درصد بود و این در حالی است که تورم مصالح در این سال نیز به 76درصد رسید. در واقع سال 99 را میتوان اولین سال شروع متورم شدن بازار مصالح ساختمانی برای نزدیک شدن به تورم مسکن عنوان کرد.»
در ادامه این گزارش آمده بود: «هر چند به طور کلی انتظار میرود رشد قیمت نهادههای تولید، به رشد قیمت محصول بینجامد، اما در مورد مسکن و مصالح ساختمانی عکس این موضوع اتفاق افتاد، کما اینکه تورم مسکن پیشتر از تورم مصالح روند افزایشی به خود گرفت. علت این است که ریشه جهش مسکن در وهله اول حضور پررنگ سفتهبازان و سوداگران در بازار مسکن بهویژه در سالهای 97 و 98 بود. البته تورم قیمت زمین نیز به عنوان یکی از نهادههای اصلی تولید مسکن در قیمت نهائی معاملات بازار مسکن بیتاثیر نبود، اما نقش آن به مراتب کمرنگتر از نقش سفتهبازی و معاملات مکرر بود.»
اگر چوب خشک به جای روحانی بود، بهتر عمل میکرد
عملکرد اقتصادی بهشدت مخرب و ناکارآمد مدعیان اصلاحات ـ اعتدال موجب شد که محبوبیت روحانی در سال پایانی ریاست جمهوری به شش درصد برسد و حتی برخی اصلاحطلبان بگویند اگر چوب خشک بهجای وی بود، بهتر عمل میکرد.
نکته تلخ اینکه برخی دولتمردان دولت روحانی و نشریات حامی وی با وجود بدگویی فراوان علیه دولت پیش از خود، در یکی دو سال اخیر برخی دولتمردان در تیم روحانی و رسانههای حامی وی آرزو میکردند که ایکاش میتوانستند به رشد اقتصادی سال 1390 (دو سال قبل از آغاز دوره مدیریت خود) برگردند!
محافل آلوده مدعی اصلاحات بر اساس میراث خود پیشبینی میکردند و تیتر میزدند که تورم سهرقمی (بالای 100 درصد) میشود اما وقتی شهید رئیسی موفق شد با وجود آن میراث فاجعهبار کسری و ناترازی و همچنین پیامدهای مهندسیشده اغتشاشات، تورم 60 درصدی را به 35 درصد برساند و آن بهمن تورمی سنگین را مهار کند، گفتند فعالیتهای دولت چه دستاوردی در زندگی مردم داشته است!
شدت ناکارآمدی و سوءمدیریت مدعیان اصلاحات- اعتدال به حدی بود که شائبه عمدی بودن را بهوجود میآورد تا جاییکه نشانههایی، این شائبه را به واقعیت تبدیل کرد.
نمونههایی از این نشانهها و اعترافات را بخوانید؛
خبرآنلاین: روحانی به ازدحام، دعوا و مرافعه
و احیانا له شدن در زیر دست و پا
در ماجرای توزیع سبد کالا نیاز داشت
سایت خبر آنلاین وابسته به دو مدیر ارشد رسانهای و مطبوعاتی دولت قبل 19 بهمن 1392؛ چند روز پس از ماجرای موهن توزیع سبد کالا در تحلیلی با عنوان «جایزه بهترین کارگردانی برای روحانی؛ در حاشیه چگونگی توزیع کالاهای اساسی» نوشت: «توزیع سبد کالا با شیوهای که انجام شد، نه یک اتفاق بود و نه عملی که تبعات آن برای روحانی و مردانش غیرقابل پیشبینی باشد. او دقیقا همین اتفاق- ازدحام، دعوا و مرافعه و احیانا له شدن در زیر دست و پا- را پیشبینی میکرد و اصلا آن را برای پیشبرد استراتژی خارجی خود لازم داشت[!] روحانی به یک نمایش داخلی برای ارائه در جشنوارههای خارجی نیازمند بود. نگاه کنیم به اظهارات اخیر وندی شرمن که گفته «شما در اخبار دیدید ایران اخیرا به طور قابل مشاهدهای غذا بین مردم فقیر جامعه توزیع کرده تا نشان دهد کاهش محدود تحریمها، تاثیر مستقیم داشته.» این دقیقا همان نتیجهای بوده که روحانی از توزیع سبد کالا داشته، اینکه تحریمها روی مردم تاثیر مستقیم و انکارناپذیر داشته؛ اینکه اوضاع اقتصادی مردم نه تنها رو به راه نیست بلکه حاضرند برای چند عدد مرغ و چند کیلو برنج با یکدیگر درگیر شوند. درست است که روش توزیع سبد کالا چندان مناسب نبود، اما اگر با این نمایش بتوان جایزه اول بهترین اثر را در فستیوال سیاست جهانی به خود اختصاص داد، به تحقیر چند روزهای که بازیگران آن شدند، میارزید»!
افشاگری تکان دهنده روزنامه نگار اصلاحطلب
از هدف شوک بنزینی روحانی
سردبیر نشریه حزب اتحاد ملت نیز واقعیتی تکان دهنده درباره شوک بنزینی روحانی را اینگونه فاش کرده بود: «چرا روحانی چهار روز قبل از گرانی بنزین، آنگونه سخنرانی میکند؟ کدام رئیسجمهور اعلام کرده بود که فلان قدر کسری بودجه داریم؟ روحانی در یزد از کسری بودجه گفت و یک سری حملات هم به رئیسی انجام داد. همین روش را در کرمان به شکلی دیگر ادامه داد. مهمتر از اینها، اعلام کرد به توافقات پشت پرده پایبند است؛ همه اینها، یعنی میخواهد به هر قیمتی شده، دوباره مذاکره کند. اینجا بود که قمار کرد. وقتی دید چیزی دستش ندارد، بنزین را گران کرد تا جامعه به شرایط اقتصادی واکنش نشان دهد؛ فشار از پایین اتفاق بیفتد تا در بالا چانهزنی کنند که مذاکره انجام شود. میگویند وزیر اطلاعات در جلسه دولت هشدار داده اگر بنزین را گران کنید، جامعه به هم میریزد و روحانی خندیده است. اینکه میگویند گران کردن بنزین، تصمیم غیرکارشناسی و اطلاعرسانی آن هم غلط بوده؛ اتفاقاً از نظر روحانی، هم کارشناسی بوده و هم نحوه اطلاعرسانی- در واقع اطلاعنرسانی- درست بوده، تا جامعه بیشتر عصبانی شود. روحانی قمار کرد تا ببیند نتیجه چه میشود. اما به نظر من، مقام رهبری هم پاسخ رئیسجمهور را دادند. ایشان، مسئولیت تصمیم گرانی بنزین را پذیرفتند... در ماجرای بنزین، روحانی قمار کرد و رهبری هم ایستاد.»
روحالله زم: با تحلیل امنیتی از روحانی حمایت کردیم
مدیر شبکه فاسد آمدنیوز (مورد حمایت سرویسهای جاسوسی) هم سال 97 در گفتوگو با یکی از شبکههای ضدانقلاب گفت: «ما در انتخابات تحلیل داشتیم. این جوری نبود که راه بیفتیم و بگوییم اصلاحطلبیم، یا عاشق روحانی هستیم. مجموعه ما، تحلیل امنیتی داشت. میخواهم بازش نکنم تا قضایای دیگر اتفاق بیفتد تا بنشینیم و مفصلتر با هم صحبت بکنیم. آیا اگر رئیسی یا قالیباف سر کار بود، این مشکلاتی که در کشور وجود دارد، الان بود؟ این تظاهراتی که ایجاد شد، آیا بود؟ ما بر اساس تحلیل امنیتی...(مجری: میشود این طور تعبیر کرد که شما خواستید روحانی بیاید، تضاد درونی حاکمیت و عدم تدبیر و مدیریت روحانی، سبب این بشود که مردم معترض شوند؟ تدبیر شما این بود؟) میشود این جوری هم تعبیر کرد و یک سری سناریوها را کنارش گذاشت. با توجه به شرایط سیاسی داخلی و خارجی، ما به این نتیجه رسیدیم که باید برویم پشت سر یک فردی مثل روحانی. ما شیفته و دلباخته کسی نبودیم. من همین الان هم از کاری که آمدنیوز در انتخابات 96 کرد، دفاع میکنم. چون ما با تحلیل این کار را کردیم. کشور باید به نقطه جوش میرسید و اگر آدمی مثل رئیسی یا قالیباف سر کار میآمد، کار به نقطه جوش نمیرسید. آن وقت روند چهل سال ادامه پیدا میکرد.»
بیدلیل نبود که سران رژیم صهیونیستی در سال ۸۸ افراطیون مدعی اصلاحات را «سرمایههای اسرائیل در ایران» نامیدند. شیمون پرز نیز اعلام کرده بود اصلاحطلبان به نمایندگی از اسرائیل با جمهوری اسلامی میجنگند.
ائتلاف مدعی اعتدال و اصلاحات اقتصاد را دچار عقبگرد بیسابقه کرد. این طیف متهم پسرفت اقتصادی و معامله مؤلفههای اقتدار ایران است اما امروز به جای سرافکندگی و محاکمه در برابر خسارتهای عمدی خود، با اظهارات تحریف شده و خلاف واقع طلبکاری میکند و میخواهد از پاسخگویی در پیشگاه عدالت فرار کند.
قطعی گسترده برق
افزایش ظرفیت تولید برق کشور در ۸ سال دولت یازدهم و دوازدهم فقط ۲۳ درصد بود. افزایش ظرفیتی که نه با افزایش مشترکین مصرف برق و نه با پیشبینی افزایش صنعت در کشور همخوانی نداشت. این مسئله نشان از عدم آیندهنگری دولت وقت بود که ثمره آن در انتهای دهه نود و سال 1400 خودش را بروز داد.
اما برای حل این مسئله بهانه گرمای هوا و استخراجهای غیر قانونی رمز ارز را بیان کردند و نتیجه آن ختم به قطعی برق مکرر بخش خانگی و حتی صنعت شد. حتی این قطعیها به قدری مکرر شد که در نهایت ساعات قطعی برق را اعلام کردند.
قطعی گاز در استانهای شمالی
متاسفانه در دولت قبل به دلیل اتخاذ دیپلماسی منفعلانه و گره زدن همه امور به برجام و خلاصه کردن کل جهان به چند کشور معدود غربی، تبادلات گازی با همسایگان با اخلال جدی مواجه شد. در همین راستا تبادلات گازی با ترکمنستان و اتصال شبکه گاز ایران به این کشور متوقف شد. همین مسئله موجب شد که مردم عزیز کشورمان در استانهای شمالی در فصل سرما با مشکلات عدیدهای مواجه شوند.
واکسن که سوهان قم نیست!
در اوج شیوع کرونا در کشور و زمانی که مردم داغ دار عزیزان از دست رفته خود بودند، روحانی در نشست خبری در مورد واردات واکسن کرونا گفت: «اینگونه نیست که واکسن کرونا در دنیا فراوان باشد، سوهان قم نیست که شما وقتی از در مغازه رد میشوید دعوت بکنند بگویند سوهان خوب دارم.»
بنابر گزارشهای منتشر شده، تا ۱۵ مرداد ۱۴۰۰- پایان دولت روحانی- در حدود ۱۹ میلیون دز واکسن کرونا وارد کشور شده بود. با روی کارآمدن دولت سیزدهم تا پایان اسفند ۱۴۰۰ مجموع واکسنهای وارد شده به کشور به حدود ۱۵۸ میلیون دز رسید. به عبارتی در حدود ۸ ماه تقریبا واردات واکسن کرونا به کشور ۸ برابر افزایش یافت. در این مدت واکسنهای تولید داخل نیز به پیشرفتهای قابل توجهی رسید و در سطح انبوه تولید شده و به چندین کشور نیز صادر شد.
نرسیدن داروی کودکان پروانهای
و گره زدن آن به برجام
رئیس دولت یازدهم و دوازدهم همچنین در زمانی که بیماران پروانهای از نبود پانسمان رنج میبرند، واردات این پانسمانها را به برجام و توافق با غرب گره زد حال آنکه دولت سیزدهم بدون برجام این مشکل را حل کرد.
حتی مؤسس و مدیرعامل خانه «ای بی» در مصاحبهای در دولت وقت یعنی دولت دوازدهم اظهار داشت: «۲۷ ماه است از وزیر بهداشت وقت خواستم، نامه نوشتم، در تلویزیون و رسانهها صحبت کردم. مجریان معروفی پا در میانی کردهاند اما هیچ خبری نشده است. امروز هم بگوییم میگویند کرونا است.»
زنگنه: ساخت پالایشگاه کثافتکاری است!
جالب اینکه مجلس شورای اسلامی وزارت نفت را مکلف به ساخت پتروپالایشگاه کرده بود اما دولت قبل توجهی به قانون مجلس نداشت؛ چرا که آقای زنگنه، ساخت پالایشگاه را «کثافتکاری» میدانست و در توضیح علت عدم ساخت آن گفته بود: «به من میگویند شما پالایشگاه نزدید؛ ما در پارس جنوبی تولید را دو و نیم برابر کردیم. این یعنی ۱۰ تا پالایشگاه! اگر بهجای این، پالایشگاه میزدیم، تمام کشور را به کثافت و آلودگی میکشیدیم.»
توهین و حمله به منتقدان!
روحانی در هشت سال دولت خود به اشکال مختلفی به منتقدان خود حمله میکرد و با توهین سعی در به حاشیه راندن انتقادات و صحبتهای آنان را داشت. تنها بخشی از این جملات به این شرح است: «...کودکانه عمل میکنند.../ کمسواد.../ هوچی بازند.../ خطای دید دارند.../ بروید به جهنم.../ سادهلوح.../ مثل ماشین دودی دود پخش میکنند.../ یک عده کودک.../ ترسو... و...»
اما این تنها به رئیس دولت یازدهم و دوازدهم برنمیگردد و این مسئله در برخی از وزرای این دولت نیز مشهود است.
گره زدن آب خوردن مردم به تحریمها
در دولت قبل حتی آب خوردن مردم نیز به تحریمها و اخم و لبخند دشمن گره خورد. این رویکرد تأسف برانگیز ضمن تشویق دشمن به تشدید گستاخی و فشار، مردم را نیز گلایهمند و آزرده خاطر کرد. کار به جایی رسید که در مناطقی از جمله غیزانیه در خوزستان، مردم با مشکلات زیادی در حوزه تأمین آب مواجه شدند. اما در دولت سیزدهم با اینکه تحریمهای ظالمانه کنار نرفت، پروژههای عظیم آبرسانی در خوزستان و کردستان و همدان و سیستان و بلوچستان و دیگر نقاط کشور به بهرهبرداری رسید و آبرسانی به ۵ هزار روستا به مرحله اجرا درآمد.
تعطیلی ۱۰۰۰ کارخانه
یکی از موارد تلخ دیگر که در این دولت رقم خورد بحث تعطیلی کارخانهها و تولیدیهایی بود که برای هزاران نفر اشتغال ایجاد کرده بود و از خروج ارز نیز جلوگیری میکرد. اما یکی از اقداماتی که منجر به این مشکل شد، واردات بیرویه اجناس خارجی بود که خودمان در کشور تولید میکردیم. البته این مسئله از طرز تفکر مشاور این دولت نیز نشئت میگیرد که میگفت ما قابلیت رقابت در هیچ تکنولوژی و هیچ صنعتی به جز آبگوشت بزباش و قرمهسبزی را نخواهیم داشت.