فارین افرز:
چشمانداز استراتژیک پس از 7 اکتبر در خاورمیانه چشماندازی است که توسط ایران ایجاد شده است (ایران در رسانه های جهان)
مجله تحلیلی، سیاسی فارین افرز در شماره ژون و می2024 خود در مقالهای به قلم سوزان مالونی معاون رئیس مؤسسه بروکینگز و مدیر برنامه سیاست خارجی این مؤسسه به موضوع نفوذ منطقهای ایران و محور مقاومت پرداخته است.
سرویس سیاسی-
در این یادداشت آمده است: ایران پس از انقلاب 1979 خود قصد الهامبخشیدن به قیامهای دیگر را داشت و به نظر بسیاری از ناظران، ممکن است به نظر برسد که شکست خورده است و در واقع، تحلیلگران در واشنگتن و جاهای دیگر اغلب بر این باور است که ایران مهار شده و حتی منزوی شده است. اما این هرگز درست نبود. در عوض، تهران استراتژی حساب شدهای را برای توانمندسازی نیروهای نیابتی و تأثیرگذاری بر عملیات در همسایگی خود در حالی که قابلیت انکار قابل قبولی را حفظ میکند، ایجاد کرد.
این مجله معروف آمریکایی عنوان داشت: چشمانداز استراتژیک پس از
7 اکتبر در خاورمیانه، چشماندازی است که تا حد زیادی توسط ایران ایجاد شده و به نقاط قوت آن عمل میکند.
جمهوری اسلامی اکنون در موقعیتی بهتر از هر زمان دیگری
برای تسلط بر خاورمیانه است
این رسانه در ادعایی واهی همچنین عنوان داشت: سران ایران از جنگ در غزه بهرهبرداری میکنند تا جایگاه خود را بالا ببرند، اسرائیل و منافع ایالات متحده را تضعیف کنند و نظم منطقه را بیشتر به نفع خود شکل دهند. حقیقت این است که جمهوری اسلامی اکنون در موقعیتی بهتر از هر زمان دیگری برای تسلط بر خاورمیانه از جمله با دستیابی به توانایی ایجاد اختلال در کشتیرانی در چندین نقطه است.
فارین افرز همچنین عنوان میدارد: نهاد امنیت ملی ایران، سرمایهگذاری در جنگ نامتقارن را ابزاری اقتصادی برای به دست آوردن اهرم فشار در برابر دشمنان قدرتمندتر به ویژه ایالات متحده میداند. نفوذ ایران بر شبه نظامیان با حذف اکثر رقبای رادیکال آن در خاورمیانه تقویت شده است. پس از برکناری دیکتاتورهایی مانند صدام و معمر القذافی لیبی از قدرت، جمهوری اسلامی به یکی از معدود بازیگران منطقهای تبدیل شد که منافع و منابع لازم برای حمایت از شبه نظامیان مسلح را در اختیار داشت.
این مجله همچنین میافزاید: از بسیاری جهات، رابطه بین ایران و نمایندگان آن نشاندهنده ترجیحات مشترک برای خودمختاری و منافع شخصی است. ماهیت تکاملی سرمایهگذاریهای ایران در مشتریانش به نفع آن بوده است و این نهاد امنیتی را قادر میسازد تا داراییهایی با ارزش پایدار را حفظ کند که میتواند در برابر فشارها مقاومت کند. به عنوان مثال، حتی زمانی که حماس برای چندین سال پس از شروع جنگ داخلی سوریه از ایران فاصله گرفت، ایران همچنان به تامین بودجه باقیمانده این گروه ادامه داد و به مرور زمان این روابط دوباره احیا شد.
فارین افزر همچنین خاطرنشان کرد: ایالات متحده به دنبال تعمیق روابط خود با مراکز قدرت جایگزین و تقویت صفبندیهای جدید برای مقابله با تهران بود. از «محدودیت دوگانه» پرزیدنت بیل کلینتون (که به دنبال منزوی کردن ایران و عراق و در عین حال پیشبرد صلح اعراب و اسرائیل بود) تا «استراتژی
رو به جلو برای آزادی» رئیسجمهور جورج دبلیو بوش (که بر پیشبرد دموکراسیسازی در خاورمیانه و فراتر از آن متمرکز بود)، واشنگتن بارها بر روی طرحهایی سرمایهگذاری کرده است که هدف آن حذف افراط گرایی مورد حمایت ایران از خاورمیانه است، اما نتیجه چندانی نداشته است.
این مجله همچنین تصریح کرد: در سخنرانی نوامبر 2023، رهبر معظم ایران، (آیتالله)علی خامنهای، این تلاشها را منعکس کرد و گفت که واشنگتن «در تلاش برای ایجاد «خاورمیانه جدید» به طور کامل شکست خورده است. یک تحول اساسی، اما نه به نفع ایالات متحده. به نفع جبهه مقاومت است. بله، نقشه ژئوپلیتیک غرب آسیا تغییر کرده است، اما به نفع مقاومت تغییر کرده است.
مقیاس عظیم ویرانی در غزه جان تازهای
به دشنامهای ضدغربی و ضد اسرائیلی تهران دمیده است
فارین افرز همچنین در اتهامی واهی و فرار رو به جلو عنوان میدارد: ترکیبی از لفاظی، دیپلماسی و تروریسم که ایران از 7 اکتبر ماهرانه به کار گرفته است، برخی از قدیمیترین اولویتهای ایدئولوژیک و استراتژیک ایران را پیش میبرد. مانند حماس، رهبری ایران از نابودی اسرائیل و پیروزی جهان اسلام بر آنچه که غربِ در حال زوال میداند تاکید دارد. دیدگاههای آن فرصتطلبانه یا گذرا نیست. آمریکاستیزی و ضدیت با اسرائیل در بستر جمهوری اسلامی ریشه دوانده است.
این مجله آمریکایی میافزاید: مقیاس عظیم ویرانی در غزه جان تازهای به دشنامهای ضدغربی و ضد اسرائیلی تهران دمیده است.
فارین افرز میافزاید: این لفاظی اکنون جذابیت تازهای برای مخاطبان منطقهای ایران دارد.
ایالات متحده نباید پس از پایان جنگ در غزه به تهران
یا نیروهای نیابتیاش اجازه دهد که گشایش مشابهی داشته باشند
در قسمتی دیگر از این یادداشت آمده است: پس از جنگ سال 2006 بین اسرائیل و لبنان، ارسال سریع کمکهای ایران به حزبالله این امکان را داد تا با ارائه غرامت فوری و برنامههای بازسازی، پیروزی را از چنگال شکست ربوده و بر دولت لبنان غلبه کند. ایالات متحده نباید پس از پایان جنگ در غزه به تهران یا نیروهای نیابتیاش اجازه دهد که گشایش مشابهی داشته باشند.
در پایان این مقاله آمده است: چندین رئیسجمهور ایالات متحده امیدوار بودند که حضور آمریکا در خاورمیانه را به قیمتی ارزان کاهش دهند، در مورد بایدن، وی بر چالش چین و تهدید فزاینده روسیه تمرکز کرده است اما حماس و ایران ایالات متحده را به عقب راندهاند.