شکستناپذیری اسرائیل شکست؛ آمریکا باید به جنگ غزه پایان دهد (خبر ویژه)
حمله حماس در ۷ اکتبر، هاله شکستناپذیری اسرائیل را شکست و پس از آن، حمله ایران به اسرائیل، واجد ابعاد نگرانکننده بود.
ولی نصر مشاور ارشد دولت اوباما، در نشریه فارن افرز نوشت: رگبار حملات و ضدحملات ایران و اسرائیل در دو هفته اول آوریل، چشمانداز استراتژیک خاورمیانه را به شدت تغییر داد. این مبادله، جنگ سایهای را که دو کشور بیش از یک دهه با آن درگیر بودهاند، آشکار ساخت. اکنون واضح است که رقابت مارپیچ بین ایران و اسرائیل، امنیت منطقه را شکل خواهد داد و سیاست خاورمیانه را برای آینده قابل پیشبینی هدایت خواهد کرد.
حمله حماس در ۷ اکتبر، هاله شکستناپذیری اسرائیل را خدشهدار و احساس امنیت آن را کاهش داد. اسرائیل پاسخی وحشیانه را آغاز کرده و به دنبال نابودی حماس، آزادی گروگانهای اسرائیلی باقیمانده در غزه و احیای اعتماد به توانایی خود است. اسرائیل در تحقق هر سه هدف تاکنون ناکام بوده است.
در ترور سردار زاهدی اولین باری نبود که اسرائیل به پایگاههای ایران در سوریه حمله میکرد یا افسران و فرماندهان ارشد سپاه را ترور میکرد. حتی قبل از ۷ اکتبر، اسرائیل به زیرساختهای صنعتی ایران حمله کرده بود، دانشمندان هستهای را در داخل ایران ترور کرد، به پایگاههای شبهنظامیان شیعه عراقی حمله کرد. ایران از رویارویی مستقیم به نفع آنچه «صبر راهبردی» مینامد، با تمرکز بر ایجاد قابلیتهای نظامی خود در سوریه و پرهیز از اقداماتی که میتواند منجر به تشدید تنش شود، اجتناب کرده بود. اما زمانی که اسرائیل به کنسولگری ایران حمله کرد، تهران استراتژی خود را تغییر داد و این اقدام را نیازمند واکنش مستقیم دانست.
اما ابعاد واکنش ایران هم تعجبآور و هم نگرانکننده بود. تهران از طریق واسطههای اروپایی و عربی پاسخ برنامهریزی شده خود را به ایالات متحده اعلام کرد. سپس با پرتاب صدها پهپاد و موشک به سمت اسرائیل به صراحت اعلام کرد که دیگر صبر راهبردی نخواهد داشت و از این پس پاسخ خواهد داد. واشنگتن و متحدانش میخواهند از این تشدید اجتناب کنند و تهران این را میداند. بلافاصله پس از حمله به کنسولگری دمشق، ایالاتمتحده و شرکای آن در سراسر اروپا و خاورمیانه به سرعت وارد عمل شدند تا از تبدیل شدن بحران به جنگ جلوگیری کنند. ایالاتمتحده به ایران اطمینان داد که از برنامههای اسرائیل برای حمله اطلاعی ندارد و سپس نگرانیهای خود را در مورد خطرات یک جنگ بزرگتر نشان داد. دیپلماتها که حامل پیامهایی از واشنگتن بودند، با مقامات ایرانی صحبت کردند و از تهران خواستند که به هیچ وجه پاسخ ندهد، اما همچنین تاکید کردند که اگر قرار است پاسخی داده شود، باید با دامنه و سطح اهداف محدود شود تا باعث تشدید بیشتر نشود. پس از واکنش تلافیجویانه ایران، واشنگتن و متحدانش تلاشهای خود را تغییر دادند و این بار برای تعدیل واکنش خود به اسرائیل تکیه کردند. موج دیپلماتیک موفق شد بحران را مهار کند. اسرائیل به نوبه خود میداند که درگیری بزرگتر با ایران، حزبالله را مجبور میکند تا موشکهای بیشتری را به سمت شهرکها و تاسیسات نظامی اسرائیل شلیک کند.
ایران مدتهاست که استراتژی تسلیح حزبالله به موشک در مرزهای اشغالی را دنبال میکند و در عین حال تلاش میکند از حضور مشابه اسرائیل در کشورهای اطراف ایران جلوگیری به عمل آورد. ایران همچنین ممکن است به دنبال افزایش قابلیتهای موشکی و پهپادی خود در سوریه باشد. حتی قبل از ۷ اکتبر، ایران از توافق اسرائیل و عربستان با میانجیگری ایالاتمتحده نگرانی داشت. از آنجا که افکار عمومی عربستان از زمان شروع جنگ در غزه به شدت علیه اسرائیل معطوف شده، این چشمانداز قریبالوقوع نیست. اما توقف مذاکرات عادیسازی، آمریکا و عربستان را از تعمیق مشارکت استراتژیک خود باز نخواهد داشت.
تشدید تنش بین ایران و اسرائیل میتواند ایالات متحده را مجبور کند از برنامههای خود برای کاهش ردپای نظامی در خاورمیانه عقبنشینی کند. اگر هدف واشنگتن اجتناب از درگیر شدن در یک جنگ منطقهای است، پس باید ثبات منطقه را تضمین کند. غریزه واشنگتن ممکن است تکیه بر نیروی نظامی خود برای بازدارندگی در برابر ایران باشد، اما در حقیقت برای مهار و مدیریت درگیری به یک استراتژی عمدتا غیرنظامی نیاز دارد.برای شروع، آمریکا باید تمام نیروی دیپلماتیک خود را برای پایان دادن به جنگ در غزه و به دنبال آن پیگیری جدی و مستمر برای ایجاد یک کشور پایدار فلسطینی به کار گیرد. تنها با پایان دادن به جنگ در غزه میتوان تنشها را فرو نشاند. پایان یک جنگ نباید آغاز جنگ دیگری در لبنان باشد. مدیریت تهدیدی که اکنون ایران برای اسرائیل ایجاد میکند، باید فراتر از تسلیح اسرائیل و القای ترس از اقدام تلافیجویانه آمریکا در تهران باشد.