kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۱۷۴۷
تاریخ انتشار : ۳۰ دی ۱۴۰۲ - ۲۲:۰۲

اخبار ویژه

 
 
فارن افرز: آمریکا قادر به توقف شبکه به هم پیوسته مقاومت نیست
 
نشریه آمریکایی فارن‌افرز معتقد است جنگ غزه موجب احیای جبهه مقاومت شده و اعضای این محور همگی برای یکدیگر می‌جنگند.
فارن افرز می‌نویسد: اگرچه غربی ادعا می‌کند که نمی‌خواهد جنگ در نوار غزه به یک جنگ گسترده منطقه‌ای تبدیل شود، اما ایران، حزب‌الله، حوثی‌ها و سایر اعضای این محور بازی متفاوتی را انجام می‌دهند. آنها با صبر و حوصله‌ای هوشمند، اتحاد نیروها را در یک میدان نبرد منطقه‌ای تثبیت می‌کنند. شکل‌گیری محور، نظم منطقه‌ای را که غرب برای دهه‌ها در خاورمیانه ایجاد کرده، با چالشی مستقیم مواجه می‌کند. این محور همان‌طور که حملات به کشتیرانی در دریای سرخ نشان می‌دهد، تهدیدی برای تجارت و عرضه انرژی است.
حمله حماس به اسرائیل در 7 اکتبر، نشان‌دهنده توانایی‌ها و نفوذ محور است که فراتر از فلسطینی گسترش یافته و ایران، عراق، لبنان، سوریه و یمن را در بر می‌گیرد. دولت‌های غربی، تهران را مغز متفکر شبکه می‌دانند و شکی نیست که محور مقاومت نشان‌دهنده نگاه راهبردی ایران است. اما تهران عروسک‌گردان نیست. این محور با نفرت مشترک از «استعمارگری» آمریکا و اسرائیل به هم  پیوند خورده و آنچه در یک قلمرو اتفاق می‌افتد مستقیما به بقیه نیز مربوط می‌شود. 
این محور، خود را اتحادی می‌بیند که حول اهداف راهبردی مشترک با روحیه «همه برای یکی و یکی برای همه» بنا شده. اعضای این محور معتقدند همگی در حال جنگ مشترک علیه اسرائیل و به طور غیرمستقیم آمریکا هستند. این بدان معناست که نه هشدارها و نه حملات آمریکا، محور را مجبور به توقف نخواهد کرد. تا زمانی که اسلحه‌ها در غزه ساکت نشوند و فشار کاهش نیابد و مسیری معتبر برای حاکمیت فلسطین طراحی نشود، آمریکا نمی‌تواند خود را از مارپیچ خطرناک نجات دهد.
محور مقاومت در 7 اکتبر زاده نشد، بلکه پس از حمله آمریکا به عراق در سال 2003 شکل گرفت. بنیانگذار آن، نیروی قدس سپاه پاسداران و «قاسم سلیمانی» بود. هدف اصلی در روزهای اولیه، شکست نقشه‌های آمریکا برای اشغال عراق بود. پس از اینکه داعش، کنترل بخش‌های وسیعی از عراق و سوریه را به دست گرفت، شبه‌نظامیان مشابهی برای مبارزه تاسیس شدند.  ایران، حزب‌الله و شبه نظامیان در عراق و سوریه علیه دشمن مشترک خود می‌جنگیدند. این کشورها و گروه‌ها توانایی‌های نظامی و اطلاعاتی خود را تعمیق بخشیدند و منطق استراتژیک اتحاد را تقویت کردند.
طی دهه گذشته، ایران و حزب‌الله موشک‌ها، پهپادها و موشک‌های پیشرفته‌ را در غزه، عراق، سوریه و یمن مستقر کرده‌اند. آنها همچنین به حماس و حوثی‌ها آموزش داده‌اند تا سلاح‌های خود را بسازند. موفقیت این رویکرد را توسعه و استفاده ماهرانه حماس و حوثی‌ها از موشک‌ها نشان می‌دهد. اعضای محور همچنین در زمینه ارتباطات رسانه‌ای آموزش دیده‌اند. این شبکه به تهران کمک کرده تا به بیرون راندن ایالات متحده از خاورمیانه ادامه دهد.
ارزش استراتژیک محور برای تهران در 8 سال گذشته به دلیل افزایش جنگ‌طلبی واشنگتن افزایش یافته. در سال 2018، ترامپ، از توافق هسته‌ای خارج شد و حداکثر تحریم‌ها را اعمال کرد و در سال 2020 دستور ترور سلیمانی را صادر کرد. این اقدامات تهران را متقاعد کرد که به یک محور قدرتمندتر و منسجم از متحدان، که از مدیترانه تا خلیج‌فارس امتداد داشته باشد نیاز دارد که فشار بر واشنگتن را افزایش دهد.
اگرچه نه ایران و نه حزب‌الله خواهان یک جنگ منطقه‌ای گسترده‌تر نیستند، با این وجود، نیروهای اسرائیلی و هم نیروهای آمریکایی را هدف قرار داده‌اند و  حوثی‌ها با ایجاد اختلال در کشتیرانی به این مبارزه پیوسته‌اند.
افکار عمومی در سراسر خاورمیانه، جنوب جهانی و حتی غرب به طور فزاینده‌ای این درگیری را نتیجه یک اشغال چند دهه‌ای می‌دانند. این امر بر جهان‌بینی ضد استعماری محور صحه می‌گذارد و به محبوبیت بیشتر در سراسر منطقه کمک می‌کند. برای اولین بار در طی چندین دهه، آرمان فلسطین در سطح بین‌المللی برجسته شده. ظهور مسئله فلسطین، اسرائیل و ایالات متحده را منزوی می‌کند و انتقادات جهانی از اشغالگری و آپارتاید را افزایش می‌دهد. 
محور اکنون با اسرائیل و آمریکا نه تنها در میدان‌های نبرد بلکه در رسانه‌های اجتماعی برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی جهان می‌جنگد. اظهارات نصرالله و آیت‌الله خامنه‌ای نشان می‌دهد که رهبران محور، افکار عمومی جهانی را مهم‌ترین جایزه بلندمدت استراتژیک می‌دانند. به همین دلیل است که نصرالله این واقعیت را جشن گرفته که «اسرائیل اکنون به لطف رسانه‌های اجتماعی به عنوان یک دولت تروریستی کودک‌کش دیده می‌شود.» 
کمپین‌های نظامی و قدرت نرم که این محور طراحی کرده، چالش‌های منطقه‌ای بی‌سابقه‌ای را برای غرب ایجاد می‌کند. اگر جنگ به زودی پایان نیابد، آمریکا با منطقه‌ای رو‌به‌رو خواهد شد که سیاست آن به طور فزاینده، توسط خشم حاصل از نوار شکل می‌گیرد. 
گسترش درگیری فراتر از غزه، توسط اسرائیل به لبنان یا توسط ایالات متحده و متحدانش به یمن، تنها به این خشم دامن می‌زند، افکار عمومی را بیشتر ملتهب می‌کند و نفوذ محور مقاومت را بیشتر تثبیت می‌کند. محور مقاومت مدت‌هاست در حال توسعه است. جنگ غزه بزرگ‌ترین فرصت را به این شبکه داده تا حمله نظامی و تبلیغاتی به غرب را آغاز کند. جنگ اسرائیل و حماس، خاورمیانه را تغییر داده است ایالات متحده نه می‌تواند به راحتی این محور را از بین ببرد و نه می‌تواند ایده‌هایی را که به وجود آمده است، شکست دهد.
 
 
موضع ضدایرانی گروهک نهضت آزادی چند پله بدتر از سازمان ملل!
 
روزنامه هم‌میهن خدمت بزرگ رئیس گروهک نهضت آزادی را «تلاش خستگی‌ناپذیر برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق» عنوان کرد!
روزنامه وابسته به غلامحسین کرباسچی نوشت: «هرچند شاید چنین به نظر رسد که در بیست‌و‌نهمین سال‌گرد درگذشت مهندس مهدی بازرگان، نکتۀ ناگفته و نانوشته‌ای باقی نمانده اما هنوز می‌توان دربارۀ او گفت و نوشت خاصه هر بار که باور به اقدامات گام به گام و تدریجی جدی‌تر شده است.  نزد دوست‌داران و موافقان او نماد اسلام اعتدال‌گرا، اصلاح‌جو و بهبود‌خواه بود که سکۀ سیاست را دارای دو‌رو می‌دانست: هم‌ستیز و هم سازش. هرچند از رهبر فقید انقلاب نقل می‌کنند در واکنش به سازش‌کار خواندن او به کسی- احتمالاً به کنایه و طعنه- گفته بود: «اگر سازش‌کار بود با من سازش می‌کرد!»
در نگاه مخالفان هم هرگز انقلابی نبود و مسیر حرکت را کُند می‌کرد و باید جای خود را به نیروهای انقلابی می‌داد که داد هرچند روشن نمی‌کردند چگونه انقلابی نبود درحالی‌که طعم زندان‌های رژیم شاه و ممنوعیت از تدریس در دانشگاه را چشیده و عضو شورای انقلاب و رئیس دولت موقت انقلاب شد؟
منتقدان گاه او را می‌ستایند و گاه سرزنش می‌کنند. مهم‌ترین انتقاد دکتر کریم سنجابی، دبیرکل جبهۀ ملی به او این بود که چرا پیش‌نویس قانون اساسی را به همه‌پُرسی نگذاشت...
کسانی که با این وجه مشکل ندارند یا ابراز نمی‌کنند اما دو نقد دیگر بر بازرگان 58 وارد می‌سازند. یکی این است که چرا استعفا و صحنه را ترک کرد و چرا نامزد ریاست‌جمهوری نشد زیرا در این دومی بعید بود در صورت انتخاب به سرنوشت بنی‌صدر دچار شود. ماندگاری نام بازرگان به خاطر این نیست که در پایان عمر به چه نتیجه‌ای رسید یا تا چه حد انقلابی بود که خود به صراحت گفته بود: «ما طلبِ باران کردیم اما سیل آمد»...
خدمت بزرگ و تاریخی او اما از حیث کارنامۀ سیاسی تلاش خستگی‌ناپذیر برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق بود. او دو سال اول جنگ (از شروع تجاوز تا بازپس گرفتن بندر خرمشهر) را اجتناب‌ناپذیر می‌دانست ولی معتقد بود 
در 5 سال بعد می‌توانست متوقف شود و اصرار بر ادامه آن در سال آخر یعنی بعد از صدور قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل در سال 1366 را نکوهش می‌کرد و با تشکیل «جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت ایران» و صدور اعلامیه‌های متعدد برای تحقق هدف توقف جنگ کوشید. ایرانی و مسلمان و مصدقی بود. حتی گفته می‌شود یک‌دندگی سیاسی به مفهوم کوتاه نیامدن از اصول و نه اصرار بر نظر خود را هم از مصدق آموخته بود چندان‌که بر این صفت در تبریک تأسیس نهضت تأکید ورزیده بود».
درباره یادداشت هم‌میهن و عملکرد سران نهضت آزادی گفتنی است که اولا مخالف‌خوانی این گروهک در ادامه دفاع مقدس نبود بلکه به ادعای محافلی مانند سایت انصاف نیوز، رئیس نهضت آزادی نه رژیم صدام بلکه مواضع امام و رفتار ایشان با رژیم صدام را علت آغاز جنگ معرفی می‌کرد(!) و حال آن که سازمان ملل هم رژیم صدام را به عنوان متجاوز و مسئول شروع جنگ معرفی کرد. به بیان دیگر هر چند سازمان ملل نوعا به عنوان آلت دست قدرت‌های استکباری غربی عمل کرده، اما نتوانست تجاوزگری رژیم صدام و مسئول بودن در آغاز جنگ را انکار کند؛ با این وجود خودتان سطح لجاجت و سفاهت را درباره سران گروهک بسنجید.
ثانیا سران نهضت آزادی در طول سال‌های جنگ بارها بیانیه‌ها و شبنامه‌هایی علیه دفاع مظلومانه ملت ایران صادر کرده و خواستار کوتاه آمدن شدند که قطعا چنین مواضعی، تاثیری جز تضعیف روحیه رزمندگان از یک‌سو و گستاخ‌تر شدن رژیم متجاوز بعث نداشت.
ثالثا در حالی که هنوز بخش‌هایی از سرزمین ما در اشغال رژیم بعث بود، طرف متجاوز جنگ معرفی نشده بود و قبول آتش‌بس هیچ تضمینی نداشت، چرا باید ایران پس از آزادسازی خرمشهر، به شکل یکطرفه به جنگ (دفاع سرزمینی) پایان می‌داد. درستی موضع ایران پس از اعلام قبول قطعنامه معلوم شد، چنان که رژیم صدام به خیال این که ایران ضعیف شده، اقدام به حملات گسترده جدید کرد.
رابعا نویسنده مغرض هم‌میهن به زعم خود سعی کرده رئیس گروهک نهضت آزادی را رجلی در تراز امام خمینی(ره) وانمود کند و حال آن که مجموعه سران گروه‌ها و گروهک‌های مختلف، در مقابل شخصیت انقلابی و رهبری الهی و نفوذ مردمی حضرت امام(ره) هیچ‌شان و وزنی نداشتند. به عنوان یک سند از هزاران، می‌توان به اظهارات کریم سنجابی اشاره کرد که مقارن با پیروزی انقلاب اسلامی، رهبر جبهه ملی بود و در دولت موقت انقلاب، وزیر خارجه بازرگان شد. سایت ضدانقلابی گویانیوز 18 بهمن 1390 خاطره جالبی از قول کریم سنجابی نقل کرده و نوشت: پس از پیروزی انقلاب، گروهی از سیاسیون به کریم سنجابی گله‌مند بودند که چرا با به راه انداختن تظاهرات حزبی، از خمینی حمایت کرده بودند؟ سنجابی در پاسخ با پوزخندی جواب می‌دهد که ما نه تنها در بهترین شرایط هرگز قادر به کشاندن مردم به خیابان‌ها آن هم کمتر از 50 نفر نبودیم و همیشه در حسرت راهپیمایی میلیونی بودیم که خارج از بضاعت ما بود، بلکه این نفوذ شخصیت و کاریزمای آیت‌الله خمینی بود که ما را هم به دنبال خود می‌کشاند... این، واقعیتی تلخ است». بنابراین صدها نفر مثل بازرگان و دیگران، هیچ وزن و اعتبار مستقلی نداشتند و متاسفانه از اعتماد امام سوءاستفاده کردند. نکته قابل تامل این که امام در نامه6 فروردین 68 به آقای منتظری تاکید کردند: «نامه‌ها و سخنرانی‌های منافقین که به وسیله شما از رسانه‌های گروهی به مردم می‌رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد... والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم... والله قسم، من با نخست‌وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می‌دانستم. والله قسم، من رای به ریاست‌جمهوری بنی‌صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم... تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام».
خامسا حضرت امام، سی‌ام بهمن 1366، در پاسخ نامه وزیر کشور درباره نهضت آزادی تاکید کردند: «در موضوع نهضت به اصطلاح آزادی.. آنچه باید اجمالاً گفت آن است که پروندۀ این نهضت و همین طور‌‎ ‌‏عملکرد آن در دولتِ موقتِ اولِ انقلاب شهادت می‌دهد که ‎ ‌‏طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکا است، و در اینباره از هیچ کوششی فروگذار‌‎ ‌‏نکرده است... به حسب این پرونده‌های قطور و نیز ملاقات‌های مکرر اعضای‌‎ ‌‏نهضت، چه در منازل خودشان و چه در سفارت آمریکا و به حسب آنچه من مشاهده‌‎ ‌‏کردم از انحرافات آنها، که اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت‌‎ ‌‏موقت باقی مانده بودند ملت‌های مظلوم به‌ویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال آمریکا و‌‎ ‌‏مستشاران او دست و پا می‌زدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران می‌خورد که‌‎ ‌‏قرنها سر بلند نمی‌کرد، و به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت‌‎ ‌‏برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضائی را ندارند؛ و ضرر آنها، به اعتبار‌‎ ‌‏آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با‌‎ ‌‏دخالت بی‌مورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویل‌های جاهلانه موجب فساد‌‎ ‌‏عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهک‌های دیگر، حتی منافقین این فرزندان عزیز‌‎ ‌‏مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است».
 
 
ادعای رویترز درباره نقش ایران در انهدام کشتی‌های اسرائیل
 
خبرگزاری رویترز مدعی حضور مشترک فرماندهان سپاه پاسداران و حزب‌الله لبنان در یمن و کمک به عملیات انصارالله یمن علیه کشتی‌های اسرائیل و آمریکا در دریای سرخ خبر دادند.
رویترز ادعا کرد: ایران که حوثی‌ها را مسلح کرده، به آنها آموزش مالی داده و از آنها حمایت مالی می‌کند در پی آغاز جنگ غزه، کمک‌های نظامی خود به شبه‌نظامیان حوثی را افزایش داده است. ایران، پهپادهای پیشرفته، موشک‌های کروز ضدکشتی، موشک‌های بالستیک دقیق و موشک‌های میان‌برد در اختیار حوثی‌ها قرار داده که در همبستگی با فلسطینی‌ها در غزه شروع به هدف قرار دادن کشتی‌های تجاری کرد‌ه‌اند.
یک منبع آگاه که به هویت او اشاره‌ نشده(!) به رویترز گفت: «سپاه پاسداران به حوثی‌ها در آموزش نظامی در مورد سلاح‌های پیشرفته کمک می‌کند. گروهی از شبه‌نظامیان حوثی ماه گذشته در ایران بودند و در پایگاه‌های سپاه آموزش دیدند تا با فناوری جدید و استفاده از موشک‌ها آشنا شوند. فرماندهان ایرانی نیز به یمن سفر کرده‌اند و یک مرکز فرماندهی در صنعا برای حملات دریای سرخ ایجاد کرده‌اند. نیروهای سپاه همچنین در حال ارائه اطلاعات و پشتیبانی اطلاعاتی به حوثی‌ها درباره ده‌ها کشتی هستند که روزانه در دریای سرخ تردد می‌کنند و مقصد برخی از آنها اسرائیل است.
واشنگتن ماه گذشته اعلام کرد که ایران به طور جدی در برنامه‌ریزی عملیات علیه کشتیرانی در دریای سرخ مشارکت دارد و اطلاعات ارائه‌شده توسط این کشور برای قادر ساختن حوثی‌ها در هدف قرار دادن کشتی‌ها حیاتی است.
رویترز با اشاره به تکذیب ایران می‌افزاید: محمد عبدالسلام، سخنگوی حوثی‌ها نیز هرگونه دخالت ایران یا حزب‌الله در کمک به هدایت حملات دریای سرخ را رد کرده و سخنگوی حزب‌الله هم به درخواست رویترز برای اظهار نظر در این زمینه پاسخ نداده است. حوثی‌ها که در دهه ۱۹۸۰ به عنوان یک گروه مسلح در مخالفت با نفوذ مذهبی سنی عربستان سعودی در یمن ظهور کردند، می‌گویند با حمله به کشتی‌های تجاری که به گفته آنها یا با اسرائیل مرتبط هستند یا به بنادر اسرائیل می‌روند، از حماس حمایت می‌کنند.
حملات آنها بر کشتیرانی بین آسیا و اروپا از طریق تنگه باب‌المندب در نزدیکی یمن تأثیر گذاشته است.