شاخههای زیتـــون
زمین میلرزد
آسمان هم چو زمین بیتاب
شب
در هیاهوی آتش و روز
بیقرارتر از ثانیهها
زیتونها بر زمین میریزند
مثل گلولههایی که از آسمان میبارد
و جوانه میزند
زیتونی از هستههای مدفون زیر خاک
مثل کودکانی که زیر آوار ماندند
قد کشیدند
و حالا
فریاد میزنند در مزارع «حیفا» و «تل زعفر»:
القدس لنا
شاخههای زیتون سبزند و ریشه دار
به قدمت تاریخ
تاریخ فلسطین و مسجدالاقصی
مزارع گندم شاهدند
وقتی با خون آبیاری میشدند
وقتی سنبلهای گندم
زیر پوتینهای سربازان صهیون
لگد مال میشدند.
گندم میروید
زیتون جوانه میزند
و
لیموهای«حیفا» به بار خواهند نشست
وقت آزادی قدس
وقت سربلندی غزه
وقت طلوع فجر پیروزی
پس از نابودی اسرائیل
و
فرو نشستن جنگ
آنگاه
در صحن قدس شریف خواهد پیچید؛
نحن غالبون
نحن فائزون....
القدس لنا و لا صهیون...
ابوالقاسم محمدزاده