kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۰۰۵۶
تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ - ۲۳:۲۸
جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر- ۵

تاریخ  رازآلود و مخفی تبانی‌های  نرم



فرانسیس استونر ساندرس 
ترجمه حسین باکند
این حقیقت که بسیاری از روشنفکران به‌جای بیان معیارهای مستقل شخصی خود صرفا دیکته‌های سیاستگذاران آمریکایی را مشق می‌کردند و به زبان می‌آوردند، انزجار گسترده‌ای را [در اذهان عمومی] ایجاد کرد. جایگاه اخلاقی که روشنفکران در اوج جنگ سرد از آن برخوردار بودند به طور جدی تضعیف و پیوسته مایه تمسخر شده بود. حالت اجماعی که با تشکیل کنسرسیوم به وجود آمده بود داشت از هم می‌پاشید، مرکز توانایی حفظ اجماع را نداشت. 
با فروپاشی آن، خود داستان نیز توسط نیروهای راست و چپی که امیدوار بودند حقایق ویژه آن را به سمت اهداف خود منحرف کنند، -گاه به طرز فجیعی- تکه تکه و جزء جزء شد و
 تغییر یافت. 
از قضا شرایطی که امکانِ روکردن [حقایق] را فراهم کرده بود، به تحت شعاع قرار گرفتن اهمیت واقعی آنها کمک کرد. همان گونه که وسواس آمریکا به مبارزات ضدکمونیستی در ویتنام، این کشور را تا مرز فروپاشی اجتماعی پیش برد، و رسوایی‌های بعدی در مقیاس اسناد پنتاگون و واترگیت، حفظ علاقه یا خشم به حوزه جنگ فرهنگی
[را به حاشیه برد].
همان‌گونه که آرچیبالد مک لیش می‌گوید:  «تاریخ مانند سالن کنسرتی است که بد ساخته شده است. این سالن دارای نقاط [کور] و مرده‌ای که صدای موسیقی در آن شنیده نمی‌شود.»
 این کتاب در تلاش است آن نقاط مرده را ثبت و ضبط کند. این کتاب به دنبال صدا و آهنگ متفاوت است، آهنگی غیر از آهنگی که توسط هنرپیشه‌های رسمی آن دوره نواخته می‌شد. 
این تاریخ مادامی که به ارتباط با قدرت و روابط شخصی، ارتباطات و تبانی‌های نرم، و اهمیت دیپلماسی سالن و تصمیم گیری‌های سیاسی در اتاق‌های خصوصی اعتقاد دارد، یک تاریخ راز آلود و مخفی خواهد بود. این کتاب آن تاریخی را به چالش می‌کشد که گور ویدال آن را «داستان‌های ساختگی و تخیلی رسمی و مورد توافق همه طرف‌های ذی‌نفع» توصیف می‌کند و ادامه می‌دهد که «هر کدام این تواریخ برای خود هزاران روز دارند که در آن اهرام و ابلیسک1‌های گمراه‌کننده خود را برپا می‌کنند و ادعا می‌کنند که با آنها زمان خورشید را می‌گویند».
هر تاریخی که قصد دارد این «واقعیت‌های مورد توافق» را زیر ذره بین و بازبینی قرار دهد به قول تزوتان تودوروف به «کفر گویی و ناسزا گویی متهم می‌شود ». 
این کتاب درباره کمک به فرقه‌ای از قهرمانان و مقدسین نیست. هدف این کتاب نزدیک شدن هر چه بیشتر به حقیقت است. 
این کتاب در چیزی که ماکس وبر آن را «شکستن افسون و جادوی دنیا» می‌نامد، مشارکت می‌کند؛ و در مقابل طیف بت‌پرستی تعریف می‌شود. 
کتاب برای رسیدن به حقیقت به دنبال شکستن حصر حقیقت است و به دنبال بازیابی و بازگو کردن رویدادهایی نیست که گفتن آن‌ها [فقط] در زمان کنونی مفید به نظر 
می‌رسند.
پیشگفتار نسخه 2013
پنج سال زمان برد تا این کتاب را تکمیل نمایم. 
به خاطر دارم در این دوره احساسات متفاوتی در درونم وجود داشت. به خاطر برخی دلایل غیر قابل توضیح، من بیشتر تحقیقات آرشیوی خود را در ماه‌های بهار و تابستان انجام دادم. بنابراین خودم را ملزم کردم که در زیر نور نئونی و دستگاه تهویه هوا که برای خنک کردن دائمی هوا نصب شده بود بنشینم 
[و کار نوشتن کتاب را پیش ببرم]. 
هنگامی که خورشید در شهر ابیلین واقع در ایالت کانزاس در پشت افق پنهان می‌شد من از کتابخانه دوایت دی آیزنهاور همراه با مجموعه اسنادی که روی صندلی مسافر کنار دستم تکان می‌خوردند به اقامتگاه خود بر می‌گشتم. 
این اسناد ماحصل کار امروز من بودند که با وسواس و اندکی شانس حاصل شده بودند. 
در ایالت تگزاس در شهر آستین من تنها عابری بودم که در هوای گرگ و میش از حاشیه خاکی یک جاده شلوغ عبور می‌کردم. جاده‌ای که از مرکز مطالعات علوم انسانی هَری رَنسوم شروع و به گذرگاهی منتهی می‌شد. و این گذرگاه من را به خوابگاه دلگیر مرکز شهر می‌رساند. 
در این اقامتگاه همه پریز‌های برق حمام برداشته شده بود تا افراد نتوانند با وصل کردن توستر یا سایر وسایل الکتریکی به آب حمام اقدام به خودکشی کنند. 
من هرگز فکر خودکشی در سر نداشتم، اما به خاطر عدم ارتباطم با جهان طبیعی باعث می‌شد گاهی شغل و حرفه خودم را نکوهش کرده و زبان به گلایه باز کنم.
پانوشت:
1- ستون‌های بلند با سر هرم مانند که متعلق به دوران مصر باستان است