نگاهی به فیلم «پادشـاه زن»
هالیوود به دنبال ورود مجدد به آفریقا
فاطمه قاسمآبادی
تقریبا بیشتر از یک دهه میشود که هالیوود به صورت متمرکز، سعی کرده در آثار تولیدیاش، جایگاه سیاهپوستان در جامعه نژادپرست آمریکا را، جایگاهی قابل قبول و رو به بهبود نشان بدهد.
این تغییر رویه در سریالها و فیلمها، بعد از شورشهای مختلفی که به دلیل ظلم به سیاهپوستان اتفاق افتاد، به وجود آمد. البته این ظلمها و به تبع آن، شورشها تا همین سالهای اخیر ادامه داشته است. در یکی از این شورشها که به خاطر قتل بیرحمانه «جرج فلوید» اتفاق افتاد، همه مردم جهان دیدند که ارزش انسانی یک سیاهپوست در کشوری مانند آمریکا، دقیقا چقدر است. البته که بعد از این ماجرا و شورشهای بسیار زیادی که اتفاق افتاد، رئیسجمهور آمریکا جو بایدن، از خانواده فلوید، عذرخواهی نمادینی کرد و پلیس مورد نظر هم برای اولین بار در دادگاه محکوم شد ولی دقیقا بعد از این عذرخواهی، دهها قتل بیرحمانه دیگر اتفاق افتاد و سیاهپوستان زیادی باز قربانی پلیس نژادپرست آمریکا شدند و دیگر کسی به خاطر این جنایتها عذرخواهی نکرد....
حالا که حنای ادای خوشبختی برای سیاهپوستان در خود آمریکا دیگر رنگی برای مخاطبین ندارد، در حرکتی جالب، تعدادی از فیلمهای پیرامون زندگی سیاهپوستان به سمت زادگاه اولیه آنها یا همان آفریقا رفتهاند و سعی کردهاند در آفریقا مشکلات و جنگهای خونینی را به تصویر بکشند که مسببش خود سیاهپوستان بودهاند و در این میان هم سفیدپوستان، تنها نظارهگر ماجرا بودهاند، نه بیشتر!
فیلم «پادشاه زن» به کارگردانی «جینا پرینس بایدوود» محصول سال 2022 آمریکاست. این فیلم در مورد زنان جنگجویی به نام آگوجیه است که در فاصله قرن هفدهم تا نوزدهم، از پادشاهی داهومی در آفریقای غربی، محافظت میکردند.
داستان زنان جنگجو
داستان فیلم پادشاه زن، در مورد زنی به نان «نانیسکا» است که یک ژنرال جنگی است. او فرمانده یک گروه نظامی به نام آگوجیه است که تمام سربازان آن را زنان تشکیل میدهند. این زنان با تمرینات سخت و شبانهروزی، به جنگجویانی بیرحم تبدیل شدهاند که زیر پرچم پادشاه داهومی میجنگند.
داستان فیلم از جایی شروع میشود که دختری به نام «ناومی» که از ازدواج با یک پیرمرد ثروتمند سر باز زده است، توسط پدرخواندهاش به گروه آگوجیه فرستاده میشود. بعد از این، طی اتفاقاتی ناومی ثابت میکند که جنگجوی قابلی است ولی نانیسکا که فرمانده اوست، متوجه میشود که ناومی در واقع فرزند خودش است که حاصل تجاوزهای دوران اسارت او، در دست دشمنانش است....
بعد از فهمیدن این حقیقت تلخ، ناومی سعی میکند با کمک مادرش سرزمینشان را از چنگ دشمنان، نجات بدهند و خاطرات تلخ گذشته را پاک کنند.
خودشان مقصرند!
در فیلم پادشاه زن، مخاطبین میبینند که در این فیلم هم مانند فیلم «پلنگ سیاه»، باز هم مشکلات برمیگردد به قلمرو آفریقا و درگیریهای بین سیاهپوستان. واقعیت این است که از زمانی که انگلیسیها و فرانسویها پایشان به آفریقا باز شد، با استفاده از سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن سعی کردند درگیریهای بین سیاهپوستان را تشدید کنند تا بتوانند در این بین بیشتر از قبل از منابع بینظیر این قاره سوءاستفاده کنند و به چپاولشان ادامه بدهند.
این قضیه در زمان معاصر هم ادامه پیدا کرده است و سفیدپوستان انگلوساکسون هنوز هم در بین برخی کشورهای آفریقایی به دنبال ایجاد تنش و درگیری هستند تا اسلحههایشان را بفروشند.
اما در فیلم «پادشاه زن»، زمان برمیگردد به حدود دو قرن پیش، یعنی زمانی که تجارتهای مختلفی که مهمترینش تجارت برده بود، بین سفیدپوستان رونق بسیار زیادی پیدا کرده بود ولی با این وجود، در فیلم، سفیدپوستان هیچ نقشی در مورد غارت روستاهای آفریقا و اسیر کردن مردم آنجا و فروششان به عنوان برده نداشتهاند و همه این کارها را خود سیاهپوستان انجام میدادهاند!
واقعیت این است که همیشه در هر کشوری خائنینی وجود دارند که با دشمنان همپیمان میشوند ولی اینکه به خاطر این تعداد خائن، نقش عوامل خارجی در این جنایتها تطهیر بشود و همه گناهان به گردن عوامل داخلی بیفتد، دروغی است که تنها هالیوود از پس گفتن آن برمیآید....
آفریقای جدید و معادلات متفاوت
فیلم «پادشاه زن»، طبق ادعای نویسندهاش «ماریا بلو»، سالها قبل باید ساخته میشد، چرا که او ایده پادشاه زن را در سال ۲۰۱۵ مطرح کرد و در این بین «کتی شولمن» را استخدام کرد تا این ایده را به فیلمی بلند تبدیل کند. پس از انجام این کارها ماریا بلو ایده کاملش را به چندین استودیو فرستاد اما همه آنها به دلیل معضلات مالی آن را رد کردند تا اینکه در نهایت در سال 2020 «ترایستار پیکچرز» به ساخت فیلم چراغ سبز نشان داد.
حال این سؤال پیش میآید که چرا ساخت چنین فیلمی باید این همه سال طول بکشد؟ در مورد فیلم پلنگ سیاه هم دقیقا همین اتفاق افتاد و «وسلی اسنایپس» ایده ساخت این فیلم را در سال ۱۹۹۲مطرح کرد، اما هیچ استودیوئی از این ایده استقبال نکرد....
واقعیت این است که طی سالهای اخیر، کشورهای آفریقایی اعم از مسلمان و غیرمسلمان، شروع به پاکسازی خود از تهمانده عوامل اروپایی و آمریکایی کردهاند.
در راستای همین مسئله چندی قبل مردم نیجر با کودتایی، فرانسه را رسما از کشورشان بیرون کردند و ساحلعاج هم حدود سه سال پیش و به نمایندگی از طرف 8 کشور آفریقایی، خروج این کشورها را از حوزه پول فرانسه و داشتن واحد پول مشترکی به نام «اکو» اعلام کرد.... البته کشورهای آفریقایی چند سالی است که نه فقط از آمریکا و اروپا که در مقابل متحدین این کشورها در غرب آسیا هم روی خوشی نشان نمیدهند و سه سال پیش با اخراج نماینده رژیم صهیونیستی از نشست اتحادیه آفریقا، نشان دادند که تا چه حد روی تصمیم خود استوار هستند.
با توجه به این تغییرات خیرهکننده، آفریقا دیگر حتی برای استعمار غیرمستقیم هم هیچ چراغ سبزی به سفیدپوستان اروپایی و آمریکایی نشان نمیدهد و طی شش ماه گذشته هم برخی کشورهای این قاره مانند آفریقای جنوبی، الجزایر و... با نشان دادن حمایت مستقیم از فلسطین، بیشتر از کشورهای عرب زبان اطراف این کشور، پایمردی خود را در حمایت از مظلومین نشان دادند و ثابت کردند که دیگر نمیخواهند به سفید پوستان ظالم باج بدهند و در مقابلشان سکوت کنند.
فمینیست و حرامزادگی
در فیلم «پادشاه زن»، مخاطبین همان فرمولی را میبیند که چند سالی است در تولیدات فرهنگی غربی که مخصوص فمینیستهاست، مد شده است.
در اوایل قدرت گرفتن جنبشهای فمینیستی، یکی از بزرگترین تبلیغات، بعد از شعار برابری زنان با مردان و... عدم علاقه زنان به، به دنیا آوردن فرزند عنوان شده بود... این مد که بر خلاف فطرت ذاتی زنان بود توانست در آن دوره با الگوهایی که آن را تبلیغ میکردند، بین عدهای از زنان محبوب شود ولی بعد از آن دوره دیگر خریداری نداشت و حالا جز در بین برخی از زنان روشنفکر اروپایی، طرفدار چندانی در دنیا ندارد و مخصوصا در آمریکا کامل شکست خورد چون زندگی بدون فرزند، چیزی نیست که بشود بدون پشیمانی بسیار زیاد، آن را در مدت زمان طولانی، به خورد مخاطبین داد.
حالا نسخه غربی برای این وضعیت چارهای متناسب با تفکرات و سبک جدیدش در نیم قرن اخیر پیدا کرده است. زنان فمینیست جدید، دیگر زنانی نیستند که از رابطه مشروع با مردان اکراه داشته باشند و یا بچه نخواهند؛ در نسخه معاصر، یا زنان ازدواج نمیکنند و در خارج از چهارچوب خانواده باردار میشوند، یا در صورت ازدواج از مردانی غیر از همسران خود بچههایی حرامزاده دارند که ادامه دهنده راه مادرانشان هستند و هیچ احساس شرمی هم از این مطلب ندارند و بر عکس، این را تقدیری مبارک میدانند که سرنوشت متفاوتی را برایشان رقم زده است.
جالب است که فیلم پادشاه زن با وجود اینکه قرار است در مورد قدرت زنان و ارادهشان باشد، بیشتر در مورد مردانی است که با توجه به نیازهایشان زنان را مثل مهرههای شطرنج به حرکت درمیآورند. این زنان گاه مثل همسران پادشاه وظیفه شادی و لذتجویی همسر خود را دارند و یا به وقتش نقش مبارزینی را ایفا میکنند که باید از نیازهای طبیعی خود بگذرند و جانشان را فدای مراقبت از پادشاهیشان بکنند. نکته جالب توجه فیلم پادشاه زن هم در همین مسئله است که در واقع برخلاف اسم پر زرق و برق فیلم، پادشاه یک مرد است و زنان مبارز برای حفاظت از منافع او جان و زندگیشان را به خطر میاندازند!