اخبار ویژه
تمرکز غرب روی انتخابات ایران «بزرگترین قدرت منطقه»
روزنامه انگلیسی گاردین ضمن انتشار مطلبی جهتدار به نفع یکی از نامزدهای انتخاباتی در ایران، نامزدی او را «مبارزه سخت» توصیف کرد.
«پاتریک وینتور» دبیر سرویس دیپلماتیک گاردین، نامزد مذکور را «گزینهای برای اعمال تغییراتی هر چند جزئی در فضای سیاسی و اجتماعی ایران» نام برده و نوشت: «تنها نامزد طیف[...]، فرزندانش را پس از مرگ همسرش به تنهائی بزرگ کرد. او با یک نبرد سخت اما نه غیرممکن روبهرو میشود تا رایدهندگان سرخورده را متقاعد کند که او فرصتی برای تغییر است. بهترین شانس او این است که شکاف ایدئولوژیک بین رقبای دیگر ادامه یابد و رای آنها را تقسیم کند. او پس از اینکه همسرش را از دست داد، هرگز دوباره ازدواج نکرد. پسرش میگوید حتی زمانی که مادرش زنده بود، این پدر بود که برای خانواده آشپزی میکرد. آزمون اصلی او در مناظرههای تلویزیونی صورت میگیرد، جایی که رقبای تندرو دیدگاههای محافظهکارانه مشابهی دارند. او حمایت طیف متبوعطلب را به دست آورده، اما بسیاری- به ویژه رای دهندگان جوان در مناطق شهری- از سیاست رویگردان شدهاند. او در جریان اعتراضات سال 1401 پس از مرگ مهسا امینی، از جمله درباره ادامه کار گشتهای پلیس امنیت اخلاقی، از دولت انتقاد کرده است. اما مخالفان رژیم میگویند حضور او در انتخابات برای افزایش مشارکت طراحی شده است و ادعا میکنند که او در نهایت در صورت لزوم از حجاب حمایت میکند. گفته میشود که نظام سیاسی امیدوار است مشارکت مردم به بالای 50 درصد برسد... با وجودی که 4 زن نام خود را برای نامزدی انتخابات ریاست جمهوری ثبت کرده بودند، اما صلاحیت هیچ یک از آنها از سوی شورای نگهبان احراز نشد».
سوگیری و حساسیت روزنامه انگلیسی از این جهت مهم است که این روزنامه ژانویه 2024 (اواخر دیماه سال گذشته) در تحلیلی به قلم «سایمون تیسدال» سردبیر خارجی بخش خارجی خود، تحلیلی با این عنوان قابل توجه را منتشر کرد:
«The US isn’t the biggest power in the Middle East any more. Iran is».
گاردین در این یادداشت با اشاره به پیروزیهای چند سال اخیر ایران در دو حوزه میدان و دیپلماسی نوشته بود: «آمریکا دیگر، بزرگترین قدرت در خاورمیانه نیست، ایران است. جایگاه قدرت برتر در منطقه، اکنون در اختیار ایران است. نظم جهانی مبتنی بر قوانین آمریکا نیز، برای فروپاشی و جایگزینی آماده است. اهرم سیاسی واشنگتن رو به کاهش است، دیپلماسی آن ناکارآمد است و اقتدارش، مورد تمسخر قرار میگیرد؛ تشدید حملات بیپایان حوثیها در یمن، واقعیت ناخوشایند دیگری را برجسته میکند؛ قدرت مسلط در خاورمیانه، دیگر آمریکا و متحدینش، مصر، عربستانسعودی یا حتی اسرائیل نیست؛ بلکه این ایران، متحد اصلی حوثیها است؛ ایالاتمتحده، هرگز در جهان عرب، محبوبیت نداشت و فقط به عنوان یک شر ضروری، تحمل میشد، اما این دیگر ایرانِ غیرعرب است که اکنون در صندلی رانندگی است؛ اگرچه سیاستمداران تندرو اسرائیل، هنوز پیام هفتم اکتبر را دریافت نکردهاند، اما با اوضاع وحشتناک غزه، وضعیت، تغییر کرده و از همیشه بدتر شده است؛ سفیر عربستان در لندن، هفته گذشته به بیبیسی گفت که دولت یهود دیگر نباید به عنوان یک مورد خاص در نظر گرفته شود. شبکه محور مقاومت، فارغ از اینکه از دستورات ایران، پیروی میکنند یا خیر، در هر صورت در کنار هم عمل میکنند و آشکار است که ایران یک ائتلاف کنترلشده از راه دور تشکیل داده است؛ بمباران پایگاههای حوثیها نیز، واقعیت را تغییر نخواهد داد و به احتمال زیاد، بر عکس به روایت مقاومت ضد غربی و ضد اسرائیلی تهران در سراسر منطقه، دامن خواهد زد.
ایران با هوشیاری بیشتر نسبت به گذشته، سال گذشته، گامهای عملگرایانهای برای ترمیم روابط با رقبای عرب خلیج فارس برداشت و روابط دیپلماتیک با عربستانسعودی را احیا کرد؛ هیچ رابطه عشقی هم در میان نیست و مهمترین جنبه این معامله واقعگرایانه، این بود که چین میانجی آن بود. دوستی جدید ایران با چین و روسیه، بیش از عوامل دیگر قدرت مالی ایران را متحول کرده است و جنگ اوکراین به رهبری غرب نیز، کاتالیزور این انتقال بوده است. جنگ و پیامدهای آن، این باور را در پکن و مسکو متبلور کرد که رهبری جهانی آمریکا در حال افول است و نظم جهانی مبتنی بر قوانین واشنگتن، برای فروپاشی و جایگزینی، آماده است. ایران، با حمایت چین به گروه بریکس و سازمان همکاری شانگهای پیوست؛ چین به ایران برای دور زدن تحریمهای آمریکا کمک کرد و پس از سالها رکود و ناآرامیهای شدید سیاسی و اجتماعی داخلی، اقتصاد ایران در حال رشد است. ایران، ممکن است، بهزودی جنگنده بمبافکن پیشرفته سوخو۳۵ و بالگردهای تهاجمی پیشرفته روسی را که محصول یک مشارکت دفاعی بیسابقه است، تحویل بگیرد؛ در ضمن، مسکو میلیاردها دلار برای توسعه میادین گاز طبیعی، متعهد شده است؛ علاوه بر همه اینها، موضوع دیگر و بدترین کابوس اسرائیل، پیشروی سریع برنامه غنیسازی ایران طبق گزارشها است. امروز، ایران از تحریمها و اغتشاشات جان سالم به در برده و پیروز است؛ اقتصاد خود را تثبیت کرده و شروع به تجدید قوای دفاعی خود کرده است. پس از ۴۵ سال تلاش، تحریم و تهدید تهران، جواب نداده است؛ آمریکا، انگلیس و اسرائیل با یک رقیب سرسخت روبهرو هستند که یک ضلع از مثلث اتحاد جهانی است که توسط شبه نظامیان قدرتمند و همچنین، قدرت اقتصادی نیز، حمایت میشود؛ اگر میخواهیم از یک درگیری گستردهتر اجتناب کنیم، به یک رویکرد دیپلماتیک تازه نیاز است.» با این اوصاف باید بررسی کرد روزنامه گاردین با وجود اذعان به تبدیل ایران به برترین قدرت منطقه، چه توقعی از تمرکز روی انتخابات ایران دارد.
عهدشکنان آمریکایی نگران سرنوشت انتخابات در ایران
اندیشکده آمریکایی کوئینسی ابراز امیدواری کرد نامزد اصلاحطلبان در انتخابات ایران پیروز شود.
این اندیشکده در تحلیلی نوشت: «انتخابات ریاستجمهوری ایران به دلیل سانحه بالگرد ابراهیم رئیسی در ۲۸ ژوئن برگزار میشود. براساس قانون اساسی ایران، انتخابات زودهنگام برای جانشین باید ظرف ۵۰ روز پس از فوت یا استعفای رئیسجمهور قبلی برگزار شود. از پنج کاندیدای اصولگرا، محمدباقر قالیباف ۶۲ ساله، سرتیپ بازنشسته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی،، شهردار سابق تهران و رئیس فعلی مجلس، سه بار نامزد ریاستجمهوری شده است. علیرضا زاکانی، ۵۸ ساله، شهردار فعلی تهران است. او چهار دوره نماینده مجلس بود.
وی همچنین نامزد انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ بود، اما هر بار از سوی شورای نگهبان فاقد صلاحیت بود. یکی دیگر از نامزدهای اصولگرا، سعید جلیلی، ۵۸ ساله، مذاکرهکننده ارشد سابق هستهای ایران و دبیر شورایعالی امنیت ملی و همچنین معاون سابق وزیر امور خارجه در امور اروپا و ایالات متحده است. وی پای راست خود را در دهه ۱۳۶۰ در جنگ ایران و عراق از دست داد از او بهعنوان یک چهره تندرو یاد میشود، زیرا بهعنوان مذاکرهکننده هستهای، بهطور گستردهای به دلیل ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل مقصر شناخته میشود.
کاندیدای غافلگیرکننده مسعود پزشکیان ۶۹ساله است. او اصلاحطلب است و پنج دوره نماینده مجلس بوده است. وی در دولت دوم سیدمحمد خاتمی، رئیسجمهور سابق و اصلاحطلب، وزیر بهداشت بود. او از خانوادهای سرشناس در استان آذربایجان غربی در شمال غربی ایران است.
وی در جریان قیام (آشوب) در تیرماه ۱۳۷۸ بهعنوان رئیس دانشکده پزشکی دانشگاه تبریز در دفاع از دانشجویان سخنرانی کرد. وی همچنین پس از درگذشت مهسا امینی، انتقاداتی را به مدیریت این موضوع مطرح کرد.
بسیاری بر این باورند که قالیباف نامزد مورد نظر است. در سال ۲۰۰۵ نیز شایعه شده بود که قالیباف کاندیدای مورد نظر خواهد بود، اما حمایتهای پشت صحنهای که او دریافت میکرد ناگهان پس گرفته شد. حضور گسترده مردم تنها در صورتی امکانپذیر است که طبقه متوسط، جوانان و آنچه در ایران به عنوان اقشار خاکستری جامعه یاد میشود- کسانی که معمولاً سکوت میکنند اما به دلایل مختلف رای دادن یا رای ندادن را انتخاب میکنند- تصمیم به رای دادن بگیرند. شکی نیست که اکثریت بسیار زیادی از مردم ایران از نخبگان تندرو حمایت نمیکنند. آنها خشم خود را با ماندن در خانه در سه انتخابات سراسری گذشته مجلس و ریاستجمهوری نشان دادند. اگر پزشکیان انتخاب شود سیاست خارجی ایران لحن معتدلتری به خود خواهد گرفت، روابط با اتحادیه اروپا و همکاری با آژانس در رابطه با برنامه هستهای ایران بهبود خواهد یافت و در داخل، یک دولت بسیار شایستهتر بر سر کار خواهد آمد.» انتشار این تحلیل در حالی است که پیش از این، خبرگزاری آمریکایی بلومبرگ نوشته بود: «انتخابات ایران در بحبوحه شرایط بحرانی خاورمیانه برای واشنگتن مهم است و آمریکا با دقت، انتخابات ایران را زیر نظر گرفته است. پیشبینیهای عمومی بر این اساس است که یک نامزد تندرو یا محافظهکار برنده این انتخابات شود. این در حالی است که همزمان با جنگ غزه و بحران در خاورمیانه، دولت ایالات متحده آمریکا با دقت فرآیند انتخابات را در ایران دنبال میکند. آمریکا، در شرایطی که خصومتها با تهران به دلیل جنگ اسرائیل و حماس در غزه و همچنین پرونده برنامه هستهای ایران تشدید شده، با دقت نتایج این انتخابات را دنبال میکند. میانهروها و اصلاحطلبها شانس بسیار کمی در انتخاباتهای ایران داشتند و لیست نهائی نامزدها نشان میدهد که تا چه اندازه از نفوذ و اثرگذاری آنها در قدرت کاسته شده است».
یادتان نیست که رشد اقتصادی را تبدیل به خاطره کردید؟!
روزنامه زنجیرهای اعتماد ادعا کرد «با امنيتي كردن اقتصادمان به يك كشور وابسته تبديل شديم».
این روزنامه از قول یک کارشناس، بهبود روابط سياسي و اقتصادي با كشورها را اولويت اول دولت آينده برشمرد و نوشت: «اين بهبود را نبايد صرفا تحت عنوان رفع تحريم دانست، بلكه تحريم تنها يكي از ابعاد آن است. در واقع بايد روابط ما با دنيا اصلاح شود و اين شرايط كه تنها با يك بلوك در دنيا كار كنيم و روابط منطقهاي محدود داشته باشيم، پذيرفتني نيست. اكنون كشورها در دنيا تلاش ميكنند وابستگيشان را به كشورهاي مختلف از اين طريق رفع كنند تا درصد وابستگيشان كم باشد و از هر كشوري حداكثر تا دو درصد صادرات و واردات انجام دهند و تركيب و تنوع بازار داشته باشند. چين و آمریکا در حوزههاي مختلف، نوعي رقابت خصمانه دارند و طبق آمارهاي رسمي منتشرشده در زمينه تبادل كالا؛ آمریکا حتي با وجود اثرات جنگ تعرفههاي دوران دونالد ترامپ، همچنان بزرگترين شريك تجاري چين است. نگاهي به روند افزايشي فروش نفت ايران به چين و كاهش تعداد طرفهاي تقاضا، نشان ميدهد كه چرا ايران در برابر كشوري كه مكررا و آشكارا تماميت ارضياش را زير سؤال برده و بر آن اصرار دارد، ناگزير به سكوت است! اين در حالي است كه چنين سطحي از تهديد نسبت به تماميت ارضيمان تاكنون حتي از سوي آمریکا و اسرائيل هم مطرح نشده بود. در واقع وابستگي اقتصادي به چين ما را از پيگيري منافع مليمان، بازداشته است».
اعتماد در تحلیل دیگری نوشت: جزیيات توليد ناخالص داخلي ايران در سال گذشته نشان میدهد که در حوزه رشد اقتصادی، نفت، جور همه را ميكشد. مركز آمار ايران در تازهترين گزارش خود از توليد ناخالص داخلي، رشد اقتصادي بخشهاي مختلف در سال ۱۴۰۲ را اعلام كرد که نشان ميدهد رشد اقتصادي سالانه در سال گذشته ۵.۷درصد بوده اما نكته مهم آنكه بار ديگر، فروش نفت نقش بسزايي در ايجاد چنين رشدي داشته است. چنانكه اين گزارش نشان ميدهد رشد بخش صنايع بدون نفت تا سطح نيمدرصد كاهش پيدا كرده و همانطور كه پيشبيني هم ميشد، رشد بخش كشاورزي نيز به واسطه خشكسالي فراگير چند سال اخير 2.2درصد افت داشته است. اما نكته جالبتر، جزیيات مهم توليد ناخالص داخلي است كه به نوعي ضعف در «كيفيت» رشد اقتصادي را نمايان ميسازد. اين جزیيات از مصرف بخش خصوصي و دولتي شروع ميشود و به شاخص تشكيل سرمايه ثابت و البته تجارت خارجي ميرسد».
باریکاندیشی روزنامه اعتماد از جهات مختلف، محل خدشه است. نخست این که امنیتیسازی اقتصاد و وابستگی پس از آن، اگر تعبیر درستی باشد، مصداق تمام و کمالش، رویکردی بود که دولت مورد حمایت مدعیان اعتدال و اصلاحات در پیش گرفت و اقتصاد کشور را در کانال تنگ و تحت نظارت و محدودیت غرب انداخت. پذیرش FATF و واگذاری اطلاعات محرمانه صادرات و شرکا و مسیرهای دور زدن تحریمها، و سپس معطل ماندن در تعهدات برجامی با وجود بازگشت تدریجی تحریمها در دو دولت اوباما و ترامپ، بیکفایتی مدیریتی عجیب درباره قیمت بنزین و بسترسازی آشوب آبان 98 که به تصریح برخی حامیان روحانی موجب سوءبرداشت دولت آمریکا و جرأت ترور شهید سلیمانی شد، فروکاستن حقوق برجامی ایران در مذاکرات بعدی بر سر بستههای مسخره اسپیوی و اینستکس (فروش محدود و مدیریتشده نفت و ارائه پول آن به اروپا برای امکان خرید صرفا غذا و دارو، و...) موارد دیگری از این دست اگر امنیتیسازی و وابسته کردن اقتصاد نیست، پس چیست؟
ثانیا در همین دوران خسارتبار و ننگین، صادرات نفت ایران به سیصدهزار بشکه سقوط کرد و رشد منفی اقتصادی را تجربه کردیم. با این وجود عجیب است که روزنامه غربگرا رویش میشود درباره کیفیت رشد اقتصادی فعلی حرف بزند و ایراد بگیرد. این محافل زباندراز که در اکثر موفقیتهای سه سال اخیر زبانشان گشوده شده، همانهایی هستند که چهار سال قبل میگفتند قادر به فروش یک قطره نفت نیستیم و نمیتوانیم به پول نفت اندک فروختهشده هم دسترسی داشته باشیم.
ثالثا حامی دعاوی گزاف برخی شیوخ جنوب خلیجفارس درباره تمامیت ارضی ایران، آمریکا و انگلیس بودهاند و نه چین یا روسیه. و همان دولتهای غربی بودند که صدام را به تجاوز به سرزمین ایران تحریک کردند و البته سرشکسته شدند. چین آنجا که از تجارت با ایران سود میبرد و متقابلا در بیاثر کردن تحریمهای آمریکا نقشآفرینی میکند، طرف تجاری ماست و در این مسیر اگر اروپاییها هم از تحریم آمریکا نهراسند، با آنها هم تجارت میکنیم. اما جایی که چینیها در صدور بیانیه ادعائی و تکراری شورای همکاری خلیجفارس (درباره جزایر ایرانی) همراهی کردند، با صدای بلند به آنها اعتراض و تذکر داده شد که ادعای مذکور ادعای بیربطی است؛ چه این که چینیها هم با آمریکا بر سر تایوان کشوقوس دارند و در صورتی که بخواهند فراتر از لفاظی در زمین غرب و ارتجاع عرب بازی کنند، ابتدا باید جدایی تایوان از تمامیت سرزمینی خود را بپذیرند.
نهایتا این که حکایت غربگرایان در اینباره-چون خودشان اهل وادادگی مطلق هستند- همان است که گفت «کافر همه را به کیش خود پندارد».