kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۱۵۷۷
تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱۴۰۲ - ۲۲:۰۳
به بهانه حمله موشکی سپاه پاسداران به اربیل عراق

اسرائیل و موساد در کردستان عراق چه می‌کنند؟

 
دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان
براساس اسناد تاریخی، صهیونیست‌ها و سرویس‌های امنیتی اسرائیل، حضوری دیرین در کردستان داشته و دارند. چنان‌که از اواخر سال 1958 [1337] یک شبکه اطلاعاتی رسمی سه‌جانبه، شامل موساد، سرویس امنیت ملی ترکیه و سازمان اطلاعات و امنیت ایران (ساواک) تشکیل شد که آن را «نیزه سه‌سر» نامیدند. براساس گزارش طبقه‌بندی شده سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا و در راس آنها CIA درباره اهداف و ماهیت پیمان اطلاعاتی سه‌جانبه «نیزه سه‌سر»، اسرائیل طی سال‌ها کوشید با شبکه‌‌سازی و ایجاد پایگاه‌ها و عوامل محلی در کردستان، جای پای خود را در این منطقه حساس محکم کند.
براساس همان پیمان «نیزه سه‌سر»، روز 24 شهریور 1339 سرهنگ یعقوب نیمرودی افسر ارشد اطلاعاتی سرویس جاسوسی موساد اسرائیل (که اصالتا کرد عراقی بود) برای شبکه‌‌سازی اطلاعاتی در ایران و عراق و کشورهای جنوب خلیج‌فارس وارد تهران شد. 
یک‌ مجله‌ اسرائیلی‌ به‌ نام‌ «هاعولام‌ هزه» در تاریخ‌31/7/1963 منافع‌ اسرائیل‌ را در کردستان‌ چنین‌ توضیح‌ داد:
«ما مایلیم‌ که‌ یک‌ کردستان‌ مستقل‌ و آزاد تشکیل‌ گردد تا بتواند مانند ما در این‌ منطقه، که‌ اکثریت‌ آن‌ را اعراب‌ تشکیل‌ می‌دهند، یک‌ کشور غیرعربی‌ به‌ وجود بیاورد. ما در این‌ منطقه‌ محتاج‌ همپیمان‌ هستیم‌ و دوستی‌ کردها خود به‌ خود به‌ قدرت‌ ما خواهد افزود.»
پروژه صهیونیستی برای ایجاد آشوب در کردستان
اسرائیلی‌ها برای جلب‌نظر کردها و سوار شدن بر احساسات آنها، همانگونه که برای اثبات خود، تاریخ‌‌سازی کرده بودند، برای کردها نیز دست به تاریخ‌‌سازی جعلی زدند. مرتضایی، مسئول‌ نمایندگی‌ ایران‌ در اسرائیل، در گزارشی‌ خیلی‌ محرمانه‌ در 3/4/1354 به‌ وزارت‌ امور خارجه‌ چنین‌ نوشت:
«اسرائیل‌ در سال‌های‌ اخیر کوشیده‌ است‌ که‌ بین‌ ملت‌ یهود و کرد شباهت‌هایی‌ را اثبات‌ و سرنوشت‌ کردها را با سرنوشت‌ خود یکسان‌ قلمداد کند.»
براساس همین طرح و برنامه صهیونیستی، حملات‌ سازمان‌یافته‌ بخشی از کردها به‌ سرکردگی‌ مصطفی‌ بارزانی‌ علیه‌ حکومت وقت عراق در سال‌ 1961 آغاز شد و تا چهارده‌ سال‌ با حمایت‌ مستقیم رژیم شاه‌ و سرویس موساد اسرائیل تداوم‌ یافت.
در اوایل‌ دهه‌ 1340 مقامات‌ ساواک‌ ملاقاتی‌ بین‌ مصطفی‌ بارزانی‌ و رئیس‌ ستاد ارتش‌ اسرائیل‌ سپهبد «روی‌ تسور» و همچنین دو مقام‌ بلندپایه دیگر از وزارت‌ دفاع‌ اسرائیل‌ ترتیب دادند. هیئت‌ اسرائیلی‌ از پیرانشهر با لباس‌ کردی‌ وارد خاک‌ عراق‌ شد و در آنجا با بارزانی‌ ملاقات‌ کرد. درخواست‌ عمده‌ کردهای بارزانی از هیئت‌ اسرائیلی، امکانات‌ لجستیک‌ برای‌ گسترش‌ دوره عملیات‌ها و تغییر از ماهیت‌ جنگ‌ چریکی‌ به‌ جنگ‌ منظم‌ و گسترده‌ بود.
از سال‌ 1342 کمک‌های‌ فراوانی‌ به‌ شکل‌ تسلیحات، مهمات و مشاوره نظامی‌ اسرائیلی‌ها از طریق‌ مرز ایران‌ با همراهی‌ و کمک‌های‌ ساواک‌ روانه کردستان‌ عراق‌ شد و در تابستان‌ 1344 مربیان‌ اسرائیلی‌ اولین‌ دوره‌ آموزشی‌ را برای‌ افسران‌ بارزانی برگزار کردند.
شبکه‌هایی تحت فرماندهی مستقیم تل‌آویو
پایگاه‌های‌ اسرائیل‌ تا سال‌ 1346 در کردستان‌ فعال‌ بودند ولی‌ پس‌ از شبکه‌‌سازی قوی در ایران و عراق، این‌ پایگاه‌ها تعطیل‌ و ماموریت سرویس امنیتی موساد در کردستان از طریق‌ شبکه‌های‌ ایجاد شده‌ با حدود 300 مامور ورزیده اطلاعاتی و جاسوسی ادامه‌ یافت که تحت فرماندهی تل‌آویو فعالیت می‌کردند. پایگاه‌های محلی موساد توسط سران احزاب کرد فعال گردید و آنها به کسب اطلاعات و انتقال آن به اسرائیل اقدام ‌نمودند.
اولین حمایت اسرائیل‌ پس از آن، بعد از جنگ‌ 1967 (جنگ شش روزه) صورت گرفت که تجهیزات‌ روسی‌ غنیمت‌ گرفته‌ شده‌ از ارتش‌های‌ مصر و فلسطینی‌ها را تحویل‌ کردهای بارزانی داد و ماهیانه‌ مبلغ‌ پانصد هزار دلار به‌ آنها پرداخت‌ کرد. این حمایت قوی موساد باعث شد تا مصطفی بارزانی‌ به همراه پسرش مسعود در پاییز 1352 از اسرائیل‌ دیدار کند.
نکته جالب‌ این‌ بود که‌ همه این کمک‌ها، با اطلاع‌ و اجازه‌ آمریکا صورت‌ می‌گرفت. روزنامه‌ «جروزالم‌ پست» در این باره نوشت:
«سلاح‌هایی‌ که‌ از طرف‌ CIA و به‌ دستور شخص‌ پرزیدنت‌ نیکسون‌ به‌‌طور محرمانه‌ در سال‌ 1351 در اختیار کردهای‌ عراق‌ گذاشته‌ شد، انواع‌ اسلحه‌ روسی‌ بود که‌ اسرائیل‌ از اعراب‌ به‌ غنیمت‌ گرفته‌ بود».
یونی بن‌مناحیم، افسر سابق سرویس‌ اطلاعات نظامی ارتش رژیم صهیونیستی و نویسنده و تحلیلگر سیاسی اسرائیلی نیز در گفت‌وگو با سایت «زمن اسرائیل» اذعان کرد:
«...کردها، اسرائیل را به‌عنوان الگویی برای دستیابی به خواسته‌هایشان از جمله «استقلال» و تشکیل یک کشور کُرد می‌دیدند و حتی نخست‌وزیران و اعضای ارشد تشکیلات نظامی اسرائیل از سال ۱۹۶۳ تحکیم روابط مخفیانه با کردها و اعطای کمک‌های نظامی به آنها را در دستورکار خود قرار دادند.»
آموزش نظامی در کردستان عراق توسط کارشناسان اسرائیلی
بر همین اساس در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، کردستان ایران و عراق کاملا در اختیار سرویس اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل و عوامل آموزش دیده محلی آن قرار داشت. ده‌ها پایگاه محلی در این دو کردستان، طرح و برنامه‌های رژیم صهیونیستی را جامه عمل می‌پوشانید.
عملیات اسرائیل و آمریکا و طرح و برنامه تجزیه کردستان، همچنان تداوم یافت. تا جایی که به تدریج کردستان عراق مامن و پایگاه اصلی برای تهاجم به ایران و هدایت عملیات تروریستی در خاک ایران گردید.
در سال ۲۰۰۴ مسعود بارزانی از سرکردگان کردستان عراق به اسرائیل سفر کرد و با نخست‌وزیر سابق اسرائیل، آریل شارون، ملاقات نمود. بعد از مسافرت وی به اسرائیل گاردین گزارش داد که اسرائیل مشغول کمک به کردها در شمال عراق است تا توان نظامی آنها را افزایش دهد.
روزنامه فرانسوی فیگارو در ژانویه ۲۰۱۲ گزارش داد که ماموران موساد، تبعیدیان ایرانی‌ و به‌خصوص کردها را تعلیمات نظامی و جاسوسی داده تا در ایران عملیات خرابکاری انجام دهند. آموزش اینها در شمال عراق در ناحیه کردنشین آن کشور انجام می‌شد. بر طبق گزارش فیگارو، قسمتی‌ از این آموزش در رابطه با حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران و ترور متخصصین هسته‌ای بوده است.
پایگاه‌های موساد در پوشش شرکت‌های نفتی و تجاری
وقتی ساعت 20/01 بامداد دوشنبه 23 اسفند سال ۱۴۰۰، موشک‌های سپاه، اهدافی را در شهر اربیل عراق هدف گرفتند، در ابتدا رسانه‌های زنجیره‌ای آن طرف و این طرف، واویلا سر دادند و گفتند و نوشتند که این چه کاری بود؟ چرا مراکزی از یک شهر عراقی آن هم در اقلیم کردستان عراق را موشکباران کردید؟ و... و اصلا هدف اصلی این موشکباران، کنسولگری آمریکا در عراق بوده است!
ولی روز بعد از این شلوغ کاری‌ها و غوغاهای رسانه‌ای، سخنگوی کاخ سفید و برخی دیگر از مقامات آمریکایی اعلام کردند که هدف موشک‌های ایران، اساسا کنسولگری آمریکا نبوده است!
بعد از آن، تصاویری از سوی همان رسانه‌های زنجیره‌ای منتشر شد که یک خانه بزرگ ویلایی در کردستان عراق مورد اصابت موشک‌ها قرار گرفته که تقریبا تخریب شده است. سپس برخی از رسانه‌های غربی مثل «رادیو زمانه» نوشتند آن ویلا متعلق به کریم برزینجی، مدیرعامل و بنیانگذار شرکت نفتی کرد عراقی کار (KAR)، بوده و با اسرائیل فقط تبادلات نفتی داشته است!
بعد گفتند که اسرائیل هیچ مرکزی در اربیل عراق نداشته و یک متخصص خود خوانده هم طبق معمول از آستین بیرون آوردند که در شبکه سعودی «ایندیپندنت» فریاد زد: «مراکز اسرائیلی در اربیل توهم است» اما روز بعد یک مقام آمریکایی توضیح داد‌، مرکزی که مورد اصابت موشک‌های سپاه قرار گرفته، یک مرکز آموزشی اسرائیلی بوده است!!
بعد این شبهه را انداختند که چرا سپاه بایستی یک مرکز حتی آموزشی یا نفتی اسرائیلی را در اربیل و مرکز اقلیم کردستان عراق هدف قرار دهد؟ و این عمل، نقض حاکمیت و حقوق دیگر کشورها است؟! 
اما بالاخره روز بعد، روزنامه‌های اسرائیلی از جمله «هاآرتص» اعتراف کردند که ماه پیش، پهپادهای این کشور از پایگاهی در اربیل عراق برخاسته و پایگاهی را در کرمانشاه بمباران کرده‌اند! و همچنین «یورو نیوز» (پایگاه خبری اتحادیه اروپا) در گزارشی به نقل از منابع آگاه اعلام کرد که اسرائیل روز ۲۵ بهمن ماه 1400 از یک مرکز هدایت عملیات واقع در اربیل، این اقدامات را با شش فروند پهپاد علیه یک هدف نظامی در غرب ایران طراحی و اجرا کرده است!! 
دوران بزن و در رویی تمام شده
«یورو نیوز» با اشاره به حمله موشکی سپاه پاسداران به ساختمانی که گفته می‌شد ویلای یک تاجر نفت یا یک مرکز آموزشی اسرائیلی‌ بوده، براساس منابع غربی گزارش داد که ساختمان هدف قرار گرفته شده همان مکانی است که حملات پهپادی به کرمانشاه از آنجا برنامه‌ریزی و هدایت شده بود! 
این پایگاه خبری اتحادیه اروپا ضمن اینکه اشاره داشت مقامات اقلیم کردستان عراق در واکنش به این حمله حضور ماموران اطلاعاتی اسرائیل و وجود مرکز راهبردی عملیات موساد در اربیل را به کلی تکذیب کردند اما اذعان نمود برخی منابع عراقی و غیرعراقی از قرار داشتن یک هسته موساد در ساختمان‌هایی که هدف موشک‌های بالستیک سپاه پاسداران قرار گرفت، خبر داده‌اند!
یعنی ساختمانی در اربیل عراق و مرکز اقلیم کردستان این کشور به عنوان مرکز عملیاتی اسرائیل و تحت پوشش مرکز آموزشی یا مؤسسه تجاری/نفتی وجود داشته که با حضور عوامل موساد، حملات پهپادی به پایگاه‌های ایرانی در داخل مرزهای ما را هدایت می‌کرده است و براساس اظهارات سخنگوی وزارت امورخارجه، اعتراض به این موضوع بارها به طور علنی و یا خصوصی به اطلاع مقامات اقلیم کردستان عراق و همچنین دولت این کشور رسیده بود.
اینک بار دیگر اسرائیل و موساد با استفاده از اقلیم کردستان عراق و ایجاد پایگاه‌های مستقیم اطلاعاتی/نظامی، دست به انجام عملیات تروریستی داخل خاک ایران و علیه هموطنان مان زدند و سپاه پاسداران همانگونه که وعده داده بود، دیروز با موشک‌های مختلف، پایگاه اصلی اسرائیل در ایجاد فتنه را منهدم کرد و بار دیگر اثبات نمود که دوران بزن و در رویی لااقل در مورد سرزمین و ملت ایران به پایان رسیده است.
حالا باید سؤال کرد که آیا ایجاد پایگاه‌های اسرائیلی در اقلیم کردستان عراق و طرح و برنامه‌ریزی و هدایت و اجرای عملیات نظامی و روانی علیه سرزمین و ملت ما، نقض حاکمیت ایران نیست؟ آیا بارها هشدار و درخواست مقامات ایرانی از مسئولین عراقی مبنی بر پایان دادن به شرارت‌های گروهک‌های تروریستی، تعطیلی پایگاه‌های آنها و اخراج تروریست‌های اسرائیلی از کردستان عراق‌، سندی بر این نقض مداوم تمامیت ارضی ایران نبوده است؟