kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۳۲۵۷
تاریخ انتشار : ۲۸ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۹:۵۹

توسل به اولیای الهی از نگاه قرآن

 
خلیل آقاخانی
توسل به معصومان و ذوات مقدس اولیای الهی جهت تقرب به خدا، یکی از آموزه‌های دستوری قرآن است، به طوری که خدا به‌صراحت فرمان می‌دهد تا برای تقرب به او متوسل به اولیای الهی و ذوات مقدس آنان شوند؛ کما اینکه برای تقرب به سوی خدا می‌توان از وسایل دیگری چون دعا و اسمای الهی و نیز اعمال صالحی چون نماز، سجده، صبر و مانند آنها بهره برد؛ بنابراین، توسل فرمانی الهی است که انسان با بهره‌گیری از این وسایل به خدا تقرب می‌جوید و از تفضلات خاص خدایی بهره‌مند می‌شود.
توسل به اولیای الهی به ویژه پیامبر اکرم(ص) چنان مهم و سازنده است که اگر کسی بخواهد استغفارش مورد پذیرش قرار گیرد باید به آن حضرت متوسل شود و از او بخواهد تا برایش استغفار کند تا خدا را «تواب رحیم» بیابد. سنت و سیره مؤمنان در طول تاریخ توسل به ذوات مقدس پیامبران و اولیای الهی بوده، چنان‌که برادران یوسف(ع) به حضرت یعقوب‌(ع) متوسل می‌شوند تا برایشان استغفار کند تا خدا از خطا و گناهشان بگذرد؛ البته توسل به اشیای منسوب به اولیای الهی چون توسل به پیراهن یوسف(ع) در شفابخشی و درمان کوری نیز مطرح است که بیانگر نقش توسل به ذوات مقدس اولیای الهی برای تقرب به خدا و حتی بهره مندی از تفضلات و عنایات خاص الهی است.
اهمیت و ارزش توسل
توسل از ریشه «وسل» به معنای وسیله قرار دادن چیزی یا کسی است. در فرهنگ قرآنی، به معنای تقرب‌جویی به خدا با قراردادن ذوات مقدس اشخاص از جمله پیامبران و اولیای الهی است.
خدا در قرآن به بهره‌گیری از «وسیله» برای رسیدن به او تأکید کرده و فرموده است: یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیله و جاهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون؛ ‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‌ای برای تقرب به او بجویید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید!.(مائده، آیه 35)
بنابراین، رستگاری انسان در گرو اموری است که از جمله آنها یافتن وسیله است. همچنین برای بهره‌مندی از رحمت رحیمی الهی و عنایت خاص و پذیرش توبه و استغفار، بهتر آن است تا از ذوات مقدس معصومان(ع) بهره گرفته شود و آنان را وسیله قرار داد؛ چنان‌که خدا به منافقان فرمان می‌دهد تا برای پذیرش توبه و استغفارشان، به پیامبر(ص) متوسل شوند و از او بخواهند تا برایشان استغفار کند تا این‌گونه خدا را «تواب رحیم» بیابند و خدا از سر گناهان و تقصیراتشان بگذرد.(نساء، آیات 61 و 62) اما گزارش‌های قرآنی نشان می‌دهد که منافقان به این فرمان الهی بی‌اعتنایی می‌کنند و حاضر نمی‌شوند تا به آن حضرت متوسل شوند و به نوعی برای توسل به ایشان و تأثیرگذاری استغفار آن حضرت ارزش و اعتباری قائل نیستند و با استکبارورزی از این دعوت عبور می‌کنند و تن به توسل نمی‌دهند؛(منافقون، آیه 5) زیرا از نظر منافقان، جایگاه پیامبر(ص) در این سطح نیست که بتواند در مقام شفاعت قرار گیرد؛ بنابراین توسل به او بیهوده است؛ اینان که بخشی از سرپیچی کنندگان از جنگ و جهاد بودند، حتی اگر به ظاهر متوسل به آن حضرت می‌شوند تا برایشان استغفار کند، هیچ ایمان و اعتقادی به آن ندارند و تنها لقلقه زبانشان است؛ زیرا در دل خویش هیچ اعتقادی به آن ندارند و تنها تظاهر به توسل می‌کنند.(فتح، آیه 11)
براساس گزارش قرآن و روایت‌های معتبر عامه و خاصه، حضرت آدم(ع) برای قبولی توبه خود، به ذوات مقدس پیامبر(ص) و اهل بیتش متوسل می‌شود(بقره، آیه 37)؛ زیرا مراد از «تلقی کلمات»‌، توسل حضرت آدم(ع) به پیامبر(ص) و اهل بیت ایشان است.(الدر المنثور، سیوطی شافعی، ج 1، ص 147؛ تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 67، حدیث 143 و 148)
از رسول‌الله (ص) نقل شده که فرمود: کلماتی که آدم(ع) دریافت کرد، درخواست و توسل به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین برای قبولی توبه‌اش بود.(الدر المنثور، سیوطی شافعی، ج 1، ص 147)
حقیقت توسل به اولیای الهی
بر اساس گزارش‌های قرآنی، امکان بهره‌مندی از توسل موجب می‌شود تا برخی به اشتباه به هرکسی و هر چیزی متوسل شوند که از نظر قرآن، هیچ جایگاه و مقام و منزلتی در پیشگاه خدا ندارند؛ زیرا اگر خدا جواز توسل به اشخاص یا اشیاء یا کارهایی چون نماز و سجده را داده است، این جواز به سبب جایگاه و منزلتی است که برای آن افراد یا کارها است، در حالی که مثلاً بتان هیچ منزلتی در پیشگاه خدا ندارند تا برای تقرب به سوی خدا به آنها توسل شود.(زمر، آیات 3 و 43) به عبارت دیگر باید به کسانی برای تقرب به سوی خدا متوسل شد که در پیشگاه خدا مقام و منزلت و آبرویی دارند که پیامبران و اولیای الهی از جمله این افراد هستند؛ اما بتان هیچ مقام و منزلتی در پیشگاه خدا ندارند تا انسان با توسل به آنان به خدا تقرب جوید. بنابراین اگر کسی بتان را به عنوان اولیاء بداند و بخواهد با عبادت آنها به خدا «تقرب» جوید، هم در روش خطا رفته و هم در اشخاص؛ زیرا عبادت تنها برای خدا است و معبود قرار دادن غیر خدا باطل و از نظر روشی نادرست است؛ ثانیا در انتخاب نیز خطا رفته‌اند؛ زیرا بتان هیچ جایگاه و منزلتی ندارند تا با آنان به خدا تقرب جست.(همان) 
از نظر قرآن، توسل هرگز به معنای معبود قرار دادن اولیای الهی نیست، بلکه معبود تنها خدا است و مؤمنان با توسل به اولیای الهی از آنان می‌خواهند تا دستگیر آنان شوند و در نزد خدا شفاعت کنند. پس همان‌گونه که انسان با توسل به اسماء الله یا نماز یا سجده و مانند آنها به خدا تقرب می‌جوید و آنها را وسیله قرار می‌دهد، همچنین معصومان و اولیای الهی را وسیله‌ای برای تقرب قرار می‌دهد و هرگز آنان را معبود خویش قرار نمی‌دهد.(بقره، آیه 37؛ نساء، آیه 64؛ یوسف، آیه 97؛ ممتحنه، آیه 12؛ فتح، آیه 19)از گزارش‌های قرآنی به دست می‌آید که توسل به اولیای الهی که مقبول خدا هستند و خدا توسل به ایشان را مشروع قرار داده، موجب می‌شود تا انسان نه تنها به خدا تقرب جوید، بلکه به سبب آنکه آنان در پیشگاه خدا از مقام و منزلت بالا بهره مند هستند، شخص متوسل می‌تواند با توسل به ایشان ضرر را از خویش دفع کند و تغییر و تبدیلی را در زندگی‌اش ایجاد کند و از رحمت الهی بهره‌مند شده و از عذاب الهی برهد؛ زیرا آنان به نوعی به اذن الهی مالک طولی در هستی هستند و می‌توانند تصرفاتی داشته باشند که غیر آنان دارای چنین مقام و منزلتی نیستند.(اسراء، آیات 56 و 57)
البته باید توجه داشت که تأثیرات توسل به اولیای الهی زمانی خواهد بود که در چارچوب «اذن الهی» باشد؛ چنان‌که تصرفات آنان در کائنات چنین است و معجزات الهی آنان ماذون به اذن الهی است؛ بنابراین، همان‌گونه که شفاعت به اذن الهی است، توسل به ایشان و تأثیر آن نیز در چارچوب اذن و خواست الهی است؛ از همین رو اگر ماذون نباشند توسل به ایشان هیچ تأثیری نخواهد داشت؛ چنان‌که خدا فرموده که استغفار پیامبر(ص) در حق دیگران موجب می‌شود تا خدا به عنوان «تواب رحیم» از گناه و خطا بگذرد(نساء، آیه 64)، اما اگر ماذون نباشد، چنانچه پیامبر(ص) هفتاد بار هم استغفار کند، هرگز پذیرفته نمی‌شود و توسل هیچ تأثیری نخواهد داشت.(منافقون، آیات 5 و 6)
پس توسل به اولیای الهی هرگز به معنای استقلالیت آنان در امری نیست، بلکه بیانگر اذن الهی است که آنان به اذن الهی می‌توانند شفاعت کنند و کشف ضرری نمایند یا تأثیرات دیگری داشته باشند. 
توسل به اولیای الهی از جمله پیامبر و معصومان(ع) برای مثلاً آمرزش گناهان و برخورداری از رحمت رحیمی خدا، نه تنها مشروع بلکه به یک معنا واجب است؛ زیرا با توسل است که خدا در رحمت رحیمی خویش را می‌گشاید و گناهکاران استغفار‌کننده را می‌بخشد.(نساء، آیه 64؛ ممتحنه، آیه 12) پس سخن از مشروعیت توسل نیست، بلکه فراتر از آن وجوب توسل است تا مؤمن خطاکار بتواند از مقام «تواب رحیم» الهی بهره‌مند شود.(نساء، آیه 64) البته باید توجه داشت که توسل به اولیای الهی هرگز به معنای کنار گذاشتن تلاش و فعالیت نیست؛ بلکه باید هر دو را در کنار هم داشت(مائده، آیه 35)؛ چنان‌که وقتی با توسل به پیامبر(ص)، استغفار او را می‌خواهیم، خود نیز باید استغفار کنیم.(نساء، آیه 64) پس همان‌گونه که با توکل بر خدا بر شتر عقال می‌زنیم و پای بند می‌گذاریم، همچنین با دارو از خدا شفاعت می‌خواهیم، با توسل به تلاش می‌پردازیم و هر دو را در کنار هم قرار می‌دهیم.(مائده؛، آیه 35)
عدم منافات توسل با توحید
توسل به اولیای الهی، هیچ منافاتی با توحید ندارد؛ زیرا خدا خود فرمان داده تا از وسایل استفاده شود(مائده، آیه 35) که این وسایل شامل توسل به ذوات مقدس اولیای الهی از جمله پیامبر(ص)(نساء، آیه 64) و پیامبران الهی(یوسف، آیه 97) و نماز و روزه و مانند آنها است.
اصولاً باید توجه داشت که خدا دنیا را دارالاسباب آفریده است و کارهایش را با اسباب انجام می‌دهد. بنابراین، استفاده از وسایل و اسباب هرگز به معنای آن نیست که «توحید فعلی» نفی شود؛ زیرا این خدا است که با اسباب و وسایل کارهایش را پیش می‌برد. پس همان گونه که تصرفات تکوینی در قالب معجزه و انجام «احیاء و اماته» یا شفای بیامبران یا خبر دادن از امور غیبی و مانند آنها(آل عمران، آیه 49؛ مائده، آیه 110) از سوی پیامبران به معنای خروج از دایره مالکیت الهی نیست، بلکه همگی در دایره مالکیت الهی انجام می‌شود، همچنین توسل به اولیای الهی به معنای نفی توحید به‌ویژه توحید فعلی نیست؛ زیرا همه این امور در چارچوب «اذن» الهی انجام می‌شود و هرگز خروج از دایره عبودیت و توحید محض نیست؛ زیرا هیچ مؤمنی باور ندارد که اولیای الهی مستقلاً کاری می‌کنند یا توسل به آنان به معنای توسل به غیر خدا است؛ بلکه توسل به آنان را عین توسل به خدا می‌دانند؛ زیرا کسی که دارو برای درمان می‌خورد نمی‌گوید که دارو او را شفا می‌دهد، بلکه بر این باور است که شافی تنها خدا است و دارو اسباب و وسیله‌ای برای شفا است که خدا به اذن تکوینی برای آن فراهم کرده است.
پس فرمان الهی به یافتن وسیله و اجازه توسل به پیامبر(ص) برای آمرزش گناهان و نیز توسل فرزندان حضرت یعقوب(ع) به آن حضرت برای آمرزش‌خواهی و بخشش خطا، این حقیقت را آشکار می‌کند که هیچ منافاتی میان توحید و بهره‌گیری از توسل نیست.(نساء، آیه 64؛ مائده، آیه 35؛ یوسف، آیه 97)
از نظر قرآن کسانی که از توسل به هر دلیلی سرباز می‌زنند و آن را نامشروع و خلاف توحید می‌دانند، یا گرفتار استکبار هستند، چنان‌که منافقان هستند(منافقون، آیه 5)، یا در فهم توحید و عبودیت به خطا رفته‌اند، چنان‌که مشرکان به خطا رفته و به جای توسل به اولیای حق به عبودیت بتان پرداخته و به کسانی متوسل شدند که مشروعیتی در پیشگاه خدا ندارند و نمی‌توانند تأثیرگذار باشند.(اسراء، آیات 56 و 57)  به سخن دیگر، اگر کسی با توسل به اولیای الهی و ذوات مقدس معصومان مخالفت می‌کند یا مستکبر است یا در فهم به خطا رفته و خطای مشرکان را به نوعی دیگر مرتکب شده است.