به بهانه سالگرد مجازات رزم آرا
از این لحظه نفت ایران ملی شد
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان
ساعت 10:30 صبح روز چهارشنبه 16 اسفند 1329 سپهبد «حاجعلی رزم آرا» نخستوزیر شاه، راهی مجلس ختم «آیتالله فیض قمی» از بزرگان حوزه علمیه قم بود و هنگامی که وارد صحن مسجد سلطانی شد، «خلیل طهماسبی» از اعضای فداییان اسلام، ناگهان پشت سر او قرار گرفت و سه گلوله از هفت تیر «براونینگ» خود به سوی وی شلیک نمود.
فشار جمعیت و ازدحام داخل مسجد پس از شلیک اولین گلوله آن چنان بود که حتی شاهدان عینی متوجه تعداد گلولههای شلیک شده به سمت رزم آرا نشدند. طهماسبی در بازجویی اولیه خود در مورد علت شلیک به نخستوزیر گفت:
«رزمآرا خائن بوده و بنده خائن تشخیص دادم و او را کشتم.»1
اداره پزشکی قانونی اعلام داشت سه گلوله از پشت به نخستوزیر اصابت کرده و او در همان لحظه اول در اثر گلوله وارده به مغز فوراً کشته شد.
نصرالله شیفته از سردبیران نشریاتی همچون «باختر امروز» دکتر فاطمی و «مرد امروز» محمد مسعود، از وقتی خبر کشتهشدن رزمآرا پخش شد، چنین نقل کرده است:
«... وقتی خبر کشتهشدن رزم آرا توسط فداییان اسلام را به دکتر فاطمی دادم، در همان لحظه مهندس حسیبی (از سران جبهه ملی) هم در کنارش ایستاده بود، ناگهان به ساعت مچی خود نگاهی کرد و گفت «الحمدلله. از این لحظه دیگر نفت ایران ملی شده است».
و این یک اتفاق کلیدی برای ملی شدن صنعت نفت ایران و نهضتی بود که از آغازش بیش از یک سال میگذشت.
حاضر نشدند امتیاز انگلیس را لغو کنند
اما ماجرای ملی شدن صنعت نفت ایران برای نخستین بار و به طور رسمی در آذرماه 1323 مطرح شد که مقوله اعطای امتیاز نفت شمال به شوروی در مقابل حاکمیتی که انگلیس بر منابع نفتی جنوب داشت، در مجلس علنی گردید.
نمایندگان مجلس از جمله دکتر مصدق در عین اینکه با امتیازهای جدید به دولت شوروی مخالفت نمودند، اما به انگلیس حق دادند تا از امتیاز خود همچنان استفاده کند. در آن زمان غلامحسین رحیمیان، نماینده قوچان دست به یک ابتکار تاریخی زد و ماده واحدهای را به مجلس تقدیم کرد، دائر بر اینکه چون امتیاز نفت جنوب در دوران استبداد به شرکت «دارسی» داده شد و در زمان دیکتاتوری، آن را تمدید و تجدید نمودهاند، بایستی این امتیاز انگلیسی الغاء گردد. رحیمیان از نمایندگان مجلس و بهخصوص دکتر مصدق درخواست کرد:
«... حال شما که با لایحه تصویب شده، هرگونه امتیاز را منع کردهاید، بیایید امتیازی را که در گذشته به انگلیسیها داده شده و غیرمشروع است و ملت ایران، میلیاردها از آن متضرر گردیده، لغونمایید...»2
رحیمیان خطاب به دکتر مصدق گفت:
«...شما که وطنپرست هستید و از فجایع شرکت نفت باخبرید، بیایید این طرح را امضاء کنید...»3
دکتر مصدق حاضر نشد که آن را امضاء کند و طرحی که میتوانست آغاز واقعی نهضت ملی شدن صنعت نفت باشد، در نطفه خفه شد! اما چه اتفاقی افتاد که ناگهان دکتر مصدق بهعنوان پیشوای جنبش ضداستعماری ملی شدن صنعت نفت معرفی گردید؟!
چه کسی اولین بار از ملی شدن صنعت نفت گفت
این در حالی بود که برای اولین بار آیتالله کاشانی سخن از ملی شدن صنعت نفت به میان آورد. او با اینکه از سوی مردم تهران به نمایندگی در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی انتخاب شده بود اما در زندان متفقین به سر میبرد. آیتالله کاشانی که به دلیل سابقه مبارزات طولانی علیه انگلیسیها چه در عراق و چه در ایران، به شدت مورد خشم و نفرت آنها قرار داشت و بدترین وضع را در زندان متفقین تحمل میکرد، نامهای برای نمایندگان مجلس شورای ملی دوره چهاردهم فرستاد که مصدق نیز جزو آنها بود. اما مصدق علیرغم مراجعه خانواده آیتالله کاشانی به او برای قرائت نامه در صحن مجلس، حاضر به خواندن آن نشد تا اینکه مهندس فریور از دیگر نمایندگان دوره چهاردهم در یکی از جلسات آن را خواند.
آیتالله کاشانی در آن نامه ضمن مخالفت با هرگونه حضور اجنبی در ایران، برای نخستین بار از ملّی شدن صنعت نفت چنین سخن گفت:
«... اگر زنده ماندم و از زندان آزاد شدم، کاری میکنم که این ملت مسلمان یک قطره نفت به انگلیس ندهد...»4
و این آیتالله کاشانی بود که برای نخستین بار مسئله «نفت ایران برای ایرانی» را مطرح ساخت. در یکی از نخستین جلسات مجلس شانزدهم در اواخر سال 1328، پیام آیتالله کاشانی، مبنی بر اعتراض به تبعید غیرقانونی خود و قرارداد تحمیلی نفت، به وسیله دکتر مصدق قرائت شد. در قسمتی از این پیام آمده بود:
«... نفت ایران متعلق به ملت ایران است و به هرترتیبی که بخواهد نسبت به آن رفتار میکند و قرارداد قانونی که با اکراه و اجبار تحمیل شود، هیچ نوع ارزش قضائی ندارد و نمیتواند ملت ایران را از حقوق مسلمه خود محروم کند.»5
آیتالله کاشانی در 22 آذرماه 1329 نیز در پیامی«ملی شدن صنعت نفت در ایران را تنها چاره بیچارگیهای» ملت ایران دانست.6 در همین ایام آیات عظام و علمای اعلام همچون
آیتالله سیدمحمدتقی خوانساری، آیتالله سیدصدرالدین صدر، آیتالله سیدمحمد حجت کوه کمری، آیتالله فیض،آیتالله محمد تقی موسوی، آیتالله بهاءالدین محلاتی، آیتالله عباسعلی شاهرودی، و آیتالله محمود روحانی قمی نیز به صدور بیانیه در حمایت از ملی شدن صنعت نفت اقدام کردند.7
بهدنبال این بیانیههای سراسری، روز 8 دیماه 1329 به دعوت آیتالله کاشانی، تظاهراتی چند هزار نفری در میدان بهارستان تهران برپا گردید و برای اولینبار شعار ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور در قطعنامه این تظاهرات مطرح شد و بهعنوان یک خواست عمومی در جامعه مورد استقبال گسترده قرار گرفت.8
رزم آرا وارد میدان شد
اما وقتی مسئله ملی شدن صنعت نفت در میان نمایندگان مجلس شانزدهم به اوج خود رسیده بود، جلسه کمیسیونی که از طرف آن مجلس برای تصمیم نهائی درباره صنعت نفت و قراردادهای آن تعیین شد، در13 آبان 1329 با سپهبد حاجعلی رزمآرا (نخستوزیر وقت و از مخالفین سرسخت ملی شدن صنعت نفت) جلسهای گذاشت که در آن جلسه حتی وی نیز خواستار حل مسالمتآمیز قضایا گردید و بحث 51 درصد ایران و 49 درصد بقیه پیش آورده شد.
در مقابل وی و در جلسه دیگری در همان آبان 1329 برخی از اعضای کمیسیون نفت از جمله آیتالله کاشانی تأکید داشتند که نفت ایران باید صددرصد و بهطور کامل ملی شود. اما مصدق در آن جلسات گفت:
«جناب آقای حائری که فرمودند باید نفت ملی بشود، باید دید این عملی هست یا نیست»!9
حسین مکی از اعضای همان کمیسیون نفت مجلس شانزدهم، مخالفت دکتر مصدق با ملی شدن صنعت نفت را چنین شرح داده است:
«... دکتر مصدق اظهار میکرد که پیشنهاد ملی شدن، پیشرفت نخواهد کرد و اکثریت مجلس به آن رای نخواهند داد، اگر قرارداد دارسی از لحاظ مدت، ملاک عمل قرار گیرد، چون از مدت آن چیزی باقی نمانده و نسبت به قیمت هم روی پنجاه/پنجاه توافق بشود، پیشرفت خواهد کرد... اما همگی حضار تایید کردند که باید صددرصد ملی بشود و قبول کردند پیشنهادی که به خط من تهیه شده بود، امضاء نمایند. آخرین نفر هم دکتر مصدق امضاء نمود...»10
مانع بزرگ را از میان برداشتند
سپهبد رزمآرا که فردی دیکتاتور وحامی منافع انگلستان بود با تلاش فراوان، سعی کرد تا قرارداد الحاقی «گس- گلشائیان» را بهتصویب برساند و در مجلس، صریحا به ملت ایران اهانت کرد و اداره صنعت عظیم نفت، به وسیله ایران را غیر ممکن دانست.
اعضای جبهه ملی خاطره خوبی با قتل عبدالحسین هژیر توسط فداییان اسلام و راهیابی به مجلس داشتند.
زمانی که هژیر با دخالت در انتخابات دور شانزدهم مجلس، مانع راهیابی نمایندگان مخالف حاکمیت انگلیس بر نفت ایران به مجلس گردید، فداییان اسلام با مجازات هژیر، باعث برگزاری مجدد انتخابات و راهیابی نمایندگان یاد شده به مجلس شدند و همان باعث طرح قوانین ضد انگلیسی از جمله خلع ید انگلیس بر نفت ایران گردید.
اما این بار نواب صفوی با یک شرط، همکاری با ملی گرایان را پذیرفت. شرطی که منجر به اجرای احکام اسلام و بنیانگذاری حکومت اسلامی میگردید. شرطی که هرگز از سوی دولت ملی گرای مصدق به آن عمل نشد، در حالی فدائیان اسلام با حذف رزم آرا، راه را برای ملی شدن نفت هموار کردند ولی ملی گراها بر موج آن سوار شدند.
سرآنتونی ایدن، وزیر خارجه وقت انگلیس در آن روزگار، در کتاب خاطرات خود درباره آن روزها نوشت:
«... مجلس، نخستوزیر (رزم آرا) را احضار کرد تا بگوید که آیا ملی کردن صنعت نفت عملی است یا نه؟ او مسئله را به هیئتی از کارشناسان ایرانی ارجاع کرد و تمام اعضاء این هیئت گزارش دادند که این کار عملی نیست. روز سوم ماه مارس 1951 (12 اسفند 1329) ژنرال رزمآرا این گزارشها را به مجلس ارائه داد و... و چهار روز بعد رزم آرا کشته شد و یک هفته بعد قطعنامه ملی کردن صنعت نفت به وسیله هر دو مجلس ایران تصویب شد...»
تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در روز 29 اسفند ماه 1329 یکی از نقاط عطف تاریخ مبارزاتی ملت ایران برای کسب حق خود و بریدن دست بیگانگان از منابع و سرمایههایش به شمار میآید.
_________________________________
1- اسرار قتل رزمآرا- محمد ترکمان- انتشارات رسا- 1370- صفحه.171 2- مذاکرات مجلس شورای ملی- دوره چهاردهم- روزنامه ندای عدالت- شماره 132- 29 آذر 1323 3- همان 4- سید جلالالدین مدنی- تاریخ سیاسی ایران معاصر- جلد 1- صفحه 142 5- گروهی از هواداران نهضت اسلامی ایران و اروپا، روحانیت و اسرار فاش نشده از نهضت ملی شدن صنعت نفت، ص۸۰. 6- مجموعه پیامهای آیتالله کاشانی- جلد 1- دهنوی- صفحههای 5 و 41 7- کشف تاریخ- فراز و فرود زندگی دکتر محمد مصدق- جلد 1- صفحات 267 تا 271 8- همان 9- حسین مکی- کتاب سیاه- جلد 1- صفحه 242 10- همان صفحه 138