سهمخواهی فرصتطلبان در ماجرای واگذاری! (نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
سالهاست که ورزش از حضور عناصر مزاحم و رخنه جریانات مخل و سهمخواه عذاب میکشد و ضربه میخورد. هر اتفاق خوبی که قرار بوده در این ورزش رخ دهد، یا هر برنامهای که میتوانسته به حال آن مفید باشد، با دخالت و نفوذ این افراد و جریانات- که دغدغه اصلی آنها کسب منافع نامشروع و هرچه بیشتر است- به انحراف کشیده و یا بد اجرا شده است. یعنی با دخالت و رخنه و شامورتیبازیها، این اتفاقات و برنامهها عملا به نفع جریانات مخل و آویزان تمام شده، نه خود ورزش! در این باره نمونه فراوان است که در زمان خود حتیالمقدور به آنها پرداختهایم و اینجا تکرار آنها را ضروری نمیدانیم. از قدیم گفتهاند «آن را که عیان است، چه حاجت به بیان است؟».
کسانی که اهل ورزش هستند و مسائل و اتفافات آن را پیگیری میکنند خوب میدانند که از چه سخن میگوییم. طبیعی است در این باره کسانی که طی سالها در بخشهای مختلف ورزش صاحب پست و مسئولیت بودهاند، این اشارات را بهتر و ملموستر درک میکنند چون از نزدیک با این مسائل در ارتباط بوده و به قول معروف، صابون این جریانات و عناصر حسابی به تنشان خورده است.
این مقدمه را آوردیم تا خیلی صریح عرض کنیم و به سهم خود هشدار دهیم که این عناصر و باندها الان و این روزها سخت در کمین و تکاپو هستند تا در موضوع بسیار مهم و تعیینکننده واگذاری دو باشگاه استقلال و پرسپولیس طبق معمول با هر ترفندی خود را وسط معرکه بیندازند و سهم خود را ببرند و کاری کنند که جریان واگذاری- که اگر در مسیر درست و ثواب حرکت کند، بیهیچ تردیدی به نفع کلیت ورزش (و نه فقط فوتبال) خواهد بود- در جهت و به سمتی حرکت کند که بیش از هرچیزی و هرکسی به نفع آنها تمام شود! این حرف ما هرگز از سر اغراق و بزرگنمایی نیست و عین واقعیت است، واقعیتی که سالها در ورزش و برای ورزش رخ میدهد و تکرار میشود.
شعار و حرف اصلی این جریانات مزاحم و مخل ورزش این است که «دیگی که قرار نیست برای ما بجوشد...» بر همین مبناست که میگوییم این جریانات و عناصر سعی میکنند با نفوذ و دخالت، هر برنامه و اتفاقی را که قرار است برای ورزش و به مصلحت و در جهت پیشرفت و تحول آن باشد، از مسیر اصلی خارج کنند و به سمت و سویی بکشانند که دلخواه خودشان است و منافع آنها را تامین میکند. این جریانات و افراد در ورزش ما حضوری فعال دارند و تلاش برای کتمان این واقعیت و نادیده گرفتن نقش مخرب آن، جز خودفریبی و طفره رفتن از برخورد قاطعانه با این جریانات معنای دیگری ندارد.
در روزهای بعد از رسمیت یافتن ماجرای واگذاری، در کنار اخبار و اظهارات امیدوارکننده و مثبت درباره آینده این دو تیم، گاه اخباری به گوش میرسد که سخت موجب نگرانی میشود. این اخبار عمدتا در مورد افراد بدسابقه و باندهای پیشانی سفیدی است که طی سالهای اخیر در به انحراف کشاندن فعالیتهای ورزشی و ناکارآمد کردن برخی از مدیریتهای ورزش و از همه مهمتر، دامن زدن به مسائل غیراخلاقی و سوءاستفادههای مالی و میدان دادن به دلالیسم افسارگسیخته در ورزش و رسانهها و منزوی کردن شخصیتهای خوشنام و کاربلد و میدان دادن به عناصر فرصتطلب و روشنفکرنما! و... نقش بسیار عمده و غیرقابل انکاری داشته و دارند. حالا میشنویم که بعضی از این عناصر رفوزه و تابلودار، پس از پایان ماجرای واگذاری، خود را وسط معرکه انداخته و قیافه منجی و ژست دلسوز و خدمتگزار را به خود گرفتهاند و... الخ.