kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۶۴۸۹
تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۲۱:۴۶

اخبار ویژه

 
 
گزارش شورای آتلانتیک از سرسپردگی شاه اردن و نارضایتی مردم
اندیشکده شورای آتلانتیک اذعان کرد: شاه اردن نشان داده که حاضر است خواست مردم را قربانی کند تا بتواند همچنان متحد واشنگتن بماند. همین موجب نارضایتی مردم اردن شده است.
این اندیشکده آمریکایی در ارزیابی خود خاطرنشان کرد: حتی قبل از عملیات ۷ اکتبر حماس، مقام‌های اردنی با انتقادات زیادی مواجه بودند. نرخ بیکاری در اردن هاشمی تا ۲۲درصد افزایش یافته بود. نتایج یک نظرسنجی در آن بازه زمانی نشان می‌داد ۶۳درصد جوانان ۱۸ تا ۲۹ سال اردنی به دلیل مشکلات اقتصادی به مهاجرت فکر می‌کنند. این رقم از درصد جوانان لبنان که بحران اقتصادی را تجربه می‌کند یا عراق که تحت تأثیر تنش‌های منطقه‌ای و داخلی است، بیشتر است.
در چنین وضعیتی جنگ غزه آغاز شد تا شرایط از قبل هم بدتر شود. از پائیز ۲۰۲۳، صنعت گردشگری اردن تحت تأثیر جنگ ضربه قابل‌توجهی را متحمل شد و تعداد توریست‌هایی که به این کشور سفر می‌کردند، کاهش قابل‌توجهی یافت. این مسئله اقتصاد ضعیف اردن را ضعیف‌تر کرد و به تشدید نارضایتی‌ها در داخل این کشور دامن زد.
علاوه‌بر این، ۵۰ الی ۶۰درصد جمعیت اردن را مهاجران فلسطینی تشکیل می‌دهند و حتی همسر پادشاه، ملکه رانیا اصالتی فلسطینی دارد. جای تعجب ندارد که در این شرایط بسیاری از اردنی‌ها علیه حمله نظامی اسرائیل به غزه و اقدامات ارتش اسرائیل در این منطقه موضع می‌گیرند. براساس نظرسنجی دانشگاهی در اردن، ۶۶درصد از اردنی‌ها از عملیات ۷ اکتبر که از سوی حماس علیه اسرائیل انجام شد، حمایت می‌کنند. این جمعیت، با افزایش آمار تلفات فلسطینیان صدای اعتراض‌شان را بلند کردند و صدها هزار نفر از اردنی‌ها بارها در مناطق مختلف از جمله پایتخت اردن به خیابان آمدند تا اعتراض‌شان را نسبت به این مسئله اعلام کنند.
حکومت اردن احساس خوبی به این اعتراضات پرجمعیت نداشت. در اعتراضات حمایت از فلسطین در امان، دست‌کم هزار نفر از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شدند. به گفته فعالان اردنی، انتقاد از مواضع شاه اردن درخصوص جنگ غزه یکی از اصلی‌ترین دلایل بازداشت بسیاری از معترضان بود.
دولت اردن پس از بازداشت فعالان در امان، درک کرد که نیاز دارد تا با افزایش انتقادات از اسرائیل، خود را بیشتر با نظرات افکار عمومی هماهنگ کند. ملکه رانیا در مصاحبه‌های بسیاری، به رهبران غربی حمله کرد که چرا اسرائیل را به قتل‌عام غیرنظامیان فلسطینی متهم نکردند. عبدالله دوم نیز کوشید در اعتراض‌ها به کاهش کمک‌ها به سازمان ملل متحد برای کمک به پناهندگان فلسطینی نقش پررنگی ایفا کند. پادشاه اردن همچنین در اقدامی تبلیغاتی در ماه فوریه با لباس نظامی سوار بر بالگرد شد تا در عملیات انتقال بسته‌های کمک به مردم فلسطین مشارکت کند.
در ۱ نوامبر ۲۰۲۳، اردن سفیر خود را از تل‌آویو فراخواند و به سفیر اسرائیل در امان دستور داد تا پایان جنگ غزه به اردن بازنگردد. سپس در ۱۶ نوامبر ۲۰۲۳، پس از کشته شدن هزاران فلسطینی در غزه، وزیر امور خارجه، اعلام کرد اردن حاضر نیست به پیشبرد توافق آب در برابر انرژی با اسرائیل و امارات ادامه دهد. او همچنین گفت که اسرائیل به‌عنوان یک «نیروی اشغالگر» نمی‌تواند از «دفاع مشروع» به‌عنوان توجیهی برای اقداماتش در غزه استفاده کند.
اردن در عمل نگران است که اگر در برابر اسرائیل سیاست سختگیرانه‌تری را در پیش گیرد یا با ایالات‌متحده در زمینه‌های مختلف همکاری نکند، کمک مالی سالیانه واشنگتن به امان قطع شود و مشکلات داخلی در اردن تشدید شود. عبدالله دوم نشان داده که حاضر است خواست مردم را قربانی کند تا بتواند همچنان متحد واشنگتن بماند.
تحلیل اندیشکده آمریکایی در حالی منتشر شده که بیگاری دادن دولت اردن به غرب و اسرائیل به هنگام حمله اخیر ایران، موجی از خشم و انزجار گسترده را در اردن و دیگر کشورهای اسلامی برانگیخته است.
 
تحلیلگر صهیونیست: حمله ایران ناتوانی ما را به نمایش گذاشت
بی‌بی‌سی عربی با وجود جانبداری از رژیم صهیونیستی اذعان کرد که ایران با حمله اخیر، تصویر بازدارندگی اسرائیل را در هم شکست.
در گزارش این بخش شبکه بی‌بی‌سی آمده است: ایران شنبه شب بیش از ۳۰۰ پهپاد و موشک به سوی اسرائیل پرتاب کرد. ایران این حمله را یک پیروزی توصیف کرده است.
دکتر اریک رونتسکی، پژوهشگر مرکز‌ موشه‌‌دایان دانشگاه تل‌آویو می‌گوید: اسرائیل به خاطر اعلام وضعیت هشدار فوق‌العاده، یک‌ امتیاز از دست داده است. این کار باعث ایجاد نگرانی و اضطراب عمومی در میان اسرائیلی‌ها شد و بسیاری اکنون نگران تکرار چنین حملاتی هستند. اسرائیل متحمل ضررهایی شد. حملات ایران نشان داد که اسرائیل درک درستی از مناسبات قدرت در خاورمیانه ندارد و ناتوانی اسرائیل را در بازدارندگی ایران برای حمله به نمایش گذاشت.
رونتسکی یادآوری می‌کند: نگرانی‌های زیادی در داخل اسرائیل وجود دارد. مشکلات و اختلافات مربوط به سیاست داخلی در اسرائیل، هم‌زمان با جنگ غزه خشم عمومی را برانگیخته و ناکامی تلاش‌ها برای آزادی گروگان‌ها بر این خشم دامن زده است.
هشام جابر، ژنرال بازنشسته لبنانی که کارشناس امور نظامی و استراتژیک و مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه در بیروت است، به بی‌بی‌سی عربی گفت: غافلگیری حملات ایران در این بود که غافلگیرکننده نبود. قبل از این حملات، دو هفته «جنگ روانی» در جریان بود که باعث شد اسرائیل در حالت بیم و هراس قرار بگیرد. همین حالت باعث آسیب روانی و میدانی شد که دلیل آن بروز اختلال در بسیاری از خدمات و امکانات عمومی و از خانه خارج نشدن بسیاری از اسرائیلی‌ها بود.
هشام جابر عملیات ایران را «پیامی از آتش» توصیف می‌کند که با هدف نمایش قدرت و قابلیت نفوذ به اعماق اسرائیل و محک زدن آمادگی پدافند هوایی اسرائیل انجام شد. او همچنین بر این باور است که حمله ایران باعث شد تهران بخشی از اعتبار سیاسی خود را باز یابد.
این کارشناس نظامی معتقد است: ایران این حجم عظیم پهپادها را با هدف مختل کردن سیستم پدافند هوایی اسرائیل فرستاد. سیستم گنبد آهنین اسرائیل نمی‌توانست تمام موشک‌هایی را که پرتاب شده بود رهگیری کند و برای این کار به کمک نیروهای آمریکا و بریتانیایی مستقر در خاورمیانه نیاز داشت. اگر اسرائیل تصمیم به واکنش نظامی بگیرد، با واکنش شدید ایران روبرو خواهد شد.
فواز جرجیس، استاد روابط بین‌الملل در مدرسه اقتصاد لندن، یک‌ جنبه منفی برای اسرائیل در نظر می‌گیرد و آن را نوعی شکست استراتژیک می‌داند که نقاط ضعف اسرائیل را نمایان می‌کند. او می‌گوید: ایران با این حملات، نفع سیاسی برده چون اراده‌اش برای درگیری مستقیم با اسرائیل را به صورتی بی‌پرده برای مردم، متحدان و دشمنانش نمایش داده است. ایران ثابت کرده که اسرائیل نمی‌تواند به تنهایی از خود دفاع کند، بلکه برای این کار نیاز به متحدان غربی خود دارد، چون بسیاری از موشک‌ها را آمریکا، بریتانیا، فرانسه و اردن منهدم کردند.
او می‌گوید: هدف اصلی اسرائیل از حملات مکرر اخیر به اهداف ایرانی این بود که نشان دهد ایران ضعیف است و جرات نمی‌کند وارد رویارویی مستقیم شود. اما ایران این تصویر را در هم شکست.
 
فارین‌پالیسی: ایران قادر بود تل‌آویو را هم بزند اما خویشتنداری کرد
نشریه آمریکایی فارین‌پالیسی تاکید کرد: ایران قادر بود در عملیات اخیر حتی تل‌آویو را هم هدف بگیرد اما خویشتنداری کرد.
فارین‌پالیسی در تحلیل مشترکی به قلم دنیل بایمن عضو اندیشکده مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی و استاد دانشگاه جورج تاون و کنت پولاک، تحلیلگر انستیتوی امریکن انترپرایز نوشت: حمله ایران به اسرائیل نگرانی‌ها از فراگیر شدن یک جنگ منطقه‌ای در خاورمیانه را افزایش داده است. ایران حملاتی پهپادی و موشکی را علیه اسرائیل به اجرا گذاشت و یک کشتی کانتینری مرتبط با اسرائیل را در تنگه‌هرمز توقیف نمود. این حملات پس از آن صورت گرفت که اسرائیل در حمله‌ای هوائی به ساختمان متعلق به سفارت ایران در دمشق چند فرمانده عالی‌رتبه نظامی این کشور را ترور کرد. حمله روز شنبه ایران، اندکی شدیدتر از حمله سال ۲۰۲۰ با ۱۵ موشک بالستیک به پایگاه نظامی عین‌الاسد به تلافی ترور ژنرال قاسم سلیمانی بود. 
کسانی که در حمله اسرائیل به ساختمان سفارت ایران در دمشق کشته شدند به اندازه سلیمانی شناخته‌شده و قدرتمند نبودند، اما تلافی این ترور بزرگ‌تر و پیچیده‌تر بود. این اختلاف نشان می‌دهد که حمله اخیر هدفی بیش از بازیابی حیثیت و غرور را دنبال می‌کرده است. این حمله مربوط به عنصر بازدارندگی بوده است. 
ایران از میزان توانمندی سامانه‌های دفاع هوائی اسرائیل به خوبی آگاه است. تقریباً با قطعیت می‌توان گفت که حمله به نوعی طراحی شده بود که حداقل بخشی از پرتابه‌ها با عبور از سامانه‌های دفاعی موجب به بار آمدن میزانی از خسارات شود. ایرانی‌ها می‌توانند بگویند که حمله دو شب پیش برای اتباع اسرائیل وحشت‌آور و برای دولت‌شان هشداردهنده بوده است. ایران احتمالاً امیدوار است که این حمله به اندازه کافی برای مقامات اسرائیل ناخوشایند بوده باشد که آنها را وادار به توقف انجام عملیات‌هایی نظیر عملیات اول آوریل در آینده کند.
هرچند حمله با ۳۰۰ پهپاد و موشک حمله‌ای سهمگین به نظر می‌رسد، اما در عین حال نشانه‌هایی از خویشتنداری نیز در آن دیده می‌شود که بیانگر نگاه تهران نسبت به عدم افزایش بیشتر تنش است. اولاً، ایران می‌توانست تعداد پهپاد‌ها و موشک‌های شلیک شده را حداقل به دو برابر حمله روز شنبه برساند. ثانیاً گزارش‌های اولیه حکایت از آن دارد که تمرکز اصلی حمله بر روی یک یا دو هدف نظامی بوده است. این عامل نیز نشان می‌دهد که طرف ایرانی محتاطانه عمل کرده است. حمله ایران می‌توانست تل‌آویو یا حیفا را هدف قرار دهد یعنی مناطقی که تاثیر حمله را بسیار عمیق‌تر و تعداد تلفات غیرنظامیان را بیشتر کند.
ثالثاً، حزب‌الله در این حمله نقشی نداشت. حزب‌الله برگ برنده اصلی ایران به‌شمار می‌رود. این گروه با دارا بودن زرادخانه‌ای متشکل از بیش از ۱۵۰هزار موشک و راکت می‌توانست سامانه دفاعی اسرائیل را فلج کند. اما تهران تنها در صورتی از کارت حزب‌الله استفاده می‌کند که اقدامی که قصد انجامش را دارد بسیار حیاتی و مهم باشد.
همه این مفروضات این ارزیابی استراتژیک را تقویت می‌کند که ایران به دنبال تشدید تنش نیست. حمله ۷ اکتبر حماس ضربه‌ای کاری بر پیکره اسرائیل وارد کرد، طرح‌های اسرائیل و عربستان برای عادی‌سازی روابط را به‌هم ریخت و موجب شد تا بخش عمده خاورمیانه و سایر کشور‌های جهان اسرائیل و ایالات‌متحده را بابت تمام این قضایا سرزنش کنند. 
ایران تاکنون هرگز از خاک خود مستقیماً اسرائیل را هدف قرار نداده بود و با حمله روز شنبه اکنون این خط قرمز را زیر پا گذاشته است. اسرائیل نیز اکنون این حق را برای خود قائل است که به صورت علنی مشابه چنین حمله‌ای را به خاک ایران انجام دهد. اما محاسبات اسرائیل نیز پیچیدگی خاص خودش را دارد. ایران مسئول تجهیز، تامین مالی و آموزش تعدادی از دشمنان منطقه‌ای اسرائیل نظیر حماس و حزب‌الله است. رهبران اسرائیل در حال آماده شدن برای جنگی با حزب‌الله هستند و برخی حتی بروز چنین جنگی را اجتناب‌ناپذیر می‌دانند. ایران همچنین از حوثی‌های یمن حمایت می‌کند که در پوشش ضربه زدن به اسرائیل در حال حمله به کشتیرانی بین‌المللی هستند. تعجبی ندارد که رهبران اسرائیل معتقد باشند توقف نفوذ منطقه‌ای ایران باید اولویت نخست این کشور باشد.
 
نیویورک تایمز: حمله ایران پیروزی بزرگ منطقه‌ای بود
«حملات خسارت‌بار ایران به اسرائیل، پیروزی داخلی و دیپلماتیک در منطقه بود؛ زیرا به ایران اجازه داد تا توانمندی‌‌های خود را در مقابل اسرائیل نشان دهد و دولت‌های رقیب خاورمیانه را که اغلب بی‌سر و صدا با اسرائیل کار می‌کنند، رسوا کند».
پاتریک کینگزلی در نیویورک‌‌تایمز نوشت: پرتاب‌‌های گسترده موشکی و پهپادی آخر هفته ایران به سوی اسرائیل، جنگ سایه بلندمدت طرفین را به یک رویارویی مستقیم تبدیل و این نگرانی را ایجاد کرد که پارادایم قدیمی آنها مبنی بر ضربات دقیق‌سنجیده شده با چیزی آشکارتر، خشن و مخاطره‌‌آمیز جایگزین شده است. اما اسرائیل هنوز به حمله ایران پاسخ نداده است. مقامات اسرائیل به جای اینکه مردم را برای رویارویی با رقیب اصلی خود آماده کنند، تلاش دارند نشان دهند شرایط به حالت عادی بازگشته است، محدودیت‌ها را برای تجمعات بزرگ برداشته و به مدارس اجازه بازگشایی دادند.
برخی از سیاستمداران راست‌‌گرای اسرائیل، که از پاسخ فوری ناامید شده‌‌اند، استدلال کرده‌‌اند که اسرائیل باید با قدرت - و به زودی - حمله کند وگرنه خطر از دست دادن قدرت بازدارندگی خود را دارد. دیگر مقامات میانه‌‌روتر استدلال کرده‌‌اند که اسرائیل باید قبل از واکنش زمان لازم را بگذارد و از حمایتی که از متحدان و بازیگران منطقه‌‌ای دریافت کرده، استفاده کند؛ زیرا پیش از این ماجرا، بسیاری از قضیه جنگ اسرائیل در غزه عصبانی بودند. هرگونه پاسخ قهرآمیز اسرائیل، خشم بایدن را ممکن است در پی داشته باشد؛ زیرا بایدن، اسرائیل را برای کاهش تنش تحت فشار قرار داده و در صورت رویارویی بزرگ، اسرائیل به حمایت نظامی او نیاز دارد. به طور خلاصه، مراحل بعدی درگیری نامشخص است. به گفته تحلیلگران، ماهیت پاسخ اسرائیل می‌تواند احتمال وقوع یک جنگ منطقه‌‌ای را افزایش یا کاهش دهد و می‌تواند روابط اسرائیل با کشورهای عربی را که از جنگ غزه انتقاد می‌کنند، بهبود بخشد یا تیره کند.
حمله آخر هفته، که در آن ایران صدها پهپاد و موشک در حال انفجار را عمدتا از خاک خود به سمت اسرائیل برای اولین بار ارسال کرد، به تلافی کشته شدن هفت نظامی ایرانی در سوریه بود. از نظر نظامی، حملات ایران نشان‌دهنده تمایل این کشور برای مقابله مستقیم با اسرائیل به جای استفاده از نیروهای نیابتی منطقه‌‌ای بود، و در نتیجه فرضیات اسرائیل در مورد آستانه خطر ایران را تغییر داد.
ایران گفته است که هرگونه «اشتباه» اسرائیل در آینده با پاسخی «به طور قابل‌توجهی شدیدتر» مواجه خواهد شد. تحلیلگران می‌‌گویند که اگر اسرائیل به گونه‌‌ای به ایران واکنش نشان دهد که منطقه را به جنگ بکشاند، روابط خوبی که اسرائیل اخیرا با متحدان خود به دست آورده، به سرعت از بین می‌رود.
برای ایران، حملاتی که باعث برخی خسارات به اسرائیل شد، پیروزی داخلی و دیپلماتیک بود؛ زیرا به ایران اجازه داد تا توانمندی‌‌های خود را در مقابل اسرائیل نشان دهد. تحلیلگران گفتند که این حمله همچنین به متحدان ایران در کشورهایی مانند لبنان و یمن اطمینان داد که ایران مایل است خطر حمله به اسرائیل از خاک خود را تحمل کند و به گفته آنها، این امر به ایران اجازه داد تا رهبران رقیب خاورمیانه را که اغلب بی‌سر و صدا با اسرائیل کار می‌کنند، رسوا کند. یک  کارشناس مطالعات بین‌المللی پیشرفته در دانشگاه جانز هاپکینز در واشنگتن، گفت: ایران می‌‌خواهد «لباس محافظت از جهان اسلام را به تن کند. آنها اساسا قدرت خود را برای مخاطبان منطقه‌‌ای نشان می‌دهند و به طور همزمان، ضعف رهبران عرب در منطقه را برملا می‌کنند. ملت‌‌های عرب به این شکل مستقیم که ایران با اسرائیل مقابله کرده، برخورد 
نکرده‌‌اند.»
اما عکس این قضیه صادق بود و حداقل یک کشور عربی یعنی اردن، مستقیما در دفع حملات ایران نقش داشت و گمان می‌رود که دیگران بی‌‌سر و صدا یا از طریق اشتراک‌‌گذاری اطلاعات یا ارسال داده‌‌های جمع‌‌آوری‌‌شده از حسگرهای شناسایی موشک، به اسرائیل کمک کرده باشند. اردن، همسایه شرقی اسرائیل، دارای جمعیت زیاد فلسطینی است و به طور مرتب از جنگ در غزه انتقاد کرده است.