kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۰۳۰۳
تاریخ انتشار : ۰۹ دی ۱۴۰۲ - ۲۱:۵۰

اخبار ویژه

 
 
حاشیه‌نشینی عارف و بهزاد نبوی به خاطر کارشکنی برخی اصلاح‌طلبان
 
محسن رهامی، از فعالان اصلاح‌طلب و نماینده ادوار مجلس گفت: اختلافات در میان اصلاح‌طلبان موجب کناره‌گیری بهزاد نبوی از ریاست جبهه اصلاحات شد و این اختلافات ادامه دارد.
وی در گفت‌و‌گو با خبرآنلاین اظهار کرد: جایگاه آقای نبوی مربوط به فعالیت سیاسی قبل و پس از انقلاب و حضور طولانی در مسئولیت‌های مختلف در چند دولت است. اما فعلا به علت اختلاف‌نظر در داخل جریان اصلاحات، از حیث چگونگی تعامل با حاکمیت و موضوعاتی مثل انتخابات، جایگاه اجتماعی ایشان نیز از این اختلاف‌نظر بی‌بهره نمانده است. علاوه‌بر این، مسئله دیگر برای تعدادی از احزاب‌ و نیروهای اصلاح‌طلب، مسئله‌ حضور افراد حقیقی در جبهه اصلاحات با حق رأی مساوی با دبیران کل احزاب است، که به هر حال باید حل شود.
در «شورای هماهنگی جبهه اصلاحات» که قبلا با عنوان «شورای هماهنگی نیروهای خط امام» فعالیت می‌کرد و بعد از دوم خرداد ۷۶، به این عنوان تغییر اسم داد، فقط دبیران کل احزاب حضور داشتند و این مجموعه، به عنوان یک جبهه سیاسی می‌توانست لیست انتخاباتی بدهد. بعد از آن که مطرح شد، برخی افراد حقیقی تاثیرگذار، با حق رأی برابر بتوانند در جبهه حضور یابند، عامل جدیدی برای اختلاف‌نظر بین احزاب و جریان‌های اصلاح‌طلب پیدا شده و کماکان ادامه دارد.
رهامی می‌افزاید: دوستان با آقای نبوی صحبت کرده‌اند اما این موضوع یک سیر طولانی داشته که با یک رایزنی و صحبت بعید است، قضیه حل شود. پیدایش نظرات و راهکارهای مختلف برای موضوعات واحد، در داخل یک مجموعه سیاسی تا حدی می‌شود گفت طبیعی است. خصوصا اگر شرایط و اوضاع و احوال به نحوی که ملاحظه می‌شود هر روز سخت‌تر گردد، در این خصوص هم خود ایشان به این‌ جمع‌بندی رسیده که باید به تصمیم ایشان احترام بگذاریم.
جریان اصلاحات لیدر ندارد و گفتمانی با فراز و فرود همیشگی است. مثلا در دوره دولت آقای خاتمی، انتخابات مجلس دهم و شورای پنجم و نیز در اواخر دوره احمدی‌نژاد، منسجم‌تر بود که منجر به روی کار آمدن دولت روحانی گردید، اما در حال حاضر انسجام این جریان کمتر شده است.
رهامی که قبلا عضو شورای سیاستگذاری منحله اصلاح‌طلبان بوده، درباره فعال شدن مجدد محمدرضا عارف(رئیس مستعفی شورا) در انتخابات گفت: با آقای عارف در مجموعه مجلس دهم همکاری زیادی داشتیم و بعد از پایان مجلس دهم، همکاری‌ها و ارتباطات قطع نشده. متأسفانه بعد از آن فضاسازی که علیه ایشان و فراکسیون امید؛ مبنی بر عدم موفقیت این فراکسیون صورت گرفت؛ فضای سیاسی عمومی برای دکتر عارف و امثال ایشان، چندان مهیا نیست ولی به هر حال شخص دکتر عارف و همراهان وی پتانسیل خوبی برای حرکت‌های تعاملی با نهادها و افراد مؤثر در حکومت را دارند اگر بخواهند به‌طور جدی وارد معرکه شوند.
وی افزود: فعلا فقط بعضی دوستان که با آقای روحانی یا آقای لاریجانی مرتبط هستند، و تعدادی از احزاب که در جبهه اصلاحات نیز حضور دارند در این خصوص فعالیت‌هایی دارند. اما در کل یک نتیجه قطعی که ما را به یک لیست برساند، فعلا وجود ندارد. من فکر می‌کنم اگر احتمال بدهیم حداقل ۵۰-۶۰ نفر هم در مجلس دوازدهم، نماینده مستقل و خوش‌فکر داشته باشیم، ارزش آن را دارد که تلاش کنیم و برای انتخابات سرمایه‌گذاری کنیم.
 
 
فارین‌پالیسی: با رویکرد فعلی اسرائیل بازنده جنگ غزه خواهد بود
 
مجله تخصصی سیاست خارجی در آمریکا ضمن برشمردن دلایل مختلف، احتمال داد که اسرائیل طرف بازنده جنگ غزه خواهد بود.
در حالی که جنگ غزه سیزدهمین هفته خود را سپری می‌کند و اسرائیل به هیچ موفقیتی دست نیافته، تحلیلگر نشریه فارین‌پالیسی نوشت: در سفر اخیر و در گفت‌وگو با مقامات امنیتی و شخصیت‌های ارشد اسرائیل، متوجه برخی از نقاط شکست احتمالی شدم. مشکلات اسرائیل در غزه، می‌تواند ناشی از دست‌کم گرفتن حماس، تقویت ناخواسته این گروه، تضعیف انسجام داخلی اسرائیل، شکست در روند انتقال از مرحله جنگ به حکومت در غزه، و تضعیف روابط اسرائیل با ایالات متحده باشد. اسرائیل به دنبال نابودی حماس، کشتن رهبران و بسیاری از نیروهای نظامی آن است. حماس تا قبل از شروع حمله اسرائیل، تقریبا 25000 نفر نیرو داشته که اسرائیل ادعا می‌کند حدود 7000 نفر از آنها را کشته. اما نابودی حماس، بسیار دشوار خواهد بود.
یک کارشناس اسرائیلی به من گفت، «من در مورد گزارش اسرائیل درباره تعداد جنگجویان حماس که کشته شده‌اند، بسیار شک دارم». سربازان در نبرد به احتمال زیاد کشته‌شدگان دشمن را با دقت فهرست نمی‌کنند و ممکن است به راحتی همه مردان در سن جنگ را به عنوان جنگجویان فرضی بشمارند. علاوه‌بر این، برخی از مردم غزه به این دلیل که مورد حمله قرار می‌گیرند، ممکن است اسلحه به دست بگیرند، بنابراین به تعداد کلی افرادی که تصور می‌شود از اعضای حماس هستند اضافه می‌شود و دقت ارزیابی‌ها درباره تعداد اعضای حماس را پایین می‌آورد.
حماس عمیقاً در غزه جا افتاده است. از سال 2007 این نوار را کنترل کرده و نسلی از ساکنان غزه‌، تحت حاکمیت این گروه بزرگ شده‌اند. این سازمان، دارای پایگاه قدرت در جامعه پناهندگان غزه است. حماس خیلی قبل از سال 2007 که حکومت در غزه را به دست گرفت، مدارس و بیمارستان‌ها و مساجد را اداره می‌کرد و تقریباً در هر جنبه‌ای از جامعه حضور داشت.
با این ریشه‌های عمیق، حتی اگر بیشتر سیستم نظامی حماس از بین برود، باز هم می‌تواند به راحتی دوباره رشد کند. حماس چیزی فراتر از یک سازمان است. آنها آنچه را که «مقاومت» می‌نامند، با استفاده از زور برای پایان دادن به اشغالگری اسرائیل در کرانه باختری و غزه و نابودی اسرائیل، تعریف می‌کنند. این عقیده از جانب بسیاری از فلسطینی‌ها و همچنین حزب‌الله لبنان، ایران و دیگر بازیگران منطقه‌ای پذیرفته شده است. حمله 7 اکتبر مورد تایید بسیاری از فلسطینی‌ها و جهان اسلام واقع شد و بالای 80درصد از ساکنان کرانه باختری از این حمله حمایت کردند. واکنش تهاجمی اسرائیل و سطح بالای تلفات غیرنظامیان، درستی روش‌های حماس را برای افراد زیادی در منطقه اثبات کرده است. این بدان معناست که حماس یا هر گروه مقاومت دیگری، برای رشد در غزه، خاک حاصلخیزی در اختیار دارد. این یک عامل مهم در درازمدت است، زیرا تقریبا نیمی از جمعیت 2/2میلیونی غزه، زیر 18 سال هستند. در خارج از غزه، این روایت باعث حمایت از ایران و دیگر دشمنان اسرائیل می‌شود. همچنین این موضوع، همکاری آشکار کشورهایی مانند مصر و امارات متحده عربی با اسرائیل را سخت‌تر می‌کند.
حمله 7 اکتبر بسیاری از اسرائیلی‌ها را مجبور به ترک خانه‌های خود در جنوب و نزدیک مرز غزه کرد. شلیک تقریباً مداوم راکت و خمپاره در شمال اسرائیل توسط حزب‌الله نیز ده‌ها هزار اسرائیلی دیگر را آواره کرده است. در مجموع 250هزار اسرائیلی اکنون دور از خانه خود، زندگی می‌کنند. 
اسرائیل باید بتواند هم حماس و هم حزب‌الله را شکست دهد یا حداقل بازدارندگی لازم را ایجاد کند. اسرائیل باید مردم خود را متقاعد کند. این امر با توجه به شکست اطلاعاتی اسرائیل در 7 اکتبر که منجر به عدم پیش‌بینی حمله حماس شد و سربازان اسرائیلی نیز در دفاع از ساکنان مناطق نزدیک به غزه ناکام ماندند، دشوار است.
در مناطق جنوبی مجاور غزه، بازگرداندن اعتماد مستلزم شکست همه‌جانبه و آشکار حماس است. در شمال، حزب‌الله باید تعداد بیشتری از واحدهای ویژه خود موسوم به رضوان را به دورتر از مرزهای اسرائیل منتقل کند تا اطمینان حاصل شود که حمله غافلگیرکننده‌ای صورت نخواهد گرفت. بدتر از همه اینها، بحران اعتماد در نظام سیاسی است. قبل از 7 اکتبر، جامعه اسرائیل به شدت دچار تفرقه بود و تقابل شدیدی بین جوامع مذهبی و سکولار، اعراب اسرائیلی و یهودیان اسرائیلی، و یهودیان کشورهای اروپایی در مقابل یهودیان کشورهای عربی وجود داشت. 
از سوی دیگر، وقوع یک جنگ تمام‌عیار با حزب‌الله، ممکن است برای اسرائیل فاجعه‌بار باشد. این گروه لبنانی جنگجویان بسیار بیشتری دارد که ماهرتر و باتجربه‌تر هستند و زرادخانه موشک و خمپاره‌هایی شامل مهمات هدایت‌شونده دقیق در اختیار دارد که تسلیحات حماس در برابر آنها ناچیز به نظر می‌رسد. حزب‌الله تاکنون برای نشان دادن همبستگی با حماس، حملات محدودی را به اسرائیل انجام داده است.
 
 
حمایت روزنامه زنجیره‌ای از شرکت خودروساز متخلف
 
یک روزنامه زنجیره‌ای، از خودروساز متخلف که به پرداخت جریمه محکوم شده حمایت کرد. روزنامه اعتماد، حمایت از این شرکت خودروساز متخلف را به نام کارگران آن شرکت توجیه کرد.
این روزنامه در مطلبی سفارشی به نقل از «بهمن‌نیوز» و با عنوان «اعتراض کارگران بهمن‌موتور به جریمه سنگین این خوروساز» نوشت: «کارگران بهمن در پی حکم جریمه برای این خودروسازی با تنظیم نامه‌ای نگرانی خود را نسبت به برخوردهای ضدتولیدی با این شرکت که امنیت نیروی کار را تهدید می‌کند، ابراز گلایه کردند. به گزارش بهمن‌نیوز‌، در این نامه آمده است: انتشار خبر جریمه پنج‌هزار میلیارد تومانی بهمن‌موتور، موجی از نگرانی در میان کارگران گروه بهمن به وجود آورده است؛ اکنون کارگران این مجوعه خطر ظهور و بروز رویه‌های ضدتولید را احساس می‌کنند. ما کارگران گروه بهمن، در این‌جا و در پیشگاه مقام معظم رهبری، سران قوا و مردم شریف ایران عارض می‌شویم ما در طول سالیان اخیر تمام همت خود را صرف پیشبرد داخلی‌سازی و کاهش وابستگی کشور به بیگانگان کرده‌ایم و با راه‌اندازی خطوط تولید هر ماه به یاران ما در خانواده کارگری بهمن‌موتور افزوده شده به طوری که که از ۱۷۰۰ نفر در سال ۱۳۹۶ تعداد خانواده کارگری بهمن به ۷۴۰۰ نفر رسیده که در نهایت موفق شدیم با کاهش هزینه‌های تولید، قیمت محصولات خود را با قیمتی کمتر از رقبا به بازار عرضه کنیم که این توفیق جز با تلاش‌های صادقانه کارگران این مجموعه حاصل نمی‌شد. اما انتظار نداشتیم پاسخ این تلاش‌ها، تنبیه خانمان‌سوز باشد و این جریمه، تنها به زندگی ۷۴۰۰ نفر کارگر این مجموعه آتش نمی‌زند و می‌تواند بالغ بر ۲۲هزار نفر از کسانی که زندگی آنها وابسته به تولید و حیات بهمن است را به نابودی کشاند. ما افتخار می‌کنیم با کوشش و تلاش خطوط تولید و زیرساخت‌های این مجموعه را به چهار برابر قبل رسانده‌ایم و با پیشرفته‌ترین روش‌های تولید و مونتاژ توانسته‌ایم تولیدات بهمن را با کیفیت مناسب در اختیار مشتریان قرار دهیم و در ارزیابی‎‌های متعدد همیشه بالاترین امتیازها را به‌ دست آورده‌ایم و دلسوزانه عارض می‌شویم که شکستن کمر صنعت خودرو از برنامه‌های تحریمی آمریکا است».
یادآور می‌شود؛ محکومیت سازمان تعزیرات، شرکت خودروسازی بهمن را به خاطر گرانفروشی محصولاتش به ۵هزار میلیارد تومان جریمه کرد. بهمن‌ماه سال گذشته سازمان تعزیرات حکومتی، شرکت بهمن‌موتور را به دلیل گرانفروشی، مشمول جریمه ۱۳۸۶۰میلیارد تومانی کرد. با توجه به اعتراض تجدیدنظرخواهی بهمن‌موتور درخصوص نظر کارشناسی سازمان حمایت، موضوع از سوی سازمان تعزیرات پیگیری و مقرر شد که این سازمان با توجه به نوع خودرو و میزان تخلف صورت‌گرفته برای هر خودرو به تفکیک تهیه و گزارش نهائی به تعزیرات حکومتی ارسال کند. بعد از بررسی‌ها مختلف و نظر گمرک و کارشناسان مختلف در نهایت دادگاه رای قطعی محکومیت بهمن‌موتور را صادر کرده و این شرکت را به ۵هزار میلیارد تومان جریمه محکوم کرد.
احمد اصانلو رئیس سازمان تعزیرات حکومتی دو هفته قبل خبر داد: رای تجدیدنظر شرکت بهمن‌موتور با اصلاح میزان مجازات به مبلغ 51هزار میلیارد ریال صادر شده و قابل اجراست. پرونده تخلف این شرکت از سال گذشته در حال بررسی بوده و اصلاح مجازات به دلیل تغییر نظر کارشناسی سازمان حمایت درخصوص ارزش تخلف انجام شده است چراکه برابر قانون، جرائم تعزیرات حکومتی براساس ارزش تخلف و نظر کارشناسی سازمان گزارش‌دهنده تخلف تعیین می‌شود.
اینکه هئیت مدیره شرکت متخلف از یک طرف به مردم گرانفروشی کند و از سوی دیگر پشت نام کارگران پنهان شود، اتفاقی عجیب است و از آن عجیب‌تر، اقدام روزنامه اعتماد است.
 
 
روحانی محبوبیت ندارد اطلاعات غلط به او ندهید
 
 یک روزنامه اصلاح‌طلب از روحانی خواست گرفتار مغالطه‌ها و اطلاعات گمراه‌کننده اطرافیان نشود چرا که محبوبیتی میان مردم ندارد؟
روزنامه آفتاب یزد می‌نویسد: حسن روحانی، رئیس‌جمهور سابق، به بهانه انتخابات خبرگان فعال شده است. او بعد از یک دوره سکوت این روزها بیشتر در رسانه‌ها دیده می‌شود. البته این روندی طبیعی در اتمسفر سیاسی کشور است. چهره‌های شاخص سیاسی بعد از خروج از قدرت مدتی سکوت می‌کنند تا شرایط را برای بازگشت بسنجند. آنان اگر شرایط را مساعد ببینند کم‌کم از لاک خود خارج شده و به اظهار نظر می‌پردازند و بسان یک دولت در سایه عمل می‌کنند.
روحانی به دنبال چیست؟ از فحوای کلام این روزهای حسن روحانی می‌توان متوجه شد که وی برنامه‌ای که در سر دارد مختص به انتخابات خبرگان نیست و در حال زمینه‌چینی برای انتخابات‌های دیگر است. او پس از فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری درباره لزوم تحقق مشارکت بالا در انتخابات تاکید کرد: «وظیفه ما این است که انتخابات را از حالت سردی دربیاوریم حتی اگر در تهران به جای ۳۰ نفر، ۱۰ نفر نامزد داشته باشیم». اما سؤال کلیدی این است که آیا حسن روحانی در زمان مناسبی سکوت خود را شکسته است؟ یعنی با توجه به آنچه گفته شد آیا رئیس‌جمهور سابق در جامعه دارای پایگاه اجتماعی لازم است؟ اگر هست تا چه میزان کلام وی نفوذ دارد و آیا در حدی است که بتواند جریانی را تولید کند؟ البته معمولا در عالم سیاست این‌گونه است که اطرافیان چهره‌های شاخص سیاسی، با اطلاعات غلط آنان را به خطا می‌اندازند. این موضوع بسیار رخ داده است و معمولا هم چهره‌های شاخص علی‌رغم هوش و نبوغ سیاسی‌شان اسیر اطلاعات اشتباه شده‌اند.
به نظر می‌رسد اشتباهی در این میان رخ داده که لازم است حداقل حسن روحانی در این زمینه هوشیار باشد. برخی از اطرافیان رئیس‌جمهور سابق، تصور می‌کنند به دلیل عملکرد دولت فعلی، روحانی در جامعه به محبوبیت قابل توجهی رسیده است. برای مثال چندی پیش، یکی از نزدیکان او در شبکه ایکس نوشت: «به دکتر روحانی گفتم نگران تبلیغات و ستاد تبلیغات نباشید، عملکرد آقای رئیسی و دولتش ستاد انتخاباتی ماست.». این دقیقا مغلطه آشکاری است که می‌تواند حسن روحانی را به اشتباه بیندازد.
برخلاف آنچه برخی از اطرافیان روحانی اشاره می‌کنند باید گفت که با علم به نظرسنجی‌های انجام شده، وی کماکان در جامعه چهره سیاسی محبوبی نیست. دلیل، کارنامه پرغلط دولت تدبیر و امید در ۴سال دوم است. همزمان با قدرت‌گیری ترامپ در آمریکا تقریبا تمام معادلات دولت حسن روحانی بر هم ریخت و همه داشته‌ها و اندوخته‌های دولت از بین رفت. انتظار جامعه آن بود که به مدد رایی که داده‌اند دولت و رئیس‌جمهور وقت مستقل‌تر و قدرتمند‌تر عمل نموده و گرفتار مصلحت‌ها نشود. ولی چنین نشد و محبوبیت حسن روحانی به حداقل ممکن رسید. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت همین امروز هم حسن روحانی در زمره چهره‌های سیاسی محبوب تلقی نمی‌شود.