kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۰۶۸۹
تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱۴۰۲ - ۲۰:۲۱
ادای احترام به شهدای فاطمی شهیدان فاطمه‌السادات و مهدیه‌السادات حسینی و زهرا و زینب رشیدی

همسفران حاج قاسم در مسیر شهادت و عاشقی

 
کامران پورعباس
بعد از خبر شهادت سردار دل‌ها و جان‌ها، مردم کرمان بی‌صبرانه چشم انتظار بودند تا عزیزترین عزیزشان را در آغوش بگیرند و با وداعی بی‌نظیر تا مزارش بدرقه نمایند. بالاخره بعد از ۴ روز از شهادت سردار سلیمانی و همراهانش، در ۱7 دی‌ ۱۳۹۸ دی‌ماه پیکر شهدا به کرمان رسید و مراسم تشییع سپهبد حاج قاسم سلیمانی و سردار شهید حسین پورجعفری با حضور گسترده و پرشور و خیره‌کننده مردم دیار کریمان و میهمانانی از دیگر استان‌ها و کشورها برگزار گردید و تشییعی پرشکوه و حماسی و تاریخی را رقم زد.
کاروان حامل پیکرهای مطهر شهدا در سیل خروشان جمعیت عزاداران به آرامی پیش می‌رفت و در جاهایی نیز متوقف می‌شد. لحظه به لحظه به سیل خروشان مردم در تشییع پیکر شهدا افزوده می‌شد. 
صدها خبرنگار داخلی و خارجی مراسم را پوشش دادند و هزاران نفر از کشورهای مختلف به ویژه کشورهای حوزه مقاومت در کرمان حضور پیدا کردند. پرچم کشورهای عراق، سوریه، لبنان، یمن، پاکستان، افغانستان، هندوستان و... در میان جمعیت دیده می‌شد.
«خون تو حریف می‌طلبد...»، روایت مجری برنامه زنده تلویزیونی پخش مراسم تشییع پیکر سردار سلیمانی از پیامک‌های پرشمار افرادی است که برخی از آنها پس از شهادت حاج قاسم، از سفر و اقامت در آمریکا و اروپا منصرف شده‌اند.
مداح اهل‌بیت حاضران در میدان آزادی کرمان را مهمان روضه سیدالشهدا(ع) و مرثیه‌خوانی در رثای شهید سلیمانی و شهدای مدافع حرم نمود. 
بنرها و پرچم‌هایی با مضامین «در انتظار انتقام»، «افتخار ایلم، سرباز وطنم، خداحافظ»، «پیروزی نزدیک است» و «انتقام سخت» و... در جای‌جای میدان آزادی و خیابان‌های کرمان دیده می‌شود.
مردم فریاد می‌زدند: «قاسم هنوز هم زنده است» و «فرزندان ما سربازان تو هستند».
طول مسیر حضور مردم در مراسم تشییع و خاکسپاری سردار قاسم سلیمانی در کرمان، 11 کیلومتر برآورد شده است که در آن ازدحام بسیار شدید جمعیت دیده می‌شد.
اما روز تشییع شهید سلیمانی به سبب جمعیت فوق‌العاده زیاد مردمی، ۶۱ نفر از عاشقان سردار دل‌ها همراه با دلبر و دلدارشان آسمانی شدند و همسفر حاج قاسم در مسیر شهادت و عاشقی گردیدند.
این شهیدان بزرگوار برای تجدید میثاق با رهبری و آرمان‌های انقلاب و نظام و وداع با شهدا و ابَرقهرمان‌شان، شاگرد ممتاز و پیشتاز مکتب فاطمی و حسینی و خمینی، شهید حاج قاسم سلیمانی در کرمان گرد هم آمده بودند و در همین راه نیز به شهادت رسیدند. 
بعد از این حادثه و بعد از گذشت ۸ ماه، در شهریورماه ۹۹ طی حکمی از سوی رهبر معظم انقلاب شهادت این عزیزان احراز گردید.
در این حادثه ۶۱ نفر به درجه رفیع شهادت نائل آمدند که ۴۹ نفر از استان کرمان و ۱۲ نفر دیگر از استان‌های خوزستان، فارس، خراسان رضوی، هرمزگان، خراسان جنوبی و اصفهان بودند. از ۴۹ شهید استان کرمان، ۲۷ نفر از کرمان، ۶ نفر از بم، ۴ نفر از رفسنجان، ۳ نفر از بافت، یک نفر از جیرفت، ۲ نفر از بردسیر، ۳ نفر از زرند، ۱ نفر از رابر، ۱ نفر از شهر بابک بودند. 
در بین شهدای همسفر حاج قاسم، چهار نفر از دختران فاطمی بیش از دیگران جلب توجه می‌کنند: خواهران حسینی و رشیدی که از شهدای والامقامِ مراسم تشییع شهدا در کرمان هستند.
در این گزارش ادای احترام می‌کنیم به شهدای فاطمی، شهیدان فاطمه‌السادات و مهدیه‌السادات حسینی و زهرا و زینب رشیدی و مروری می‌نماییم بر سیرت و ویژگی‌های اعلای فاطمی و شهداییِ این شهیدانِ گرامی و گرانقدر. 
شهیدان حسینی
شهیدان فاطمه‌السادات و مهدیه‌السادات حسینی، فرزندان حضرت فاطمه زهرا(س) و از خانواده ایثار و شهادت هستند.
سیدمحمد سادات‌حسینی، پدر شهیدان حسینی، از رزمندگان و جانبازان جنگ تحمیلی و برادرش سیدمحمود حسینی از شهدای دفاع مقدس است.
سیدکمال سادات‌حسینی عموی شهیدان حسینی که بازنشسته فرهنگی است، می‌گوید: برادرم سیدمحمود عملیات فاو شهید شد. برادرزاده‌هایم از همان بچگی انس عجیبی به وی داشتند؛ فاطمه همیشه به ما می‌گفت ما باید اولین اجرا‌کننده وصیت عموی شهیدمان باشیم. برادرم سیدمحمود نیز روحیات عجیبی داشت و در این بچه‌ها من روحیات او مثل ولایتمداری بی‌چون و چرا، اهل نماز اول وقت، زیارت عاشورا و... را می‌دیدم.
سیدمحمد سادات‌حسینی، پدر شهیدان حسینی، از ویژگی‌ها و سجایای اخلاقی و شهادت‌طلبیِ دختران شهیدش می‌گوید: جانباز هستم و با نان حلال بچه‌هایم را بزرگ کردم سه پسر و دو دختر داشتم که اکنون دو دخترم را از دست داده‌ام. مهدیه‌السادات دختر بزرگ‌ترم بود، ۳۵ سالش بود، معلم و دارای دو فرزند بود. فاطمه‌السادات دختر کوچک‌ترم بود، ۲۲ سالش بود و طلبه بود. خیلی به عموی شهیدشان(سیدمحمود سادات‌حسینی از شهدای جنگ) علاقه داشتند و مرتب می‌گفتند ما هم مثل عمو شهید می‌شویم. دو دخترم مهدیه‌السادات و فاطمه‌السادات تأکید به پرداخت خمس داشتند و زمانی که به راین می‌آمدند[پدر شهید مدتی در شهر راین ساکن بوده است]، غذا نمی‌خوردند و می‌گفتند تا مطمئن نشویم خمس مالت را پرداخت کرده‌ای و مالت حلال شده، ما این غذا را نمی‌خوریم. دخترانم شب‌ها کف پاهایم را بوسه می‌زدند و فاطمه‌السادات همیشه تا نیمه‌های شب بیدار بود و نماز شب می‌خواند. هر دو هدف‌شان شهادت بود و پیرو ولایت فقیه بودند و می‌گفتند که رهبر را نباید تنها بگذاریم. دخترانم هر دو به افراد پایین دست خود همواره کمک می‌کردند، احترام به پدر و مادر می‌گذاشتند و علاقه و احترام خاصی به ولایت فقیه داشتند. آنها انگارمی دانستند که چنین اتفاقی برای آنها رقم می‌خورد، با دیگران در این‌باره حرف زده بودند، مهدیه‌السادات به همکاران خود گفته بود که من با خواهرم شهید می‌شویم.
سادات‌حسینی از روز بال گشودن فرزندان فاطمی‌اش می‌گوید: روز حادثه با دخترانم در محل تجمع بودیم. یادم هست مهدیه حتی برای شاگردانش هم یک‌سری سربند و این چیز‌ها خریده بود و تشویق می‌کرد همه باید برای تشییع سردار برویم. من کمی بیمار بودم، به دختر‌ها گفتم نمی‌توانم بیایم، اما مهدیه (دختر بزرگ‌ترم) گفت پدر تو جانباز جنگی و برادر شهید، شما اگر تشییع سردار نروی، چه کسی برود؟ و من قانع شدم و رفتیم اما...
پدر شهیدان حسینی، بعد از بغض مردانه‌ای، ادامه می‌دهد: طبق شنیده‌ها انگار مهدیه و دخترش به همراه فاطمه بین جمعیت در فشار قرار گرفته و دختر‌ها همان‌جا شهید می‌شوند، دختر مهدیه(نوه‌ام) از ناحیه کمر دچار شکستگی شد، اما بعد از مدتی بستری در بیمارستان خوب شد و به خانه برگشت.
دو فرزندم فدای سردار سلیمانی 
و تار موی رهبری
پدر شهیدان حسینی قاطعانه و سرافرازانه و با افتخار ابراز می‌دارد: فرزندان من جزو متدین‌ترین و باتقواترین افراد بودند و امروز هم این دو فرزندم فدای سردار سلیمانی و تار موی رهبری شدند و ما همچنان به نظام و انقلاب افتخار می‌کنیم و همیشه پای آن می‌مانیم.
در ادامه، شرحی از فضائل منحصربه‌فرد هرکدام از شهیدان حسینی به صورت مجزا نقل می‌نماییم.  
شهید فاطمه‌السادات حسینی
عاشق شهدا به خصوص شهید ابراهیم‌ هادی بود. آنها را الگویی برای پیمودن مسیر دنیا می‌دانست. 
آرزوی او شهادت و گمنامی بود. به تمامی اعمالش، به خصوص بحث نامحرم دقت داشت تا محبوب پروردگار باشد.
وصیت کرده بود بعد از شهادت، همراه با او کتاب سلام بر ابراهیم را دفن کنند.
شاید بعضی‌ها مسخره‌اش می‌کردند. بعضی باور نمی‌کردند که یک زن در این دوره به شهادت برسد، اما...
فاطمه‌السادات با شهادت به پیشگاه خدا رفت.
مراسم تشییع حاج قاسم سلیمانی در کرمان، زمان پرواز او بود.
پدر شهیدان حسینی در مورد عشق و عطشِ شدید دخترش فاطمه‌السادات حسینی به شهادت خاطرنشان می‌نماید: دختر کوچکم فاطمه‌السادات خیلی با شهدا مأنوس بود. روی تمام کتاب‌ها و یاداشت‌هایش با شهید ابراهیم‌ هادی درد دل کرده است و هنوز این کتاب‌ها را داریم. دخترم حتی وصیت‌نامه خود را در سال ۹۲ که سفر به کربلا داشت، نوشته بود؛ او در وصیت‌نامه خود عنوان کرده بود که من در سال ۹۸ شهید می‌شوم و جهیزیه من را به بهزیستی تقدیم کنید. 
پدر شهید همچنین گفته است: دخترم همراه با دامادم تحصیلات حوزوی داشتند و وقت شهادت شاید یک سالی بود که ازدواج کرده بودند. در کارهای تبلیغی بود، مرتب می‌گفت باید مثل شهدا پیرو راه رهبری باشیم.
یکی از دل‌نوشته‌های عاشقانه و حسینی و شهداییِ طلبه شهیده کربلایی سیده فاطمه‌السادات حسینی بر کتاب سلام بر ابراهیم چنین است:
به نام خدای ابراهیم،‌ هادی دل‌ها...
از خداوند می‌ خواهم تا دستانم را در دستان اباعبدالله قرار دهد
تا بتوانم مسیر عشق را همچون مبتلایان وجودش بپیمایم و ثابت قدم باشم...
همچون عباس
فرمانبردار و ولایت‌پذیر
همچون علی‌اکبر
عاشق شهادت
خداوندا مهرت را نهاده‌ای به زیباترین وجه مهرت را بگیر...
در دل‌نوشته‌ای فاطمی از شهیده کربلایی سیده فاطمه‌السادات حسینی می‌خوانیم:
به نام خدا    
خدایا
هر چند وقت یک‌بار به من یادآوری کن
نامحرم، نامحرم است...
چه در دنیای حقیقی، چه در دنیای مجازی...
یادمان بینداز... حضرت فاطمه(س) را
که از نابینا رو می‌پوشاند...
شهید مهدیه‌السادات حسینی
سیدمحمد حسینی در مورد حساسیت به بیت‌المال و شهادت‌طلبیِ دختر بزرگش می‌گوید: دختر بزرگم مهدیه‌السادات، معلم بود و دو خودکار در جیب خود داشت که می‌گفت یک خودکار برای بیت‌المال است و از خودکار دیگر برای امور شخصی خود استفاده می‌کرد. در روز تشییع پیکر شهید سلیمانی دختر بزرگم مهدیه‌السادات غسل شهادت کرد و به همه ما هم گفت که غسل شهادت کنیم و به من گفت که امروز دو پیکر برای تو می‌آورند، ناراحتی نکنید.
شهیدان رشیدی
آقای رشیدی که از رزمندگان دفاع مقدس است، پدر دو تن از شهدای تشییع به نام‌های حاجیه زینب و زهرا رشیدی است. 
وی ویژگی ممتاز و مشترکِ دختران شهیدش را «رهرو بلاقید رهبر معظم انقلاب اسلامی بودن» عنوان نموده است.
شهید حاجیه زینب رشیدی
پدر شهیدان رشیدی از امین و کاردان و مردم‌دار بودنِ دختر بزرگش می‌گوید: دختر بزرگ‌ترم حاجیه زینب ۳۲ساله بود و متاهل بود. پسرش محمد مهزیار ۱۸ماهه بوده است که روز تشییع همراه ما بود. شهیده مقطع کارشناسی را در دانشگاه شهید باهنر کرمان در رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی و کارشناسی ارشد را هم در دانشگاه علوم تحقیقات شهرستان سیرجان در رشته حقوق جزا تحصیل کرده بود. از سال ۱۳۹۱در اداره اتباع بیگانه استانداری کرمان مشغول به کار بود. شهیده پس ازحدود سه سال کار کردن در اداره اتباع و مهاجرین استانداری کرمان از طریق آزمون استخدامی وزارت کشور به عنوان نیروی رسمی آزمایشی استانداری کرمان پذیرفته شدند و بیش از دو سال در فرمانداری شهرستان بم به عنوان کارمند دفتر سیاسی مشغول به کار بودند و سپس به فرمانداری شهرستان زرند منتقل شدند. به گواه همکاران وقت او و نیز نهاد‌های وقت نظارتی، او از کارمندان بدون حاشیه و دست‌پاک و با اطمینان بوده است. کار‌های ارزشمندی انجام دادند و با توجه به مشکلات عصبی این شغل و آلودگی‌های محیطی، ایشان دچار آسم و آلرژی شدید شدند و مدت زیادی با این بیماری سخت درگیر بودند. دختر مهربانی بود و خیلی ارتباط خوبی با مردم داشت، در راستای شغلش هم همه او را به مردم‌داری می‌شناختند. در زندگی مشترکش هم به گواه همسرش زن خوبی بوده و مادر خوبی، یادم هست نیم‌ساعت قبل از حادثه که پسرش در کالسکه از خواب بیدار شد، چهار زانو بر روی آسفالت میدان آزادی شهر کرمان در بین این جمعیت بسیار شلوغ نشست و در حالی که همه خانواده برای محافظت وی دورش حلقه زدند به بچه‌اش شیر دادند و در آن شلوغی هم به وظیفه مادری خود عمل کرد.
شهید کربلایی زهرا رشیدی
آقای رشیدی از انقلابی و ولایی بودنِ دختر دیگر شهیدش می‌گوید: اسمش زهرا بود و وقت شهادت ۲۴ساله بود. دخترم انیس دلم بود، چون کوچک‌ترین دختر بود و ارتباط خوبی با هم داشتیم. در زمان شهادت دانشجوی دانشگاه شهید باهنر کرمان بود. دخترم خیلی اخلاق‌های خوبی داشت مثلاً اجازه نمی‌داد پشت‌سر کسی غیبت کنیم و موضوع بحث عوض می‌کرد. درخصوص حجابش حتی همان روز می‌گفت برویم جایی که فاصله با جمعیت آقایان باشد. این شهیده به قرائت زیارت عاشورا بسیار وابسته بود. زهرا به معنای واقعی یک فرد انقلابی و ولایی بوده است و نسبت به مسائل انقلاب اسلامی بسیار حساس و پیگیر بوده است و همچون خواهر شهیده‌اش حاجیه زینب خود‌شان را رهرو بلاقید رهبر معظم انقلاب اسلامی می‌دانستند.
شهادت حاج قاسم راه را مشخص کرد
سخن آخرمان در این گزارش متنی است آقای رشیدی خطاب به جوانان نوشته است: 
«جوان‌های عزیز! اکنون و در این زمان با شهادت سردار دل‌ها شهید حاج قاسم سلیمانی راه مشخص و چراغ راه هم مشخص است. وصیت‌نامه سردار شهید حاج قاسم و دست‌نوشته‌ها و فایل‌های صوتی و فیلم‌های سخنرانی‌های به‌جا مانده از سردار دل‌ها کاملاً راه را مشخص و روشن کرده است. مکتب جاودانه حاج قاسم که همان مکتب ائمه اطهار(سلام‌الله‌علیهم) بالأخص بی‌بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) می‌باشد که هدف حضرت زهرا دفاع با فدای جان از ولایت فقیه زمان خود بوده است که همه ما به خصوص جوان‌ها باید به آن اقتدا نمایند تا ان‌شاءالله رستگار شوند.
این را باید خدمت عزیزان جوان عرض کنم، خدا سعادت داد که در دفاع مقدس دستی بر آتش داشته باشم و توفیق جانبازی را هم خدا به‌ هم عنایت فرمود و بعد از جنگ هم تاکنون خدای تبارک و تعالی همواره سعادت را یارم فرمود که سرباز بی‌چون و چرای رهبر عزیزمان و کشورم باشم و حالا هم که خدای متعال خانواده ما را لایق دانست و دو فدایی را فدای مکتب جان فدا بشوند، به خدای متعال سوگند سر سوزنی پشیمان نیستم که هیچ، بلکه افتخار می‌کنم و به خود می‌بالم و حاضرم در این مکتب جاودانی خود، خانواده و هستی خود را با کمال افتخار فدا کنم.»