کتابخوانی چه تأثیری در زندگی افراد دارد؟ -بخش نخست
کتاب، باغی که هر برگش سبز است
امیرحسین بسطامی
امروزه کتابخوانی و مطالعه یکی از شاخصههای فرهنگی است. در کشورهایی که آمار مطالعه بالایی دارند، آمار جرم بسیار کم است. چرا باید کتاب بخوانيم؟ اهمیت کتاب خواندن در چیست؟ آیا در دنیای مدرن امروز که ظرف چند ثانیه به انبوهی از اطلاعات دسترسی پیدا میکنیم، کتاب خواندن ضرورتی دارد؟ بسیاری از افراد، دانستنِ این موضوع که کتاب خواندن اهمیت ویژهای در زندگی دارد، انکار نمیکنند، اما شاید به یک سری دلایل برای درک این اهمیت نیاز داشته باشند.
خواندن کتاب ویژگیهای منحصربهفردی به ما میدهد که میتواند در زندگی ما تأثیرگذار باشد. آیا به این فکر کردهاید که کتاب یک گنجینه بینظیر از دانش، تجربه و تفریح است؟ کتابها به ما این امکان را میدهند تا سفرهای درونی را تجربه کنیم؛ سیری در دیگر زمانها و مکانها داشته باشیم و با افکار بزرگان تاریخ آشنا شویم. جدای از این موارد، در دنیای پرتلاطم امروز، اهمیت کتاب خواندن نهتنها کمتر نشده، بلکه بیشتر هم شده است. به فرموده امام(ره) مطالعه غذای روح بشر است.
دلایل اینکه چرا باید کتاب بخوانيم؟
برای درک هر کاری، به ویژه کارهایی که مدتی از آنها دور بودهایم و شاید دیگر انگیزه زیادی برای انجام آنها نداریم؛ داشتن دلیل، یکی از بهترین محرکها و شاید بهترین محرک برای انجام آن کار و ایجاد یک عادت جدید است.
علیرضا سلجوقی، کتابخوان فعال و ورزشکار میگوید: «مطالعه و تفکر در مورد موضوعات مختلف به مغز این امکان را میدهد تا فعالیتهای شناختی خود را پرورش دهد و ورزیده کند. مشابه همان تأثیری که ورزش روی تقویت عضلات بدن دارد. درواقع کتابخوانی توانایی تفکر کردن، تجزیهوتحلیل مسائل و حل مشکلات را افزایش میدهد که تمامی اینها، همچون تمرینات ذهنی برای مغز هستند.»
پیام سلطانی، کارشناس ارشد جامعهشناسی و یک عضو فعال کتابخانه عمومی میگوید: «مطالعه کتابها به افراد این فرصت را میدهد تا به دنیاهای مختلفی سفر کنند و با دیدگاههای مختلف آشنا شوند. این دستاورد حاصل از کتابخوانی، به گسترش دیدگاه و دستیابی به فهمی بهتر از تنوع فرهنگی و اجتماعی کمک میکند. در نتیجه کتاب خواندن، افراد با مسائل مهم جهانی آشنا میشوند. اشخاص کتابخوان، میتوانند اطلاعات بهروزی در مورد مسائل مانند تاریخ، سیاست، علم، فرهنگ و اقتصاد کسب کنند. همچنین مطالعه کتاب میتواند تفکر انتقادی فرد را توسعه دهد. با مطالعه کتاب، افراد به تمرکز بر تجزیهوتحلیل مسائل ترغیب میشوند و گاهی نسبت به دانستههای پیشین خود، دچار شک و تردید میشوند و پرسشهای جدیدی در ذهن آنها شکل میگیرد.»
رودابه صفییاری، داستاننویس میگوید: «کتاب به خواننده این امکان را میدهد تا به دنیاها و موقعیتهای جدیدی سفر کند که در واقعیت وجود ندارند. داشتن این تجربههای مجازی به پرورش قوه تخیل کمک میکند. از سوی دیگر، نویسندگان عادت دارند تا جزئیات و شرحهای دقیقی از مکانها، اشیا و شخصیتها را در کتابها ارائه دهند. این توصیفها به خواننده امکان میدهند تا تلاش کنند تصویر ذهنی دقیقی از صحنهها و شخصیتها داشته باشد و این تلاش، در صورت استمرار میتواند قدرت تجسم و تخیل را ارتقا دهد. در کنار اینها، کتابخوانی به افراد آزادی میدهد تا در دنیایی خیالی هر چیزی را تجربه کنند و تصمیمات جدیدی بگیرند. این آزادی در تفکر میتواند تخیل فرد را بیشتر وسعت دهد.»
این داستاننویس در ادامه میافزاید: «شخصیتهای داستانها معمولاً با ویژگیها، ارزشها و تصمیمگیریهای خودشان بر شخصیت و حالات خواننده، تأثیر میگذارند. مطالعه این داستانها و شخصیتها، میتواند به افراد کمک کند تا برای تقویت و تغییر ویژگیها و ارزشهای شخصیتی خود تلاش کنند. در واقع کتابخوانی میتواند به افراد کمک کند تا ارزشها و اختیارات شخصی خود را تعیین کنند و برای نحوه پیروی از آنها در زندگی خود تصمیم بگیرند. در حین مطالعه کتابها، معمولاً با شخصیتهایی روبهرو میشویم که با مشکلات و چالشهای بسیاری در زندگی دستوپنجه نرم میکنند. این مطالعه و مشاهده تجربیات متنوع به افراد کمک میکند تا تحمل بیشتری در برابر مواجهه با مشکلات داشته باشند.»
دریافت آرامش و تجربههای دیگران
از طریق مطالعه کتابها، مقالات و مصاحبههای نویسندگان و متخصصان مختلف، افراد میتوانند از دانش و تجربههای دیگران یاد بگیرند. این اتفاق میتواند به توسعه دانش شخصی کمک کند. دسترسی به دانش و تجربههای دیگران به افراد این امکان را میدهد که با موضوعات مختلفی آشنا شوند و این تنوع، میتواند در توسعه تفکرات و دیدگاههای شخصی نقش مهمی داشته باشد. دسترسی به دیدگاهها و تجربههای مختلف میتواند به افراد کمک کند تا تفکر انتقادی خود را تقویت کنند و از زوایای جدیدی به مسائل نگاه کنند. ضمناً با دسترسی به تجربیات و دانش دیگران، افراد میتوانند از آموختههای دیگران برای اجتناب از اشتباهات مشابه یا انتخابهای بهتر در زندگی استفاده کنند. شاید تا الان با گفتن این موارد به اهمیت کتاب خواندن در زندگی رسیده باشید.
مهدی رخصتپور، مشاور توضیح میدهد: «افزایش خودآگاهی به معنای توانایی افراد در درک و شناخت بهتر خود، افکار، احساسات و عملکردهایشان است. درواقع، افزایش خودآگاهی به افراد کمک میکند تا به شناخت عمیقتری از خود دست پیدا کنند. این شناخت شامل درک از افکار، احساسات، ارزشها و باورهای شخصی است. یکی از شاخصهای افزایش خودآگاهی، مدیریت مؤثر احساسات است. شناخت احساسات خود به افراد این امکان را میدهد که بهترین راهها برای مدیریت آنها را بیاموزند و از تأثیر مثبت تسلط بر عواطف و احساسات خود در زندگی، بهرهبرداری کنند.» وی در ادامه میگوید: «نگرانیهای متعددی شما را آزار میدهند و یکی از راههای رهایی از آنها انجام دادن کاری است که ذهن شما را منحرف کند. کتاب خواندن و مطالعه مطالب مفید، این امکان را به شما میدهد تا خود را با موضوعات جالبتری مشغول کنید. وقتی یک داستان خوب و جذاب میخوانید؛ استرس و نگرانیهای شما تا حد خیلی زیادی کاهش مییابد و شما مقداری آرامتر میشوید و بهوسیله مطالعه، ذهن به حیطهها و قلمروهای متعددی سفر میکند. حتی ممکن است که در حین مطالعه، با توصیهها یا راهحلهای ارزشمندی آشنا شوید که شما را برای حل مشکلات یاری دهند. در دنیای امروز استرس و اضطراب به دو عضو جداییناپذیر زندگی ما تبدیل شدهاند. قرار گرفتن در معرض اخبار خوب و بد، اتفاقات و تحولات اقتصادی یا حتی مسئولیتهای کاری که بر روی دوش ما گذاشته شدهاند همگی میتوانند استرس و اضطراب ما را افزایش دهند. به همین دلیل هم هرکدام از ما به دنبال راهی برای کاهش استرس و اضطراب خود هستیم. مطالعه کتاب به شما کمک خواهد کرد تا حد زیادی این استرس را کاهش دهید. زمانی که ما غرق مطالعه یک کتاب میشویم، مغزمان فرصت فکرکردن به چیزهای استرسزا را نخواهد داشت، به همین علت هم میتوان در پاسخ به سؤال چرا باید کتاب بخوانیم گفت: چون کتاب خواندن استرس و اضطرابم را کم میکند! فرقی ندارد که به کدام مورد از انواع ژانر کتاب علاقهمند هستید. درهرحال مطالعه کردن میتواند تا حد بسیار زیادی باعث آرامش درونی شما شود. هیچ اتفاق دیگری در جهان به اندازه مطالعه کتاب به شما آرامش نمیدهد.»
این مشاور در تکمیل صحبتهایش میگوید: «علاوه بر
آرامشی که همراه با خواندن کتاب خوب است، ممکن است موضوعی که شما در مورد آن میخوانید، باعث ایجاد آرامش و آرامش درونی بینظیر شود. خواندن کتابهای تاریخی میتواند فشار خون را پایین بیاورد و احساس آرامش بینظیری را به وجود آورد، درحالیکه نشان داده شده است که خواندن کتابهای روانشناسی به افرادی که از برخی اختلالات خلقی و بیماریهای روانی خفیف رنج میبرند، کمک میکند. مطالعه یک رمان خوب میتواند شما را به دنیای دیگری منتقل کند تا شما بتوانید تمام استرسهای خود را فراموش کنید. همینطور مطالعه یک مقاله جذاب ذهن شما را از استرسها منحرف میکند و باعث میشود تنشهایتان از بین برود و به شما آرامش میدهد. خواندن میتواند به کاهش سطح استرس کمک کند. عمل و تمرکز بر روی کلمه نوشتاری میتواند به شما در فاصله گرفتن ذهن شما از اضطراب و فشارهای روز کمک کند. با دور کردن ذهن خود از استرس، میتوانید آسوده باشید و اجازه دهید استرستان از بین برود. پس از شروع خواندن، شما شروع به تمرکز خواهید کرد، در حین مطالعه، دیگر به مسائلی که باعث استرس شما شدهاند فکر نخواهید کرد، بلکه استرس را تماماً فراموش خواهید کرد؛ بنابراین با گذشت زمان، خواندن باعث کاهش استرس میشود و باعث میشود از نظر روحی و جسمی احساس بهتری داشته باشید.»
ایده درمانی جدید
جعفر کهن کارمند پتروشیمی و ساکن خورموج درباره مطالعه و اثرش در زندگی به گزارشگر کیهان میگوید: «متأسفانه من اهل کتاب و مطالعه نیستم. با داشتن گوشی هوشمند و دسترسی به شبکههای اجتماعی و گشتن در آنها همهوقتم در این راه سپری میشود و مدتهاست متأسفانه کتابی نخواندهام!»
مطالعه کتاب بهعنوان روش درمانی ایده چندان جدیدی نیست؛ چرا که ظاهراً پادشاه مصر رامسس دوم اتاقی مخصوص نگهداری کتاب داشت و بالای در ورودی آن کلماتی با این عنوان نوشته بود: «خانه درمان روح.»
بسیاری از روانشناسان و فلاسفه دیگر نیز کتاب را برای درمان بیماران ذهنی تجویز میکردند. واژه بیبلیوتراپی(bibliotherapy) که به معنی هنر استفاده از کتاب برای کمک به حل مشکلات روحی افراد است، در سال ۱۹۱۶ میلادی برای نخستینبار توسط ساموئل کروترز استفاده شد. پس از آن در آمریکا و کمی بعد در بریتانیا رواج پیدا کرد.
این روش درمانی بهسرعت وارد دانشکدههای پزشکی و بیمارستانها شد. در سال ۲۰۰۷ فیلسوفی به نام آلن دو باتن مدرسهای مجهز به خدمات بیبلیوتراپی با متخصصان آن تأسیس کرد. گرچه بیبلیوتراپیستها گاهی اوقات کتابهای فلسفه، شعر و کتابهای خلاقانه غیرداستانی تجویز میکنند، اما در این میان داستان و رمان از خاصیت درمانگری بیشتری برخوردارند.
سحر افضلپور، رواندرمانگر و نویسنده برایمان تبیین میکند: «تحقیقات نشان میدهد داستانهای ادبی توانایی ما را برای همدردی و قرار دادن خودمان در قالب دیگران بهبود میبخشند. مطالعه داستانی باشخصیت مشابه خودمان میتواند در روند تشخیص بیماری و درمان آن تأثیر بسازی داشته باشد. زمانی که داستان ما را در طوفانی عمیق میاندازد در واقع کشف شخصیت درونی ما آغاز میشود. زمانی که به خودمان میآییم و خودمان را گریان میبینیم درحالیکه میفهمیم برای شخصیت داستان اشک میریزیم، درواقع برای خودمان گریه میکنیم. به این روش درمانی نوعی پاکسازی روان اطلاق میشود. بیشتر ما کتاب خواندن را راهی برای گذراندن اوقات فراغت میدانیم. به همین دلیل هم اگر از آن سرباز بزنیم، خیلی افسوس نمیخوریم، اما حقیقت این است که فواید کتابخوانی بسیار بیشتر از آن چیزی است که ما تصور میکنیم. کتابها نهتنها بر روی عملکرد مغز ما تأثیر مثبتی میگذارند، بلکه باعث بهبود زندگی ما از جوانب مختلفی میشوند. به همین دلیل هم مطالعه کردن در بیشتر جوامع پیشرفته و بین افراد موفق تا این اندازه رواج دارد.» وی در ادامه توصیه دارد: «حتماً از این به بعد کتاب خواندن را در برنامه روزانه زندگی خود قرار دهید. این عادت مفید یک ماجراجویی، یک علم و یک راه برای تبدیلشدن به نسخهای بهتر از خود است؛ بنابراین بیایید با ما همراه شوید تا در این سفر جذاب به دنیای جادویی کتابها فرود آییم و دلایل شگفتآوری را کشف کنیم که به ما میگویند: چرا باید کتاب بخوانيم؟»
بهبود حافظه
مطالعه منظم معادل با یک تمرین فوقالعاده و ارزشمند برای مغز شما است. اگر یک کتاب با فضا و موضوع تخیلی را مطالعه کنید؛ مغز شما مجبور میشود نام شخصیتها و هویت و ویژگیهای شخصیتی آنها را بهخاطر بسپارد. بازگشت به تاریخچه آنها و یادآوری رویدادها، فرآیندی سرگرمکننده است و به ارتقای حافظه شما کمک بسیاری میکند، بنابراین میتوان ادعا کرد یکی از بزرگترین مزایای مطالعه روزانه و اهمیت کتاب خواندن این است که مغز شما را فوقالعاده قدرتمند میکند. حمید کاظمی یک برنامهریز تحصیلی میگوید: «یک واقعیت شگفتانگیز در مورد مغز ما این است که میتواند مقدار زیادی از اطلاعات را حفظ کند و با هر ثبت اطلاعات یا خاطره جدید، مغز شما مسیرها یا سیناپسهای مغزی جدیدی را ایجاد میکند. علاوهبر این، مطالعه حافظه شما را ارتقا میدهد و قدرت یادآوری حافظه کوتاهمدت را میافزاید. انواع مختلف کتاب به شکلهای مختلف میتوانند موجب تقویت و بهبود عملکرد حافظه شما شوند. بیایید با کتابهای داستانی شروع کنیم. هنگامی که شما در حال مطالعه یک کتاب داستانی هستید، مدام سعی میکنید که اسم شخصیتها، پیشینه آنها، کارهایی که قبلاً در طول داستان انجام دادند و خلاصه هر چیزی مربوط به آن را بهخاطر داشته باشید. حتی اگر نخواهید بعد از اتمام کتاب آنها درون حافظهتان بمانند، باز هم تا پایان داستان به این یادآوری احتیاج خواهید داشت.» از وی سؤال میکنم: «کتابهای غیر داستانی چطور؟ آیا آنها هم موجب تقویت حافظه ما میشوند؟» وی پاسخ میدهد: «البته، نکته مهمی که در مورد کتابهای غیرداستانی وجود دارد، استفاده ما از سایر مهارتهای مطالعه هنگام خواندن آنها است. به بیان دیگر، وقتی که ما در حال مطالعه یک کتاب خودیاری یا روانشناسی هستیم، سعی میکنیم از انواع روشهای خلاصهنویسی برای یادگیری و به خاطرسپاری نکات آن استفاده کنیم. در نتیجه بدون آنکه خودمان متوجه باشیم، حافظه خود را تقویت میکنیم. از تمام این نکات که بگذریم، کتاب خواندن میتواند از بروز برخی از اختلالات حافظه مانند آلزایمر و زوال عقل هم جلوگیری کند. فکر کنم حالا دلیل کافی برای اینکه چرا باید کتاب بخوانید را پیدا کردید. اینطور نیست؟»