kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۰۵۵۱
تاریخ انتشار : ۱۳ دی ۱۴۰۲ - ۱۹:۲۲

نقش «تضرع»  در رهایی از مشکلات و بلایا

 
فرشته محیطی
سنت‌ها و قوانین حاکم بر هستی مبتنی بر مشیت حکیمانه الهی است. از جمله این سنت‌ها، سنت‌های ابتلاء و کیفر است که انسان را همواره در شرایطی سخت قرار می‌دهد تا افزون بر کیفر و مجازات خطاکار و تنبیه و بیداری او جهت توبه و بازگشت، ظرفیت وجودی و ایمانی شخص سنجیده و بر خودش و دیگران آشکار شود. بنابراین، با توجه به این سنت‌ها، انسان‌ها همواره در سختی‌ها و مشکلاتی قرار می‌گیرند که گاه گویی هیچ راه‌گریز و چاره‌ای برای آنها باقی نمی‌ماند، در حالی که از نظر قرآن، همواره راهی برای رهایی از مشکلات وجود دارد به شرط آنکه خدا را حاکم بر هستی و مقدرات آن دانسته و تبدیل و تغییر را به حکم و مشیت او بداند.
یکی از راه‌های رهایی از مشکلاتِ هر چند بظاهر بی‌درمان برای آدم بیچاره، چاره‌جویی از تضرع و دعا است که نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه‌های قرآنی بدان پرداخته است. 
***
مفهوم‌شناسی تضرع
واژه عربی تضرع از ریشه «ضرع» به معنای اظهار ذلت و ضعف است.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 506، ذیل واژه «ضرع»)
تضرع در فرهنگ اصطلاحات قرآنی به معنای درخواست نجات و رهایی به شکل آشکار و علنی همراه با زاری و‌گریه به پیشگاه خدا در هنگام نومیدی از همه اسباب ظاهری و انقطاع تمام از آنها و پناه‌جویی و یاری‌خواهی از خدا برای رهایی از گرفتاری و مشکلات است.
به سخن دیگر، هر گاه مصبیتی بر انسان وارد شود، انسان در گام نخست به شکل «خفیه»(نهانی) نجات خود را از خدا می‌خواهد؛ اما با شدت یافتن مصیبت و ظهور آن، آثار نومیدی و انقطاع از اسباب ظاهری در او آشکار می‌شود و شخص از شدت مصیبت بی‌توجه به اطراف، دستان استغاثه به سوی خدا دراز می‌کند و نجات خویش را فریاد می‌زند، بی‌آنکه نگرانی از اطلاع دیگران داشته باشد؛ زیرا دیگر هیچ شرم و آزرمی برایش باقی نمی‌ماند که فریادرسی خویش را آشکار بخواهد. بنابراین، آشکارا از خدا طلب رهایی از مشکل و مصیبت را می‌کند. این حالت را «تضرع» می‌گویند. پس تضرع حالت استغاثه و فریادرسی آشکارا بی‌نگرانی از اطلاع دیگران به پیشگاه خدا برای رهایی از مصیبت است که در برابر «خفیه» یعنی درخواست نهانی و پنهانی قرار دارد.(نگاه کنید: المیزان، ج 7، ص 123)
فرق تضرع و جؤار
بر اساس آموزه‌های قرآن، «تضرّع» که گامی بالاتر و فراتر از «خفیه» در راستای استغاثه به خدا است، با آنکه نوعی آشکارسازی هویدا است، اما حالتی مطلوب است؛ در حالی که نوعی دیگر از واکنش هنگام مصیبت‌های سخت و دشوار است که از نظر قرآن، نوعی افراط در این امر است که از آن به «جؤار»(به معنی ناله و فریاد) از ریشه «جئر» تعبیر می‌شود.
وقتی عذاب الهی شدید و سخت شود، افراد در شرایطی قرار می‌گیرند که فریادهای آنان گوش فلک را پر می‌کند و نعره‌شان به آسمان می‌رود؛ یعنی فراتر از «تضرّع» به «جؤار» رو می‌آورند؛ زیرا در لغت واژه «جئر» و مصدر «جؤار» به معنای افراط در دعا و تضرع است که امری مقبول و ممدوح نیست(و حالت فریاد و نعره زدن است).(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 211، ذیل واژه «جئر»)
بر اساس گزارش‌های قرآنی، حالت افراطی تضرع؛ یعنی «جؤار» هنگامی ظهور می‌کند که خدا بر اساس سنت کیفر، در دنیا یا آخرت، اشخاص ظالم و مترف را با عذاب‌، مجازات و کیفر می‌کند. در این هنگام است که این افراد به شکل افراطی تضرع می‌کنند که همان «جؤار» است و در واقع نعره می‌زنند.(مؤمنون، آیات 64 و 65؛ نحل، آیه 53)
بنابراین، بر اساس آموزه‌های قرآن، واکنش‌های انسان در برابر مصیبت‌ها و عذاب‌ها یکسان نیست، بلکه شامل دست کم سه واکنش «خفیه»، «تضرع» و «جؤار» است. پس واکنش‌های انسانی در برابر مصیبت‌ها و عذاب دارای شدت و ضعف است.
نسبت تضرع و جؤار با سنت‌های الهی
حالت‌های دعا و درخواست نهانی‌، یعنی همان «خفیه» و «تضرع» و «جؤار» همگی ارتباط تنگاتنگی با سنت‌های ابتلاء و به‌ویژه سنت کیفر و مجازات در دنیا و آخرت دارد. به این معنا که این حالات چیزی جز واکنش‌های انسان در برابر کنش‌های الهی نیست؛ زیرا خدا براساس فلسفه ابتلاء با بدی‌ها و خوبی‌ها (انبیاء، آیه 35) در بیشتر موارد شخص را به مشکلات و مصیبت‌هایی گرفتار می‌کند که جزو مصادیق شرور است تا این‌گونه شخص به سوی خدا بازگردد و بداند که «ملک و ملکوت» همه چیز در دست خدا است و هیچ کسی هیچ تصرفی نمی‌تواند بی‌اذن و مشیت الهی داشته باشد.(بقره، آیات 155 و 156)
البته با نگاهی به آموزه‌های قرآن می‌توان دریافت که خدا برای تنبیه و بیداری و بازگشت مردم به سوی او، در همین دنیا آنان را بارها مبتلا به کیفر و عذاب خطاها و گناهانشان می‌کند تا این‌گونه «اتمام حجت» انجام شود و کسی نگوید که اگر خدا مرا مجازات و تنبیه می‌کرد، متوجه رفتار و کردار و افکار باطل خود شده و به اصلاح امر می‌پرداختم و راه درست و صراط مستقیم راست را انتخاب می‌کردم. بر همین اساس خدا، همواره شرایطی را فراهم می‌کند تا انسان بداند که «ملک و ملکوت» دست خدا است و اگر کسی بیراهه و گمراهه برود خود را به عذاب انداخته است. 
این‌گونه است که خدا هر ساله دست کم یک و دوبار منافقان را نیز عذاب می‌کند تا متنبه و بیدار شوند و دست از نفاق و دورویی بردارند و در صراط مستقیم عبودیت و دین اسلام قرار گیرند.(توبه، آیه 101)
خدا بر اساس همین فلسفه است که مردم را به مصیبت و گرفتاری و عذاب‌های دنیوی دچار می‌کند تا آنان به سوی خدا بازگردند و به سوی او فرار کرده و از غیر خدا منقطع و بریده شوند تا خدا دستگیرشان شود. بنابراین، می‌توان گفت که از مهم‌ترین اهداف کیفرها و مجازات‌ها و مصیبت‌ها و عذاب‌های دنیوی، تنبیه و بیداری و ایجاد شرایط برای توبه و بازگشت به مسیر حق و حقیقت است؛ زیرا وقتی مصیبتی وارد شود، انسان در می‌یابد که اسباب ظاهری کارایی ندارد و آنگاه خالصانه و مخلصانه به سوی خدا می‌گریزد و اسباب ظاهری را نادیده می‌گیرد و دست به «دعا» می‌شود و با حالت «خفیه» و نهانی و اگر پاسخ نگرفت، با حالت «تضرع» و دعای آشکار معتدل به پیشگاه خدا ناله و انابه کرده و ذلت و ضعف خویش را آشکارا بیان می‌کند و از خدا چاره‌جویی می‌خواهد.
خدا در قرآن بصراحت بیان کرده که بسیاری از مصیبت‌ها و عذاب‌های الهی در دنیا برای این است تا مردم به حالت «تضرع» در آیند و بدانند که تنها «ولایت» خدا است که بر هستی جاری و ساری است و ملک و ملکوت در اختیار اوست و اگر بخواهند از مصیبتی رها شوند باید به خدا متوسل شوند، چنان‌که می‌فرماید: ما مردم را گرفتار سختی و رنج و زیان کردیم تا شاید به خودشان بیایند و «تضرع» و زاری کنند.(انعام، آیه 42؛ اعراف، آیه 94)
بسیاری از مردم این‌گونه عمل نمی‌کنند و هنگام مشاهده مصیبت و عذاب به «تضرع» رو نمی‌آورند، بلکه رفتارهای نادرست و باطل خویش را ادامه می‌دهند تا جایی که ناگهان به عذابی سخت‌تر دچار می‌شوند که شدت آن امان از آنها می‌برد و آنگاه است که به «جؤار»(ناله و فریاد) رو می‌آورند تا خدا ایشان را نجات دهد که البته دیگر سودی ندارد؛ زیرا این عذاب‌های دشوارتر پس از اتمام حجت‌های بسیار و متعددی است که برای این مردمان حادث شده است. از همین رو خدا می‌فرماید که دیگر امروز «جؤار» نداشته باشید؛ زیرا زمان گذشته است و دیگر فرصتی برای جبران نیست.(مؤمنون، آیات 64 و 65)
در حقیقت از نظر قرآن، عذاب‌ها و مصیبت‌ها برای بازگشت و اصلاح امر باطل است که با تضرع و زاری به پیشگاه خدا و عنایت خاص الهی همراه می‌شود، اما وقتی کسی به این هشدارها توجهی نکند و «تضرع» نداشته باشد، در عذابی گرفتار می‌شود که حتی «جؤار» برایش سودی ندارد.(همان؛ انعام، آیات 42 تا 45؛ اعراف، آیات 94 و 95)
تضرع، راهی برای رهایی 
وقتی انسان با مصیبت و عذابی مواجه می‌شود خواه از مصادیق ابتلاء باشد و خواه کیفر و مجازات گناه و خطا، باید «تضرع» کند و با انقطاع از اسباب و‌ گریزش از آنها و گرایش به خدا و دعا و بیان ضعف و ذلت خویش، از خدا یاری بخواهد تا او را از مصیبت نجات بخشد.(اعراف، آیه 42؛ اعراف، آیه 94؛ مؤمنون، آیه 76)
بنابراین، همان گونه که توبه و استغفار راهی برای رهایی از عذاب است، یکی از راه‌های دیگر، تضرع به پیشگاه خدا و آشکارسازی ضعف و ذلت خود به پیشگاه خدا برای رهایی و نجات از عذاب و مصیبت است.(همان)
البته از نظر قرآن، کسی که تضرع کند نه تنها از مشکلات کنونی و مصیبت‌ها و عذاب‌ها رهایی می‌یابد، بلکه از عذاب‌های سخت‌تر و گرفتاری به سنت استدراج نیز نجات پیدا می‌کند؛ زیرا تضرع دو کارکرد رفعی و دفعی دارد؛ هم موجب می‌شود تا عذاب و مصیبت کنونی برداشته شود و هم اجازه نمی‌دهد تا مصیبت و عذابی سخت‌تر و ناگهانی بر او وارد شود؛ زیرا اگر کسی عذاب و مصیبتی را دید و تضرع نکرد، نه تنها این عذاب کنونی برداشته نمی‌شود، بلکه عذاب سخت‌تر برای او رقم می‌خورد که آن عذاب جز به تضرع دفع نمی‌شود. پس کسی که تضرع می‌کند هم عذابی را بر می‌دارد و هم از گرفتاری به مصیبت و عذابی سخت‌تر و بدتر در امان می‌ماند؛ اما اگر تضرع نکند، هم این عذاب می‌ماند و هم عذاب سخت‌تر و بدتر او را می‌گیرد که دیگر «جؤار»(ناله و فریاد) نیز سودی به حال او نخواهد داشت.(انعام، آیات 42 تا 45؛ اعراف، آیات 94 و 95؛ مؤمنون، آیات 64 و 65 و 76 و 77) خدا این هشدار را می‌دهد که اگر مردم وقتی به مصیبتی دچار می‌شوند، «تضرع» نکنند و به کارشان ادامه دهند‌، دری دیگر از عذاب را به سوی آنان می‌گشاید و ناگهان آنان را می‌گیرد و نابود می‌کند.(انعام، آیات 42 و 43)
عذاب‌های الهی درجه درجه افزایش می‌یابد که از آن به «استدراج» یاد می‌شود؛ البته سنتی دیگر در کنار سنت استدراج مطرح است که از آن به سنت «امهال» یاد می‌شود؛ به این معنا که خدا برای کافران و مشرکان گاه به جای دری از عذاب، درهای نعمت را می‌گشاید تا جایی که آنان فرحناک و بدمست شده و به کارهایشان ادامه می‌دهند اما ناگهان گرفتار عذاب نابودی و استیصال می‌شوند.(اعراف، آیه 184)
به هر حال، تضرع بهنگام مصیبت‌ها و عذاب‌های الهی راهی برای رهایی و بلکه دفع عذاب‌های بدتر و شدیدتر و سخت‌تر است. از همین رو خدا در آیات چندی بر اهمیت تذلل و تضرع تاکید کرده (انعام، آیات 42 و 43؛ اعراف، آیه 94) و یکی از رسالت‌های پیامبران را بسترسازی برای تضرع امت‌ها دانسته است.(اعراف، آیه 94)
تضرع و توبه و انابه به پیشگاه خدا و اقرار به تذلل و ضعف خویش موجب می‌شود تا انسان در زمره صالحان قرار گیرد.(قلم، آیات 48 و 49)
اهمیت و ارزش تضرع 
در اهمیت و ارزش تضرع همین بس که خدا ترک تضرع به درگاه خویش را نشانه سنگدلی(انعام، آیات 42 و 43) و مصداق ستمگری(همان)، تجاوزگری (اعراف، آیه 55)، موجب محرومیت از محبت الهی(همان)، گرفتاری به سنت استدراج (انعام، آیات 42 تا 45) و هلاکت ناگهانی و ریشه‌کنی و عذاب استیصال دانسته است.(همان)
کسانی در هنگام مصیبت تضرع نمی‌کنند که گرفتار اتراف و رفاه زدگی(انعام، آیات 42 و 43)، متاثر از تزیین‌گری شیطان(همان)، قساوت قلب(همان) و غفلت از خدا شده باشند.(اعراف، آیه 205)
بنابراین، بر مؤمنان و مسلمانان است تا هر گاه با عذاب و مصیبتی مواجه شدند، به دعا و تضرع بپردازند(اعراف، آیات 55 و 205) و با احساس ذلت و ضعف در برابر خدا از خدای عزیز و قوی یاری بخواهند تا آنان را نجات دهد و گرفتار عذابی دیگر و شدیدتر نکند.(انعام، آیه 63) 
این شیوه پیامبران در هنگام گرفتاری به سنت ابتلاء بوده است، چنان‌که حضرت نوح(قمر، آیه 1؛ انبیاء، آیه 76؛ صافات، آیات 75 و 76) و حضرت ایوب(انبیاء، آیه 83؛ ص، آیه 41) و حضرت یعقوب(یوسف، آیه 86) بدان تمسک جستند و به یک معنا براساس فرمان الهی،  شیوه‌ای است که پیامبر(ص) بدان مامور شده است.(اعراف، آیه 205)
البته برخی از پیامبران از جمله حضرت آدم (اعراف، آیه 43) و حضرت یونس(انبیاء، آیه 87؛ قلم، آیه 48) به دنبال کیفر و مجازات الهی بدان تمسک جسته و از عذاب نجات یافتند. 
خدا به انسان‌ها هشدار می‌دهد که کاری نکنند که شدت عذاب یا عذاب ناگهانی آنان را در برگیرد و آنان به «جؤار» بیفتند که این نوع تضرع افراطی هیچ سودی به حال آنان نخواهد داشت؛ زیرا کار از کار گذشته است.(مؤمنون، آیات 64 تا 66) برخی نیز عادت کرده‌اند که هنگام مصیبت‌ها به پیشگاه خدا خالصانه و مخلصانه دعا می‌کنند و خدا رفع عذاب می‌کند، ولی دوباره مشرک می‌شوند و عوامل و اسباب مادی را عامل رهایی از مصیبت خود می‌دانند و مثلا می‌گویند که تخته پاره‌ای ناگهان در دریا پیدا شد و ما نجات یافتیم یا دکتر و دارویی ما را درمان کرد و از اینکه خدا آنان را نجات داده اصلا سخنی نمی‌گویند.(انعام، آیات 63 و 64)