اگر انصاف داشتید میگفتید که رئیسی، دولت را ازکجا به کجا رساند(خبر ویژه)
روزنامه وابسته به غلامحسین کرباسچی بیآنکه اذعان کند شهید رئیسی چه دولت ورشکستهای را از آقای حسن روحانی تحویل گرفت و هنگام شهادت، چه موفقیتهایی را به ثبت رسانده بود، نوشت: «آقای رئیسی به دلیل سقوط بالگرد از میان ما رفتهاند و چندان پسندیده نیست که درباره عملکرد ایشان چیزی بگوییم؛ زیرا این از ویژگیهای فرهنگی جامعه است. با این حال، چنین وضعیتی امری کوتاهمدت است و نقد درگذشتگان بهسرعت احیا میشود. در این انتخابات مردم امیدی پیدا کردهاند که از مشکلات کنونی رهایی یابند؛ پس باید بدانند که به کدام سو میخواهند بروند و به چه کسی باید رای دهند؟ این انتخابات به شرطی معنادار میشود که نامزدها بهویژه ایشان رویکردهای خود را از خلال مقایسه و نقد سیاستهای جاری دولت آقای رئیسی عرضه کنند.
امروز این سؤال بهدرستی مطرح است که با آمدن رئیسجمهور جدید چه تفاوتی حاصل خواهد شد؟ اگر این پرسش را بخواهیم پاسخ دهیم؛ ناچار باید برنامهها و ایدههای خود را با دولت قبل مقایسه کنیم که طبعاً منجر به نقد آن نیز میشود. البته، ما مطلقاً موافق نیستیم که بدون پروا و مثل اصولگرایان حاکم، علیه قبلیها لجنپراکنی کنیم و هر اطلاعات درست و غلطی را به هم ببافیم و نتایج نادرست بگیریم. ولی حق داریم که بدانیم وعدههای آن دولت چه بود و کدامها محقق شد و اگر نشد چرا و چه کسی پاسخگوست و فرق ما با دولت قبل در چیست؟ ما قصد لیست کردن همه وعدههای آن دولت را نداریم؛ ولی اجمالاً باید به اهم وعدههای دادهشده درباره مبارزه با فساد، تکرقمی شدن تورم، ساخت سالانه یک میلیون واحد مسکونی و ایجاد یک میلیون شغل، بهبود سرعت اینترنت، گشت ارشاد مدیران، بهکارگیری نیروهای شایسته، کاهش فقر و... رسیدگی کرد و نشان داد که چرا و چگونه این وعدهها فقط وعده بوده و نه تعهد حرفهای».
هممیهن در عین حال در تحلیل دیگری، به توجیه جمع شدن افرادی با دیدگاههای اقتصادی متناقض در ستاد مسعود پزشکیان پرداخت و نوشت: «آقای پزشکیان با دو نفر از مشاوران اقتصادی خود یعنی دکتر عبدهتبریزی و دکتر میدری برای تبیین رویکردهای اقتصادی در برنامه تلویزیونی شرکت کردند. باعث تأسف است که برخی افراد، حضور دو مشاور از دو رویکرد متفاوت اقتصادی را نقطه ضعف دانستهاند. این ترکیب هم کاملاً آگاهانه انتخاب شده و الّا کاری نداشت که دو نفر مشابه استفاده شود. بدترین سیاستهای اقتصادی در دوره احمدینژاد و در سه سال اخیر بوده. علت اصلی بیتوجهی به دانش اقتصادی و منزوی کردن اقتصاددانان است. در مقابل، بهترین دوران، دوره اجرای برنامه سوم توسعه است که مهمترین ویژگی آن حضور و مشارکت اقتصاددانان با رویکردهای متفاوت در تدوین بود... آن دوره که سیاستگذاران یکدست انتخاب میشدند و همه از یک الگوی اقتصادی تبعیت میکردند، گذشته است.»
درباره دو یادداشت هممیهن گفتنی است که اولاً؛ مقایسه شاخصهای مختلف اقتصادی و سیاسی و دیپلماتیک و فرهنگی، از موفقیتهای دولت سیزدهم نسبت به دولت روحانی حکایت میکند. خارج کردن کشور از طلسم فلجکننده برجام و تنوعبخشی به دیپلماسی، چند برابر کردن صادرات نفتی و غیرنفتی با وجود تحریمهای دو برابر شده، احیای بازدارندگی امنیتی و نظامی، حاکم کردن آرامش و اخلاق در فضای سیاسی کشور در مقایسه با دولتمردانی که ترویج بیادبی و بیاخلاقی و دوقطبیسازی را سرلوحه رفتار خود داشتند، توقف مدیریت پشتمیزی و رفتن به میان مردم و شنیدن مطالبات و گلایههای آنها، کاهش تورم از 60درصد به 40درصد، کاهش کسری بودجه کمرشکن و تورمزا، اهتمام به خودکفایی گندم، افزایش نسبی ساختوساز مسکن به عنوان موضوعی کمرنگ شده و مورد تمسخر در دولت قبل، تسویه چند صدهزار میلیارد تومان از بدهیهای انباشتهشده در دولت روحانی، تامین بیش از 50هزار میلیارد تومان برای طرحهایی مانند رتبهبندی معلمان و تعهدات مالی به تعویق افتاده درباره بازنشستگان، خط قرمز دانستن فساد اقتصادی به جای حمایت از مجرمان، احیای چندهزار کارخانه تعطیل و نیمهتعطیل، و...
هممیهن اگر نگاه صادقانه و کارشناسی داشته باشد، ابتدا باید بگوید روحانی اقتصاد و سیاست و دیپلماسی و امنیت و فرهنگ کشور را به کدام قهقرا فرستاد، سپس در مقام نقد، موفقیتهای دولت رئیسی را بشمارد و پس از آن، ادعا کند که در فلان حوزه به دولت رئیسی انتقاد دارد. ثانیاً؛ محتوای نشست اعضای دولت قبل با آیتالله رئیسی در مرداد ۱۴۰۰- زمانی که هنوز کابینه جدید، از مجلس رای اعتماد نگرفته بود- به اندازه کافی گویاست که چه وضعیتی را تحویل شهید رئیسی دادهاند:
- اسحاق جهانگیری: «واقعا شرایط کشور دشوار است. ما تقریبا کمسابقهترین دوران ۴۰ساله را داشتیم. با اینکه جنگ تحمیلی را هم داشتیم. توی شرایطی که به هر حال با فشار خارجی، آمریکاییها و مسائل ما در منطقه، مسائل داخلی بسیار سخت شده بود. این شرایط کرونا، این شرایط خشکسالی، منابع کشور هم که ته کشیده، این هم شرایط دشوار بودجه، شرایط اقتصاد دشوار شده، بالاخره آقای رئیسی در چنین شرایطی مسئولیت اداره کشور را برعهده گرفتهاند.»
- وزیر وقت صمت: «در برق صنایع، ۶۰درصد شبها و ۳۰درصد روزها برق هست. برق فولادمان هم ۵۰درصد بعضی مواقع وصل است و بعضی مواقع قطع و الان تولیدمان کاهش داشته است.»
- وزیر وقت نیرو: «جناب آقای رئیسی در جریان باشند که با توجه به کاهش نسبی دما، خوشبختانه فعلا امکان افزایش تولید برق فراهم شده؛ منتها این افزایش مرتب نیست؛ یعنی ما حتی ۷۰درصد تا ۸۰درصد هم در بعضی مواقع قطعی داشتیم...». [ظرفیت نیروگاهی در دولت هفتم و هشتم ۶۰درصد، در دولت نهم و دهم ۶۸درصد، اما در دولت روحانی تنها ۲۳درصد رشد کرد] ثالثاً؛ تیم اقتصادی نامزدها باید هماهنگ و همدل باشد وگرنه دستگاهها، رفتار جزیرهای خواهند داشت و دچار تعارض و تناقض میشوند؛ چنان که در دولت مدعی اصلاحات (خاتمی) رخ داد و نهایتا موجب شد مردم ناراضی، در انتخابات ریاستجمهوری سال 1384، از دولت خاتمی و تمام نامزدهای منسوب به آن (شامل مصطفی معین، محسن مهرعلیزاده، مهدی کروبی و هاشمی رفسنجانی) یکجا عبور کنند. علت عدم موفقیت آن دولت در همین ناهماهنگی و رویکرد متناقضی است که روزنامه هممیهن به عنوان فضیلت(!؟) یاد میکند.
عملکرد ناهماهنگ دولت خاتمی چنان بحرانساز شد که بارها مورد نکوهش اعضا یا متحدانش قرار گرفت.
رسول منتجبنیا عضو مجمع روحانیون، تیرماه 1380 گفت: «مجموعه کابینه آقای خاتمی با طرح ساماندهی اقتصادی هماهنگ نبود. این مدیران به سیاست تعدیل اقتصادی معتقد بودند. دستگاههای زیرمجموعه، موجب نابسامانی اقتصادی شدند که امروز بر جامعه حاکم است».
عطریانفر عضو مرکزیت کارگزاران، 13 بهمن 1379: «قابل قبول نیست که بعد از سه سال و نیم، تازه شاهد بروز اختلاف میان دو نظریه اقتصادی یک کابینه مشترک باشیم. تیم اقتصادی خاتمی آلیاژی و شکننده است و آزمون و خطای زیادی داشته. به خاطر این ناهمگونی، نمیتوان کاری کرد».
محمد سلامتی دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب هم 30 بهمن 1379: «تیم اقتصادی دولت، تیم متجانسی نبود که بتواند مسائل را به طور هماهنگ پیگیری کند. کسانی که در دولت سابق (سازندگی) تفکر سیاست تعدیل اقتصادی را تعقیب میکردند، با بنبست مواجه شدند و در دولت خاتمی هم قطعا ناموفق عمل کردند و برای اقتصاد کشور مشکل ایجاد کردند».
ناهماهنگی و تعارض و ناکارآمدی، تا پایان دولت خاتمی ادامه یافت؛ چنانکه او پس از هفت سال سردرگمی، در تاریخ 2 اردیبهشت 83، طهماسب مظاهری و محمد ستاریفر (وزیر اقتصاد، و رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی) را یکجا برکنار کرد و گفت: «هر دو كمكهاي شاياني را به خصوص در تدوين طرح ساماندهي اقتصادي انجام دادند. اما در تعامل با يكديگر جرقههايي ميزدند كه باعث ناهماهنگي ميشد. ما با بررسيهايي كه انجام داديم، به منشوري مكتوب رسيديم كه باز هم اين دو دستگاه به هر دليل به يكديگر چفت نشدند و من توفيق ايجاد تفاهم و هماهنگي را ميان آنها نداشتم. يكسال و نيم از دولت باقی مانده. در اين مدت، كار تازهاي را نميتوانيم انجام دهيم، تنها در چارچوب برنامه سوم حركت ميكنيم و در اين مدت هماهنگي در ميان اعضاي دولت بسيار مهم است».