kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۹۶۱۵
تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۹:۵۶

الفاظ قرآن کریم آسـمانی یا بشـری؟ (شبهه ها و پاسخ ها)

 
 
* با توجه به معناي آيه «اياک نعبد و اياک نستعين»،آيا مي توان گفت که قرآن کریم سخن رسول خداست و وحی نیست؟ چه ایرادی دارد که گفته شود معارف قرآنی از سوی خدا نازل شده اما الفاظ قرآن كريم از طرف پيامبر اكرم(ص ) است؟
- اين گونه شبهات که رسول خدا(صلي الله عليه و آله )چيزي از خود به قرآن کريم افزوده باشد يا کل قرآن از طرف رسول خدا باشد را مي‌توان با دلايلي رد کرد.خود قرآن کريم بصراحت فرموده که پیامبر چيزي جز وحي الهي بر زبان نمی‌آورد و هر چه مي گويد وحي است.(1) بنابراين، هيچ حرفي از خود بر قرآن کريم نيفزوده است و درجاي ديگر خداوند متعال مي فرمايند اگر اين‌گونه بود(يعني پيامبر چيزي از خود به قرآن اضافه مي کرد) ما رگ گردنش را مي بريديم.(2) 
 علاوه ‌بر اين بنا به دلايلي نه تنها معارف قرآني بلکه خود الفاظ قرآن کریم نيز از طرف خداست که به چند مورد اشاره می‌شود: 
1ـ تحدي قرآن کریم 
قرآن كريم معجزه پيامبر گرامي اسلام (ص) به عنوان آخرين پيامبر الهي است و بايد معجزه ايشان تا قيامت باقي بماند، به همين خاطر خداوند آن را به گونه‌ای قرار داد که تا ابد باقي بماند و به صورت معجزه براي همه افراد قابل مشاهده باشد. بدون شك معجزه براي پيامبران وسيله اثباتي به شمار مي‌رود تا شاهد صدق دعوت آنان و گواه باشد كه از جهان غيب پيام آورده‌اند. معجزه بايد به گونه‌اي انجام گيرد كه كارشناسان به خوبي تشخيص دهند كه آنچه ارائه شده به درستي نشانه عالم غيب و بيرون از توان بشريّت است و انبياء كارهايي انجام دادند كه از توان ماهرترين كارشناسان آن دوره بيرون بوده تا اينكه به خوبي اين تشخيص صورت گيرد. از همين رو بزرگ‌ترين و مهم‌ترين معجزه اسلام قرآن کریم است كه با شيواترين سبك و رساترين بيان و استوارترين محتوا بر عرب آن زمان عرضه شد، آنان به خوبي تشخيص دادند كه اين سخن نمي‌تواند ساخته بشر باشد كه اين گونه آنان را در مقابل تحدّي و هماوردي ناتوان ساخته است.(3)
 قرآن کریم مكرراً ناباوران را به مبارزه و ‌هماوردي خوانده و مي‌فرمايد: اگر باور نداريد كه اين قرآن کریم سخن خداست و گمان مي‌بريد ساخته و پرداخته دست بشر است، سخندانان و سخنوران خود را وا داريد تا سخني همچون قرآن کریم، زيبا و شيوا، محكم و استوار بسازند و ارائه دهند و يا ده سوره مثل قرآن کريم و يا حد اقل يک سوره مانند آن بياوريد، ولي هرگز چنين اقدامي نتوانيد كرد.(4) هماورد خواستن قرآن کریم فراگير است و همه جهانيان را شامل مي‌شود و دامنه آن براي هميشه گسترده است.
قرآن در چند مرحله تحدّي و هماورد خواستن خود را مطرح كرده است:
 1ـ به‌طور مطلق خواسته سخني همچون قرآن بياورند؛(5) 
 2ـ به اندازه ده سوره مانند قرآن بياورند؛(6)
 3ـ يك سوره مانند قرآن بياورند.(7) 
 4ـ در نهايت مي‌فرمايد: اگر تمام انس و جن گرد هم آيند و بخواهند همانند اين قرآن کریم بياورند هرگز نتوانند، گرچه همگي همدست شوند.(8) 
به شهادت قطعي تاريخ، منكران قرآن کریم و رسالت در مقام مبارزه بر آمدند امّا نتوانستند كاری از پيش ببرند و پس از آنکه در مبارزه علمي با قرآن شكست خوردند دست به تيغ تهمت و شمشير جنگ بردند. در طول تاريخ نه تنها مشركين بلكه اهل كتاب با تمام قواي علمي و قدرت مادي و سياسي خود از تمام طرف ممكن به مبارزه با اسلام و قرآن کریم برخاستند گرچه در خيلي از جهت‌ها موفق شدند، ولي در تحدي با قرآن کریم عاجز ماندند. امروز نيز اگر دشمنان اسلام به زور متوسل مي‌شوند و از راه جنگ نظامي و يا تهاجم فرهنگي به مبارزه با اسلام مي‌پردازند براي اين است كه در مبارزه علمي و منطقي با قرآن کریم شكست خورده‌اند. اكنون نيز هيچ فرد يا گروهي نمي‌تواند سوره‌اي مانند كوچك‌ترين سوره قرآن کریم بياورد.(9) 
بنابراين، به اعتقاد شيعه و سني الفاظ قرآن کریم همچون معاني آن از سوي خداوند وحي شده و پيامبر هيچ‌گونه نقش و دخالتي در آن نداشته است.
2ـ آيات قرآن کریم
دومين دليل بر اينکه همه قرآن از سوي خداوند متعال مي باشد‌، خود قرآن کريم است. از قرآن كريم استفاده مي‌شود كه الفاظ و عبارات قرآن کریم و ساختار آن، از آن خداست. مانند آياتي كه واژه‌هاي قرائت و تلاوت و ترتيل را به كار برده است كه از نظر وضع لغت عرب تنها بازگو كردن سروده ديگران را مي‌رساند كه الفاظ و معاني هر دو از ديگري باشد و بازگو كننده، آن را صرفاً تلاوت مي‌كند و از خود چيزي مايه نمي‌گذارد. قرائت در مقابل تكلّم است، قرائت حكايت نثري است كه الفاظ و عبارات آن قبلاً تنظيم شده است و تكلّم، انشاء معنا است با الفاظ و عباراتي كه خود تنظيم مي‌كند و هرگز در جايي نيامده كه پيامبر قرآن را تكلم مي‌ کرد. آياتي كه قرائت و تلاوت در آنها آمده عبارتند از:نحل/ 98؛ اسراء/ 45 و 106؛ اعلي/ 6؛ جمعه/ 2؛ نمل/ 12؛ كهف/ 27.
به علاوه خداوند متعال از قرآن کريم صريحاً به عنوان «كلام الله» ياد کرده است.(10)مانند: 
الف: «واگر يكي از مشركان به تو پناه آورد، پناه ده تا كلام خدا را بشنود.»(11)
ب:آيه‌اي كه مي‌فرمايد: پيامبر اختيار تبديل و تغيير در قرآن کریم را ندارد(12) اين سلب اختيار، نشان‌دهنده آن است كه الفاظ و عبارت قرآن کریم از پيامبر نيست و گرنه هر انساني مي‌تواند آنچه را كه گفته به تعبير و بيان ديگر بگويد.
3ـ حفظ وحي توسط رسول خدا(ص) 
پيامبر اكرم (ص) هنگام وحي تلاش مي‌كرد كه آيات وحي شده را حفظ كند‌، لذا در آغاز نبوّت آيات را مرتب در حال وحي تكرار مي‌كرد تا اينکه خداوند او را از اين كار نهي كرد و فرمود: زبانت را به خاطر عجله براي خواندن قرآن کریم حركت مده. چرا كه جمع كردن و خواندن آن بر عهده ماست‌،پس هرگاه آن را خوانديم از خواندن ما پيروي كن. (13) حفظ وحي نشان مي‌دهد كه الفاظ و كلمات‌،در اختيار پيامبر نبوده و از سوي خداوند مي‌باشد.
4ـ تفاوت قرآن کریم و حديث قدسي 
تفاوت قرآن کریم و حديث قدسي از لحاظ سبك و بيان و شيوه تركيب كلمات و دوگانگي كه واقعيتي انكار ناپذير است و با اندك توجهي آشكار مي‌شود، بهترين گواه بر عدم دخالت پيامبر در شكل گيري ساختار لفظي و بياني قرآن است.(14) 
بنابراين، آن حضرت حتي يک حرف نيز از خود به قرآن اضافه نکرده و اين‌، مورد اتفاق شيعه و اهل سنت است که رسول خدا در آوردن قرآن کريم و رساندن آن به مردم معصوم بود و نه تنها چيزي را به آن اضافه يا کم نمی‌کرد بلکه حتي در رساندن وحي اشتباه و خطا هم نمی‌کرد و لذا تمام آيات قرآن کريم از سوي خداوند متعال است که رسول خدا حتي درتغيير دادن الفاظ آن نيز اجازه نداشت.
اما اينکه چرا در اين آيه که همه مسلمانان در نماز مي خوانند‌،آمده است: «اياک نعبد و اياک نستعين» به خاطر اين است که خداوند متعال دستور 
مي دهد بنده‌اش او را چنين راز و نياز کند و لذا به رسولش وحي مي کند که هر روز در نمازهاي خود بگويد:خدايا تنها تو را مي‌پرستيم و تنها از تو مدد مي‌جویيم و اين دليل نمی‌شود که بگویيم اين سخن رسول خداست نه خدا بلکه همين جملات نيز توسط جبرئيل بر رسول خدا نازل شده و او نيز عين همان عبارت را بدون کوچک‌ترين تغيير به مردم ارائه کرد.  بنابراين، خداوند راه درست عبادت را به بنده‌اش توسط پیامبر ياد داده است که عبادت درست و هدايت آفرين اين است که حتي الفاظش نيز از سوي خداوند متعال و از طريق وحي باشد و پيامبر اسلام حتي در اين اندازه نيز از خود دستوري ندهد.
______________________
۱ . نجم / 6-1. ‌‌   2. حاقه / 46-42.     3. معرفت، محمد‌هادي، علوم قرآني، (قم، مؤسسة فرهنگي تمهيد، 1380)، ص 345.   4.رک: طور / 33؛ بقره / 23؛ هود / 13؛ يونس / 38.    5. طور / 33   6. هود / 13    7 . يونس / 38 و بقره / 23.  8. اسراء / 88.   9.عبدالله جوادي آملي، تفسير موضوعي قرآن كريم، (قم، اسراء، 1378)، ج 1، ص 176.   10. معرفت، محمد‌هادي، علوم قرآني، ص 57.   11. توبه /6   12. يونس / 15.   13. قيامت / 18-16   14.حسيني، موسي، مجله پژوهشهاي قرآني، وحياني بودن الفاظ قرآن، (سال ششم، شماره 22 و 21، ص 233.