ورزش چگونه در مسیر پیشرفت قرار میگیرد؟! (نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
بعضی از روشهای غلط و ضعفهایی که در ساختار ورزش ما وجود دارد، موجب میشود نه تنها از داشتههای خدادادی و سرمایههای ذاتی و افتخارات به دست آمده، درست و بهینه استفاده نکنیم، بلکه بدتر، از آنها یا اصلا بهره نمیبریم یا غلط و علیه خودمان استفاده میکنیم.
داستان تیم استقلال و محروم شدن آن از رقابتهای باشگاهی آسیا- که باز به دلیل اشکالات داخلی بود- را همه میدانیم و بارها ما و دیگران گفته و نوشتهایم که روشهای خود را اصلاح کنید، ورزش و ورزشکاران و اهالی ورزش را دریابید و شان و حرمت آنها را حفظ کنید. مدیریت ورزش ما به جای این کار و استفاده بهینه از داشتهها و سرمایهها، یا به خاطر ساختار ضعیف، یا عدم رعایت اصول ابتدائی و یا اعمال شیوههای غلط، بارها با دست خود، ورزش و تیمهای ورزشی و ورزشکاران را از حضور در میادینی که حقشان است و موجب پیشرفت و ارتقای جایگاه کیفی و فنی آنها میشود، محروم کرده و همانقدر که دل بدخواهان این ملک و ملت را شاد کرده، به مراتب و چند برابر، دل دوستداران ورزش را سوزانده است.
سؤال میکنیم مگر بعد از بازیهای آسیایی جلساتی تشکیل نشد که یکی از خروجیهای آن تقسیم سه یا چهارگانه رشتههای ورزشی شرکتکننده در آن بازیها از نظر عملکرد و کارنامه بود؟ میپرسیم (با اینکه میدانیم هیچ به اصطلاح مسئول و مدیری پاسخ نخواهد داد) که نتیجه آن تقسیمبندی و ارزشگذاری چه بود؟ کدام مدیر و فدراسیون موفق، تشویق و کدام مدیر رفوزه و فدراسیون ناموفق توبیخ و برکنار شد؟! منظورتان از آن تقسیمبندی و ارزشیابی و رسانهای کردن آن چه بود؟ چرا عمر و سرمایه جامعه ورزش را به بازی گرفته و زمان و فرصتها را با شعارهای تکراری هدر میدهید؟
فعلا آنچه ورزش- چه به عنوان سرمایه و چه به نام افتخار- در اختیار دارد، بیش از آنکه محصول برنامهریزی و آینده نگری و روشهای کارآمد در مدیریت و اجرا باشد، حاصل داشتههای ذاتی و انگیزه و غیرت شخصی است و این سرمایه کمی نیست. پیش از این نوشتیم که علیرغم معامله غلطی که با فوتبال داریم و بلاهایی که از چپ و راست به دست خود بر سر آن نازل میکنیم، باز این فوتبال در خلال شکستها و ناکامیها، فریاد میزند که هنوز نزد رقیبان محترم است، هنوز حریفی بزرگ و مردافکن برای قدرتهای فوتبال آسیا به حساب میآید، هنوز جزو چهار تیم اول آسیاست، هنوز توان آن را دارد که حتی مدعی قهرمانی در قاره بزرگ باشد اما بر سر این فوتبال بلا نازل شده است و فرصتطلبی و منفعتطلبی و سوءتدبیر و مداخلههای غیرفوتبالی و سیاسیکاری، تن آن را رنجور و روح و روانش را بیمار ساخته است.
فوتبال مثال و نمونه خوبی است که به ما به روشنی ثابت میکند این ورزش غنی و توانمند است، بدون اینکه برای آن کاری اساسی و اقدامی کارساز انجام شده باشد. اگر این فوتبال و این ورزش درست مدیریت شده و دست مداخلهگران و فرصتطلبان و منفعتطلب کوتاه شود، بیبرو برگرد با سرعتی بیشتر در مسیر پیشرفت حرکت خواهد کرد و جایگاه خود را ارتقا خواهد داد. مدیریت هم بیش از حرف زدن و شعار دادن، عمل و اقدام و کار و ابتکار است، چیزی که کمتر در ورزش ما دیده میشود...