kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۳۲۰۲
تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱۴۰۲ - ۲۱:۴۹

خـودپسنـدان میـراث‌داران ابلیـس

 

خلیل آقاخانی
انسان در محیطی زندگی می‌کند که آکنده از فریب است. یکی از دام‌های فریب انسان دام غرور و خودپسندی است. به گونه‌ای که جامه ناپسندی را بر تن آدمی می‌کند که رهایی از آن بسیار دشوار است و سرنوشت قطعی چنین افرادی جز سقوط در چاه آتش دوزخ حسرت و نومیدی نیست.
هر چند که هر انسانی در هر مرتبه و درجه‌ای باشد، گرفتار دام فریب دنیا و شیطان می‌شود و بیماری خودپسندی و تکبر جانش را چون خوره می‌خورد، ولی در این میان اقشار و گروه‌هایی از مردم در معرض خطر بیشتری هستند، چرا که شرایط برای به دام افتادن آنان فراهمتر است. از جمله این اقشار و گروه‌ها می‌توان به صاحبان زر و زور و دانش اشاره کرد؛ چرا که اشرافیت‌، قدرت و علم ظاهری شرایط مناسبی را برای تکبر و خودبزرگ‌بینی نسبت به دیگر اقشار اجتماعی فراهم می‌کند.
نویسنده در این مطلب تحلیل قرآن درباره نقش فریب و خودپسندی در زندگی آدمی و عوامل و آثار آن را واکاوی کرده است.
***
از فریب تا خودپسندی
بخشی از آموزه‌های قرآنی به موضوع مکر و غرور اختصاص یافته است؛ چرا که در تحلیل قرآنی از جهان ماده، دنیا برای انسان هر چند که محیط مناسب فعلیت‌یابی قوا و استعداد انسانی است، ولی مهم‌ترین عامل غرور و فریب وی نیز می‌باشد. از این‌رو در تعابیر قرآنی از زندگی دنیوی انسان به عنوان زندگی غرورآفرین در بعد منفی و غیرسازنده آن نیز یاد شده و در برخی از روایات از دنیا به عنوان دارالغرور نام برده شده است.
با نگاهی به آیاتی چون 185سوره آل‌عمران، 33 سوره لقمان، 5 سوره فاطر، 14 و 20 سوره فاطر می‌توان از تفسیر الهی نسبت به دنیایی آگاه شد که متاع غرور و بستر مکر و فریب برای آدمی است. هشدارهای خداوند از آن روست که آدمی در دام فریب دنیا نیفتد و زندگی دنیوی را اصالت نبخشد و خود را به آن سرگرم نکند.
در این میان شیطان نیز به سبب دشمنی دیرینه با انسان، به موجب سوگندی که خورده در اندیشه فریب و غرور آدمی است.(نساء‌، آیه 120) بنابراین شرایط زیستی در دنیا چنان علیه آدمی است که اگر هوشیار نباشد به آسانی در دام فریب زندگی دنیوی و وسوسه‌های شیطانی می‌افتد و سرنوشت خویش را به بدترین شکل رقم می‌زند.
هر چند که در فارسی واژه غرور به معنای افتخار‌آمیز و همچنین عجب و خودپسندی آمده‌، ولی در زبان عربی به معنای نیرنگ، مکر و فریب است. بنابراین هیچ جنبه مثبت و بار خوبی از این واژه به ذهن متبادر نمی‌شود، ولی در ادبیات فارسی گاه از غرورآفرین بودن چیزی به شکل مثبت و سازنده یاد می‌شود که به معنای همان افتخارآمیز بودن است.
البته معنا و مفهوم خودپسندی که از واژه غرور در زبان فارسی به ذهن می‌آید، می‌تواند ارتباطی با معنای عربی آن داشته باشد؛ چرا که غرور و فریب زندگی دنیوی و وسوسه‌های شیطانی، به شکل تکبر و خودپسندی بروز می‌کند.
از گزارش تحلیلی قرآن درباره علت سقوط ابلیس این معنا به دست می‌آید که ابلیس دچار خودبزرگ بینی و تکبر شد و این‌گونه در برابر خداوند ایستاد و حاضر به انجام فرمان او نسبت به سجده بر آدم و پذیرش خلافت تشریعی وی نشد، هر چند که خلافت تکوینی آدم‌(ع) بر او ثابت است.
بنابراین خاستگاه تمامی انحرافات ابلیس و سرکشی و عصیان وی، تکبری است که بدان گرفتار آمده است. از این رو هر کسی که دچار تکبر و خودپسندی شود او را مغرور می‌نامند؛ چرا که در دام فریب نفس اماره خود افتاده است. به نظر می‌رسد که میان تکبر و غرور به معنای خودپسندی تفاوت جزئی و لطیفی وجود دارد که علامه نراقی‌، معلم بزرگ اخلاق بدان اشاره دارد. وی بر این باور است که در خصلت تکبر، شخص خود را از دیگری برتر می‌داند، ولی در غرور انسان در نفس خویش به دلیل داشتن کمال یا نعمتی، خود را بزرگ بر می‌شمارد. بنابراین در تکبر خود را در مقایسه با دیگری ارزیابی می‌کند ولی در غرور بی‌توجه به دیگری و به دور از مسئله مقایسه‌، خود را بزرگ می‌شمارد، چرا که دارای کمال و یا نعمتی است که به نظر شخص افتخار‌آمیز می‌باشد.(نگاه کنید: جامع السعادات‌، ج 1، صص 357 و 358) به هر حال، آنچه در این‌جا مورد بررسی قرار می‌گیرد همین مفهوم فارسی غرور یعنی عجب و خودپسندی و خودبزرگ بینی است که پیامد افتادن در دام غرور و مکر دنیا و شیطان است.
آثار خودپسندی در زندگی
خداوند در آیاتی از جمله 188 سوره آل عمران و 47 سوره انفال و 32 سوره نجم و 6 و 7 سوره بلد، غرور و خودپسندی را خصلتی ناپسند بر می‌شمارد و خودپسندان را نکوهش می‌کند. در آیه 36 سوره نساء و نیز 23 سوره حدید این‌گونه افراد را به سبب همین کبر و عجب و خودبزرگ‌بینی سرزنش می‌کند و می‌فرماید که خداوند دارندگان چنین صفاتی را دوست نمی‌دارد‌، چرا که این خودبزرگ‌بینی عامل بسیاری از رفتارهای زشت و نادرست بشر می‌باشد.
از آثار خودبزرگ بینی‌، اختلاف در جامعه توحیدی(روم، آیات 31 و 32)، بخل‌ورزی نسبت به دیگران و همچنین ترغیب دیگران به بخل‌ورزی(نساء‌، آیات36 و 37 و حدید‌، آیات 23 و 24)، بدعت‌گذاری در احکام خدا و ایجاد سنت‌های نابهنجار اجتماعی(توبه‌، آیه 37)‌، تجاوزگری و ستم بر دیگران و تباه کردن حقوق آنان(قصص‌،آیات 76 و 78)، غفلت از خدا و آخرت و اهداف و فلسفه درست زندگی (همان و نیز زمر‌، آیه 49 و بلد‌، آیات 5 تا 12)، فخرفروشی بر دیگران(نساء‌، آیه 36 و لقمان‌، آیه 18 و حدید‌، آیه 23)، تکذیب حق و رویگردانی از آن (قیامت، آیات 32 و 33)، سرگردانی و تحیر در زندگی به سبب بی‌هدفی (نمل‌،آیه 4)، هواپرستی و انجام کارهای پست بر پایه خواسته‌های نفسانی (محمد، آیه 14)‌، رویگردانی از خدا و تضرع به درگاهش (انعام‌، آیه 43) و اعمال زشت و باطل دیگر است که در آموزه‌های قرآنی به آن اشاره و پرهیز داده شده است.
عوامل خودپسندی
شاید بتوان گفت که هر کسی خود را دوست می‌دارد و حب ذات امری طبیعی است؛ چرا که نفی خود به معنای نفی همه چیز و در نهایت افسردگی و خودکشی است؛ ولی انسان عاقل همان اندازه که جنبه‌های مثبت خود را می‌بیند، همچنین به سبب آگاهی شهودی به خود، از جنبه‌های منفی خود نیز آگاه می‌باشد و تلاش می‌کند تا آن را از میان بردارد و جنبه‌های مثبت خود را تقویت کند. این در حالی است که فرد خودپسند حتی جنبه‌های منفی خود را نمی‌شناسد و یا نمی‌خواهد بشناسد و از آن آگاه شود.
چنان‌که گفته شد، در این میان شرایط زندگی آدمی در دنیا و وسوسه‌های دشمنی سوگند خورده به نام ابلیس و شیاطین همراهش، عامل مهمی در فریب و غرور انسان است تا دچار خودپسندی وتکبر ناپسند شود.
خداوند در آیه 26 سوره رعد زندگی دنیا و در آیه 8 سوره فاطر تزیین عمل بد آدمی و در آیاتی از جمله 43 سوره انعام و 48 انفال و 63 سوره نمل، فریبکاری و تزیین شیطان را عامل اصلی گمراهی بشر و افتادن در دام خودپسندی بر می‌شمارد و به انسان هشدار می‌دهد که مراقب و مواظب خود باشد.
البته در این میان، برخورداری از امکانات زندگی و رفاه بسیار(آل عمران، آیه 181 و اعراف‌، آیه 95) و انکار معاد(نمل‌،ایه 4) و نیز دانش ناقص بشری(قصص‌، آیات 76 و 78 و زمر‌، آیه 49 و غافر،آیه 83) از عواملی است که بستر خودپسندی را فراهم می‌آورد. از این رو عالمان غیر کامل، اشراف بی‌درد و سرمایه‌داران مرفه، مهم‌ترین گروه‌ها و طبقات اجتماعی هستند که دچار خودپسندی و غروری شگفت می‌شوند.
خداوند در آیات 187 و 188 سوره آل عمران، به غرور و خودپسندی عالمان اهل کتاب اشاره می‌کند که ریشه در شهرت‌طلبی آنان دارد. این دسته از دانشمندان در اندیشه نام و نشان هستند. از این رو به مشهور شدن خود چنان شادمان می‌شوند که در پوست نمی‌گنجند. برای آنان نام و نشان در میان جامعه همه چیز است و اگر نامشان پرآوازه شود به شادمانی مفرط می‌پردازند.
برخی دیگر از آنها به نام و نانی که از دانش به دست می‌آورند دلبسته هستند و تکبر و خودپسندی‌شان به آن است.(بقره‌، آیات 79 و 80 و آل عمران، آیات 23 و 24 و 75 و نساء، آیات 47 و 49)
گروه دیگری که در دام خودپسندی می‌افتند، اشراف و سرمایه‌داران هستند. خداوند در آیات 246 و 247 سوره بقره با اشاره به داستان انتخاب لوط برای پادشاهی بر بنی‌اسرائیل به این نکته توجه می‌دهد که گروهی از اشراف خودپسند‌، حکومت لوط را نمی‌پذیرفتند؛ چرا که وی را غیراشرافی می‌دانستند و حاضر نبودند تا شخصی از جامعه غیراشرافی بر آنها حکومت کند.
در همین جوامع امروزی نیز بسیار دیده می‌شود که اشراف به سبب خودپسندی، حکومت افراد غیراشرافی را نمی‌پذیرند و از طرق گوناگون با آن مخالفت می‌کنند. پول‌های بسیاری را هزینه می‌کنند تا افرادی از جنس خودشان به حکومت و قدرت برسند و اگر فردی غیراشرافی دارای همه توانایی‌های مدیریت حکومتی به قدرت برسد با او مخالفت می‌کنند و علیه او کارشکنی می‌نمایند.
بسیاری از رفتارهای ناپسند ریشه در همین خوی غرور و خودپسندی بشر دارد. این‌گونه است که در دام شیاطین گرفتار می‌شوند و در مسیری گام بر می‌دارند که نتیجه‌اش جز سقوط و هبوط نیست.
خداوند از غرور ساحران نسبت به قدرت جاودگری خود(شعراء‌، آیات 41 و 44)‌، غرور برادران یوسف به جمع نیرومند خود(یوسف‌، آیات 8 و 14)، غرور بنی‌اسرائیل مبنی بر عقوبت نشدن خود(مائده‌، آیات 70 و 71)، غرور قارون نسبت به ثروتش (قصص‌، آیات 76 و 78) سخن به میان می‌آورد که عامل گمراهی و سقوط آنها شده است.
قوم سبا به ثروت و قدرت خود شادمان و مغرور بودند(نمل‌، آیات 22 و 24) و قوم عاد نیز به قدرت و سازه‌های شگفت خود دلبسته شده بودند(عنکبوت، آیه 38)، و ثمودیان در همین مسیر خودپسندی رفتند تا گرفتار خشم الهی شدند(عنکبوت، آیه 38) چنان‌که غرور و خودپسندی فرعون مایه زیانکاری و گمراهی وی شده بود.(غافر‌،آیه 37 و اعراف‌، آیات 123 و 124)
به سخن دیگر، همه کسانی که در دنیا به عذاب سخت و خشم خداوندی دچار شدند، کسانی بودند که گرفتار غرور و خودپسندی بودند.(نمل‌، آیه 4 و 5 و آل عمران‌، آیه 181)
به هر حال‌، خودپسندی و غرور دامی است که انسان برای خود پهن می‌کند و با تنیدن پیله، خود را در آن خفه می‌کند و بی‌آنکه از زندگی بهره‌ای ببرد‌، متحیر و سرگردان در دنیا به سر می‌برد و در آخرت نیز هیچ بهره‌ای از فضل الهی نخواهد برد. محرومیت از محبت خدا شاید بزرگ‌ترین اثر بدی باشد که خودپسندان با آن رو‌به‌رو خواهند شد؛ چرا که خشم و دشمنی خدا را به جان می‌خرند.(نساء‌، آیه 36 و لقمان‌، آیه 18 و حدید‌، آیه 23)
بی‌گمان انسان باید تلاش کند که گرفتار دام غرور و فریب دنیا و شیطان نشود و نگذارد تا خودپسندی ناپسند در جانش لانه کند. برای رسیدن به این هدف مهم و با ارزش لازم است همواره خود را فقیر ذاتی بداند و در برابر عظمت مطلق الهی خود را نبیند.
در برابر علم ناچیز خود علم مطلق الهی و در برابر قدرت خود‌، قدرت بی‌پایان خداوندی و در برابر ثروت خود‌، ثروت بی‌انتهای الهی را در نظر داشته باشد. خداوند در آیات 76 و 78 سوره قصص توجه به قدرت خدا را مانع غرور بر می‌شمارد و در آیات 6 تا 10 سوره بلد توجه به نعمت‌های بیکران و بی‌پایان الهی را مانع خودپسندی معرفی می‌کند و از مردمان می‌خواهد تا متوجه قدرت و فرمانروایی مطلق خدا شوند تا از دام خودپسندی برهند(آل عمران،آیات 188 و 189 و مائده‌،آیه 18)
انسان هیچ‌گاه نباید خود را پاک و مبرا بداند‌، چرا که چنین ادعایی برای بیشتر مردم چیزی جز خودپسندی به دنبال نمی‌آورد.
از این رو خداوند فرمان می‌دهد تا به جای بی‌عیب و بی‌نقص دانستن خود‌، تقوا پیشه کنند.(نجم‌،آیه 32)
کسانی که به جای تقواپیشگی و آگاهی به نواقص و بازسازی اعمال و رفتار خود، خود را بی‌عیب و نقص معرفی می‌کنند، در دام خودپسندی گرفتار می‌آیند. بنابراین لازم است تا انسان همواره در نزد نفس خویش‌، خود را متهم کند و به تزکیه واقعی اقدام نماید و خودسازی را در دستور کار خود قرار دهد. عمل صالح (هود،آیات 10 و 11)
به معنای حرکت برای بازسازی در مقام عمل می‌تواند مانع جدی از تزکیه غیر واقعی و رهایی از خودپسندی باشد. اینها راهکارهایی است که خداوند برای رهایی از غرور و خودپسندی ناپسند بیان می‌کند. باشد در این مسیر گام برداشته و تعالی را برای خود رقم زنیم.