طرح چراغ خاموش تغییر زنان در اینستاگرام
عزیزالله محمدی(امتدادجو)
موضوع وجود و حضور زن در ابعاد مختلف اجتماعی یک بحث تاریخی مفصل از دوران پیش از اسلام تا رنسانس و تحولات بعد از آن در اروپا و جهان است که هر روز وجه تازه و متفاوتی به خود میگیرد.
برخاستن نگرشی به نام «فمینیسم» و توجه به حقوق زنان که به قاعده طرفداران بسیاری نیز در دنیا میان خانمها دارد؛ دارای سه ویژگی مانیفستی است که درابتدا موضوع احقاق حقوق زن مطرح بود و بعدها موضوع برابری حقوق زن با مرد و حالا دقیقا در خیلی از موارد، شاهد پدیده برتری زن بر مرد هستیم. وجه نمایان این پدیده، بعد از تئوریسازیهای مختلف علمی و عقلی و نقلی، رسیده است به فضای مجازی و بهطور ویژه سکوی پرطمطراق «اینستاگرام» که بیشترین صفحات موجود این سکوی در سرتاسر جهان متعلق به دختران و زنان است و این موضوع به راحتی با روشهای مختلف قابل احصاء و پالایش است.
اساس و پایه وجودی و مفهوم اینستاگرام، انتقال جذابیت است و بهطور مطلق با رویکرد توجه به«غیر» ماندگاری و رشد خود را تضمین کرده. بر مبنای مکاتب زیستی جهان غرب که لیبرالیسم و سرمایهداری و استعمار از اوجب واجبات زیستی آنها محسوب میشود؛ برای اندوختن و جذب سرمایه هیچگونه محدودیت و یا قید وبندی وجود ندارد و از هر وسیله و امکان و ارزش ممکن میتوان استفاده کرد تا ارزش سرمایه افزایش بیشتری بیابد و یا سیاستهای لیبرالی به پیش برود.
بهطور کاملا «گلدرشت» گونه و بدون واهمه از جامعه بشری که تابع ارزشهای انسانی هستند؛ سکوی اینستاگرام با روشهای هوشمندی مسیر فعالیت کاربران خود را به بزرگنمایی و غلو و مبالغه هدایت میکند و از احساسات انسانی و عواطف و لطافات زنانه در جهت گسترش دنیای صفحات و مخاطبین خود استفاده میکند که بهطور گذرا، وقتی کسی بخواهد صفحات مختلف را ورق بزند؛ خیلی زود از صفحات مورد علاقه و یا نشان شده و انتخاب شده به سمت صفحات زنانی که به شیوههای مختلف ابزار تبلیغاتی شدهاند هدایت میشود و با دنیای بینهایت و بیکرانی از حضور زنانی که فکر میکنند برای احقاق حق خود باید به هر نحو و شکلی در فضای شبکههای اجتماعی حضور داشته باشند مواجه میشود.
بسیاری از زنان و دختران فعال در اینستاگرام-همانگونه که در یادداشتهای قبلی این ستون، ذیل بعضی از موضوعات نیز تا حدودی بدان اشاره شد- فارغ از جغرافیا و اندیشه و یا تخصص و مهارت، تبدیل به بهترین ابزار ممکن و موجود برای اینستاگرام شدهاند که یا در نقش بلاگر ظاهر میشوند و یا در نقش انسانهای موفقی که فقط وجه زنانه آنها مورد توجه است و یا اینکه، حتی به جای وجه انسانی تبدیل به کالای تبلیغی شدهاند.
جامعه برساخته غرب که در عین شعار حقوق زن، او را تبدیل به نماد تلذذ مردان و یا ویترینی کرده است؛ اتفاقا در مواجهه با نیاز خود، با فضای مجازی و اینستاگرام صادقانه رفتار میکند و دقیقا همان تفکر رایج و غالب اجتماعی نسبت به زن را، در فضای اینستاگرام نیز به پیش میبرد که هر گونه تصویر غیر انسانی و رفتار غیر اخلاقی قابل تصور را میتوان در اینستاگرام نسبت به زنان همانند خیابانهای جهان غرب مشاهده کرد و نتایج قابل توجه و تاملی را نیز به دست آورد.
اما این انتقال تصویر سبک زیست اجتماعی زنان غرب -که عموما از چارچوب اقتضائات جسم و روح و لطافت و عاطفه زنانه خارج شدهاند و در هر امور سخت و مردافکن با نام «فمینیسم» حضور دارند- به جهان اینستاگرام و شبکههای اجتماعی زنان جوامع چارچوبمندی مثل ایران، شاید سوی دیگری غیر از آنچه در خود غرب رایج است داشته باشد و به احتمال قریب به یقین فراخوانهای غیر رسمی سازماندهی شده مبنی بر مشارکت دادن زنان در هر موضوع فضای مجازی و اینستاگرام در نهایت، همان کارکرد را به همراه خواهد داشت که دوباره زن تبدیل به ابزار تبلیغی، گرچه حتی با هشتگهای داخلی باشد.
چندی پیش یکی از خانمهای اقوام طی مشورتی با بنده(نگارنده) ابراز کرد که میخواهد یک صفحه آموزش آشپزی در اینستاگرام باز کند که از همان ابتدا بنده مخالفت خودم را با این موضوع به دلیل (ایجاد جذابیتهای اولیه و سپس وابسته شدن و در ادامه تنها ماندن و در نتیجه افسرده شدن) اعلام کردم و متاسفانه آن خانم دقیقا برعکس پیشنهاد بنده همین مسیر قابل پیشبینی را طی کرد و حدود یکسال است که قرصهای آرامبخش و ضدافسردگی مصرف میکند و علاوهبر آن، زندگی او دچار آسیبهای خاص نسبت به تربیت فرزندان و یا حتی رسیدگی به امور عادی زندگی نیز شده است.
این یک نسخه و یا تجویز عمومی نیست؛ اما به قاعده بینهایت تصویر حضور زنانی که به هر بهانهای از زیبایی و عمل جراحی بینی و هنر و مهارت و (با عرض پوزش) اندام خود را در معرض تماشا قرار میدهند و رقابت شدیدی نیز بین آنها برای دیده شدن وجود دارد؛ باید گفت که سناریو چراغ خاموشی در حال اجرا است که ابتدا به هر طریق ممکن و بهویژه با ایجاد جذابیت و یا پرورش آرزو، دختران و زنان را به سمت اینستاگرام میکشانند و سپس آنها را وابسته و درنهایت رها در بینهایت نبودنها و نشدنها و نتوانستنها میکنند و حاصل این فرآیند آسیب خانوادهها و بعد افسردگی شدید خانمهایی است که خود باید محل رجوع انتقال محبت و عاطفه به خانواده باشند.
این طریق، بخشی از همان طراحی فروپاشی خانوادگی با محوریت مادران و زنان است که متاسفانه اخیرا شاهد صحنههای دیگری از آن هم بودهایم و در فضای مجازی، علاوه بر موضوعات شخصیتی و رفتاری، به موضوعات ارزشی و اعتقادی نیز با ورود زنان در حال
خدشه وارد شدن است.
تعدادی از خانمهای حجاب استایل و حتی حاضر در محافل مذهبی مثل هیئتها که پیش از این تصاویری از حضورشان در اماکن مقدس و یا مساجد و هیئات و یا با پوششهای متعارف را در صفحات خود میگذاشتند؛ با یک کلیپ تغییر استایل و پوشش و آرایش، سعی دارند گذشته مذهبی خود را در مقابل تغییر به پوشش غیر متعارف امروز خود قرار بدهند وبا اصرار بسیار به دگرگونه بودن، بهطور گسترده این مورد را تبلیغ و با وجوه الزام به تغییر، تصاویر هنجارشکن خود را در اینستاگرام به اشتراک میگذارند که با یک برآورد ساده میتوان گفت: این خانمها در سکوی «اینستاگرام» تغییر را به راحتی پذیرفتهاند.