عـدالت راه میانبـر به سـوی تقوا
مجتبی مقدسی
عدالت، پایه هستی و فلسفه بعثت
در اصول دین به پنج اصل توحید، عدالت، نبوت، امامت و معاد تاکید شده است. اصل عدالت ناظر به مسئله توحید است؛ چرا که از میان صفات الهی تنها به عدل الهی توجه داده شده تا از این طریق اهمیت این صفت در هستی و به ویژه زندگی بشر نشان داده شود. همچنین اصل امامت ناظر به نبوت است تا اینگونه بر نقش امام در استمرار ارتباط خدا و انسان به شکل دیگری تاکید شود و انسانها به این نکته همیشه متوجه باشند که زمین هرگز خالی از حجت خدا نیست؛ چرا که امامان معصوم(ع) حجتهای الهی در زمین هستند و همان نقش پیامبران را به شکلی دیگر ایفا میکنند.
اما اینکه چرا در میان همه اسمای حسنای الهی و صفات نیک خداوندی اصل عدل و عدالت مورد تاکید قرار گرفته است، از آنروست که عدالت به معنای «قرار دادن هر چیزی در جای مناسب آن»، ناظر به نظام احسن الهی در هستی است. به این معنا که هر چیزی در جای مناسب خودش قرار گرفته است. همین نظام عادلانه است که هستی را به این شکل زیبا درآورده است. پس عدالت به این معنا، پایه هستی و نظام احسن الهی در هستی است.
با نگاهی به تعالیم قرآن میتوان دریافت که چرا خداوند در آیاتی از جمله آیه 25 سوره حدید عدالت محسوس را به عنوان فلسفه بعثت معرفی میکند؛ زیرا اگر انسانها بیتوجه به رنگ و جنس و مذهب و مانند آن در مسیر عدالت حرکت کنند، هستی و همچنین انسان در همان مسیر خلقت و اهداف آفرینش باقی میماند و هیچگونه فساد و تباهی و ظلمی در جهان و در دریا و خشکی نمایان نمیشود؛ اما از آنجا که بسیاری از انسانها به سبب پیروی از هواهای نفسانی و تحت مدیریت قوه غضب و شهوت راههای ستم و فجور را در پیش میگیرند، یا متأثر از وسوسههای دشمن بیرونی یعنی ابلیس و شیاطین میان دو راه خوب و بد، عدل و ظلم، راه بد و ظلم را برمیگزینند، تباهی در انسان و بخشی از جهان پدیدار میشود.(روم، آیه 41)
به هر حال، نظام هستی بر پایه عدالت است و اگر انسان بخواهد به مقام خلافت الهی برسد باید همین مسیر را با عبودیت بپیماید و عقل و وحی نیز تلاش میکند تا با آموزشها و تعلیم و تربیت و تزکیه، آدمی را در همین راه قرار دهد و نگذارد انتخاب اشتباه و خطائی داشته باشد که موجب خروج از مدار عدل میشود.
تقوای الهی با عدالت
انسان برای جانشینی خداوند آفریده شده و باید از طریق عبودیت، ربانی شود تا بتواند حق هر موجودی را ادا کرده و هر چیزی را در جای مناسب آن قرار دهد تا اینگونه کمال هر موجودی از طریق او تحقق یابد. اما از آنجا که انسان با دو دشمن درونی و بیرونی مواجه است در بسیاری از مواقع در مسیر درست حرکت نمیکند تا حقایق بر او کشف شود و بتواند حق هر چیزی را ادا کند. اینجاست که خداوند از انسان میخواهد تنها یک کار را انجام دهد و آن تقواست.
تقوا به معنای وقایه و نگهدارى نفس از چيزى است كه موجب گناه مىشود و اين معنا با پرهيز از آنچه خداوند نهى کرده، حاصل میشود و كمال آن به وسيله ترك برخى مباحات تحقق مىيابد.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص881، «وقى»)
همه اعمال عبادی به یک شکلی برای تحقق این هدف یعنی تقواست. خداوند در بیان فلسفه روزه میفرماید که با روزهداری شاید تقوا پیشه کنید.(بقره، آیه 183) حج و زکات و نماز نیز برای کسب این توانایی در انسان است که در آیات قرآن به آن اشاره شده است.(بقره، آیات 196و 203؛ مائده، آیه 2)
انسان با کسب تقوا و رسیدن به مقام متقین از همه چیزهایی که برای مقام خلافت انسانی است، بهرهمند میشود. انسان، با تقوا به سعادت و آرامش و آسایش دست مییابد.(آلعمران، آیات 125 و 126؛ زخرف، آیات 67 و 68؛ اعراف، آیات 94 و 96؛ طلاق، آیات 2 و 4)
تقوای الهی در حقیقت نماد اطاعتی است که در عبودیت بدان میرسد. از اینرو انسانهای متقی از گناه بلکه ترک اولی اجتناب میکنند و به انجام واجبات و مستحبات میپردازند تا اینگونه اطاعت مطلق خود را نشان دهند. پس تقوا هرچند که به معنای ترک گناه است ولی ترک واجبات الهی نیز به عنوان گناه، از اهل تقوا صورت نمیگیرد.
لذا متقین اهل انجام واجبات و مستحبات و ترک مکروهات و محرمات هستند و حتی برخی از مباحاتی را که احساس میکنند میتواند موجب بیتقوایی شود، ترک میکنند.
از همینجا دانسته میشود که چرا در میان مصادیق تقوا، اصدقالمصادیق و نزدیکترین آنها به تقوا، عدالت شمرده شده و خداوند فرموده است: اعدلوا هو اقرب للتقوی؛ عدالت ورزید که آن به تقوا نزدیکتر است؛(مائده، آیه 8) کسی که تقوا پیشه میکند از هرگونه فجوری پرهیز میکند و به ظلم و بیعدالتی گرایش نمییابد. عدالتکننده اهل تقواست. پس اگر کسی بخواهد تقوای الهی پیشه کند، بهترین و کاملترین و کوتاهترین راه آن است که عدالت ورزد.
عدالت، معیار اساسی در اسلام
با توجه به اینکه نظام احسن هستی بر پایه عدالت بنیاد نهاده شده، لازم است که در همه احکام اسلام این اصل به عنوان معیار اصلی در نظر گرفته شود چنانکه اینگونه است.
از اینرو هرگاه تضادی میان عدالت و حکمی از احکام اسلام باشد باید در صدور آن حکم تردید کرد یا آنکه با تقدیم اصل عدالت، با آن حکم تعامل کرد. پس اگر هرجا در انجام روزه و زکات و جهاد و مانند آن ستمی در حق دیگری روا میشود، آن اعمال عبادی از عبادیت خارج میشود و باید آن را ترک کرد.
اگر خداوند میفرماید که احکام و آموزههای اسلامی بر اساس فطرت است(روم، آیه 30) شکی نیست که فطرت انسانی نیز بر پایه عدالت بنیاد نهاده شده است. پس هرجایی که حکمی برخلاف عدالت باشد به عنوان حکم خلاف فطرت باید کنار گذاشته شود.
خداوند در آیه 115 سوره انعام به صراحت بیان میکند که عدالت، معيار مفاهيم اساسى و ارزشى اسلام است و همهچیز باید با این معیار سنجیده و ارزشیابی شود. همه احکام اسلامی نیز بر مدار و محور عدالت ساماندهی شده و عدالت، بنيان وضع قوانين در اسلام است.
(بقره، آیه 279؛ حشر، آیه 7)
عدالت فراگیر و بدون تبعیض
از امامان معصوم(ع) و به ویژه امیرمؤمنان علی(ع) این معنا بارها مورد تاکید بوده که آنچه مهم است، عدالت ملموس و محسوس است. عدالت در اندیشه و ذهن همه ما بسیار زیباست ولی قیام به عدالت(حدید، آیه 25) و اجرای آن در خارج بسیار دشوار است.
گروهی از مردم اجرای عدالت را نسبت به دیگران خواستار میشوند ولی وقتی نوبت به خودشان برسد، از آن گریزانند. خداوند میفرماید که مردم از اینکه عدالت حتی در حق خویشان و نزدیکان آنان اجرا شود، ناخشنود میشوند و اجرای عدالت را برنمیتابند اما انتظار دارند درباره دیگران به عدالت رفتار شود. این در حالی است که زمانی میتوان سخن از تحقق عدالت در خارج داشت که عدالت به شکل فراگیر در میان تودههای مردم بیهیچ تفاوتی نسبت به زن و مرد و کوچک و بزرگ و سیاه و سفید و مؤمن و کافر مراعات شود.
(حدید، آیه 25؛ انعام، آیه 152)
اگر عدالت به صورت فراگیر و کلی و بیتبعیض انجام گیرد، آن هنگام است که میتوان گفت که انسان توانسته است صفت عدل الهی را در خود تجلی بخشد و در مقام خلافت قرار گیرد. پس هرگونه ادعای خلافت الهی بدون تحقق صفت عدل در شخص، دروغی بیش نیست.
از اینجاست که در همه اصول اسلامی برای تعیین مقام و منزلتها حتی مناصب دنیوی از جمله امامت جماعت و جمعه و مسئولیتهای دیگر شرط عدالت مهمترین شاخصه است.(بقره، آیه 124)
از اینجا دانسته میشود که چرا در میان همه صفات الهی صفت عدالت مطرح میشود و در فلسفه بعثت به عدالت خارجی و عینی و ملموس توجه داده شده و مصداق اکمل و اقرب تقوا را در عدالت جستوجو میکنند.