kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۵۶۶۸
تاریخ انتشار : ۱۷ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۸:۲۲
زنگ مجازی- جنگ ترکیبی

اینستاگرام دشمن‌سازی یا ثروت‌سازی!؟

 
 
 
عزیزالله محمدی(امتدادجو)
 اخیرا همزمان، هم از سوی شبکه‌های ماهواره‌ای و هم در فضای «اینستاگرام» طرحی در حال اجرا است که به‌طور علنی اعلام می‌شود بودجه و ثروت ایران صرف کشورهایی مثل عراق، سوریه، لبنان، یمن و فلسطین می‌شود و در رویکردی متفاوت و جدید، در نقطه مقابل، عنوان می‌گردد که ثروت کشورهای حوزه مقاومت برای قدرت نظامی و آبادانی ایران صرف می‌شود. برجسته ساختن این طرح به‌ویژه در اینستاگرام از طریق یک عملیات روانی پرحجم با تولید محتویات خاص به پیش می‌رود که بسیار قابل تامل است.
عملیات روانی، بخشی از جنگ ترکیبی است که با موضوعات مختلف و در سناریوهای متفاوت از دهه‌های قبل برای تضعیف ایران اسلامی در دستور کار دشمنان مردم ایران قرار داشته و با ورود به عصر «دنیای مجازی» و دانش «شبکه‌های اجتماعی» به هر بهانه‌ای و در هر بزنگاهی با هزینه‌های کمتر و سهل‌الوصول‌تر به‌ویژه در اینستاگرام مورد استفاده آنان قرار می‌گیرد.
همان‌طور که بارها اشاره شده، در این بین جامعه هدف به‌طور عمده و خاص جوانانی هستند که شاید دانش و آگاهی کافی از پیشینه تاریخی نداشته و اساسا امکان دارد به هر آنچه که از فضای مجازی دریافت می‌کنند قانع شوند و با همان دریافت تقطیع شده و یا صورت‌بندی شده بخواهند واکنش و یا قضاوت داشته باشند.
پرسه زنی در اینستاگرام بی‌آنکه هدف خاصی هم در پی آن باشد از عادات همه ما و مردم سایر جوامع است. در واقع بخشی از زندگی به این فضا منتقل شده است. اگر قبل از این عصر، زمان انسان به دو وقت «خواب» و« بیداری» تقسیم می‌شد؛ اما امروز، در اوج تاسف باید گفت که زمان به سه بخش «بیداری»،«خواب» و«مجازی» تقسیم می‌شود که بخش آخر، یعنی مجازی گوی سبقت را از دو بخش دیگر ربوده و حتی بخشی اعظمی از زمان بیداری و زمان خواب را نیز به خود اختصاص داده است.
متاسفانه باید گفت؛ هر کدام از ما به نحوی در این ورطه بی‌انتها به سر می‌بریم و بی‌آنکه بدانیم به کدامین سو خواهیم رفت همچو تخته‌ای روی موج و یا چون کشتی افتاده در گرداب، گاه اختیار از دست می‌دهیم و در مدار بی‌نهایت ذائقه و سرگرمی عمر خویش را به بهای اندک می‌فروشیم.
تقابل فرهنگی، امروز از تقابل نظامی نیز در بین قدرت‌های سنتی و قدرت‌های نوظهوری مثل ایران بالاتر است و اساس تقابل‌ها بر مبنای تسلط فرهنگی و ارزشی صورت می‌گیرد و اموری مثل امور نظامی در جهان، دیگر ثابت‌کننده قدرت مطلق هیچ ابر قدرت و کشوری نیست.
جهان امروز با عبور از دنیای دو قطبی آمریکا و شوروی و نیز با گذر از جهان تک قطبی آمریکا در شرایطی قرار دارد که تمام صاحب‌نظران، جهان را جهان چندقطبی می‌نامند و در این چند قطبی امکان دارد قطبین قدرت هر کدام دارای یک وجه یا چند وجه از قدرت باشند که به همین دلیل نمی‌توان هیچ کشوری را قدرت مطلق نامید.
به‌طور مثال قدرت اقتصادی و یا جمعیت کشورهای مثل چین و هند و یا قدرت سنتی روسیه و یا قدرت نظامی آمریکا هر کدام وجوهی از قدرت هستند که بدون در نظر گرفتن قدرت فرهنگی نمی‌توانند اطلاق به قدرت کامل شوند.
ایران اسلامی امروز، هم بر مبنای قدمت باستانی خود و هم، بر مبنای ‌آموزه‌های اسلامی آنچنان سرشار از وجه غالب فرهنگی و ویژگی‌های تمدنی است که به راحتی با انتشار همین وجه غالب خود در منطقه، تبدیل به قدرت جهانی اگر نگوییم؛ اما به راحتی می‌توان گفت که تبدیل به قدرت اول منطقه شده است.
ایران، پس از پایان جنگ تحمیلی هشت ساله با رویکرد گفتمان سازی ادبیات و سیره رزمندگان و شهدا، به‌صورت چراغ خاموش توانست مکتب دفاع مقدسی خود را در منطقه گسترش بدهد و برای تکمیل این موضوع با وجود دشواری‌ها و به رغم همه تحریم‌های مالی و نظامی و تسلیحاتی، دانش ساخت تجهیزات و تسلیحات راهبردی و کاربردی خود را افزایش داد تا در روز مبادا همانند دوران دفاع مقدس و روزهای آغازین جنگ دستش از توان دفاعی خالی نماند.
رویکرد تقویت بنیه دفاعی ایران کم کم دشمنان دیرینه و خبیث منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای را برانگیخت؛ اما دیگر دیر شده بود و تا به خودشان آمدند ایران قدرت موشکی خود را هم به لحاظ برد و هم به لحاظ دقت در اصابت به هدف به رخ کشید و در حالی‌که از خشم دندان‌های خود را می‌ساییدند هر روز توطئه‌ای و نقشه‌ای جدید روی هم سوار کردند تا مانع از رشد توان و قدرت نظامی و موشکی ایران شوند.
نفوذ ایران در منطقه و مبارزه حرفه‌ای با داعش -که به طرق مختلف از سوی ثروتمندان و قدرتمندان و حتی صاحبان تکنولوژی حمایت می‌شد- و کسب پیروزی‌های متوالی در این مبارزه، دشمنان را به سمت و سویی کشید که به‌طور آشکارا علاوه‌بر ایجاد موانع خاص بین‌المللی و محدودیت‌های پر پیچ وخم، رو به تخریب وجه شخصیتی ایران در داخل آورده‌اند تا بدین ترتیب از قدرت موشکی و توان نظامی آن بکاهند.
تحکیم و تقویت تحریم‌های اقتصادی و مالی با هدف فشار بر ایران، گام اول تضعیف توان دفاعی و موشکی ایران بود که البته از بدو انقلاب موجود بوده و در هر برهه به بهانه‌های واهی بر آن افزوده شده؛ اما در این مقطع زمانی به دلیل موضوعات هسته‌ای پر دامنه شد و اسم تحریم‌های فلج‌کننده به خود گرفت- که منکر تاثیرات این نوع تحریم‌ها در اقتصاد نمی‌شویم- و ویژگی این تحریم‌ها ارتباط مستقیم با نیازهای روزمره و سفره مردم بود تا بدین‌وسیله التهابات اجتماعی نیز خلق شود و حاکمیت تحت فشار مردم تن به خواست آنها بدهد.
خلق موضوعات تشنج آفرین برای جامعه به‌ویژه در یک دهه گذشته و در سال‌های اخیر با استفاده از شبکه‌های بی‌نهایت ماهواره‌ای فارسی زبان معاند و با استفاده از بستر سکوی پر مخاطب «اینستاگرام» امری بود که از دل اندیشکده‌های غربی برآمده بود و همواره با ایجاد یاس و ناامیدی و نفرت پراکنی و ایجاد شکاف‌های مختلف طبقاتی، قشری، قومی، طایفه‌ای و مذهبی تلاش دارند تا جامعه در کنار تحمل فشارهای تحریم به حدی از عصبانیت و خشم برسد که در صورت بروز کوچک‌ترین اتفاقی شعله آتش خشم جامعه و حاکمیت را بسوزاند.
طی چند سال اخیر که پیروزی‌های جبهه مقاومت در صحنه‌های مختلف نبرد بر میزان عصبانیت جبهه غربی، عبری و عربی افزوده و دشمنی‌های آنها را از صورت‌های پنهان به وجه آشکار و علنی رسانده؛ یکی از راه‌های تاثیرگذاری آنها بر جبهه‌های نبرد و توان عملیاتی و موشکی و نظامی ایران، انحراف اذهان عمومی داخلی و ایجاد مطالبه‌گری غیرمعمول است که این مطالبه‌گری نیز مبتنی بر فشار اقتصادی و موضوعات معیشتی حاصل از تحریم‌های فلج‌کننده طراحی شده.
خط خبری و گزارش‌های شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان معاند با پیوند زدن موضوع معیشت مردم به بودجه نظامی و همین طور گروه‌های مقاومت تلاش دارد تا جامعه را ابتدا مقابل حاکمیت قرار دهد و سپس از توان نظامی و قدرت موشکی و پشتیبانی ایران نسبت به گروه‌های مقاومت بکاهد.
در مرحله اول این سناریو جامعه ایران بسیار فلاکت بار و ناامید‌کننده و غرق در فقر نمایش داده می‌شود که هیچ نقطه مفری از این فلاکت برای آن وجود ندارد و در مرحله بعد، پرداختن به قدرت نظامی گروه‌های تحت حمایت ایران است که ذکر می‌شود با بودجه مردم ایران به این سطح از قدرت رسیده‌اند در حالی‌که مردم ایران خود نانی برای خوردن ندارند.
مرحله سوم و بسیار تاثیرگذار این سناریو نمایش زندگی لاکچری و مجلل و شاد و پرزرق و برق مردم همین کشورها (سوریه، لبنان، فلسطین و یمن) است که دقیقا در مقابل زندگی مشقت بار مردم ایران گذاشته می‌شود و ناخود‌آگاه مخاطب جوان اینستاگرام را که توان تحلیل نیز ندارد در مقام قضاوت قرار می‌دهد و مسلم است که قضاوت این جوان پرسه زن اینستاگرام در قیاس این دو تصویر با یکدیگر چه خواهد بود.
اما! آیا ماجرا به همین جا ختم می‌شود؟ نه خیر! بعد از نخ نما شدن این سناریو همان‌گونه که در طول تاریخ به اثبات رسیده و روباه پیر(انگلیس) آن را در شکل‌های مختلف به اجرا درآورده؛ اختلاف بینداز و حکومت کن، سیاستی است که می‌تواند برای آنها همیشه مثمرثمر بوده و بیشترین نتیجه را به‌همراه داشته باشد. توجه انگلیس به شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان نشان از تداوم این سیاست روباه پیر است که هیچ‌گاه از استراتژی اصیل خود به‌ویژه نسبت به ایران نمی‌خواهد دست بردارد. تا به دیروز و قبل از آشکار شدن و نخ نما شدن ایجاد دوگانه معیشت و امنیت برای مردم، رویکرد این شبکه‌ها و تولید محتوای اینستاگرام بر این محور بود که بودجه و ثروت ایران برای کشورهای مقاومت هزینه می‌شود؛ اما به تازگی موج جدیدی از محتویات زیبا را در اینستاگرام می‌توان دید که دقیقا برعکس این موضوع را نشان می‌دهد؛ با این تفاوت که این بار ایران و تهران بسیار زیبا و رو به رشد و ثروتمند به مخاطب نشان داده می‌شود؛ اما! نکته قابل توجه آن است که عموما زبان نوشتاری این تصاویر (کپشن و یا عکس نوشته) و یا تولیدکنندگان آن عربی است که در انتهای این تصاویر زیبا از ایران و تهران می‌گویند: ایران با پول کشورهای ما زیبا شده است.
و گویا این دقیقا سناریوی جدیدی است که اینستاگرام در ذیل اهداف غربی، عربی و عبری می‌خواهد جوامع و مردم کشورهای حوزه مقاومت و ایران در نقطه مقابل هم قرار دهد و به این ترتیب مانع کسب پیروزی‌های جدید و مانع افزایش توان نظامی و دفاعی ایران شود؛ در واقع این نوع تولید محتوا بیانگر «دشمن سازی از درون» به شیوه نامرسوم دشمنان است که دقت نظر سیاستگذاران و متولیان حوزه فضای مجازی و اجتماعی و نیز شورای عالی فرهنگی و ستاد کل نیروهای مسلح را می‌طلبد.